پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

ارشيو هفتگی

درباره پيك هفته


 

 

پيک هفته

 

 

 


تاريخ سينمای ايران- مسعود مهرابی
90 سال پيش
ايرانی ها نه روی صندلی
بلکه روی پيت حلبی  
نشستند و فيلم ديدند
بعد از تهران، نخستين سينما بلافاصله در
رشت و تبريز باز شد و سپس در بوشهر و مشهد
به مناسبت اعلام کشف حجاب از سوی رضاخان، اولين سينمای بوشهر که فاقد صندلی بود اقدام به نمايش فيلمی از"ريشارد تالماج" کرد. مقامات دولتی در بوشهر دستور می دهند که اعيان بوشهر با خانم هايشان به صورت بی حجاب، پيت به دست، به تماشای فيلم بيايند!

 

از سال 49 فرد سينما دوستی بنام احمد جورقانيان با جمع آوری فيلم های ارزنده سينمايی- که به خاطر نداشتن جنبه های تجاری سينماها از اکران آنها خودداری می کردند- در سينما تخت جمشيد يک سانس نمايش فيلم در صبح های جمعه به راه انداخت. اکثر بينندگان اين فيلم ها را دانشجويان و سينمايی نويسان تشکيل می دادند. در همين سال نيز جواد عظيم نژادان و رضا رضی "کارتوش فيلم" را داير کردند که کارشان بيشتر از يک سال دوام نيآورد اما "تلاش فيلم" جورقانيان در ادامه کارش اول به سينما بلوار و بعد پلازا و مجددا در سينما بلوار اقدام به نمايش در صبح های جمعه می کرد و به باشگاه های سينمايی چند شهر بزرگ نيز فيلم می داد. با شکايت کمپانی های وارد کننده فيلم در سال 1356 اين تلاش- که سود فراوانی عايد بانی اش کرده بود- پايان گرفت.

 

در رابطه با نمايش فيلمهای خارجی، وارد کنندگان اين گونه فيلمها نيز، که عمدتا فيلم هايشان را از نمايندگی های کمپانی های خارجی در ايران می خريدند، انجمن تشکيل دادند. تا قبل از نيمه دهه چهل کمپانی های بزرگی مانند متروگلدوين ماير، کلمبيا، فوکس قرن بيستم، پارامونت، يونيورسال و برادران وارنر هر کدامشان يک نمايندگی داشتند، ولی از نيمه دوم دهه چهل کمپانی های برادران وارنر، کلمبيا و فوکس قرن بيستم در يک دفتر متمرکز شدند و يونيورسال و پارامونت و متروگلدوين ماير در دفتری ديگر به اين ترتيبب، هزينه هايشان را کم و کارشان را متراکم کردند. شکل کار انجمن وارد کنندگان با نماينده اين کمپانی ها به اين ترتيب بود که وارد کننده رويالتی يا حق نمايش فيلمی را به مدت 3 يا 4 يا 5 سال خريداری می کرد. بعد از عقد قرارداد، خريدار در بانک های داخل کشور اعتبار باز کرده، ارز لازم را به حساب کمپانی صاحب فيلم می ريخت. بعد از ورود فيلم، خريدار با پرداخت حقوق گمرکی آنرا دريافت می کرد.

سينما در شهرستانها

يکی دو سال بعد از تاسيس سينمای آرادشس باتماگرايان در تهران، در شهرستانها نيز به فراخور موقعيت فرهنگی و جغرافيائی اقتصادی، سينما داير شد. احتمالا شهرهای تبريز و رشت از مکان هايی هستند که بعد از تهران و يا حتی همزمان، در آن سينما تاسيس شده است، ولی تا امروز منبع معتبری که بيانگر تاريخ تاسيس نخستين سينما در اين دو شهر باشد نيافته ايم.

تحقيقات نشان می دهد که شيراز يکی از نخستين شهرهايی است که در سال 1297 صاحب سينمايی به نام "تماشاخانه در قسمت جنوبی شهر، در محله "گود عربان"، می شود. "فردوسی" نام دومين سينمای اين شهر است که در سال 1308 تاسيس می شود. در سال 1310 سومين سينمای اين شهر به نام "شاهنشاهی" آغاز به کار می کند، که بعدا به ترتيب "جهان نما"، "ديده بان"، "ماياک" و "تاج" نام می گيرد. در سال 1315 همزمان با تغيير نام سينما "جهان نما" به "ديده بان"، چهارمين سينمای شيراز که "خورشيد" نام دارد، افتتاح می شود. اين سينما نيز بعدا به "خورشيد نو" و "پارس" تغيير نام می دهد.

