جهان

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

هفته نامه اشپیگل (شماره 17- )20،4،2008
آمریکا در تله بحران
چنگ و دندان برای جهان تیز می کند!
برگردان فارسی : رضا نافعی (وبلاگ کوهستان)

حدود 50 میلیون نفر فاقد بیمه درمانی هستند. 32 میلیون نفر با جیره غذائی زندگی می کنند. 13  میلیون نفر بیکارند. تعداد خانه بدوشان  رو به افزایش است، زیرا شمار حراج های اجباری خانه ها رو به فزونی است. تنها در ماه مارس 45 در صد بر میزان حراج ها، نسبت به مارس سال پیش افزوده  شده است. در جورج تاون، کسی که فراموش کند شب در اتوموبیل خود را قفل کند، باید بداند که فردا صبح  باید چند مهمان ناخوانده را که شب در  ماشین او خوابیده اند از خواب بیدار کند. موسسات با سرعتی دیوانه وار حتی کارگران باسابقه خود را اخراج می کنند. در ماه مارس 690 هزار نفر بر بیکاران افزوده شد، در ماه فوریه 850 هزار نفر و در ماه ژانویه 510 هزار نفر بیکار شده بودند. از آغاز بحران مالی در تابستان 2007 تاکنون  تقریبا 6 میلیون نفر بیکار شده ا ند. از یازده سپتامبر 2001 تاکنون  120 هزار آمریکائی بدست خود آمریکائی ها بقتل رسیده اند. این رقم 25 برابر بیشتر از سربازان کشته شده آمریکائی در عراق و افغانستان است. اکثر کارشناسان بر این عقیده اند که دلیل افزایش تبهکاری ها، بویژه در ماه های اخیر وضع تیره و تار اقتصاد است.

 
 
 
 
 

 

پس از بحران مالی، اینک آمریکا با یک بحران اجتماعی در ابعاد تاریخی روبروست. لشگری از خانه بدوشان شهرها را در می نوردند. در کنار  ساختمان های پر زرق و برقِ اداری، آشپزخانه های بینوایان رونق گرفته و" چادرآباد" ها، شهرها را فرا می گیرند. با افزایش فقر  بی صبری نسبت دولت اوباما نیز فزونی می گیرد.

انسان هائی که سرخورده اند و آنها که پس رانده شده اند، چون تخته پاره های به ساحل افتاده از  کشتی های  در هم شکسته، در نوانخانه های کلیساها نشسته و هر شب در انتظار جای خوابی، زیر اندازی یا یک نیمکتی چوبی هستند که پدر روحانی برای خواب در اختیارشان بگذارد. ولی درست در همین زمان بحرانی، 16 در صد هم  از میزان  کمک بلاعوض به بینوایان کاسته شده است  .

بحران اقتصادی آمریکا تبدیل به آنچنان بحران اجتماعی شده که از زمان بحران بزرگ قرن پیش تا کنون  مانند نداشته است. نه تنها بهای سهام بورس ها و سود موسسات سقوط کرده، بلکه میلیون ها امریکائی نیز همراه آن غرق شده اند.

فقر بعنوان یک پدیده فراگیر اجتماعی باز گشته است. حدود 50 میلیون نفر فاقد بیمه درمانی هستند که روزبروز هم بیشتر می شوند. 32 میلیون نفر با جیره غذائی زندگی می کنند. 13  میلیون نفر بیکارند. تعداد خانه بدوشان  رو به افزایش است زیرا شمار حراج های اجباری خانه ها رو به فزونی است. تنها در ماه مارس 45 در صد بر میزان حراج ها، نسبت به مارس سال پیش افزوده  شده است . حتی در نواحی اعیان نشین نیز این تکانه ها مشهود است. خیابان های منطقه اعیان نشین " وی نایس بیچ" در حومه لوس آنجلس، در نزدیکی دریا، که روزی عریض بودند، دیگر آن عرض را ندارند، زیرا تبدیل به پارکینگ ثابت اتوموبیل های کاروان شده اند که از جای خود تکان نمی خورند.  این اتوموبیل ها مسکن انسان هایی  هستند که بسیاری از آنها پنجره ها را با مقوا پوشانده اند تا ته مانده زندگی خصوصیشان از انظار پوشیده بماند. و همه در انتظار.

در جورج تاون ، یک منطقه قدیمی و مسکونی در پایتخت آمریکا "واشنگتن"، که ساکنان آن اکثرا سیاستمداران، لابی کار ها و وکلای دعاوی هستند نیز بحران آثار خود را نشان می دهد. کسی که فراموش کند شب در اتوموبیل خود را قفل کند باید بداند که فردا صبح  باید چند مهمان ناخوانده را که شب در  ماشین او خوابیده اند از خواب بیدار کند.

موسسات با سرعتی دیوانه وار حتی کارگران باسابقه خود را اخراج می کنند. در ماه مارس 690 هزار نفر بر بیکاران افزوده شد، در ماه فوریه 850 هزار نفر و در ماه ژانویه 510 هزار نفر بیکار شده بودند. از آغاز بحران مالی در تابستان 2007 تاکنون  تقریبا 6 میلیون نفر بیکار شده ا ند.

