ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

گفتگوی سیمورهرش و اسکات رایتر پیرامون

حمله تغییر رژیم ایران

حمله دو مرحله ای امریکا

تاکتیک جنگی ایران

ترجمه و تنظیم افسانه نگاهی و جواد شیرزاد

 
 
 
 

احمدی نژاد پسر بچه شلوغی است که نباید او را جدی گرفت. قدرت در دست علی خامنه ای، شورای نگهبان و فرماندهان نظامی است.

نتیجه انتخابات کنگره امریکا، تاثیری روی استراتژی حمله به ایران نخواهد داشت

و کاخ سفید روی سکوت تائید آمیز اعراب درجریان حمله به ایران حساب کرده است.

65 درصد افکار عمومی امریکا با جنگ عراق به آن دلیل مخالف نیست که با جنگ مخالف است، بلکه منتقد دولت است که چرا سریعا یک پیروزی برای امریکا نیآورده است! دستگاه تبلیغاتی کاخ سفید نه تنها با انعکاس اخبار این انتقادها مخالف نیست، بلکه آن را سکوی پرش برای حمله به ایران و آوردن یک پیروزی برق آسا به خانه کرده است. ایران استراتژی شکست خورده صدام حسین را برای مقابله و مقاومت با حمله امریکا دنبال نخواهد کرد، بلکه طرح ضربه ای حمله به مناطق نفتی را بعنوان تاکتیک جنگی خود تنظیم کرده و امریکا نیز با اطلاع از این تاکتیک، حمله به ایران را دو مرحله ای تنظیم کرد. در مرحله اول بمباران عادی مراکز اتمی و نظامی ایران و در مرحله دوم که ایران به مناطق نفتی حمله می کند و افکار عمومی نگران قطع نفت می شود، حمله هولناک اتمی با استفاده از نسل سوم سلاح های اتمی به ایران را شروع می کند. برای این حمله از خاک جمهوری آذربایجان نیز استفاده خواهد شد.

----

از یک نشست مشترک که به بهانه انتشار کتاب جدید "اسکات رایتر" با عنوان "هدف ایران" در امریکا تشکیل شده بود، یک برنامه یکساعته شنیداری روی سایت "گلوبال" منتشر شده است. دراین نشست، که اسکات رایتر بارزس سازمان ملل در امور سلاح های اتمی در زمان کلینتون- رئیس جمهور سابق امریکا در حزب دمکرات- ، سیمور هرش خبرنگار مشهور امریکائی، یک ژنرال امریکائی و تعدادی سئوال کننده حاضر در سالن حضور داشته اند، مسائل مهمی را در ارتباط با حمله به ایران طرح شده است. این نشست در جامعه نیویورک برای اخلاق فرهنگی- 16 اکتبر- انجام شده است.

 

برخی سایت های خبری ایران، گزیده هائی از این برنامه یکساعته و نیمه را درج کرده اند که کاملا درجهت سیاست عمومی حاکمیت کنونی برای نفی امکان حمله به ایران و یا بخش هائی از سخنان "اسکات رایتر" در تائید سفر بی دردسری به ایران و یا حتی دمکراسی حاکم درایران است! بی شک این خلاصه گزین شده از فیلتر سانسور جنگی حاکم در جمهوری اسلامی گذشته است، والا یکی دوتا از این سایت ها اگر می توانستند قطعا آن بخش های اساسی این نشست را نیز منتشر می کردند.

دو مترجم و همکار پیک نت،- در ایران و امریکا-  در دو روز گذشته این برنامه را شنیده و گزارش مشترکی را از آن استخراج کرده اند که تفاوت بسیار با آنچه که سایت ایران منتشر کرده اند دارد. این گزارش را می خوانید:

سیمون هرش: موساد ( سازمان جاسوسی اسرائیل) در سال 2002 موفق به کسب اطلاعاتی از تونل های اتمی ایران در منطقه نطنز شد. آنها خود این گزارش را منتشر نکردند (تا عمق نفوذ جاسوسی شان در حساس ترین ارگان های جمهوری اسلامی مانند تشکیلات اتمی مشخص نشود) بلکه آن را در اختیار سازمان مجاهدین خلق گذاشتند تا بعنوان افشاگری یک سازمان اپوزیسیون ایرانی پخش شود. این گزارش و افشاگری، سرآغاز آماده سازی افکار عمومی امریکا برای حمله به این کشور بود.

