ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

14 فروردین 1389

infos@peiknet.com

 
 
 

کشتی نجات
به کجا می رود، با این شتاب؟
 

 
 
 
 

حدود 10 ماه از انتخابات ریاست جمهوری ایران میگذرد اما روند بازداشت ها بیشتر و مدت آنها طولانی تر و صدور حكم ها غیر منصفانه تر میشود .حدود 3ماه پیش بود كه به همراه چند تن از دوستانم درساعت9 شب به طور همزمان دستگیر شده و به محل نا معلومی منتقل شدیم. شب سردی بود و مشت های ماموری كه چشم بند مانع از زیارت رویش میشد بر سرم نواخته میشد. ساعتی گذشت حدود ساعت9 اولین بازجوییم شروع شد، بازجویی كه نبود تهدید و ایجاد فضایی كاملا وحشتناك بود. باز جو گوشی همراه من را آورد و خواست كد آن را برایش وارد كنم. كد آن را وارد كردم. گوشی روشن شد وعكس میرحسین موسوی زمینه صفحه گوشیم بود. چهره اش رانمی دیدم اما عصبانیتش را از لحن پرسش هایش حس می كردم. مدتی بعد به كمك یك سرباز البته بعد از خط و نشان كشیدن بازجو و پذیرای مسئول اطلاعات شهر(كه از لحن صدایش توانستم او را شناسایی كنم) با كوبیدن سرم به تیرآهن داخل حیاط به زیر زمین برده شدم. صبح شد. جمعه بود. لیوان چای را پس دادم و مبارزه خود را شروع كردم تا شب تكه ای نان هم از دست شان نگرفتم.  شب شد وچند بار بازجویی شده بودیم.  مسیر را نمیدانستم اما متوجه شدم در حال خروج ازشهرهستیم. بازداشتگاه اطلاعات و سلول های انفرادی- بازجویی، بازجویی، بازجویی- و در آخر هم مصاحبه مقابل دوربین. جلوی دوربین كه رفتم ساكت ایستادم اما در آخر مجبور به مصاحبه شدم. شاید بنا به مصلحت كار درستی كرده باشم. حدود 15 روز بعد به زندان منتقل شدیم. بقیه دوستانم بعد از چند روز با وثیقه های5 تا 10میلیونی آزاد شدند. اما بنا به نظر دادستان من با یك وثیقه 40 میلیونی وبا پیگیریهای فراوان به طور موقت آزاد شدم. و متوجه شدم پدرم دچار سكته مغزی شده و در كما به سرمی برد. مدتی گذشت. بعد از22 بهمن دادگاه تشكیل شد. كاملا تشریفاتی- حضور در تجمعات اعتراض آمیز تهران در روزهای 25 خرداد(میدان فردوسی تا میدان آزادی)26خرداد(میدان ولیعصر به سمت صدا وسیما)27خرداد(میدان هفت تیر به سمت میدان آزادی)28خرداد(میدان امام به سمت میدان آزادی)30 خرداد(میدان انقلاب كه در حقیقت روز قتل عام مردم بیگناه وبی دفاع بود) و مناسبت های دیگر از جمله (روز قدس،13آبان،عاشورا،16آذرو...) تهیه و توزیع فیلم از جنایت ها، پخش اعلامیه علیه دولت كودتا، شعار نویسی های متعدد،ارسال پیامك علیه دولت كودتا و.... جرم های من بود كه در قالب اهانت به رهبری، تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی مطرح شد و جناب آقای قاضی به خوبی ایفای نقش كرد و با كسب تكلیف از مسئول اطلاعات شهر اینجانب را به تحمل یك سال و شش ماه حبس تعزیری محكوم كرد و بقیه دوستانم را 9 ماه حبس اما5 سال تعلیق محكوم كرد. پدر من سكته كرد و در حال حاضر در شرایط نامطلوبی قرار دارد. مسئول اطلاعات شهر به او تهمت ناروا زده بود- به او گفته بود لقمه ای كه به فرزندت دادی مشكل داشته(حرام)،  همسر یكی از بچه ها كه به همراه من دستگیر شده بود سقط جنین شد، جواز كسب فروشگاه من ومغازه یكی دیگر از دوستان توقیف شده و.....براستی به كجا میرود این كشتی نجات که اقای رهبر می گوید؟ آن هم چنین شتابان.....آرزوی من سربلندی كشورم و سرافرازی مردم ایران است. این همه امیدی است و همه تلاشی است كه در حد خودم، هر چند اندك درجستجویش هستم و امیدوارم كه روزی برسد كه به جای (بدبینی ها) و به جای (بدگوئی ها) و به جای (بذرافشانی های سیاه و بدبینانه) كه در میان برادران وهمدلان وهمدردان وعاشقان ایران زمین می افشانند و می كوشند همه را رو در روی هم قرار دهند تا روی از دشمن بتابند و به خویش سرگرم شوند- روزی را داشته باشیم كه به جای اتهام زدن، كوبیدن، طرد كرد، لجن مال كردن به پیروی از حق، ازمحبت و دوست داشتن یكدیگر لذت ببریم.درحال حاضر که خفقان و دروغ گویی و قتل حاکم است و بنام دین جنایت می کنند. از رعایت حقوق بشر خبری نیست- چه رسد به رعایت آن . فقر، فحشا و فساد بیداد  میكند، اعتیاد در بین جوانهایش  موج  می زند، مشكلات مالی در میان خانواده ها همگانی شده. این ها  تنها گوشه هایی از جنایات این حكومت بر مردم این سرزمین است.

 
 
اشتراک در فیس بوک