پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيک

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

در رابطه با پيک هفته


 

 

 

 

 

 

در زندان چشم گشود
اعدام مادرش را دید
13 ساله ای
ازجمع 60 درصدی
شیوا زرآبادی

 

دیروز مرکز «عمار» امروز مرکز «امیدوار» و فردا هم هر کدام از شش مرکزی که بنیاد مستضعفان قصد پس گرفتن آن از سازمان بهزیستی را دارد. دکتر نفریه :

صحبت از ساختمان و زمین نیست. صحبت از انسان‌های بی‌سرپناه است که محصول سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی ناکارآمد و نبود نظام حمایت اجتماعی قدرتمند هستند.

از چه کسانی حرف می‌زنیم؟

پس از تخلیه مرکز «امیدوار» تعدادی از دختران و زنان این مرکز به مرکز ارشاد و تعدادی به مرکز مداخله در بحران‌هاجر منتقل شدند.

دکتر غنچه راهب مددکار اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی می‌گوید: تمام تلاش نیروهای مددکاری مرکز ارشاد که یک مرکز سطح دو است و بچه‌های آن در سطح متوسط آسیب قرار دارند این است که آنها را به مدرسه بفرستند، سیگار آنها را ترک بدهند و آنها را در یک مدت طولانی تحت درمان قرار دهند. در این مدت ما بارها جلوی مسوولان ایستادیم تا دخترها را بیشتر از 6 ماه نگهداری کنیم و توانستیم برخی از آنها را تا 2 سال نگهداریم. خیلی از آنها در دانشگاه قبول شدند و ازدواج‌های موفق کردند. اما در مرکز امیدوار افراد دارای آسیب‌های جدی‌تر مثل بزهکاری و اعتیاد هستند و به اصطلاح در سطح سوم از آسیب قرار دارند. اتفاقی که الان افتاده این است که بچه‌های این مرکز را با مراکز دیگر که در سطح دو و یک قرار دارند ادغام کرده‌ایم و زحمت 2 ساله و 3 ساله ما مبنی بر اینکه این بچه‌‌ها را سلامت به جامعه تحویل دهیم به خطر افتاده است.

وی اخلال در روند بازپروری دختران را تایید می‌کند و می‌گوید: این اخلال صدمات جبران‌ناپذیری را به این دختران وارد می‌کند. این بچه‌ها نیاز به سرپناهی داشتند که این مرکز این شرایط را برای آنها فراهم کرده بود. مرکز دارای پرسنل زحمتکشی بود که شاید ماهی یک بار از طرف دختران مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند اما می‌دانستند که خشونت دختران به خاطر دردهایی است که به این نحو آن را تخلیه می‌کنند و واقعا بی‌کس‌تر از این بچه‌ها کسی نیست. دختری در این مرکز بود که در زندان متولد شده بود و پس از به دار آویخته شدن مادرش از زندان خارج شده و به دست دوستان مادر که اغلب هم بزهکار بودند بزرگ می‌شود. در 7 سالگی شاهد یک قتل توسط سرپرستش بوده و پس از به زندان رفتن سرپرست آواره خیابان‌ها می‌شود و تا قبل از پناه آوردن به این مرکز در تعمیرگاهی در جنوب تهران زندگی می‌کرده است. دخترک اعتیاد داشت و انواع آسیب‌های جنسی را تحمل کرده بود و تنها 13 سال داشت. این دختر نمونه‌ای از بچه‌های مرکز امیدوار بود که مرکز برایش سرپناه امنی بود.!!

تعداد زیادی از بچه‌های مرکز امیدوار به اختلالات روانی نیز دچار بودند.

یکی دیگر از مشکلات مراکز بهزیستی دستور بازگشت دخترانی به خانواده‌هایشان است که معلوم نیست با شرایط جدید این روند سرعت می‌گیرد یا خیر. بالغ بر 70 درصد افرادی که به مراکز مداخله در بحران بهزیستی مراجعه می‌کنند نباید به هیچ عنوان به خانواده‌ها برگردند و نیاز به کار تخصصی و نگهداری دارند. فرض کنید دختر 13 ساله‌ای که توسط پدرش مورد تجاور قرار گرفته، پدرش او را می‌فروخته و ما او را در گوشه پارک پیدا کردیم بعد از 2 هفته یا 6 ماه چگونه می‌توانیم او را به خانواده بازگردانیم.

فرد آسیب‌دیده محصول یک مشکل نیست که بتوان یک‌شبه مشکل را برطرف کرد. ما در آموزش‌ و پرورش مشکل داریم. چرا نباید قبل از اینکه یک دختر فرار کند مشاور مدرسه متوجه شود؟ بالغ بر 60 درصد افراد ما کسانی هستند که به خاطر یک مشکل کوچک از مدرسه اخراج شده‌اند. وقتی نوجوانی از گروه بهنجار طرد شود طبیعی است که به گروه نابهنجار بپیوندد. پس فقط بهزیستی دخیل نیست.(اعتماد ملی)