ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

5  مرداد  1388

infos@peiknet.com

 
 
  گفتگوی دکتریزدی با شرق الاوسط
بحران کنونی راه حلی ندارد
جز قبول پیشنهادهای رفسنجانی
 
 
 
 

 

دکتر ابراهیم یزدی، دبیر کل نهضت آزادی ایران در گفت و گو با روزنامه عربی "الشرق الاوسط" گفت: "در آوریل سال گذشته در "موسسه خاورمیانه" واشنگتن سخن رانی کردم و در آنجا گفتم که ایران درمسیر مدل شوروی [سابق] گام برمی دارد. اما مدل شوروی چگونه مدلی بود؟ نظام شوروی، یک نظام قوی توتالیتاتورو مجهز به پلیس فوق العاده فعال مخفی و در عین حال فاسد بود. فشارهایی از داخل و خارج بر اتحاد جماهیر شوروی وارد آمد؛ اما انقلابی رخ نداد. [ولی باید پرسید که] در نهایت چگونه و چه چیزی سبب فروپاشی کل نظام شوروی شد؟ فردی بنام میخاییل گارباچف که عضو نظام بود، وارد کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی شد. گارباچف معتقد بود که این نظام در شکل فعلی اش نمی تواند به حیات خود ادامه دهد و نیازمند تغییراتی از درون است. او موفق شد که کمیته مرکزی را قانع کند. اما در آن مقطع دیگر همه چیز دیر شده بود. قبل از آن و در دهه ۶۰ خروشچف، یکی دیگر از رهبران شوروی، پیشنهاداتی برای اصلاح سیستم داد. اما هیچکس به حرف او گوش نکرد. در آخر، وقتی که گارباچف آمد، دیگر همه چیز دیر شده بود".

در مورد ایران، حدود دو دهه پیش آیت الله منتظری اصلاح نظام را توصیه کرد؛ اما همانطور که در مورد شوروی به توصیه های خروشچف توجه نشد، به توصیه های منتظری هم کسی گوش نداد.

بدین ترتیب ایران در مسیر شوروی حرکت می کند؛ اما با دو تفاوت اساسی: تفاوت اول این است که شوروی سابق یک امپراطوری بود و فروپاشی آن منجر به تجزیه و تشکیل جمهور های نوینی در آسیای مرکزی و اروپای شرقی شد. ایران اما امپراطوری نیست که خطر تقسیم به جمهوری های متعدد آن را تهدید کند.

تفاوت دوم این است که پایان نظام شوروی در واقع پایان سلطه ایدئولوژی مارکسیستی بر آن کشور بود. در ایران اما اسلام جزیی از هویت و فرهنگ ایران است و از این بابت خطری متوجه اسلام نیست.

نگرانی من از بابت سرنوشت جمهوریت و دموکراسی ایران است. سخنان آقای رفسنجانی در نماز جمعه بازتاب خواسته های مردم خیابان [معترض] بود. رفسنجانی در موقعیتی هست که راه حل مناسب و سیاسی از درون خود نظام برای عبور از بحران فعلی پیدا کند.

تنها راه حل قابل قبول و مناسب "راه حل میانی" ست که خواسته های دو طیف درگیر را دربر گیرد. ظواهر امر حاکی از آن است که روند اوضاع به سمت غلبه ذهنیت طرفداران مصالحه و سازش در حرکت است. عصبیت دم افزون آنها که انتخابات را بهم زده و قدرت را در دست خود نگهداشته اند نیز گویای آن است که راه حل میانی و سازش اجتناب ناپذیر شده است.

الشرق الاوسط: آیا می توان تصور کرد که افرادی مانند حسن روحانی و یا علی اکبر ولایتی که با هردو طیف اصلاح طلب و محافظه کار روابط نزدیکی دارند و در عین حال مشاور و معتمد آیت الله خامنه ای هستند، نقش واسطه و رابط میان دو طرف درگیر را ایفا کنند؟. یزدی: خیر، فرد و یا افراد نمی توانند این نقش را ایفا کنند، بلکه فشاری که از درون خود نظام و از جانب جریانات متعدد، مانند مراجع قم و یا مسولین برجسته سپاه و مجلس صورت می گیرد، در تحقق این راه حل میانی نقش مهمی بازی می کند.