 

اسکات رایتر: اسرانیل مشکل خود با فلسطینی ها و حزب الله لبنان را به ایران وصل کرده و به این ترتیب، جمهوری اسلامی را خطر اصلی و دشمن خود و امریکا در منطقه تبلیغ می کند. اسرائیلی ها چنان مسئله اتمی ایران را بزرگ کرده اند که مسئله فلسطین بتدریج به حاشیه رانده شده است. در خود امریکا نیز، طرح جدید قرن امریکا، توسط نئومحافظه کاران پیش از روی کار آمدن کلینتون تهیه شده بود. دراین طرح تغییرات مهمی برای خاورمیانه پیش بینی شده بود. بنابراین، آنچه امروز شاهدش هستیم، پیشینه ای 12 ساله دارد. اگر کلینتون و دمکرات ها روی کار نیآمده بودند، همان 12 سال پیش طرحی که امروز بوش دنبال می کند به اجرا گذاشته شده بود. 11سپتامبر برای همراه کردن افکار عمومی با این طرح نئومحافظه کاران بود.

سیمون هرش: دلم می خواهد سئوال کنم که با وجود آنکه تهاجم امریکا به عراق با ناکامی همراه شده و حتی شکست خورده، هنوز بوش طرح خود را برای خاورمیانه دنبال میکند؟

رایتر: بوش به تنهائی دراین مورد پیش نمی رود. علاوه بر واقعه 11 سپتامبر که نقش مهمی در شکل بخشیدن به افکار عمومی برای سیاست های نئومحافظه کاران داشت، اکثریت کنگره امریکا نیز دراختیار جمهوریخواهان و نئومحافظه کاران قرار گرفت.اسرائیل نیز پشت همین سیاست قرار گرفت. به سخنرانی  "المرد" نخست وزیر اسرائیل درکنگره امریکا اگر گوش کنید، شباهت های آن را در مقایسه با سخنان بوش متوجه می شوید. او (با توجه به وزنی که اسرائیل در امریکا دارد) در کنگره امریکا ایران را نه تهدیدی جدی برای اسرائیل، بلکه برای امریکا معرفی کرد.( در واقع تعیین سیاست برای امریکا)

بدین ترتیب است که کنگره دست بوش را برای حمله به ایران بازگذاشت. واقعیت اینست که افکارعمومی امریکا از سال 79 به بعد، نسبت به ایران منفی است. اخبارمنفی درمورد ایران مرتب آنالیز می شود و افکارمنفی در رسانه ها دامن زده می شود. بنابراین، بنظر من تنها یک معجزه می تواند جهت گیری کنونی کنگره امریکا در حمایت از بوش را تغییر دهد. شاید انتخابات ماه نوامبر کنگره چنین موقعیتی را پیش آورد. من می گویم شاید، زیرا بنظر من حتی اگر نئومحافظه کاران هم در انتخابات کنگره امریکا نتوانند اکثریت جمهوریخواه در کنگره را حفظ کنند، تغییرات مهم و دگرگون کننده ای در برنامه حمله به ایران اتفاق نخواهد افتاد، زیرا دراین مورد دمکرات ها و جمهوریخواهان مواضع مشترک دارند.