 

سابقه سينما در بوشهر به سال 1298 بر می گردد. در اين سال شخصی به نام "حاج يحيی شيرازی فيروزی" که در بوشهر عکاسخانه ای به نام "فيروزی" دارد، بواسطه ترغيب تجار بوشهری که در سفرهای خود به هند، مصر، فرانسه و انگلستان با سينما آشنا شده بودند، نخستين سينمای اين شهر را داير می کند که بين مردم به "سينمای حاج يحيی عکاس" شهرت يافت. اين سينما در کوی کوتی درخانه ای مجاور عکاسخانه قرار داشت، و فيلم هايی را که از هندوستان وارد می شد، به نمايش می گذاشت. اين سينما بعد از گذشت يک سال بر اثر اعتراض مخالفان تعطيل شد. دومين سينمای بوشهر "خيام" نام دارد که در سال 1312 توسط "حاج محمد غوث احمديه"، پيمانکار کنسولگری بريتانيا، در همان کوی کوتی بنا می شود. در اين سينما که گنجايش 300 تماشاگر را داشت فيلم هايی را که از طريق هندوستان وارد می شد به نمايش گذاشتند. اين سينما فاقد صندلی بود و تماشاگران با خود چهارپايه ای به نام "ملاسی" (پيت حلبی) می آوردند. از وقايع جالب در مورد اين سينما گفتنی است که به مناسبت اعلام کشف حجاب از سوی رضاخان، اين سينما اقدام به نمايش فيلمی از"ريشارد تالماج" می کند. مقامات دولتی در بوشهر دستور می دهند که اعيان بوشهر با خانم هايشان به صورت بی حجاب، پيت به دست، به تماشای فيلم بيايند!

 

مشهد نيز جزو شهرهائی است که سينما در آن از قدمت برخوردار است. نخستين سينما در اين شهر در سال 1309 بنام "شهر فرهنگ متحرک" (نامی که مردم بر آن نهاده بودند) شروع به کار می کند. اين سينما را "آوانف" در کوچه ارگ، در محل تالار اعتبار السلطنه که محل فعلی ثبت اسناد است، داير می کند. اين سينما نيز فاقد صندلی بود و تماشاگران ايستاده فيلم تماشا می کردند. چندی بعد، با تعطيل شدن اين سينما، آوانف سينمای ديگری در خيابان شاهرضا تاسيس کرد و به نام "شاهرضا"، که بعد از چند ماه به خاطر نزديکی به حرم تعطيل می شود. آوانف در ادامه تلاشهايش برای نمايش فيلم، با همکاری "مسيو نيکلا" و "علی اف"، در محل کافه رستوران خرم، سينمايی تاسيس کرد که "ملی" نام داشت. سينما "ملی" اولين سينمای دائمی مشهد است. "ماياک" و "ديده بان" سينماهای بعدی مشهد هستند که بوسيله "مسيو نيکلا" و "حسن بک" اداره می شدند.

 

اولين سينمای اصفهان در سال 1315 به نام "ايران" افتتاح شد. اين سينما تا سال 1345 با دو سالن زمستانی و تابستانی فعاليت می کرد. سينما ايران در خيابان چهارباغ داير شد که در آن زمان در شهر اصفهان مرکزيت داشت. دومين سينما "ماياک" نام داشت، که در چند صد متری سينما ايران افتتاح شد.

 

اتفاقات مضحک در سالنهای نمايش

 

