پارلمان اروپا انتخابات ايران را زير نظر گرفت

اخبار

سياسی
نوروز

ژنرال‌های داخلی‌ و خارجی سوار بر اسب تحريم انتخابات

عمويی: گورباچف ضعيف تر از ان بود كه اصلاحات را رهبری كند

پيک هفته

   

آناستازيا، جيمی كليف، بريان لی، باب گلدف، ‌ديو استوارت، آندرا كورا و ... در

كنسرت برای مبارزه با ايدز به ابتكار نلسون ماندلا

 

46664 شماره سلولی است كه نلسون ماندلا رييس جمهور سابق آفريقای جنوبی 18 سال در آن زندانی بود. اين رقم اكنون نامی است برای برنامه مبارزه با ايدز كه نلسون ماندلا مبتكر آن شده است. به ابتكار اين برنامه هر ساله كنسرت بزرگی كه منافع آن صرف مبارزه با ايدز می‌شود در كيپ تاون آفريقای جنوبی برگزار می‌شود. فيلم بالا گزارش و صحنه هايی از كنسرت سال گذشته اين برنامه است.


 

اولين مسابقه
 دختر شايسته درايران
دختران شايسته ايرانی
در ايران هم انتخاب نشوند
در اروپا تاج
بر سرشان می‌گذارند

انتخاب دختر شايسته ايران، از ابتكارهای مجله "زن روز" وابسته به موسسه مطبوعات- انتشاراتی كيهان بود كه از سال 1344 شروع شد. درابتدا با جنجال زياد همراه بود، اما بتدرج همه پذيرفتند كه تمامی معيارهای انتخاب دختر شايسته، در قد و قامت و كرشمه خلاصه نشده است. معلومات عمومی بايد داشت، زبان خارجی بايد بلد بود، آداب معاشرت بايد به ياد داشت و البته شكل و شمايلی هم بايد داشت. شك نيست كه اين شايسته ها از خانواده هائی بر می‌خاستند كه طبقه مرفه اجتماعی دوران شاه بودند، اما بهرحال همين انتخاب و مسابقه نيز بخشی از واقعيات مربوط به انعكاس آنچه در غرب می‌گذرد در جامعه ايران بود. شايد هم نوعی تقليد. تيراژ بی‌همتای مجله زن روز در دوران قبل از انقلاب در گرو ابتكارهائی از همين نوع بود. بعدها برخی از شركت كنندگان در همين مسابقه به جمع گويندگان تلويزيون پيوستند و وارد سينمای ايران شدند. برخی در طول مسابقه خواستگار پيدا كردند و به خانه بخت رفتند و جمعی نيز بورس های تحصيلی گرفتند و به خارج از كشور برای تحصيل اعزام شدند. انگشت شماری هم به فينال مسابقات جهانی دختر شايسته راه يافتند.
انتخاب يك دختر ايرانی بعنوان دختر شايسته امسال اروپا ... ادامه


آرزوهای برباد رفته  نسل اول بسيج
بهار1371
نسل اول و جمهوری دوم


آغاسی هم
سرو گوشی در دوبی
 به آب داد
!

آغاسی قهرمان تنيس جهان در ليك تنيس دوبی حضور يافت. او هم مثل خيلی از ايرانی های ديگر، خودش را رساند دوبی تا ببيند در اين دوبی كه اينقدر درباره آن صحبت می‌شود چه خبر است و از پولی كه درآن پارو می‌كنند سهمی هم به او می‌رسد يا خير.
اين عكس مربوط به حضور اخير او در دوبی و حضور در زمين تنيس در بالای بزرگترين و مدرن ترين هتل دوبی است. او در همين سفر به خبرنگاران گفت كه دلش هوای ايران را كرده است و دلش می‌خواهد موطن اصلی اش را ببيند. گفت كه در دوبی احساس نزديكی زيادی به ايران كرده بود. گزارش خواندنی آخرين شماره پيك نت را در ارتباط با دوبی را در ادامه بخوانيد ...


ديد و بازديد نوروزی
آنها كه حضورشان
پيك هفته را هفت قلم آراست

 

 اينجا توالت عمومی پارك لاله است

 حسين منزوی : غزل بود آشيانه اش
جمال زاده: يكی‌ بود و ... ديگر نيست!

