ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  ترس ملی
رئيس مجلس در کدام محفل
اين تعبير تئوريزه شد را شنيده؟
عباس عبدی
 
 
 
 

 

هفته گذشته هنگامی كه رئيس مجلس پاسخ فی‌البداهه‌ای به اعتراض نمايندگان داد و گفت: «ترس است كه نظم ايجاد می‌كند.»، معلوم شد كه فلسفه كشورداری و سياست در ايران از نقطه مهمی عبور كرده و وارد كيفيت تازه‌ای شده است كه چندان ارتباطی با گذشته ندارد.

تحول و نظم، موضوعات اساسی هر جامعه‌ای است. چگونه می‌توان شاهد تحولی در جامعه بود، بدون آن كه پايه‌های نظم آن جامعه دچار از هم گسيختگی شود؟ همچنين چگونه بايد نظم را در جامعه برقرار كرد، بدون آن كه مانع روند تحولات ضروری و انطباق با محيط اطراف شد؟ نظم پايدار و مناسب برای تحول، نظم خودجوش و درون‌زاست. از سوی ديگر در چنين نظم پايداری ميان اجزای جامعه تناسب و تعادل منطقی نيز برقرار و نظم مذکور از سوی آحاد جامعه پذيرفته شده است. نظمی كه صرفاً بر پايه ترس ايجاد شود و فاقد اين تعادل و مشروعيت باشد، نظمی صوری و شكننده است.

ترديدی نيست كه يكی از عناصر اصلی نظم، قانون و ضمانت اجرای آن است كه اين ضمانت از سوی قدرت و حكومت ارائه می‌شود و برای نقض‌كننده نظم اجتماعی ترس‌آور است، اما ترس فقط در برخی حوزه‌ها و برای برخی افراد (و نه همه حوزه‌ها و همه افراد) منشأ نظم است. اغلب افراد در اكثر حوزه‌های اجتماعی، ترجيح می دهند که بر اساس باور و اعتقاد به نظم و منشأ آن و نيز بر حسب اعتماد متقابلی كه آحاد جامعه به يكديگر دارند، رفتار کنند.

بنابراين عنصر پايه‌ای نظم، همبستگی اجتماعی است.اما همبستگی اجتماعی موضوعی است كه ميان افراد و با رعبت آنان عينيت می‌يابد، و ترس نمی‌تواند منشأ همبستگی پايدار و عميقی باشد. ترس ممكن است در موفق‌ترين شكل خود اجازه ندهد كه مردم از هنجارهای قانونی تخطی كنند، اما نمی‌تواند مردم را به درست و برحق بودن اين هنجارها معتقد سازد.

نظم بر اساس ترس چند اشكال اساسی دارد. اول اينكه چنين نظمی مكانيكی است. مثل نظمی كه آجرهای يك ديوار در كنار هم و بر اثر دستور و اراده خارجی (بنّا) شكل می‌دهند. اما نظم اجتماعی تا حدی از نوع نظم ارگانيك و آلی است. تقريباً مشابه نظم موجود در يك جسم زنده كه هر عضو بدن بی‌نياز از فشار بيرونی و صرفاً بر حسب نياز و اعتماد متقابل و همبستگی در كنار هم به ايفای نقش‌های مكمل يكديگر مشغول هستند. نظم مكانيكی با تحول بيگانه است و نمی‌تواند خود را با محيط بيرونی انطباق دهد و در برابر تغييرات بيرونی منفعل است. به همين دليل است كه در برابر تغييرات بيرونی، ناپايدار و غيرمؤثر است.

مشكل ديگر نظم بر اساس ترس، اين است كه اعمال ترس عليه جامعه برای حفظ نظم، به مرور زمان منحرف و ظالمانه می‌شود و مجريان چنين سياست‌هايی به مرور از قاعده اوليه رفتار انسانی و اصول اخلاقی فاصله می‌گيرند و خطاهای بيشتری را در اجرای سياست‌های اعمال وحشت و ترس مرتكب می‌شوند و همين امر زمينه‌ساز تضعيف نظم مكانيكی می‌شود و برای حفظ آن، ميزان بيشتری از ايجاد و توليد ترس ضرورت می‌يابد. اين فرآيند، مشابه اعتياد است كه معتاد برای فرار از درد و رنج، با مصرف مقدار کمی مواد شروع می‌كند و احساس راحتی و خوشی به او دست می‌دهد، ولی چون بدن او با اين مقدار عادت كرد، ديگر با ميزان مصرف قبلی ارضا و آرام نمی‌شود، لذاست كه دوز مواد را زياد می‌كند تا جايی كه بدن وی بيش از آن حد را نمی‌پذيرد و اگر بيشتر مصرف كرد، موجب مرگ می‌شود. در اين مرحله، مصرف مواد برای خوشی و راحتی نيست، بلكه برای آن است كه از شدت درد بكاهد، زيرا بدن وی به اين حجم از مواد عادت كرده و مثل فرد معمولی درد می‌كشد و قطع مواد درد را شدت می‌بخشد.

مشكل ديگر نظمی که بر اساس ترس شکل گيرد، اين است كه ميزان اعمال ترس با قدرت دولت رابطه دارد. اما همانطور كه روسو هم به درستی گفته است «قدرتمند هميشه به قدر كافی قدرت نخواهد داشت كه ارباب باقی ماند، مگر آن كه قدرت را به حق و اطاعت را به وظيفه تبدل كند.»اين قدرت هر آن می تواند کاهش يابد و اين مشكل برای جامعه ايران بيش از جوامع ديگر است، زيرا وابستگی قدرت موجود به منابع و درآمدهای نفتی و نيز وجود بحران‌های بين‌المللی در اطراف كشور، زمينه را برای تغييرات و بالا و پايين شدن قدرت دولت فراهم می‌كند و نظمی كه بر اساس قدرت بالای حكومت شكل می‌گيرد، در هنگام كاهش قدرت دولت، به سرعت به سوی از هم گيسختگی و اضمحلال پيش خواهد رفت.

نتايج حاصل از نظم‌های مبتنی بر ترس در قرن بيستم، روشن‌تر از آن است كه نيازمند بررسی و تذكر مجدد باشد. اما يادآوری سرنوشت عبرت‌آموز اتحاد جماهير شوروی می‌تواند مناسب باشد. كافيست مثال كوچكی زده شود. رژيمی كه توانسته بود در بزرگ‌ترين سرزمين دنيا، انواع و اقسام مردم با نژادها، زبان‌ها، مذاهب و... مختلف را تحت سيطره نظمی آهنين حفظ كند، نظمی كه در آن حتی كپی گرفتن يك متن بيش از چند نسخه نيازمند اجازه رئيس اداره و احياناً ک.گ.ب بود، در طی اندكی فروپاشيد و آن نظم به تاريخ سپرده شد وسپس پايتخت چنين كشوری مركز باندهای جنايتكار شد و ارتش آن با نيروی دريايی و هلی‌كوپترهايش در آمريكای لاتين بصورت خصوصی در خدمت باندهای مواد مخدر درآمد!! و آن اتحاد جماهير شوروی به 15 جمهوری تجزيه شد و اكنون درگير بزرگ‌ترين جنبش‌های جدايی‌طلب در قلب روسيه و قفقاز است! فاعتبروا