در این مورد باید ابتدا برخی خوش باوری ها را کنار گذاشته و نفی کرد. از جمله این که وقتی برخی رسانه ها می نویسند 65 در صد امریکائی ها مخالف جنگ عراق اند و یا باجنگ درعراق مخالف اند، آنها همه حقیقت را نمی نویسند. حقیقت اینست که این 65 درصد امریکائی با جنگ در عراق مخالف نیستند، بلکه مخالف شکست امریکا و یا دست نیافتن نیروهای نظامی امریکا در یک جنگ برق آسا در عراق اند. آنها فکر می کنند امریکا بزودی عراق را از دست می دهد. همین 65 در صد، بدنبال یک پیروزی سریع دیگر برای امریکا هستند و در پشت تبلیغاتی که این روزها پیرامون ناکامی بوش و امریکا در عراق شاهدش هستیم نقشه جلب موافقت افکارعمومی برای حمله به ایران نهفته است. بوش نیز خود را آماده به خانه آوردن یک پیروزی برق آساست. پیروزی در حمله به ایران. البته معتقدم که مراحله آماده شدن برای این حمله را می گذرانیم. حمله ای که نتیجه انتخابات کنگره امریکا نیز تاثیر چندانی روی آن ندارد.

مرحله اول جنگ روانی و آماده سازی افکار عمومی که همانا شکست راه حل های سیاسی است اکنون پشت سر گذاشته شده و پایه های آمادگی افکار عمومی برای حمله به ایران فراهم شده است. شرایط در جهت توجیه یک حمله برق آسا و همه جانبه علیه ایران درامریکا فراهم آمده است.

دلیل این تاخیر می تواند آن باشد که  دولت بوش هنوز می کوشد خود را دولتی غیر دیکتاتور و تابع کنگره و قوانین نشان بدهد و به همین دلیل هم فکر می کنم برای این حمله سعی خواهد کرد موافقت کنگره را بگیرد. این موافقت البته باید با یک بودجه نظامی همراه شود.

رایتر: نکته مهم اینست که کسب موافقت کنگره برای حمله به ایران کار چندان دشواری نیست. ما دیدیم که پس از 11 سپتامبر، کنگره چگونه دست بوش را برای مبارزه  با تروریسم جهانی  در اکتبر2002 باز گذاشت. آنها صریحا نگفتند که برای حمله به عراق دست بوش را باز می گذارند، بلکه گفتند برای مبارزه با تروریسم جهانی از بوش حمایت می کنند، اما هدف همان حمله به عراق بود.

سیمون هرش: احتمالا قدرت حمله به ایران دو برابر قدرت حمله به عراق خواهد بود. واقعا بعد از چنین حمله ای، شاهد چه اتفاقی خواهیم بود؟.

رایتر: ایران از استراتژی صدام برای دفع حمله، یعنی درگیر کردن امریکا در خاک عراق استفاده نخواهد کرد. آن استراتژی، بهرحال با سقوط رژیم صدام همراه شد. صدام فکر کرده بود جنگ با امریکائی ها طولانی خواهد شد و او خود رهبری این جنگ را بعنوان رئیس جمهور عراق برعهده خواهد داشت. اما این تصورات پوج بود. با چنین نتیجه ایست که تصور نمی کنم ایران آن استراتژی را برای خود در نظر گرفته باشد و بخواهد آن را درجریان حمله امریکا به این کشور دنبال کند. ما باید روی استراتژی ضربه ای و تخریبی ایران حساب کنیم. یعنی اولین واکنش آنها ضربه به مناطق تولید نفت درمنطقه و قطع نفت ایران خواهد بود. در چین شرایطی نه تنها امریکا، بلکه چین و هندوستان هم دچارمشکل خواهند شد. طی دو روز حمله هوائی امریکا به ایران (ریتر اشاره نمی کند که برنامه حمله برق آسا برای دو روز تنظیم شده و یا منظورش دو روز پس از آغاز حملات است) تولید نفت درکشورهای عربی مثل عربستان هم قطع خواهد شد. علیرغم همه این احتمالات ما همچنان برای جنگ به ایران خواهیم رفت. مردم امریکا اطلاعاتشان از وضعیت خاورمیانه و ایران کم است.

