ديدگاه‌ها

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

گزارش دریافتی

آنچه را از دادگاه کودتا

در سیمای جمهوری اسلام دیدم

 
 
 
 
 

 

امشب کانال یک تلویزیون ایران بخش هایی از چهارمین جلسه دادگاه اصلاح طلبان را پخش کرد. دوربین تلویزیون سعید حجاریان، بهزاد نبوی، عبدالله رمضان زاده، محسن میردامادی، محسن امین زاده، محسن صفایی فراهانی، سعید لیلاز، هدایت آقایی،علی تاجرنیا، احمد زید آبادی، سعید شریعتی، مسعود مرادی باستانی، شهاب الدین طباطبایی و کیان تاج بخش را نشان داد. البته کیان تاج بخش هیچ گونه عضویتی در رهبری احزاب اصلاح طلب ایرانی نداشته است و به دلیلی که خواهم گفت به دادگاه آورده  شده بود. نکات قابل توجه این به اصطلاح دادرسی نمایشی چنین بود:

1- مسعود مرادی باستانی روزنامه نگار اصلاح طلب گفت با سایت شهرگان کانادا ارتباط داشته است و آنها توسط یک صرافی در تهران به او حق الزحمه می پرداخته اند و از او خواسته اند فیلمی در باره سندیکای کارگران شرکت واحد و آقای منصور اسانلو رئیس آن سندیکا بسازد. او از منصور اسانلو تحت عنوان " یکی از عوامل حزب توده" نام برد.

2- سعید شریعتی گفت در تاریخ 7 مرداد توسط " پلیس امنیتی ناجا"  دستگیر شده است. او گفت در گذشته به علت ضعف تکلم آقای سعید حجاریان  مواضع او را اعلام می کرده است. شریعتی گفت: " در گذشته افتخار اعلام نظریات دکتر حجاریان را داشته ام و امروز هم این افتخار را دارم". هنگام خواندن دفاعیه حجاریان صفحات دستنویس حجاریان که با خط نامرتبی نوشته شده بود چندین بار نشان داده شد. ظاهرا شریعتی را به منظور خواندن دفاعیه حجاریان به دادگاه آورده بودند و خودش در دادگاه کیفر خواستی نداشت. با این وجود از رئیس دادگاه اجازه گرفت با این که هنوز با اتهامی روبرو نشده بود، متنی از خود را بخواند و چیزی شبیه سرمقاله های روزنامه کیهان و اظهارات معاون دادستان را قرائت کرد.

3- خط تخریب موسوی در گفته ها سعید شریعتی (یا بهتر است بگویم " دهان گذاشته های " شریعتی ) دنبال شد و با این که در تعارفی مهندس موسوی را " نخست وزیر حضرت امام" نامید که در هشت سال جنگ کشور را اداره کرده است؛ چندین بار به کم تجربگی موسوی در امور تشکیلاتی اشاره کرد و مکرر گفت که موسوی در انتخابات دهم سازمان سیاسی نداشته و کارها دست احزاب اصلاح طلب بوده است. سعید شریعتی در پایان از ماموران زندان تشکر کرد و گفت تحت فشار نبوده است. جالب این که او به جای کلمه "بازجو" که در جمهوری اسلامی ننگین شده از عنوان" کارشناسان پرونده من" بهره برد تا اندکی از بار منفی و جنایت آلودی که این کلمه در کشور ما یافته است بکاهد.

علی مطهری هم در نامه خود به شاهرودی در باره بازجویان کهریزک گفته بود:" جانیانی که نام خود را بازجو گذاشته اند". ببینید کار بازجویی در ایران به کجا کشیده است! روزگاری حسین شریعتمداری می گفت خیلی افسوس می خورم چرا در جمهوری اسلامی توفیق بازجویی نیافته ام و امروز سعید شریعتی به جای کلمه بازجو از نام مستعار" کارشناس پرونده" استفاده می کند.

4- محسن صفایی فراهانی حداقل دو بار در حال چرت زدن با چشمان بسته نشان داده شد. پس از پایان دادگاه با قیافه ای در هم، مصاحبه ای از او نشان داده شد که گفت احمدی نژاد آرای 90 درصد مردم روستاها و اقشار حاشیه ای شهرهای بزرگ و آرای شهرهای کوچک را به دست آورده ولی سیاست او در اقتصاد کلان دو مشکل ایجاد کرده است : کاهش سرمایه گذاری و افزایش نقدینگی.

5- هدایت آقایی عضو کارگزاران و نماینده مجلس اول شورای اسلامی نیز خط تکذیب تقلب در انتخابات را پی گرفت و در پایان سخنان خود مانند احمدی جنتی در نماز جمعه تهران خواستار" دستگیری دانه درشت ها" شد . البته او نامی از موسوی، خاتمی و کروبی نبرد ولی منظورش به اندازه کافی واضح بود. دهان آقایی شدیدا خشک شده بود که نمی دانم اثر روزه بود یا تاثیر داروهای روان گردان.

6-  حمزه کرمی در دادگاه گفت: "مدیر اسمی سایت جمهوریت بوده ولی مدیریت واقعی سایت با مهدی هاشمی رفسنجانی بوده است." حمزه غالبی در پایان سخنان خود به سوء استفاده های مالی غیر مجازی اشاره کرد که در انتخابات قبلی اصلاح طلبان از بودجه عمومی کشور برداشت کرده بودند.