 مرگ همسايه ما- آخرين كلمات احمد محمود

 بيژن ترقی: يادی‌ كه بايد با حضورش گرامی داشت  سالی دگر بی شاملو اما با شاملو
ماتهاوزن را فراموش نكنيم  ميكيس تئودوراكيس: خالق زوربا
 آنجلا ديويس: حجتيه می‌گفت فاسد است  رپ: آوازهاي سرخ محله ها را به هم وصل می كند
قمرالملوك وزيری: قصه يكصد ساله ما  منوچهر شيبانی: وليعهد ناكام نيما يوشيج
 هانيبال الخاص: نقاش و شاعر   مارلون براندو: آخرين تانگو را رقصيد
ويكتور خارا: نخوانيم جرم است  قارچ سمی: يك انقلاب را مسموم كرد
چگوارا: مغلوب و شكست ناپذير   حميرا و هايده اينگونه به ميدان آمند
 

قاسم جبلی: سرپل تجريش،‌ مغز گردوی تازه   دلكش:‌ اين آخرين ديدار با او بود
باغچه بان‌ها: خزف شكسته بازارشان   پوران:‌ بهار می‌آيد، گل هم می‌آيد ... اما او ديگر نه
نواب صفا:‌ يادگاری در گنبد دوار ترانه سرايی سوسن تلسيمی: غريبه ای در سوئد
 خيابان، مدرسه،‌ دانشگاه، قتلگاه پاكدشت   م. ا. به آذين: جانی شيفته آزادی
صادق هدايت در ايران دق كرد در پاريس خودكشی  شيركو: شاعر بی مرز كردستان
مشيری: شب های مهتابی بی او صبح نمی‌شود  گيلانه: شايد روايتی از انقلابی كه نيمه جان است
جعفر كوش آبادی: شعر متعهد، شعر سلاح  تاريخ پا در ركاب اسب سركش تركمن
 

بيژن پيرنيا: كودكی كه همه با هم پير شديم

  درمبخش: نازك خيالی از ديار آشنايی

دارالفنون: جدال 150 ساله جهل و دانش  اين مناجات در گلوی جواد ذبيحی خاموش شد
فيلم فحشا: بازی بی‌نمك ضرغامی با كمك ده نمكی جمعه بازار تهران رقيب نماز جمعه تهران
 راجر واترز: ترانه ای عليه اشغال عراق ظهيرالدوله: يك جهان عشق و آرزو اين جا خفته
نصرت الله نوح: انتشار جلد دوم يادمانده ها  سرپاس مختاری: ويلن زن روی بام زندان رضاخانی
مسعود افسری: گالری تاريخی اثار ديدنی كاشان  خانه هنرمندان: سوگواران در ميان سوگواران
خانه هنرمندان ايران: جزيره ای در ميان مرداب عشق لاتی دو دهه در آنها خلاصه شده بود
عشق و رزم آميزه ای‌ تاريخی در ادبيات تركمنی   ميرزاده عشقی: شليك بر پيشانی شاعر جمهوريخواه
گوگوش نخواند: جنگ بی ترحم بر سر دلار  اينسوی فحشا فيلمی است بنام حجاب
برج های ويران شده ايمان و اعتماد در ايران انتظامی: ژنرال پنج ستاره تئاتر و سينمای ايران
 

داريوش: ديوار گلی كوچه بن بست
 فرو خواهد ريخت
 سرود ای ايران: پس از 6 دهه با
نسلی ديگر
  دوباره می آيد
 غلامرضا تختی: هميشه قهرمان  محمد قاضی: كاهن سرمست معبد عشقم
بابك خرمدين در اين قلعه آزادی و استقلال
 سنگر گرفته بود
فداييان اسلام با كشتن رزم آرا سلطنت
 را تا انقلاب نجات دادند
 عشق در پست بازرسی رام الله - اورشليم  حسين پناهی: اميد در غم خفته صدهاهزار جوان ايران
تهران خاكستری در انتظار معجزه ای براي جبران اين روزهای‌ تلخ  كافه نادری: عشق و خاطره را پشت
شمشادها پنهان كرده‌اند
 گل نراقی: اين بوسه وداع بوی خون می دهد حوريان تتو شده از مطب جراحان زيبايی بيرون می‌آيند
بكش اما خوشگلم كن!  خسرو شاهانی: تا لحظه مرگ با طنز زيست
 

