پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيک

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

 
 



معرفی صادق هدايت
6 دهه پيش
به قلم احسان طبری

آنچه می‌خوانيد، نقد و معرفی صادق هدايت است به قلم احسان طبری. نه در سالهای نزديك، كه در سالهای دور، بسيار دور. نزديك به 60 سال پيش، طبری صادق هدايت را به آيندگان معرفی كرد. اين از ويژگی‌های زنده ياد احسان طبری بوده است. معرفی نو و ستايش ابتكار.

درسالهائی كه بندرت مجله‌ای يافت می‌شد كه اشعار نيما را منتشر كند، طبری در مجله "نامه مردم" كه خود سردبيرش بود، نه تنها آنها را منتشر كرد، بلكه نيما را به جامعه هنری آن زمان معرفی كرد و به آيندگان شعر و ادب ايران انقلاب در شعر ايران را وعده داد. اين مجله در آن سالهای دور سنگر هنر و ادبيات مترقی ايران بود. سعيد نفيسی اگر قصه‌های تاريخی می‌خواست منتشر كند برای طبری می‌فرستاد و ابراهيم گلستان اگر دست به قلم می‌برد تا ادبيات مترقی امريكا را به ايرانی‌ها بشناساند اميدش انتشار آن در مجله‌ای بود كه سردبيری آن با احسان طبری بود. تسلط احسان طبری به فلسفه، شعر، داستان و تاريخ ايران، دركنار چند زبان خارجی كه در آن سالها می‌دانست و در سالهای بعد بر شمار آنها نيز افزود، وزن و اعتبار‌بی‌چون چرائی را به "نامه مردم" داده بود. يابنده و خواننده اين دوره "نامه مردم" با نام بسياری از بزرگان ادبيات وهنر ايران درآن روبرو می‌شود.

نزديك به 60 سال از زمان انتشار معرفی ونقد صادق هدايت( در زمان حيات او) به قلم طبری می‌گذرد. هدايت ديگر نياز به معرفی ندارد. درباره او بسيار نوشته اند. هم در ايران و هم در جهان؛ اما حرف درباره هدايت، هنوز همان است كه نزديك به 60 سال پيش طبری نوشت. بخوانيد، گوئی هفته پيش نوشته شده است.

 

صادق هدايت

 شخصيت او- افكاراو- جای اودرحيات ادبی واجتماعی معاصر

 

دراين مقاله مختصربهيچ وجه قصد آن درميان نيست كه درباره زندگی و آثار صادق هدايت، بزرگترين نويسنده معاصرايران، بررسی فنی ودقيقی بعمل آيد. بلكه تنها قصد نگارنده، مطالعه اجمالی وسريعی درباره شخصيت و افكار هدايت وتعيين مقام اودرحيات ادبی واجتماعی امروزی است.

با اينكه دراين پنج سال اخير ) 1326 ( كم وبيش درجرايد ومجلات و برنامه‌های راديو ومحافل ادبی، راجع باين موضوع اظهارنظرهائی شده وبرای معرفی هنرمندی كه مدتی مديد گمنام مانده بود كوشش‌هائی بعمل آمده ولی بازاين مقداركافی نبوده است ولازم است كه درراه شناساندن مقام واقعی صادق هدايت به جامعه ايرانی قدم‌های تازه‌ای برداشته شود.

مجله مردم كه می‌خواهد شخصيت‌های برجسته علمی وادبی وهنری معاصر ايران را يك پس ازديگری بشناساند موظف است بنوبه خود دراين راه گامی بردارد وقضاوت خود را كه درواقع نه قضاوت يك فرد، بلكه قضاوت جمعيتی است بيان نمايد.

