يورش- ريزش- رويش!

عکس بالا مربوط به جلسه سوم و پايانی دادگاه هاشم آغاجری است. بجای مامور وابسته به تشکيلات امنيتی قاضی مرتضوی، روز سوم آغاجری را با يک سرباز قوی هيکل و بلند قامت از زندان به دادسرا منتقل کردند. عکس پائين سمت راست همان مامور انتقال آغاجری از زندان به دادگاه در روز دوم است. لب داغدار و زيرچشم کبودش حکايت از دم و دود دارد و از نسل رويش يافته در دوران رهبری 15 ساله رهبر کنونی جمهوری اسلامی است. انتشار اين عکس، رسوائی ناشی از سرنوشت انقلاب ضد استبدادی و عظيم سال 57 را دو چندان کرد. ساعاتی پس از انتشار آن در پيک نت، از يکی از همان مراکز غيبی که دانيم و دانيد به ما ای ميل زدند که اين يکی از بستگان آغاجری است. بلافاصله با تهران و يکی از حاضران روز دوم دادگاه تماس گرفتيم. تکذيب کرد و گفت: خير! ايشان از ماموران قاضی مرتضوی بود! عکس سمت چپ نيز خانواده جانباز و شهيد هاشم آغاجری است که ديروز در دادسرای تهران، در اعتراض به نوجوان هائی که قاضی مرتضوی و گردانندگان خانه های تيمی ترور وابسته به ارتجاع آنها را عليه آغاجری به دادگاه فرستاده و سفارش کرده بودند درها را به رويشان باز کنند، بانگ اعتراض برداشته اند. تيمی از همين گروه که لابد قرار است سعيدعسگرهای جديد از ميان آنها رويش کند، حتی به داخل سالن دادگاه نيز هدايت شد و صندلی ها را اشغال کرد تا امثال سيد مصطفی تاج زاده نتوانند به سالن کوچک و اشغال شده دادگاه راه يابند. چنين نيز شد و تاج زاده که در عکس سمت چپ، پشت خانواده آغاجری است، پشت در دادگاه ماند. معاون سياسی و سابق وزارت کشور که انتخابات مجلس ششم را با قدرت برگزار کرد و به جرم همين برگزاری حذف شد. عليه جنتی باتهام ابطال آراء مردم در انتخابات مجلس ششم و حذف نام برخی برندگان آن انتخابات نظير "عليرضا رجائي" و به مجلس بردن امثال حداد عادل شکايت کرد. اين شکايت عليرغم همه پيگيری ها به جائی نرسيد و اکنون بيم آن می رود که نفر بعد از هاشم آغاجری برای رفتن به زندان او باشد! توقيف "آفتاب"- شايد زودتر از او، ابتدا حجت الاسلام محسنی اژه ای، از آمران قتل های زنجيره ای و رئیس دادگاه شهرداری اسبق تهران "کرباسچی" بر مرتضوی پيشدستی کرده و عيسی سحرخيز را زودتر از تاج زاده به زندان ببرد و آن حمله گازانبری را که در جلسه هيات مطبوعات وزارت ارشاد به سحرخيز کرده بود در زندان ادامه داده و کامل کند. فعلا  به دفتر مجله اش حمله شبانه کرده و آن را زير و رو کرده و سپس مجله اش "آفتاب" را بستند. يورش ادامه دارد. ريزش نسل اول و مذهبی انقلاب نيز بدست ضد انقلاب واقعی در درون حاکميت جمهوری اسلامی به همچنين. آن يورش و ريزش و اين رويشی که در چهره مامور امنيتی قاضی مرتضوی آشکار است، چه سرانجامی خواهد يافت و براين فاجعه چه زمانی نقطه پايان گذاشته خواهد شد؟

     نوشته: اسدالله كشتمند