7- سایت تلویزیونی " العربیه " بلافاصله پس از پایان دادگاه در ساعت یک ربع به یازده شب در مصاحبه ای بررسی دادگاه را با کارشناس امور ایران به بحث گذاشت و کارشناس عرب زبان مدعی شد این حرف ها مقدمه دستگیری مهدی هاشمی رفسنجانی است و این گفته او به کرات در زیرنویس تلویزیون العربیه نمایش داده شد. این مصاحبه حساسیت کشورهای عربی را به مسائل داخلی ایران نشان می دهد. نکته جالب دیگر سخنان کارشناس این بود که گفت این سنخ اعتراف گیری در ایران سابقه دارد و به اعترافات تلویزیونی به جبر اخذ شده از  احسان طبری و عزت الله سحابی اشاره کرد. در باره طبری گفت یکی از بزرگترین نظریه پردازان مارکسیسم – لنینیسم با شهرت جهانی بوده است و در اثر فشار زندان به اسلام "ایمان " آورد. سحابی را نیز یکی از بزرگان ملی مذهبی ایران نامید که پس از شکنجه در تلویزیون نظام ظاهر شد و عقاید پیشین خود را انکار کرد.

8- هر بار که دوربین بهزاد نبوی را نشان می داد نگاه خسته اش رو به پایین بود و به همین دلیل دوربین صدا و سیما با سرعت از چهره اش می گذشت. بهزاد نبوی یک بار هم در حالی که نگاهش رو به پایین بود و سرش می لرزید نشان داده شد. نگاه محسن امین زاده هم همواره به سمت پایین بود و ظاهرا نمی خواست مستقیم دوربین را نگاه کند. 

9- قیافه های نبوی، زید آبادی، رمضان زاده، میردامادی، تاجرنیا، امین زاده، لیلاز به هم ریخته، کلافه و غمناک بود و حجاریان هم از زاویه ای نشان داده می شد که تشخیص حال و هوای روحی او دشوار بود.

10- کیان تاج بخش با وجودی که فعالیت هایش ربطی به انتخابات و اعتراض به نتیجه آن نداشت؛ مانند سال 1386 که با هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو به جرم اشاعه انقلاب مخملی و وابستگی به "بنیاد سوروس" بازداشت شده بود، مجددا داستان انقلاب مخملی و دخالت سازمان های اطلاعاتی غرب در "براندازی نرم" نظام هایی چون جمهوری اسلامی ایران را با ذکر نمونه هایی چون گرجستان، صربستان و اوکراین تکرار کرد. به نظر می رسید تاج بخش را آورده بودند تا همان حرف های روزنامه کیهان را در باره براندازی نرم با ادبیاتی روشنفکرانه بیان کند و همان ماجرای نخ نمای دخالت کشورهای غربی را به میان آورد.

11- رمضان زاده هم در مصاحبه ای که صورت او را تنها از سمت چپ نشان می داد گفت تقلبی در انتخابات در کار نبوده است و از کارهای خلاف قانون و تظاهرات خیابانی انتقاد کرد و گفت به این کارها اعتقادی ندارد.

12- معمولا در جمهوری اسلامی رسم بر این است که سازمان های دولتی عکس بزرگ خمینی را در سمت راست و خامنه ای را در سمت چپ نصب می کنند. در این دادگاه عکس خندان خامنه ای در راست و عکس خمینی در سمت چپ نصب شده بود که اگر ناشی از بی دقتی نباشد، نمونه ای از همان خط " امام زدایی " است که آیت الله صانعی در سخنرانی خود برای نخبگان استان گلستان گفته بود.

13- موضوع بسیار قابل توجه این بود که متهمان با وجود این که با اتهامات سنگینی چون اقدام علیه امنیت ملی و براندازی نرم روبرو بودند از خود دفاع نمی کردند. آقایان شریعتی، آقایی و تاج بخش  که در دادگاه سخن گفتند، اصلا در موضوع رفع اتهام از خود حرفی نمی زدند و دائم تحلیل هایی نزدیک به مواضع روزنامه کیهان را بیان می کردند. در حالی که در همه دنیا حتی در جلسات  دادگاه های روزهای اول انقلاب ،جنایتکارانی که جرم های " روشن تر از آفتاب" داشتند سعی می کردند اتهامات خود را تکذیب کنند یا مسئولیت آن را به گردن مافوق یا دیگری بیندازند. در بازداشتگاه های جمهوری اسلامی چه اتفاقی افتاده که در دادگاه هایی که متهمان آن به جای دفاع از خود بیانیه های سیاسی می خوانند و یا تحلیل های سطحی کاملا معارض با اعتقادات دیرینه خود که در جامعه سال های سال به آن متصف بوده اند، ارائه می دهند و از حق دفاع که تنها وسیله متهم برای اقناع دادگاه و خلاصی خود است بهره نمی جویند؟ آیا این تناقض به این دلیل نیست که با اعمال انواع شکنجه های سخت و نرم ، سیاه و سفید، متهمان را به نقطه ای رسانده اند که باور کرده اند دفاع خوب و مستدل در رفع اتهام هیچ نقشی ندارد و تنها راه رهایی از جهنمی که در آن گرفتار شده اند همکاری  با بازجویان شکنجه گر نظام جمهوری اسلامی است؟