هرش: بوش حرفی در باره پاکستان اتمی نمی زند و ظاهرا این کشوررا رها کرده است. ولی بنظر من دولت پاکستان هم به این فکرمی کند که بعد از ایران نوبت آنها خواهد رسید.

رایتر: من گفتم، حقیقتی که در مورد ایران باید بدانیم، این است که ایران در ناحیه ای قرار گرفته که تسلط بر آن از اهداف دولت بوش بوده و تاثیر زیادی بر استراتژی امنیت ملی برنامه ریزی شده از سوی دولت بوش میگذارد. مطالعه  نسخه 2006 استراتژی امنیت ملی امریکا که در آن شانزده بار از ایران به عنوان تهدید شماره یک امنیت ملی آمریکا نام برده شده است و از جنگ به عنوان یک ابزار قابل قبول جهت پیشگیری از تهدید امنیت کشور یاد شده است. این تائید مجددی است بر دکترین دولت بوش در مورد تغییرات بنیادین منطقه ای، به ویژه در خاور میانه.

هدف نهایی دولت بوش چه در مورد کره شمالی و چه در مورد ایران، در آخر بازی تغییر این دو رژیم است، ولی در عین حال شرایط این دو برای آمریکا کاملا متفاوت است و به هیچ عنوان با یکدیگر قابل مقایسه نیستند.

کره شمالی بدون هیچ پرده پوشی اعلام کرده که  قدرت هسته ای است و هدفش دستیابی به سلاح اتمی است. آنها به هیچ عنوان به قواعد بین المللی تن نداده و این را به دنیا اعلام کرده اند، ضمن اینکه بازرسان سازمان بین المللی انرژی اتمی را نیز از کشورشان اخراج کرده اند. گرچه هنوز بوش مدعی است که آنها بلوف زده اند. در حالی که کره ای ها فریاد می کشند که ما سلاح اتمی داریم. حالا فشارهای غیر مسولانه به کره شمالی را در نظر بگیرید. ما در کره چه می خواهیم؟ حقوق بشر؟ بنظر من خیر، زیرا امریکا درحال حاضر فقط به تغییر رژیم و تحمیل شرایط به همه جهان است. ما میدانیم که هدف آمریکا تغییر رژیم در چین است و کره شمالی یکی از گامهای تحقق چنین برنامه ای است.

حالا بازگردیم به مسئله ایران. در مقابل کره شمالی، ایران کشوری است که اعلام کرده برنامه تولید سلاح هسته ای ندارد. اما در حالی که کره آزمایش اتمی انجام می دهد، ایران محکوم شده است! بنابراین شرایط ایندو به هیچ عنوان شبیه هم نیست.

در عراق، در حالی که ما می دانیم صدام در سال 1991 کلیه سلاح های غیر متعارف خود را نابود کرده بود، دولت بوش به بهانه وجود انواع سلاح های هسته ای، شیمیایی و بیولژیکی و موشک های بالستیک به آن حمله کرد، پس از اشغال عراق معلوم شد همه ادعاهای ما در باره سلاح کشتار جمعی دراین کشور بیخود بوده است.

هرش: احمدی نژاد درمیان مردم مسلمانان منطقه مطرح است. فرد بی نفوذی نمی توان او را تصور کرد.

رایتر: شما به مطبوعات و تلویزیون های امریکا که نگاه کنید متوجه می شود که مردم آمریکا زیر فشارآنها، ایران را با عکس های پسر بچه ای به اسم محمود احمدی نژاد با حرف های احمقانه اش می شناسند. درحالیکه ما باید بدانیم احمدی نژاد عروسکی بیش نیست. بخش عمده قدرت در ایران در دست آقای خامنه ای متمرکز است که از سوی شورای نگهبان پشتیبانی می شود و نیروهای نظامی نیز بخش جداگانه ای از قدرت هستند.

