پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيک

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 
پيک هفته


 

 

 

 ترانه ای برای چه گوارا - ناتالی کوردن


 
 
 
 

 
 

 

 

 

 

 

 

 

 


چه گوارا
مغلوب و شکست ناپذير

   

ارنستو چه گوارا آغازی دوباره يافته است.  نام و خاطره او اکنون همه جهان را درمی نوردد. نه فقط در سراسر آمريكای لاتين كه ارنستو از آنجا برخاسته، بلكه بر روی پيراهن جوانان عصيان زده اروپايی، بر پرچم دانشجويانی كه در فيليپين و كره تظاهرات می كنند، بر نوارهايی كه تظاهركنندگان افريقايی بر سر می بنندند، در ورای قاره ها و تنوع مردمان و نژادها و خواسته های آنان. مذهبی و مارکسيست به يکسان او را می ستايند و از آن خود می دانند. چه چيز در زندگی و مبارزه اين انقلابی آرژانتينی - کوبايی است که انسان مبارز دوران ما خود را با او هم سرنوشت يافته است؟

 

ارنستو چه گوارا در 14 ژوئن 1928 در شهر روساريو آرژانتين متولد شد. در سال 1953 مدرك پزشكی خود را گرفت و در همان سال همراه دوست خود كارلوس فرر به بوليوی و سپس اكوادور و گواتمالا مسافرت كرد. در نامه ای از گواتمالا به مادرش نوشت : " من اينجا از طريق آلرژی شناسی ميتوانم بسيار ثروتمند شوم ولی اين وحشتناك ترين خيانتی است كه ميتوانم به دو "من" كه در خود دارم داشته باشم: من سوسياليست و من مسافر". او  تا پايان زندگيش به اين دو من خيانت نكرد و هميشه "سوسياليست و مسافر" باقی ماند.

به هنگام حضور در گواتمالا با تعدادی از تبعيدی های كوبايی آشنا شد. بعدها در 9 ژوييه 1955 در خانه شماره 49 خيابان امپاران در مكزيكو، چه گوارا و فيدل كاسترو برای نخستين بار با يكدگير ملاقات كردند و در همينجا بود كه او پذيرفت كه بعنوان پزشك بعضويت گروه انقلابيون كوبايی درآيد كه عليه ديكتاتوری باتيستا در کوبا مبارزه می كرند.

 


در 25 نوامبر 1956 حدود ساعت يك و نيم صبح، هشتاد و دو مرد كه همگی لباس سبز زيتونی بر تن كرده بودند و از جمله آنان كاسترو گوارا با قايق "گرانما" بسوی كوبا حركت كردند. آنان يك هفته بعد در شرايطی بسيار دشوار به كوبا رسيدند و بلافصله توسط ارتش شناسايی شدند. اعضای گروه پراكنده شده و به كوههای سير مايسترا گريختند به اين اميد كه از انجا بتوانند دوباره خود را سازمان دهند.

ماه بعد گروه انقلابيون توسط ارتش غافلگير شد. سه تن از انان در جا كشته شدند و 21 تن ديگر به چنگ ارتش افتاده و در روزهای بعد جان باختند. چه گوارا نيز بشدت از ناحيه سينه و شانه زخمی شد.

از ژانويه 1957 بتدريج اوضاع بسود انقلابيون تغيير کرد و نخستين همراهيهای مردم و پيروزيهای آنان آغاز شد كه چنانکه می دانيم سرانجام آن به فرار ديكتاتور باتيستا در دسامبر 1958 انجاميد.

با پيروزی انقلاب چه گوارا به شهروندی كوبا برگزيده شد و در برخی مقامهای اجرايی مشغول شد. او در سالهای بعد وظيفه برقراری روابط اقتصادی كوبای نوين را با ديگر كشور ها برعهده گرفت و در جريان سفرهای رسمی خود با نهرو در هند، ناصر در مصر، سوكارنو در اندونزی، تيتو در يوگسلاوی و همچنين با رهبران اتحاد شوروی و چين ملاقات كرد. بعدا به رياست بانك ملی كوبا برگزيده شد و و اسكناس های ملی كوبا از آن پس با امضای او "چه" منتشر شد.