آلنده: تاريخ نه با سركوب متوقف
 خواهد شد نه با جنايت
 رقص اسطوره اي زنان ايرانی در
حرم ها رقص عربی شد
شهرنو: خشت و گلی كه ويران شد
فساد و فحشايی كه همه جا گير
شد
داريوش رفيعی: رختخوابی كه مستانه
 در ظهيرالدوله
پهن است
فيلمی بنام "يورش سينمايی"،
محصولی‌ از اداره اماكن
ياشاسين قارداش: يك آلبوم عكس
فراموش نشدنی
از دولت آذربايجان
رابرت ردفورد: عبور از سمت چپ
 خيابان شلوغ هاليوود
 ترانه خيابان خوابها: حزب الله توهين
 به رهبرش می داند
وبلاگ نويس نبايد به چريكی مجهز به سيانور تبديل شود  لاهوتي: تاجيك ها می شناختند،‌
جوانان ايران می‌شناسند
عاطفه: او رفته با نگاهش،‌ شايد
جنگلی‌ از خاك او برويد

هرمز فرهت: نخبگانی كه ايران و انقلاب
 از آنان محروم شد

عبدالرحمن فرامزي: آنكه برخاست و شريعتمداري برجايش نشست  رحيم نامور:‌ طالبان استخوانهايش
 را با آهك سوزاندند

آرتور ميلر: آخرين شاهدان مك كارتيسم خاموش می شوند


 

     

 

27 اسفند 1383

شماره 33              
پيک هفته

بهار می شود

 سياوش كسرايی

يكی  دو روز  ديگر از پگاه
 چو چشم  باز می‌كنی
 زمانه  زير و رو
 زمينه پرنگار می شود
 زمين شكاف می‌خورد
 به دشت سبزه  می‌زند
 هر آن چه مانده  بود  زير خاك
 هر آنچه  خفته بود  زير برف
 جوان  و شسته  رفته  آشكار می‌شود
 به تاج  كوه
 ز گرمی  نگاه آفتاب
 بلور  برف آب می‌شود
 دهان  دره ها
 پراز سرود چشمه سارمی شود
 نسيم  هرزه پو
 ز روی   لاله های كوه
كنار لانه های  كبك
 فراز  خارهای  هفت  رنگ
 نفس زنان  و خسته می‌رسد
 غريق  موج  كشتزار  می‌شود
 در آسمان 
 گروه  گله های  ابر
 ز هر كناره  می‌رسد
 به هر كرانه می‌دود
 به روی  جلگه ها  غبار  می‌شود
 درين بهار ... آه
 چه يادها
 چه حرفهای  ناتمام
 دل پر آرزو
 چو شاخ  پر شكوفه  باردار می‌شود
 نگار من
 اميد نوبهار من
 لبی  به  خنده باز كن
 ببين  چگونه  از گلی
خزان  باغ  ما بهار می‌شود


عكس سال

 

هر روزنامه، مجله، سايت اينترنتی و يا شبكه تلويزيونی حق دارد با معيارهای خود يك عكس را بعنوان عكس سال انتخاب كند. ما اين عكس، كه مربوط به مراسم فارغ التحصيلی پليس زن است و اتفاقا در آخرين روزهای سالی كه رو به اتمام است گرفته شده را بعنوان عكس سال انتخاب كرده ايم.
آنها كه دارند با طناب از ديوار بالا می‌روند پليس زن اند. در همه جای دنيا زنان هم پليس می‌شوند اما در هيچ كجای دنيا از ديوار بالا نمی‌ روند و يا اگر بروند، با چادر و چنين در بسته بندی كه كسی از زير چيزی نبيند بالا نمی‌ روند.  

از شتر پرسيدند: قضای حاجتت چرا از پس است؟ گفت: چه چيزم مثل همه كس است؟


سروده های بهاری

گل پونه نعنا پونه - بديع زاده
گل اومد بهار اومد - پوران
آمد نوبهار - گلچين
بهاران خجسته باد

دو كليپ برای نوروز

سكينه

هفت سين


8 مارس - عكس‌های برگزيده سال 82

 از وبلاگ كسوف


بهار خجسته‌ای
كه سينه خيز
خود را به امروز رسانده


خواهم آمد
سوار برباد شمالی