در اين خصوص، رخدادها و مطالب جالبی وجود دارد. در زمان داير بودن سينمای روسی خان، يک شب مجاهدان سينما را اشغال می کردند و فيلم می ديدند و يک شب قزاق ها روس و طرفداران محمد علی شاه. در اوايل دهه 10 که بتدريج بر سينماهای دائمی تهران افزوده می شد. بدليل نخستين برخوردهای جدی مردم با سينما اتفاقات مضحکی روی می داد. در آن زمان يک فيلم داستانی، از چند حلقه ده دقيقه ای تشکيل می شد. تعويض هر حلقه چند دقيقه به طول می کشيد. در اين مدت تماشاگران رديف جلو به رديف های عقب تر هجوم می بردند. گرد و غبار ناشی از اين حرکت فضای سالن را دربر می گرفت. در همين مدت فروشندگان مواد خوراکی کالاهای خود را عرضه می کردند. سوای اين آنتراکت های کوتاه مدت، به علت شکننده بودن فيلم ها و همچنين نقص دستگاههای نمايش، در هر سانس يکی دو بار فيلم قطع می شد. در اين هنگام فرياد تماشاگران توام با ناسزا بر می خواست: "مکافاتچی روشن اش کن!". "مکافاتچی" يا "گاريچی" لقبی بود که بعضی از تماشاگران به آپاراتچی سينماها می دادند. آپاراتچی ها هم که غالبا روسی بودند هميشه بهانه ای داشتند. در هنگام پاره شدن فيلم آنها نيز سرشان را از دريچه آپاراتخانه بيرون می آوردند و با لهجه مخصوص می گفتند: "بابا، اينقدر سيگار نکشيد، فيلم پاره می شه"! و بعضی از تماشاگران ساده دل هم باورشان شده بود که دود سيگار باعث پاره شدن فيلم می شود، به اين جهت، آنها نيز در هنگام پاره شدن فيلم سيگاری ها را مورد شماتت خود قرار می دادند!

 

در بعضی از سالن های سينما، پشت پرده نيز، پيت حلبی چيده بودند که تماشاگران کم بضاعت با دهشاهی می توانستند فيلم تماشا کنند! در موقع تعويض حلقه های فيلم و يا پاره شدن آن، بعضی از اين تماشاگران آهسته از زير پرده خود را به آنسوی رسانده، روی نيمکت می نشستند، اما، بعضی از کنترلچی ها سينما، که مردم به آنها "مميز" نيز می گفتند، آنقدر در کار خود مهارت داشتند که می توانستند، اين دسته از افراد را از بقيه تماشاگران تميز دهند و آنها را به جای اول خود بازگردانند.

 

در دوران نمايش فيلم های صامت، سالن های نمايش دستخوش بی نظمی ديگری نيز بود، و آن تعريف و توضيح دادن فيلم از سوی تماشاگرانی بود که قبلا فيلم را ديده بودند. از ديگر موارد جالب، زمانی بود که قلدر محله وارد سالن می شد. در اين هنگام نمايش فيلم متوقف شده از نو به نمايش گذاشته می شد!

از همان آغاز رواج فيلم های ناطق در سينما، بعضی از سينماها بلند گوئی در جلوی در نصب کرده بودند که صدای فيلم را پخش می کرد. در اين هنگام عده کثيری از جوانان بی پول که قادر به خريد بليت نبودند، جلوی در جمع می شدند و به حکم وصف العيش، نصف العيش! کسب لذت می کردند.

تخمه شکستن در سالنهای سينما، حکايت از جنبه قوی سرگرمی سينما در بين تماشاگران داشت و پرتاب پوسته آن از رديف عقب به جلو و صدای شکستن آن در بسياری موارد باعث درگيری تماشاگران می شد. مصرف تخمه و ديگر تنقلات در سالنهای سينما، از همان ابتدای نمايش فيلم در ايران، توام با ايجاد شغل های پر رونقی در اين زمينه شد، که بوفه سينما و کنار در ورودی از مکانهای عمده عرضه آن محسوب می شود. اجاره بوفه سينما، که به تناسب موقعيت جغرافيائی سينما در شهر و همچنين تعداد تماشاگران آن، از اجاره بهای متفاوتی برخوردار است، يکی از منابع در آمد صاحب سينما شد. در سالهای دهه 1310، سيراب و شيردان فروشها و جگرکی ها که کالايشان را در جلوی در ورودی سينما عرضه می کردند، از بازار گرمی برخورداد بودند، اما تدريجا فروشندگان تخمه و آجيل جايگزين آنها شدند، و مکانهايشان به طور غير رسمی دارای سرقفلی شد! چرا که، در هنگام نمايش فيلمی پر تماشاگر، فروش بعضی از تخمه فروشان به بيش از صد کيلو در روز نيز می رسيد. کار خريد تنقلات در بيرون سينما از چنان بازارگرمی برخوردار بود که غالب مغازه های کنار سينما به اين کار اختصاص يافت.

يکی ديگر از مشاغل بيرون سينما، نگهداری موتورسيکلت و دوچرخه تماشاگر بود. در اواسط دهه 1350 تماشاگران 10 ريال برای نگهداری دوچرخه و 20 ريال برای موتور سيکلت می پرداختند.