امروزديگرهمه كسانی كه كم يا بيش بمعنای واقعی هنرپی ميبرند واز ادبيات، بمفهوم صحيح واصيل آن سردرمی آورند، دراين ترديدی ندارند كه صادق هدايت اززمره آن نويسندگان مبتذل وبی ارزشی نيست كه با فقدان كامل مايه علمی واستعدارهنری، گستاخانه خود نمائی می‌كنند. آنها اين هنرمند‌بی‌ادعا وفروتن را كه دررفتاروگفتارخود كوچكترين تصنع و تظاهری ندارد، چه ازلحاظ شخصيت وچه ازجهت آثارگرانبهائی كه بوجود آورده است نويسنده‌ای به تمام معنای كلمه می‌شناسد، نويسنده‌ای كه نه تنها درمقياس ايران، بلكه درمقياس جهان دارای قدروقيمت است.

درآثارهنری فراوان ومتعدد صادق هدايت ) مانند: سه قطره خون، سايه روشن، زنده بگور، سك ولگرد، ولنگاری، وغ وغ ساهاب، حاج آقا، بوف كور، علويه خانم، آب زندگی وغيره(  كه غالبا مجموعه‌ای ازافسانه‌های كوتاه است قطعاتی پيدا ميشود  مانند آفرينگان، قضيه نمك تركی، قضيه مرغ روح، قضيه زيربته، مرده خورها، دون ژوآن كرج، قضيه ساق پا و سگ ولگرد وغيره(  كه نمونه‌های درخشان وبی نقص وقوی وگيرنده‌ای بشمارميرود. نوشتن داستانهای كوتاه ) نوول(  بوسيله صادق هدايت درادبيات ما متداول شده وهنوزهيچيك ازنوول نويس‌هائی كه سبك هدايت را پيروی ميكنند ازلحاظ استحكام فنی وعمق مضمون بپای اونرسيده اند.

بوف كور، علويه خانم وحاجی آقا داستانهای نسبتا مفصل تری است كه بصورت كتب جداگانه‌ای نشريافته. بوف كورازلحاظ بيان احساسات مرگبار وتلخ يك انسان مايوس ومتنفرازابتذال محيط وعلويه خانم ازلحاظ يك تصويرماهرانه وبی شائبه وصريح ازروح عادی زمان، وحاج آقا ازلحاظ توصيف مختصات اخلاق متداول ورائج عصر، آثاری است كه نظيرآن در ادبيات فارسی سابقه نداشته است. هدايت با اين آثارفراوان ومتعدد، ادبيات فارسی را ازيك نقص اساسی كه عبارت ازفقدان آثارتحليلی وروانشناسی دقيق بود رها ساخت وپايه محكم يك كوشش با شكوه وبزرگی را دراين زمينه برای آيندگان گذاشت.

علاوه برآثارهنری، هدايت درباره آداب ورسوم مردم وفولكورايرانی و همچنين متون پهلوی تاليفاتی كرده است ) مانند: اوسانه، تيرتكستان، مثل، زنده وهومن بسن، شكند گمانی وبچار، گجسته باليش، كارنامه اردشير بابكان(. تحقيقات اودرباره فولكلورايرانی جزء نخستين تحقيقت منظم ومرتبی است كه دراين زمينه انجام گرفته. هدايت باين رشته ازتحقيقت دلبستگی خاصی دارد وميخواهد ميل وتوجه وعلاقه همه را بآن جلب كند.  ذوق وشوق و ترغيب وتشويق او درتوجه بسياری ازدوستان نزديكانش بفولكلورايرانی موثربوده است. كتب تتبعی وترجمه‌های اوازمتون پهلوی، برعكس بسياری ازآثارديگران دراين زمينه، بدون تظاهر وازروی دقت وباريك انديشی و صلاحيت كامل است. هدايت بعنوان يك محقق ومتنبع، با شخصيت او بعنوان يك نويسنده، اگربرابرنباشد، چندان پائين ترنيست. چه ازاين لحاظ وچه ازآن لحاظ. هدايت درايران ونزد محافل علمی وادبی خارجی ميزان و ارزشی بسزا دارد.