دولت بوش دو سال دیگر بر سر کار است. این دولت برنامه تغییر منطقه خاورمیانه و تغییر رژیِم ها آن را در سر دارد. سیاستی که نتایج هولناک آنرا در عراق دیده ایم. بوش قبلا تاکید کرده که مساله ایران نباید به دولت بعد از وی برسد، ضمن آنکه نباید نقش تحریک کننده اسراییل را فراموش کنیم. اسراییل دستیابی ایران به سلاح اتمی را خط قرمز خود می داند و هرگونه فعالیت اتمی از سوی ایران را تهدیدی برای خود تلقی می کند و آمریکا را مجبور به اعمال فشار بیشتر بر ایران می کند.

پرواز هواپیماهای آمریکایی بر فراز ایران، پرواز هواپیماهای جاسوسی بدون سرنشین در آسمان این کشور، تحریک کردها، آذری ها و حتی تقویت مجاهدین خلق همه از اقدامات سازمان سیا علیه ایران است.

به این ترتیب است که باید گفت، جنگ علیه ایران از مدت ها پیش با اقداماتی نظیر تجاوز به حریم هوایی ایران آغاز شده است و ما با ایران در حال جنگیم و تنها از این پس شاهد آشکارتر شدن این جنگ خواهیم شد. بنظر من دولت بوش می رود تا مرحله بعدی تغییر رژیم در ایران را با استفاده از نیروی نظامی آغاز کند.

درسال 2003 دولت ایران از طریق سفارت سوئیس یک نامه برای کاخ سفید فرستاد که در آن  نه تنها تقاضای برقراری روابط سیاسی با امریکا شده بود بلکه برای نشست صلح با اسراییل و حل مسائل اتمی ایران نیز پیشنهاد شده بود. این پیام توسط دولت بوش رد شد. بوش آن را رد کرد زیرا برنامه او نه مذاکره؛ بلکه تغییررژیم ایران است.

هرش: آیا اعراب آنقدراز ایران متنفرند که سکوت خواهند کرد؟ دولت بوش معتقد است که اعراب همانگونه که درجریان حمله به عراق سکوت کردند، در حمله به ایران نیز واکنشی نخواهند داشت، بویژه که رهبران سنی کشورهای عربی از تضعیف یک قدرت شیعه در منطقه استقبال هم می کنند.

هرش: الان دیگر بتدریج صحبت نه درباره حمله، بلکه درباره سلاح هائی است که می خواهند در این حمله بکار ببرند است. از جمله سلاح های اتمی.

رایتر: بهره گیری از نسل جدید سلاح های اتمی برعلیه کشورفاقد سلاح اتمی اکنون مطرح است و دولت بوش از این سلاح ها برای حمله به ایران استفاده خواهد کرد.

همانطور که گفتم ایران در استراتژی نظامی که برای خود در نظر گرفته سقوط نخواهد کرد؛ بلکه با ضربه به مناطق نفتی وارد عمل خواهد شد. از این مرحله به بعد است که خطر بمباران شدیدتر ایران و استفاده از سلاح های اتمی نسل جدید مطرح است. امریکا با این حمله سعی خواهد کرد ستون فقرات دولت ایران را بشکند. دراین مرحله از حملات، از مناطق آذربایجان و شمال ایران نیز عملیات آغاز خواهد شد. هم اکنون یک پایگاه نظامی توسط اسرائیلی ها به کمک یهودیان آذری که به اسرائیل مهاجرت کرده اند درحال ساخته شدن است. این مرحله از حملات اتمی ایران کوچکترین شانسی برای مقاومت نخواهد داشت.

در مورد مخالفت های چین نیز معتقدم رهبران این کشور نقشه های دراز مدت در سر دارند و اساسا طرز تفکر و سیاست چینی ها اینگونه است. آنها در پی دفاع از ایران و یا مخالفت با حمله به ایران نیستند، بلکه به تضعیف رقیب جهانی خود- امریکا- در درازمدت فکر می کنند. در این استراتژی، چینی ها فکر می کنند امریکا با حمله به ایران تضعیف می شود و به این ترتیب رقیب تضعیف می شود و جا برای چین بیشتر باز خواهد شد!