پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

ارشيو هفتگی

در رابطه با پيک هفته


 

 

پيک هفته

 

 

 


بازی روز:
جاسوس بيا منو بگير!

 

يک وبلاگی که اسمش را با خط و حروفی خيلی هنری نوشته و  هر چه تلاش  و  دقت کرديم، بالاخره نفهميدم  سجاد است؟ مهجاد است؟ مجهاد است؟ ... ياد داشت زير را نوشته است. لينکش را هم در پايان اين مطلب گذاشتيم تا شما هم بخت و سواد هنری و فارسی خودتان را امتحان کنيد و برای ما بنويسيد نام آن را چه خوانده ايد!

 

 

م- ت : پرايد سفيد رنگی که با دو سرنشين اش دو روز از صبح تا غروب جلوی ساختمان شکيل روزنامه و حزب کارگزاران در خيابان يزدان پناه جردن ايستاده بود ، در نگاه نخست توجه عابران را به خود جلب نمی کرد . اما سرنشينان پرايد ماموريت داشتند تا از تمام کسانی که وارد ساختمان حزب يا روزنامه کارگزاران می شوند عکس بگيرند و تصاوير آنان را ضبط کنند . روز اول ماموريت ، مصادف با نشست زنان حزب کارگزاران بود و سرنشينان پرايد بی آن که با مزاحمتی روبرو شوند ماموريتشان را انجام دادند .روز دوم ،نشست روحانيون حزب بود . ساعت 5 عصر بود .يک باره تمام ساکنان حزب و روزنامه صدای فرياد زدن های مکرر را که از کوچه به گوش می رسيد ، شنيدند . بعد صدای برخورد دو ماشين و سپس صدای شکسته شدن شيشه ها ماموريت سرنشينان پرايد افشا شده بود .

ماجرا از اين قرار بود که يکی از روحانيون هنگام ورود به ساختمان حزب متوجه رفتار مشکوک سرنشينان پرايد سفيد رنگی می شود که روبروی ساختمان پارک کرده بود . کمی که دقت می کند درمی يابد راننده ماشين به شکلی زيرکانه در حال عکس گرفتن از ساکنان روزنامه و حزب است . سرنشينان پرايد ، دوربين را در عروسک آويز جلوی آينه کار گذاشته بودند و هر زمان کسی وارد ساختمان می شد ، با خيال آسوده دستی به سر و گوش عروسک می کشيدند .

روحانی جوانی که احتمالا با شم اطلاعاتی اش متوجه اين ترفند می شود ، سراغ سرنشينان پرايد می رود و از آنها می پرسد به چه دليل دارند از کسانی که به روزنامه و حزب کارگزاران رفت و آمد می کنند ، عکس می گيرد. راننده اول در کمال خونسردی جواب می دهد که آنان مامور مبارزه با مواد مخدرند . روحانی جوان کارت شناسايی شان را طلب می کند . سرنشينان امتناع می کنند .روحانی برای پی بردن به اصل ماجرا در ماشين را باز می کند و سوار می شود . راننده که می بيند ماموريتشان لو رفته ، پايش را روی گاز می گذارد تا از صحنه فرار کند ولی راهبندان هميشگی خيابان يزدان پناه برای او چاره ای نمی گذارد جز آن که دنده عقب مسير را به سمت خيابان آفريقا برگردد . اما از بخت بدش زمانی که جلوی ساختمان کارگزاران می رسد ، با رنوی پارک شده در کنار خيابان تصادف می کند . روحانی جوانی که سرنشينان پرايد قصد داشتند با ربودن او صحنه را ترک کنند نيز از فرصت استفاده کرده ، از ماشين پياده می شود و با داد و فرياد ساير کسانی را که در ساختمان حزب بودند خبر می کند . در اندک زمانی پرايد و سرنشينانش به محاصره اعضای حزب کارگزاران در می آيند .

روحانيون حزب ابتدا حساب سرنشينان پرايد را رسيدند وبعد حساب خود اتومبيل را. چشم همسايه ها گرد شده بود . احتمالا تا کنون چنين صحنه ای نديده بودند .
در همين اثنا جهانبخش خانجانی سخنگوی سابق وزارت کشور که در جلسه حزب حضور داشت وسايل داخل اتومبيل را ضبط کرد . يک دوربين کارگذاری شده ، يک دوربين هندی کم و البته دو عدد موبايل

با اين حال سرنشينان پرايد همچنان می خواستند حرفه ای عمل کنند . . آنها برای مظلوم نمايی در جمع همسايه ها که همه به خيابان آمده بودند به ساختمان کارگزاران اشاره می کردند و فرياد می زنند "اين جا لونه رضا مارمولک هاست ". ولی اين مظلوم نمايی ها چيزی را عوض نمی کرد . ماموريت آنها لو رفته بود . آن هم در غير منتظره ترين شکل . توسط روحانيون حزبی . ساعتی از ماجرا گذشته بود که نيروی انتظامی برای برداشتن صورت جلسه حاضر شد و دقايقی بعد هم ديگراز پرايد و سرنشيانش خبری نبود . شايعه قدرتمندی هست که می گويد سرنشينان پرايد ماموران حفاظت اطلاعات ناجا بودند .
پی نوشت : بدبينانه نمی خواهم به ماجرا نگاه کنم ولی همه چيز گواهی می دهد که پروژه تازه ای برای برخورد با مطبوعات کليد خورده است . آن هم زمانی که 2 سه روزنامه قدرتمند به صحنه آمده اند . سخنان تهديد آميز رييس جمهور را در کنار تهديد های وزير ارشاد و سرمقاله های مثلا افشا گرانه کيهان قرار دهيد و عمليات شناسايی ساکنان روزنامه و حزب کاگزاران را هم به آن اضاف کنيد . قرار گرفتن قطعه های اين پازل کنار هم خطرناک نيست ؟

 

 

http://www.mahad.net/2007/05/post_76.php