 

هدايت يكی ازكسانی است كه دردوران تحول وتجدد كشورما، دررشد ادبيات نوين وزبان فارسی نقش عمده‌ای را بازی كرده ودرروح زمان خود موثر بوده است.

با اينكه بكاربردن زبان عاميانه درادبيات را بايد به دهخدا منسوب داشت، ولی كسی كه ابتكاررا با قدرت وصلاحت ومهارت كامل انجام داده و با آثارخود زبان فارسی را دقيق تروبيان كننده ترساخته، هدايت است. سبك نگارش هدايت كه شايد تا ده سال پيش براثرتلقينات خشك وجامد ادبای متحجر وكهنه پرست، برای مردم، غريب ونامانوس وجسورانه بود امروز جای خود را بازكرده، حقانيت خود را بثبوت رسانده، برتری خود را احراز نموده وپيروان وتقليد كنندگان فراوانی يافته است. درواقع هدايت زبان‌بی‌روح " روزنامه ای» را كه پرازتغييرات قالبی واصطلاحات بخشنامه‌ای و تركيبات خنگ وتشبيهات تكرارشده و كسالت آوراست بكلی دورانداخته و زبان زنده ودقيق ونافذ مردم را برای بيان زندگی واحساسات آنها انتخاب كرده است.

درتمام آثارهنری هدايت اين توجه به مردم ديده ميشود. او نه فقط نخستين كسی است كه بطورجدی وكامل زبان مردم را احياء نموده وبآن " رسميت" داده و درادبيات وارد ساخته است، بلكه اولين كسی است كه بطورجدی ودقيق و با منتهای فهم واستعداد، روح مردم را تجزيه كرده ومورد انتقاد قرار داده است.  اولين كسی است كه بآداب ورسوم وعادات وقيود زندگی مردم توجه نموده است. هنگامی كه هدايت ظهوركرد ودرتاريكی گمنامی استعداد شگرف خود را پرورش می‌داد نويسندگی درايران بنگارش داستانهای مصنوعی با احساسات قلابی وجمله پردازی‌های خنك منحصربود. موضوع عمده اين داستانها عبارت بود ازبی وفائی مرد ودغلكاری زن وپايان زندگی او درفاحشه خانه ودفاع پرحرارتی ازاحساسات رقيقه اين فواحش اديب و فيلسوف، درطی يك مشت جملات مبتذل ومضحك، كه با خطوط درشت نوشته می‌شد، تحت تاثيرشوم ترجمه‌هائی كه ازمبتذل ترين داستانهای اروپائی ) رمان دوبولوار( مانند افسانه‌های پليسی موريس اوبلان و حكايات پرحادثه ميشل زواگو، مقلدين ناشی ايرانی به يافتن خيالات ناهنجاری شروع كرده بودند. ذهن و ذوق خوانندگان ايرانی با اين اباطيل ومبتذلات كورو خراب ميشد. گويا كسی درزندگی ملی چيزوصف كردنی وجالبی نمی يافت يا در گذران پرماجرای انسان، حادثه‌ای مهمترازعشق ورزيدن بدختری و‌بی‌وفائی كردن باو وفاحشه شدن ناگزيرآن زن، وجود نداشت.

صادق هدايت اين قبيل " ادبيات فاحشه خانه" وداستانهای پوچ ومهمل را در قضيه " تيارت طوفان عشق خون آلود" و قضيه " رمان تاريخی هجو كرده است.

درواقع، هدايت درآثارنخستين خود مانند " داود گوژپشت" و " داش آكل" و " مرده خورها" صحنه‌های تازه‌ای اززندگی را برجسته كرده و به تجزيه روح مردم محيط خود آغازنمود وآنرا درآثاربعدی خود بكمال رساند. اين كاريست كه تنها هدايت ازروی صلاحبت واستحكام وبدون تصنع وحقه بازی انجام داده و فقط اوتوانسته است دراين راه گام اساسی بردارد، ديگران همه ازدنبال او آمدند. اطلاعات وسيع هدايت درباره آداب ورسوم و مثل‌ها وافسانه‌ها وسرودها ومعتقدات گوناگون مردم ايران او را قادر ساخت كه باعماق تاريك روح اجتماع نفوذ كند ودرعين حال جنبه‌های زننده، غيرانسانی، عادی، مبتذل ونفرت انگيزآنرا با بيان هزال وموثرخود درمعرض انتقاد قرار دهد.