دکتر یزدی در باره حل قطعی بحران ریاست جمهوری می گوید:

مسایلی هستند که نیاز به اقدام فوری دارند. این مسایل بر دو دسته اند: یکی آنکه خواست فوری وعاجل ما ـ که در سخنان رفسنجانی هم آمده ـ آزادی صدها زندانی سیاسی است که از سرنوشت آنان اطلاعی در دست نیست. این امر برای همه ما نگران کننده است. بعضی از این باز داشت شدگان جزء رهبران اصلاحات هستند. دیگر آنکه "باید تحقیق در مورد قتل هایی که در حین تظاهرات صورت گرفت آغاز شود. باید روشن شود که آمران شلیک به سمت مردم کیستند و قاتلین چه کسانی هستند.

 دکتر یزدی در باره گرایشات در درون سپاه پاسداران می گوید:

در سپاه نظری هست که خواهان قبضه کامل قدرت سیاسی است. اما طرفداران این نظر سخت در اشتباه اند، زیرا کشوری که با قدرت نظامی اداره می شود، پیش رفت نخواهد کرد. البته در این میان کره جنوبی یک استثناء را تشکیل می دهد؛ و آن هم بخاطر آن است که آمریکا تلاش کرد این کشور را بعنوان الگویی در مقابل کره شمالی و چین بازسازی کند. اما این مدل بطور مثال در پاکستان موفق نبود. بدین خاطر، طرفداران این مدل در سپاه در اشتباه اند. آن ها پس از مدتی و بعد از پرداخت هزینه سنگینی دوباره پشیمان خواهند شد و از اداره کشور دست خواهند کشید.

سپاه همواره "ادعا می کند که حامی انقلاب است" و" از بابت انقلاب مخملی نگران است". این ادعا بطور غیر مستقیم سپاه و انقلاب را مترادف می داند و یکسان تعریف می کند. سران "سپاه در واقع معتقدند تا زمانی که آن ها و محافظه کاران در قدرت هستند و حکومت می کنند، همه چیز خوب و جمهوری اسلامی پابرجاست؛ اما به محض اینکه مردم تلاش کردند آن ها را تغییر دهند، بلافاصله می گویند که این تلاش ها به قصد تغییر جمهوری اسلامی است. از این رو، تفاوت هست میان حامی انقلاب بودن و حامی منافع کسانی که ادعا می کنند حامی انقلاب اند.

دکتر یزدی در باره مناسبت علی خامنه ای با احمدی نژاد و میرحسین موسوی نیز گفت:

زمانی که موسوی نخست وزیر بود، خامنه ای از همکاری با او راضی نبود و بارها تلاش کرد او را کنار بگذارد، اما آیت الله خمینی مخالفت کرد. بعدها خامنه ای رهبر شد و رفسنجانی به ریاست جمهوری انتخاب شد. در این دوران خامنه ای بازهم نتوانست رفسنجانی را به زیر سیطره خود در آورد؛ بعد از آن خاتمی آمد که بخاطر رفتار مستقل و درک ویژه اش برای رهبر چالش بزرگی بود . بدین جهت، رابطه آن ها هم از همان ابتدا با تنش همراه شد.

بعد از آن احمدی نژاد آمد و خود را تماما در اختیار رهبر گذاشت و همان کاری را انجام می داد که خامنه ای می خواست. اما این کار خود خامنه ای را هم با مشکلاتی مواجه کرد. بعد از مدتی دوستان قدیمی از حمایتش دست کشیدند و از او فاصله گرفتند و او بتدریج تنها و منزوی شد.

این مصاحبه را "مجید روشن زاده" به فارسی برگردانده و پیشتر در سایت های دیگر منتشر شده است.