پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيک

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

با آنکه  همچون اشک غم

 برخاک ره افتاده ام من

با آنکه هر شب ناله ها

 چون مرغ شب سر داده ام من

در سر ندارم هوسی،

چشمی ندارم به کسی،

آزاده ام من

با آنکه از بی حاصلی

 سر در گریبانم چوگُل

شادم که از روشندلی

 پاکیزه دامانم چون گُل

خندان لب و خونین جگر

مانند جام باده ام، آزاده ام من

یارب چون من افتاده ای کو؟

افتاده آزاده ای کو؟

تا رفته از جانم برون

 سودای هستی

آسوده ام، آسوده از غوغای هستی

گلبانک مستی آفرین،

همچون رهی سر داده ام من

مرغ شباهنگم ولی

در دام غم افتاده ام من

خندان لب و خونین جگر

مانند جام باده ام، آزاده ام من

 

 

 

برای شنيدن موسيقی شما به برنامه
ريل پلير نياز داريد. اين برنامه را با
کليک بر روی نشان ان در زير تهيه کنيد


 
 


با صدای هایده
آخرین ترانه رهی معیری
 

"آزاده ام من" آخرین ترانه ایست که رهی معیری ساخت. عاشق ترین غزلسرای دوران ما. از معیری یک دیوان پر غزل ( سایه عمر) به یادگار مانده است و دهها ترانه فراموش نشدنی و جاودان. یکی از شیک پوش ترین و آراسته ترین شعرای ایران بود. قامتی کشیده و چشمانی نافذ و مهربان. بسیار دقیق بود و درکار شعر تا حد وسواس. برجسته ترین خوانندگان سه دهه 30، 40 و 50 ایران ساخته های او را در برنامه های گلها و یا تک ترانه ها خواندند. او از جمله ترانه سرایان ایران بود که به ترانه اعتباری در حد شعر ایران بخشیدند. طاعون سرطان یکباره به جانش افتاد و بسرعت زمین گیرش کرد. چندان امانش نداد که شب را سحر کند. در 57سالگی او را به کام کشید.  بیست و چهارم آبان 1347. وقتی دانست دیگر امیدی به بودنش نیست ترانه "آزاده ام من" را ساخت و علی تجویدی روی آن آهنگی در دستگاه "سه گاه" ساخت. یکی از بهترین اجراهای هایده، همین ترانه رهی معیری است، که در برنامه گلهای 470 پخش شد. تیرماه 1347. از او فرزندی به یادگار نماند زیرا ازدواج نکرد. برادر زاده اش را چون فرزند می پرستید و او نیز رهی را.

 او را در سینه ظهرالدوله به خاک سپردند. گورستانی در کوهپایه دربند تهران. با شعری بر چهره سنگ مزارش که خود ساخته بود:

 ...

در اینجا شاعری غمناک خفته است

رهی در سینه این خاک خفته است

فرو خفته چو گل با سینه چاک

فروزان آتشی در سینه خاک

...

ز سو سینه با ما همرهی کن

چو بینی عاشقی یاد رهی کن