قدرت هزل  (Ironie) درهدايت بدرجه ايست كه شخص را به تحسين وا ميدارد. اين يكی ازصفات ممتازهنرهدايت است و بدون شك بمنزلت او در اين زمينه هركس بآسانی دست رسی نمی يابد.

هدايت نه فقط ايرانی، بلكه بطوركلی بشرمبتذل جامعه امروزی را كه اسير چيزهای عادی وبی مغزوزندانی قيدها ونظامات غلط وخود پسندانه است تجزيه می‌كند و چون آنرا مطابق الگوی ايده آلی خود نمی يابد ازآن متنفر ميشود. هدايت بشری را دوست دارد كه نه فقط ازفساد، بلكه بخصوص از ابتذال بری باشد. فساد وابتذال شديد اجتماع ما، دراو كه آرزومند يك دنيای زيبا ويك انسان وارسته وارجمند است، بيزاری شديد ايجاد كرده. هدايت شيفته زيبائی است، نه فقط زيبائی طبيعی وجسمانی بلكه زيبائی دركليه مظاهرعمل واراده انسان، مثلا زيبائی دراجتماع وزيبائی درحكومت كردن. ولی هدايت ازمردم كشوری است كه درآنجا حتی بهره‌ای ازآرزوهايش به حقيقت نپيوسته. لذا دلزدگی وسرخوردگی هدايت امری طبيعی است. وچون او كسی نيست كه بتدريج ازعرش افكاروتخيلات هنرمندانه خود سقوط كرده و با كثافت روزانه ومحيط معمولی خو بگيرد، لذا بسيارمنطقی است اگر تلخكامی ونوميديش عميق و شديد باشد. درتمام سطوربوف كور وعلويه خانم، ضمن يك بيان تلخ ويك هزل ناگواراين بيزاری او آشكارمی شود. خطا نيست اگرآثاراو را، ازاين جهت كه ماهرانه زشتی زندگی عادی محيط را نشان ميدهد، انتقادی، انتباهی وتربيت كننده بدانيم. او نه فقط معايب عادی و آشكار، بلكه معايب بزك شده، نقاط ضعف نهائی وتمام آن مختصات ناپسند را كه درزير حجاب عرف وعادت وقيود ورسوم و آداب عصرمخفی است بيرون كشيده، آنرا عريان ساخته وبا تازيانه هزل خود ميگوبد واجازه نميدهد كه كوچكترين چيزرياكارانه ومزورانه اززيردست اودربرود. او با كسی تعارف ندارد و با تعارف ومجامله بعنوان يك تقلب حيله گرانه مخالف است. قواعد عادی اخلاق را كه فقط برای تسهيل فريب كاری ودوروئی است با چماق روشن بينی وبی پروائی می‌گوبد. با سركشی شگفت خود درمقابل هيچ قرارداد اجتماعی كه اساس آن تزوير و خودپسندی است تسليم نمی شود وبا فكربت شكن وآزاده خويش ازمفهوم جديد انسان وانسانيت با تمام فضايل و مزايای آن دفاع می‌كند. او بقدری‌بی‌تظاهروفروتن است كه هرگزنمی گويد با چه چيزدشمنم وازچه چيزدفاع می‌كنم ولی درهمه جای آثاراو پيداست كه منفوركدام، ومطلوب چيست.