کمک های دولتی به بیکاران آنقدر کم است که مردم نمی توانند زندگی سابق را ادامه دهند. حساب های بانکی مردم خالی است، حتی طبقه متوسط که با پول خود اوراق سهام خریده بودند 40 در صد از سرمایه خود را از دست داده اند. گام بعد از بیکاری  سقوط به دره فقر است.

 کار طبقه زیرین جامعه که شامل سی درصد  از افراد جامعه است بجای باریک کشیده است. بسیاری از آشپزخانه های مخصوص  بینوایان، به گرسنگان جواب رد می دهند، حتی خوابگاه هائی که با سرعت برای خانه بدوشان بر پا شده اند  نیز دیگر کافی نیست. همه جا موسسات خصوصی که مخارج امور اجتماعی را تامین می کردند شانه از زیر بار خالی می کنند. بذل و بخشش آنها درست زمانی ته می کشید  که فقر عمومی به آمریکا باز می گردد.

آشپزخانه های بینوایان باید با پول کمتری بسازند، گرچه تقاضا چند برابر افزایش یافته است. در سال 2007 به یک میلیون و سیصد هزار نفر غذای رایگان داده می شد. فقط در ماه های اکتبر و نوامبر2008 ، ظرف دو ماه، تعداد نیازمندان ناگهان به سه میلیون نفر افزایش یافت.

در این اواخرمردم گرسنه ، به  آشپزخانه های بینوایان، بمعنی واقعی کلمه،  هجوم می برند. ولی گرسنگی  تنها بسراغ تهی دستان نمی آید، بسیاری از این منتظران سرپناه هم ندارند.  در میان هزاران بی خانمان  خانواده های بسیاری هستند که دیگر از عهده  پرداخت اجاره خانه خود هم بر نمی آیند  و در متل های ارزان قیمت بسر می برند، اینها کسانی هستند که در گذشته به طبقه متوسط تعلق داشتند. آنچه همه جا  رو به گسترش است "چادر آباد" است، از فلوریدا در ساحل شرقی آمریکا گرفته تا سه آتل در ساحل غربی  آن. بقول پرفسور "جیمز الن فوکس"، پژوهشگر در عرصه تبهکاری، امروز از نظر بسیاری جمله معروف "آمریکا سرزمین امکانات بی مرز" یک شوخی خنک است. طبق پژوهش های او امریکا میرود که دوباره سرزمین قساوت گردد. فقط در ماه آوریل یک جوان 22 ساله سه پلیس را در پیتسبورگ از پای در آورد. در همان روز در ایالت واشنگتن یک مرد 34 ساله قبل از آن که خود را بکشد پنج بچه خود را کشت یک روزقبل از آن مردی در ایالت نیویورک در یک موسسه امور اجتماعی نخست 13  نفر را از پای درآورد و بعد خود را کشت. درهمین ماه ، مردی در آلاباما  نخست همسر خود را بضرب گلوله از پای در آورد، سپس خواهرش را، سپس پسر یازده ساله خواهر و دختر 16 ساله خود و دست آخر هم خودش را .

مفسر روزنامه نیورک تایمز در تفسیری به طعنه نوشت "این  شیوه امریکائی است" و یادآوری می کند که  از یازده سپتامبر 2001 تاکنون  120 هزار آمریکائی بدست خود آمریکائی ها بقتل رسیده اند. این رقم 25 برابر بیشتر از سربازان کشته شده آمریکائی در عراق و افغانستان است.

اکثر کارشناسان بر این عقیده اند که دلیل افزایش تبهکاری ها، بویژه در ماه های اخیر وضع تیره و تار اقتصاد است. "جک لوین" کارشناس تبه‌کاری از دانشگاه نورث ایسترن در بوستون می گوید: "من تا کنون ندیده بودم در مدتی چنین کوتاه این همه قتل انجام شود".

در آمریکا بار دیگر  نسلی در حال  رشد است که زندگی روز مره اش عبارتست از خشونت و نومیدی. اکثر بینوایان نسل نو از فقر فرهنگی نیز در رنجند. دانش آموزی که خانه بدوش است یا در مُتل زندگی می کند بندرت می تواند تکالیف مدرسه را انجام دهد، یا اصلا سر کلاس حاضر شود. زنی به روزنامه محلی  می نویسد، نقشی که این بحران  در زندگی او بازی کرده چون نقش  توفان " کاتارینا" در نیو اورلئان بوده است.

روزانه کارها – که اغلب مهاجرین امریکای لاتین اند- فریب  تخیلات را نمی خورند. تا ساعت یازده صبح صدها نفر روی دیواره کوتاه پارکینگ‌ها نشسته اند و بمحض آنکه اتوموبیلی وارد این محوطه شود که بنظر برسد راننده آن احتمالا کارگر می خواهد، دسته جمعی بسوی اتومبیلش هجوم می برند. با چند کلام انگلیسی شکسته بسته ای که از اینور و آنور یاد گرفته اند: " نقاشی" " نظافتکاری" "همه کار می کنم"  " ارزان ".

 ولی کو بخت که یاری  کند....؟