پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيک

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

 
 

 

پدرسندیکای نویسندگان وخبرنگاران ایران!
«مهدی بهشتی پور»
یک جهان شور و امید
به ناکامی در خاک شد

بهشتی پورپدرسندیکای نویسندگان و خبرنگاران ایران و ازسازماندهندگان اصلی اعتصاب انقلابی مطبوعات ایران بود. چهارجلد تاریخ مطبوعات ایران ازاو به یادگارمانده که هنوزاجازه انتشارنیافته است!

انتشار گفتگو با محمدعلی سفری در دو شماره 57 و 58 پیک هفته و نقل قول‌هائی که وی از بهشتی پور کرده بود، ما را برآن داشت تا در ادامه خاطرات مطبوعاتی محمد علی سفری، یادی نیز اب مهدی بهشتی پور بکنیم. اهل مطبوعات ایران باید بدانند او چرا از جمله صاحبان خانه مطبوعات است.

 «مهدی بهشتی پور» درسن 72 سالگی چهارمین عمل قلب را تاب نیاورد و همه اهل قلم ومطبوعات ایران را از وجود خویش محروم ساخت. اوچشم برجهان وجامعه ای که 6 دهه رویدادهای آن را با وسواس تمام دنبال کرده و درجهت دگرگون سازی آن به سود همه مردم ایران کوشیده بود بست.

بهشتی پوردردهه 30 و دریکی ازپرتلاطم ترین وحساس ترین سال‌های جنبش ملی نفت و یکی ازتاریخی ترین دوران‌های ستیزدو گروه مطبوعات طرفدارمردم وطرفدارارتجاع ودربارشاهنشاهی به جامعه مطبوعاتی ایران پیوست ودرنشریاتی مترقی آن زمان قلم به دست گرفت.

درسال‌های پس از کودتا و درسخت ترین تنگناهای سیاسی ومطبوعاتی امید خود را ازدست نداد وبه کارآهسته، اما پیوسته ادامه داد. بعد ازکودتا، حیات مطبوعاتی خود را درروزنامه اطلاعات دنبال کرد و درعین حال هرآنچه را درباره تشکل، اتحاد و سازماندهی آموخته بود، درسال‌های اختناق دهه 50- 40 درسندیکای نویسندگان وخبرنگاران ایران به خدمت گرفت. او یک سندیکالیست کم نظیر در ایران بود. او ازجمله موسسان این سندیکا بود. میزکوچک او، درکنار مسئول ثابت دبیرخانه سندیکای نویسندگان وخبرنگاران « چرمچی» هرگز خالی نماند دردوره‌ها و سال‌هائی که طبق اساسنامه سندیکا نمی توانست کاندیدای هیات مدیره شود نیز، هرغروب گرم تابستانی و سرد زمستانی پله‌های سندیکا را درکوچه کنارسینما " دیانا" درخیابان انقلاب بالا می‌رفت و نقش خود را به عنوان مشاورثابت هیات مدیره‌های نوبتی ادامه می‌داد!

وقتی شعله‌های انقلاب 57 بالا گرفت، بهشتی پورکه سال‌هائی طولانی را درانتظارقیام مردم علیه اختناق درباری و گشایش فضای مطبوعاتی درکشور بسربرده بود. سندیکای نویسندگان وخبرنگاران ایران را به کانون مرکزی هدایت سیاسی و انقلابی مطبوعات تبدیل کرد. دراین دوران، که دوران انقلاب و مبارزه آشکار با اختناق ودربارشاهنشاهی بود، اعتصاب بزرگ و تاریخی مطبوعات ایران علیه سانسور واختناق شکل گرفت. چند نشریه ای که ابتدا فریب دولت انگلیسی شریف امامی را خورده و پس ازسقوط دولت مستعجل ارتشبد ازهاری خود را آماده به قربانگاه بردن مطبوعات کرده بودند با مقابله ای جدی ازسوی سندیکای خبرنگاران ونویسندگان ایران روبرو شدند. بهشتی پور و رحمان‌هاتفی از دو روزنامه بزرگ عصرایران پیش ازانقلاب " کیهان" و " اطلاعات" و " فیروزکوران" از روزنامه صبح انتشارآیندگان درآن نقش اساسی را داشتند. بهشتی پور،‌هاتفی و دیگرانی که نامشان در تاریخ مطبوعات ایران به نیکی ثبت است، مطبوعات و سندیکای اهل قلم را سنگر به سنگر با انقلاب ضد استبدادی سال 57 پیش بردند.

پس از پیروزی انقلاب، دست فرزندان انقلابی مطبوعات را یکی بعد از دیگری ازمطبوعات کوتاه کردند، که این فصل از تاریخ مطبوعات ایران جدا ازسر نوشت انقلاب بهمن 57 نیست. بخشی از این فاجعه در گفتگوئی که در دو شماره گذشته پیک هفته از محمدعلی سفری خواندید منعکس است.

پس ازپیروزی انقلاب و آغاز امواج تصفیه سیاسی مطبوعات ایران از وجود و حضورچهره‌های قدیمی وطرفدارانقلاب، بهشتی پور به نوشتن مقاله و گزارش‌های تحقیقی در روزنامه "مردم" و گاه مجله "دنیا" ارگان‌های مطبوعاتی حزب توده ایران آغاز کرد.