ديگرپس ازآنكه او توانست طلسمها را بگشايد، بسيارچيزها برای پيروان مكتب اوفاش شد. ما همه، افرادی كه امروزبه " نوشتن" علاقه نشان می‌دهيم، باين معلم بزرگ هنری خود شديدا مديونيم وغالبا ازرههائی می‌رويم كه او با استقامت وشايستگی پيموده و بطورآشكاردرموقع عرضه استعداد خود، ضعف وعدم لياقت نشان می‌دهيم وپی ميبريم كه فاصله ما با آموزگاری كه شروع كننده زبردستی بوده است چقدرزياد است.

 انسان دوستی ومبارزه با فساد وابتذال، صفاتی كه ناشی ازروح عالی هدايت است درهمه آثاراو پديدارمی شود. هدايت ازاين لحاظ نقش بسياردشواری را در محيطی فوق العاده نامساعدی برعهده دارد ولذا مبارزه اومبارزه كسی است كه غالبا بكاميابی خود اميد ندارد. مجاهدی است كه درعين ياس ميجنگد. زمانی كه براثرتحولات جنگ جهانگيراخيرقيود استبدادی كه آنقدر هدايت را رنج ميداد شكست، وميدان فعاليت مختصری برای دوستداران ملت پيدا شد، هدايت ازظلمات  " بوف كور"  بيرون آمد واميد خود را شروع كرد.

اوبجنبش تجدد وآزاديخواهی وطن ما با قلم خود خدمت نمود وبا زبان و بيان نافذ وقوی وهزال خويش نقاب رياكاران وظاهرسازان را ميدريد. كوچكی و حقارت آنها را برايشان ثابت می‌كرد ونشان می‌داد كه تنها يك وظيفه مقدس وجود دارد وآن خدمت بمردم است.

دركتاب " حاج آقا" و " افسانه كوچك"، " آب زندگی» وقضيه " خردرچمن" و قصه "زيربته" هدايت بصورت يك مبارزمثبت واميدواری ظهورمی كند. محيط پرهيجان پس ازشهريورهزاروسيصد وبيست او را بشوق آورد. هدايت كسی بود كه بسوی هيچ چيزی جزبسوی حقيقت نمی رفت. با وجود صلاحيت كامل علمی وارزش هنری هدايت درايران گمنام ماند، زيرا نخواست بزبونی وآستانه بوسی و چاپلوسی ورياكاری تن دردهد وبآن چيزهائی كه درنظراو غلط و ظالمانه وپست بود تسليم شود.

سالهای درازبقول خود او" زخمهائی مثل خوره روحش را آهسته ودرانزوا می‌خورد ومی تراشيد" كسی جزعده‌ای ازدوستان معدود او، كه آنها هم ازطرد شدگان جامعه بودند، او را نمی فهميد.

هدايت خود را وهنرخود را دريك محيط عبث ونفرت آور، جزوچيزهای  هدررفته وگمشده ميدانست. وقتی كه زمزمه‌های آزادی بلند شد و كسانی پيدا شدند كه خواستند هدايت را بفهمند، اونشان داد كه ياس جانگزای او يك فلسفه قطعی وابدی نيست، بلكه نتيجه ناگواری وتلخی محيط بوده است. او نشان داد كه وقتی پای خدمت به مردم وآزادی درميان بيايد بيطرف نخواهد نشست. وقتی درزندگی مبتذل حقايقی ظهوركند او بطرف آنها خواهد رفت و بزندگی اميدوارانه ومشتاقانه لبخند خواهد زد.

