چرا"صبا" نه، اما "لس آنجلسی‌ها" بله؟
گردانندگان تلويزيون‌های ماهواره بيدارخواهند شد؟

پيک هفته

   

درس هائی که جمهوری اسلامی از تاریخ نگرفت
"بیت" رهبری
اینگونه
پا جای پای "دربار" گذاشت!

تيمور بختيار پرويز ثابتی حسين فردوست حسن پاكروان

محمد ريشهری محسنی اژه ای اسدالله لاجوردی علی فلاحيان

تیموربختیار سازمان امنیت(ساواک) را پایه گذاری کرد. او آنقدر بی رحم بود که عمو و عموزاده های خودش را هم کشت. شاه، بعد از 15 خرداد 42 پاکروان جانشین بختیار در ساواک را احضار کرد و به او گفت: من در انتخاب تو اشتباه کردم. تو حداکثر می توانی یک کودکستان دخترانه را اداره کنی. بعد، ساواک را داد دست ارتشبد نصیری. نصیری یک چارودار و یک نظامی به تمام معنا بود. یعنی هیچگونه احساسی نداشت. اصلا روح نداشت، مطیع کامل محمدرضا و خیلی خشن بود. نصیری از بهائی های سمنان بود و پرویزثابتی را آورد به ساواک.(سعید امامی کپی پرویزثابتی در وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بود. و وزرای این وزارتخانه – جز علی یونسی در دولت خاتمی- همه از تیموربختیار و نصیری تقلید کردند. خامنه ای نسبت به علی یونسی همان نظری را داشت و بارها گفته بود که شاه درباره سرلشکر پاکروان گفت! پرویز ثابتی و نصیری بهائی، بزرگترین مشوق و کمک کننده به انجمن حجتیه – انجمن ضد بهائیت- شدند.) نصیری نقطه مقابل ارتشبد فردوست بود. فردوست باسواد اما بی عرضه بود، نصیری بی سواد اما اهل عمل. فردوست از جوانی با سازمان اطلاعاتی انگلستان وصل شده بود و ما می دانستیم. بالاخره هم وظیفه اش را در جمهوری اسلامی انجام داد. بختیار با انگلیس ها ساخته و در تدارک کودتا بود که محمد رضا فهمید و بدستور او افسران گارد شاهنشاهی نیمه شب ریختنه به خانه بختیار و او را دررختخواب دستگیر کردند و فرستادند تبعید.

سعيد امامی تيمسار نصيری

محمد رضا تلفنی به من گفت:
من نمی خواستم سلطنت را رها کنم، اما سفیرکبیرانگلستان آمد پیش من و بدون مورد و بدون مقدمه و بدون احتیاج، همینطور بی خود و بی جهت ماجرای کودتای افغانستان و قتل عام خانواده داودخان را برای من مثال زد! ومن فهمیدم باید رفت.
ساواک گزارشات زیادی می آورد و اطلاع می داد که پولدارهای بزرگ دارند می روند و محمدرضا با تعجب می پرسید چرا؟! یک عده مثل ثابت پاسال جهود ازسال 1345 بارخودشان را بستند و رفتند آمریکا! چون با سیاستمداران آمریکا وانگلیس واسرائیل دوست و همکار بودند و می دانستند که قراراست تغییرات زیادی درمنطقه بشود.


فال فروغ
فكرش را می‌كرديد؟

امروز اول دی ماه است. هميشه می‌خواهم مثل فروغ راز فصل‌ها را بدانم. راز زمستان را، بهار و پائيز را.... رفتم ظهرالدوله. گورستانی كه درآغاز هر فصل سری به آن می‌زنم تا به ديدار هميشه زندگان رفته باشم و فصل نو را با آنها آغاز كنم. جز من و او كه سنگ قبرش را می‌بينيد، ديگری هم بود، گرچه نوجوان بود و آگه از درد دلم زين فصل يخبندان نبود. چرا آمده بود؟ مگر با شعر فروغ هم می‌توان فال گرفت؟ لابد اين نسل می‌داند كه می‌تواند. ما خوانديم و به تماشاگه زلفش، دلمان شد، كه بازآيد و جاويد گرفتار بماند. اين نسل می‌خواند و آنجا كه او می‌گويد می‌رود! پرسيدم: عيبی ندارد عكست را بگيرم؟
گفت: از نيمرخ، نه!
آنچه درآمد تمام رخ سنگ فروغ بود با نيمرخ آنكه نشسته بود و فال فروغ می‌گرفت. روزگار غريبی است! نه؟