درجریان یورش‌های سهمگین آغاز دهه 1360، بهشتی پور نیز به جرم نوشتن مقاله و گزارش در نشریات توده ای دستگیر و به زندان منتقل شد. دورانی طولانی زیرفشار گفتگوهای نفرت انگیز " حسین شریعتمداری" و " حسن شایانفر" قرار گرفت. این دو، درآن تاریخ هنوز روزنامه کیهان را به چنگ نیآورده و درکمیته مشترک (زندان توحید و بعدها بند 3 هزار( زیرنظرمستقیم " سعید امامی" بازجو بودند!

بهشتی پور که دوران اسارت درچنگ فرمانداری نظامی تهران را درجریان کودتای 28 مرداد گذرانده بود. دوران زندان درجمهوری اسلامی را هم پشت سرگذاشت. با قلبی ویران، اما روحیه وعزمی خلل ناپذیراز زندان بیرون آمد. پس ازآزادی از زندان جمهوری اسلامی همه توان و کوشش خود را روی جمع آوری اسناد و مدارک مربوط به تاریخ مطبوعات ایران متمرکزکرد و سرانجام " تاریخ مطبوعات ایران" را درچهارجلد به پایان رساند. وزارت ارشاد اسلامی در دوران" میرسلیم" این اولین رئیس شهربانی غیرنظامی درجمهوری اسلامی اجازه انتشار دوجلد آماده شده آن را نداد و پس از آنکه هرچهارجلد آماده انتشارشد شرط انتشار را حذف چندین بخش و تعدادی نام از این کتاب ارزشمند اعلام داشت.

او زیر بار این سانسور و حذف و بویژه تغییر مقدمه کتاب نرفت و با اطمینان ازآنکه سرانجام شرایط به گونه ای درایران تغییرخواهد کرد که این کتاب تاریخی نیز منتشرشود، چشم برجهان بربست!

تاریخ مطبوعات ایران " گنجینه ایست ازتجربه مطبوعاتی و یادنامه ایست فراموش نشدنی ازنام‌ها وچهره‌هائی که جان خویش را دردوران قاجاریه و انقلاب مشروطه، سال‌های جنبش آزادی خواهی و ملی ایران دردهه  20و30، برسرآزادی مطبوعات و دفاع از آزادی از دست دادند و در دوران پرفرازوفرود انقلاب و سپس حاکمیت جمهوری اسلامی یا به قتل رسیدند، یا تیرباران شدند، یا ناچار به ترک میهن شدند و یا اگر در زیرشکنجه جان نباختند، درگوشه زندان‌ها عمری  را سپری کردند و پس ازرهائی ازمرگ و زندان نیز نتوانستند به خانه خویش( مطبوعات) باز گردند.

 بهشتی پوردرسال‌های اخیر، علیرغم کهولت سن ورنج ناشی ازبیماری قلبی، کوشش برای احیای دوباره سندیکائی که به آن عشق می‌ورزید را آغازکرد. " سندیکای نویسندگان و خبر نگاران ایران."

کیهان و دومتولی آن " حسن شایانفر" و " حسین شریعتمداری" باردیگر شمشیر را علیه او از رو بستند و او را دراین روزنامه مصادره شده همانگونه آماج انواع اتهامات ساختند که نیروهای ملی- مذهبی، دگراندیشان، هنرمندان، اصلاح طلبان ونواندیشان مذهبی و همه آزادیخواهان را آماج این حملات ساختند.

بهشتی پور، که خود دستی درحقوق وقضا داشت به دادگاه شکایت برد و براثرپافشاری وپیگیری او، سرانجام دادگاه حسین شریعتمداری را فرا خواند. حسین شریعتمداری دردادگاه مطبوعات نیمساعت علیه حزب توده سخن گفت،‌بی‌آنکه به اصل شکایت بهشتی پوربپردازد ومستندات خود را درباره اتهاماتی که درکیهان علیه سندیکای نویسندگان وخبرنگاران ایران و شخص بهشتی پوروعده ای دیگراززحمتکشان مطبوعات ایران طرح کرده بود ارائه دهد.

بهشتی پوربعدها درباره این پافشاری خود برای به دادگاه آوردن حسین شریعتمداری گفت:

«این آقا را من درزندان بسیاردیده بودم. به ضرب مشت و لگد باید می‌نشستی و یا می‌ایستادی وحرف‌هایش را گوش می‌داد. من کوچکترین تردیدی درباره رای دادگاه نداشتم. متهم بررئیس دادگاه ریاست می‌کرد! چنین دادگاه چه تصمیمی می‌توانست بگیرد؟ جزآن تصمیمی که گرفت ورای به برائت شریعتمداری داد. هدف من نشان دادن دادگاه به شریعتمداری بود تا بخاطر بسپارد که سرانجام روی یکی از صندلی‌های اتهامی دادگاهی خواهد نشست که رئیس آن، مرئوس وفرمانبرشریعتمداری نباشد!»

 درود همه آزادیخواهان و اهل قلم - پیر و جوان- مطبوعاتی ایران بدرقه « مهدی بهشتی پور»