 

پس از آنکه كمپانی های نفتی كوبا در سال 1960 ملی اعلام شد، ايالات متحده تحريم تجاری كوبا را آغاز كرد و چندی بعد روابط خود را با كوبا قطع كرد. در همين سال شكاری های امريكايی فرودگاه هاوانا و سانتياگو را بمباران كردند و همزمان با ان 1500 شورشی كوبايی با حمايت امريكا عليه دولت كوبا وارد عمل شدند و در پلايا در خليج خوكها پياده شدند. عمليات انان بكلی شكست خورد و 1113 نفر از اين عده بازداشت و زندانی شدند و بعدا در مدرسه ای در هاوانا بطور علنی محاكمه شدند.

در همين زمان چه گوارا که رييس بانك مركزی و معاون رييس جمهور كوبا بود، ضمنا بعنوان فرستاده ويژه كوبا به كشورهای مختلف مسافرت ميكرد. در 9 دسامبر 1964 چه گوارا به نيويورك مسافرت كرد تا از منافع كوبا در سازمان ملل دفاع كند. وی در سخنرانی خود از جمله گفت: ما ميخواهيم سوسياليسم را بنا كنيم. ما جزيی از گروه غير متعهدها هستيم. زيرا هرچند ماركسيست هستیم، با غيرمتعهدها در مبارزه عليه امپرياليسم همراهيم. "

 


وی سپس از نيويورك به الجزاير، مالی، كنگو، گينه و غنا رفت. در غنا به رييس جمهور قوام نكرومه تاكيد كرد: افريقا، آمريكای لاتين و آسيا بايد با كشورهای سوسياليست برای مبارزه عليه امپرياليسم متحد شوند"

در سال 1966 چه گوارا كه به گفته خودش "مسافر" بود به اين نتيجه رسيد كه بايد ديگر كشورهاي امريكای لاتين را برای رهايی از دست امپرياليسم ايالات متحده ياری کرد. از اينرو بطور مخفيانه به بوليوی مسافرت كرد تا در انجا به گروهی از انقلابيون مبارزات پارتيزانی را آموزش دهد. اما شرايط بوليوی در ان زمان همانند كوبا اماده پيوستن سريع مردم به انقلاب نبود. به همين دليل گروه كوچك انقلابيونی كه چه گوارا در راس انان بود با مشكلات بيشتری برخورد كردند. در 31 سپتامبر همان سال هفت تن از همراهان او در جريان درگيريها كشته شند. چه گوارا با آگاهی از وخيم بودن شرايط به همراهان خود تاکيد کرد كه اگر نمی خواهند به نبرد ادامه دهند همانجا می توانند عقب نشينی كنند. همه آنان جز يك تن ماندن و ادامه مبارزه را برگزيدند. بدون غذا، دارو و با چهار زخمی و پنج بيمار.

 

در 8 اكتبر ارتش بوليوی چه گوارا را دستگير كرد. با رسيدن خبر، سفير امريكا در لاپاز پايتخت بوليوی به رهبران بوليوی اعلام كرد كه از نظر ايالات متحده چه گوارا نبايد زنده بماند. بدينسان دستور قتل چه گوارا ساعت يك بعد از ظهر به هيگوار محلی كه او در آنجا بازداشت بود رسيد. "ماريو تران" افسر مسئول قتل چه گوارا در خاطرات خود می نويسد: "وقتی من وارد سلول شدم چه گوارا روی نيمكت نشسته بود، پشتش به ديوار بود و مشتهايش به هم گره شده. با ديدن من گفت: شما آمده ايد مرا بكشيد؟ من نميتوانستم شليك كنم. او گفت: خونسرد باشيد، شما يك انسان را می كشيد. يك گام به عقب برداشتم و چشمانم را بستم و نخستين تير را شكليك كردم. چه به زمين افتاد ... من تير دوم را شليك كردم. " چشمان چه گوارا اما همچنان باز ماند.