طالبان
مجسمه‌های بودا را هدف گرفت
حزب الله
ايران گنج‌های پاسارگاد را


فيلم مستند
"سگ در حرم"
شايد به فستيوال هم رسيد

هيچكس نمی داند برسر آن سگ بخت برگشته‌ای كه برای خدام شبكه خرافات سازامام رضا پول ساز شد، چه بلائی آمد؛ يا چه بلائی بر سرش آوردند. سگ نگون بخت را انداختند جلو و تا رسيدن به مقابل حرم امام رضا از او فيلم گرفتند و همين فيلم را در ميليون‌ها نسخه CD كردند و فروختند. درحاليكه، از بيم شكارچی‌های حكومتی سگ، درخيابان‌های شمال تهران هم مردم می‌ترسند سگ‌هايشان برای گردش به خيابان بيآورند، شبكه خدام امام رضا سگی را كه مدت‌ها آموزش داده بودند ول كردند در حرم امام تا برود به پابوس و چنان نذر كرده شود كه زائران امام برای حاجت و درمان هزاران درد‌بی‌درمان در جمهوری اسلامی به او دخيل ببندند و متوسل شوند.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت، كه اين يك حقه بازی برای چاپيدن مردم مذهبی بود كه خدام امام رضا آن را ترتيب داده بودند. روابط عمومی امام رضا تكذيب كرد و گفت كه مستندات ديگری را در تائيد ماجرا بزودی رو خواهد كرد. فرمان آتش بس به هر دو طرف داده شد. نه جمهوری اسلامی ديگر دنبال ماجرا رفت و نه روابط عمومی امام رضا ديگر دهان گشود. انتشار هرگونه خبری در باره سگ امام رضا بدستور دادستان تهران- مرتضوی- ممنوع شد، اما بازار CD ماجرا همچنان گرم ماند. CD سگ امام رضا همچنان در سراسر ايران فروخته می‌شود. سگی كه به امام رضا پناه برد و گريست! فقط حيف كه نتوانست بگويد چرا می‌گريست!


يك مشت جوان ديگر را هم در شهر سرگردان كردند
كافی نت‌های شهر خوی را تخته كردند


اولين گروه دختران مشهدی
پس از ممنوعيت چادر در مدارس دختران

اين اولين گروه دانش آموزان مشهد است كه پس از ممنوع شدن حضور با چادر در مدارس، ساده و‌بی‌آلايش راهی مدرسه شدند و اين عكس را نيز به يادگار گرفتند. عكس را يكی از خوانندگان پيك هفته با همين شرح برای ما فرستاده و خواهش كرده است منتشر كنيم، شايد از اين جمع كسانی باشند و خود را ببينند و يا فرزندانشان با ديدن اين عكس گذشته‌های دور را بخاطر آورند. دركجا هستند؟ چه سرنوشت تحصيلی پيدا كردند؟ اصلا هستند؟



 

     7 دي 1384 

شماره 55                   
پيک هفته

نامه مردم 1325
داستان گونه‌ای از"منصورشكی"
رنگ‌ها
و روياهای من


همسايه‌ها
پرفروش ترين "رمان"
زير زمينی ايران
انتشار"مردخاكستری» و ضميمه آن
( مقالات، گفتگوها و يادداشت‌های احمدمحمود)
 امروز و فردا می‌شود!


بزرگ علوی
رشوه
داستانی كه 60 سال
از تازگی آن می‌گذرد!


گفتگو با
كامبيز درمبخش
وقتی قلم می‌شكند
مردم پشت كاريكاتورها
سخن را جستجو می‌كنند
!
احمد غلامى مهرآبادى - احسان سهرابی
 سايت "هادی تون"


"جن"
درخوابگاه
دانشجويان دختران


محسن وزيری
پيكرتراش پيرايران
با 560 صفحه خاطرات
به ايران باز می‌گردد


تن فروشان
قبيله‌ای سرگردان
در حاشيه خيابان‌ها

"دردو نفرين بر سفر"
برای آنها
كه جدا شدند و جدا ماندند!

برخی ترانه‌ها، چند نسل گوش به گوش می‌شوند و هنوز تازه اند. خواننده اش، با آن گل می‌كند و با همان نيز به شهرت می‌رسد. بعدها نيز ممكن است بخواند و حتما هم می‌خواند، اما او را با همان يك گل می‌شناسند.َ مثل "مرداب" شمائی زاده، مثل "هركه ياری داره" ياسمين و مثل همين آهنگی كه از "آرتوش" می‌شنويد. چهار دهه پيش خوانده شده، اما همچنان عاشقانه باقی مانده و به دل می‌نشيند. برای همه سفركرده‌ها، همه جدا افتاده‌ها، از پا افتاده‌ها و هنوز عاشق‌ها انتخاب كرده ايم. ما انتخاب نكرده ايم، برای پيك هفته انتخاب كرده و فرستاده اند كه بگذاريم. گويا از يك سايت موسيقی كه اصل لينكش را هم برای ما نفرستاده اند. بهرحال دستشان درد نكند. بشنويد!


ببينيد و بشنويد!
اين صدا تصوير را هم با شعری
 از پابلو نرودا، شاعر بزرگ
و انقلابی شيلی ببينيدو بشنويد!

(براي ديدن به برنامه پاور پوينت نياز داريد)


به هر وزير كابينه
34 ميليارد تومان
حق التزئين می‌رسد
و. نقطه ديد


25 تومانی
درايران از دور خارج شده
درانگلستان رونق پيدا كرده


روزنامه نگاری
نيمه دوم زندگی آنها
و. حنيف مزروعی