جنگ برضد فاشيسم او را بوجد آورده بود. اگر او نويسنده‌بی‌عقيده و لاقيدی بود، آنقدربه فتح آزادی وشكست فاشيسم علاقه نشان نمی داد. نفرت او از فاشيسم ودعاوی نژادی آنها در قضيه "زيربته" ظاهر می‌گردد. هدايت ازهرادعای باطلی كه ناشی ازخود پسندی بود، ازهرسالوسی، ازهردغلی بشدت بيزار است. فاشيسم درنظراو مظهريك خود پسندی پرازسالوسی ودغلی بود. فاشيسم مجموعه‌ای ازپستی‌هائی بود كه ممكن است انسان بدانها دچارشود. نه فقط با فاشيسم، بلكه بشردوستی‌بی‌غل وغش هدايت اورا با محيط تاجرانه كنونی كه برجهان امروزی تسلط دارد دشمن ساخته. اونمی تواند خفت و محدوديت وزشتی روح انسان را درزندان محاسبات خود پسندانه تجارتی، و چارچوب ديپلماسی‌های سودجويانه و " خرموذيگری» دائمی او را درتامين رزق روزانه تحمل كند. اين چيزها با مفهوم بزرگ و درخشانی كه او از انسان دارد جود درنمی آيد. بايد دانست كه هدايت مانند عوام فريب‌ها مرتبا اين جملات اخلاقی را برخ شخص نمی كشد. او ترجيح ميدهد كه درعمل و رفتارصادقانه خود، بدون كوچكترين رياكاری و دوروئی مفهوم انسانی باشد كه می‌پسندد.

 هيجانات اجتماعی كه هدايت را ازانزوای خود بيرون می‌كشيد فرونشست و محيط نامساعد اندك اندك ياس وبيزاری را درروح اوريشه دارساخته و هزل تلخ اورا متوجه همه چيزكرده است. حساسيت شديد مانع ازآنست كه او فساد را با خونسردی تحمل كند ومانند يك مجاهد واقع بينی با آن مبارزه نمايد. آرمان او شريف ترازآنست كه بتوان آنرا با حقايق نامطبوع زمانه تطبيق كرد. اين وضع دراو تمايلی ايجاد می‌كند كه تحقق آرزوهای خود را محال پندارد. راستش را بخواهيد آن آرزوهای طلائی روزی به حقيق خواهد پيوست ولی بشريت هنوزبايد تلاشهای خونين بسياری بكند تا كوشش قرون و اعصارخود را بثمربرساند. بايد بطورآشكارگفت كه نقص هدايت بعنوان يك مبارز وهنرمندی كه بايد درراه جهان زيباتری پيكاركند ازاينجاست. انبوه موانع ومفاسد او را زده وافسرده ساخته وريشه‌های اميد را دركشتزارانديشه او سوزانده است. ازطرفی نبايد فراموش كرد كه اگردرهدايت ما نقصی می‌بينيم بعلت موقعی است كه آثارگرانبها وروح بزرگ اودرما ايجاد ميكند. اين نقص بدون آنكه ازبزرگی وممتازبودن مقام هدايت بكاهد، بما دوستان صادق او، اجازه ميدهد كه جويای آن هدايتی باشيم كه " آب زندگی» و " زيربته" و امثال آنرا نوشته نه آن هدايتی كه " بوف كور" ازتاريكی‌ها وتلخی‌های روحش تراوش كرده  ) اگرچه اثراخيرنيزبعنوان سند محكوميت جامعه مبتذل عصر، مبين عظمت روح كسی است كه درآن محيط خفقان آوررنج كشيده(

نسلهای آينده، بدون ترديد، نام صادق هدايت را تجليل خواهند كرد، زيرا او بزبان، به تاريخ، به مليت، به روح، به تكامل اجتماعی وآزادی ملت ايران خدمت كرده وخود سرمشق يك انسان وارسته وبزرگواربوده است. همانطوركه نسلها و تاريخ درمقابل اين هنرمند بزرگ وامدارند، اين هنرمند نيزبه آنها دينی دارد كه اگرچه تا كنون بنحو شايسته‌ای ادا كرده ولی بازهم بيشتروبيشتر بايد ادا كند.

ما كه درزمره كسانی هستيم كه هنردرخشان هدايت را با حيرت وتحسين تلقی كرده ايم وشديدا تحت تاثير آن قرارگرفته ايم، آرزومنديم كه كاميابی او در عالم هنر و اجتماع مضاعف شود ودر راه تامين سعادت مردم ايران كه سعادت واقعی خود اوست نقشش بيش ازپيش موثرگردد.