ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

19 فروردین 1389

infos@peiknet.com

 
 
 

اورانیوم غنی شده
امام زاده ای که کور می کند
اما معجزه ای برای شفا ندارد
مصاحبه ای با احمد شیرزاد که با تاخیر منتشر شد

 
 
 
 

چندی پیش بچه های دانشکده فیزیک (دانشگاه صنعتی اصفهان) از من خواستند مصاحبه ای در مورد مسائل هسته ای کشور با یک نشریه دانشجویی داشته باشم. مصاحبه انجام شد و بچه ها انصافا کار ژورنالیستی خوبی روی آن کرده بودند. متاسفانه سر بزنگاه مسولان دانشگاه جلوی انتشار نشریه چاپ شده را گرفتند. من از آنها خواهش کردم متن تنظیم شده شان را به من بدهند تا از این طریق زحمت خوبی که کشیده انذ ضایع نشود و متن مصاحبه در اختیار علاقه مندان باشد. در زیر می توانید این مصاحبه را بخوانید. سوالها را با حروف سیاه می بینید.

- بهتر است برای شروع، یك دید تخصصی تر نسبت به انرژی هسته ای داشته باشیم، تعریف انرژی هسته ای چیست؟

- هسته های سنگین ناپایدارند، متلاشی می شوند و به هسته های سبك تر تبدیل می شوند و تولید انرژی می كنند. عنصر اورانیوم درست در مرز عناصر پایدار و ناپایدار قرار دارد، كه بعد از آن همه ی عناصر رادیواكتیوند و هسته های ناپایدار دارند و نیمه عمرشان كوتاه است. اما اورانیوم نیمه عمر قابل توجهی دارد، شاید در حدود چند هزار سال باشد. و عنصری است كه در طبیعت كمیاب است ولی یك چشمه ی انرژی است. البته یك چشمه بسیار غنی تر انرژی هم وجود دارد: هم جوشی هسته های سبك، اتفاقی كه در مركز خورشید می افتد، هیدروژن ها با هم تركیب می شوند و تشكیل هلیوم می دهند. فرایندهایی كه تحت فشارها، دماها و چگالی های بسیار بالا انجام می شوند، ولی اگر بخواهیم روی سطح زمین چنین آزمایشی را انجام دهیم، امكان پذیر نیست، در واقع دستیابی به چنین دماهایی مشكل است. و دستیابی به انرژی هم جوشی هسته ای رویایی است كه سال هاست وجود دارد اما هنوز جامه ی عمل نپوشیده. این ها دو مقوله ی جدا از هم هستند و دو چشمه ی انرژی جدا از هم، شكافت هسته ای كه سال هاست از آن استفاده می شود، چه به طور نظامی و چه به طور غیر نظامی. ولی بخش جوش هسته ای هنوز دستیابی به آن محقق نشده است.

- چرخه ای كه در نیروگاه ها طی می شود، چیست؟

- اگر یك نوترون به هسته ی اورانیوم برخورد كند، هسته به عناصر سبك تر و دو نوترون متلاشی می شود، كه هركدام از این نوترون ها یك هسته ی دیگر را شكافت می دهند و طی یك زمان كوتاه این فرایند بهمن وار اتفاق می افتد و انرژی خیلی زیادی آزاد می كند. در نیروگاه این كار به شكل كنترل شده انجام می شود. یعنی ما یك توده ی غلیظ اورانیوم را یكجا قرار نمی دهیم.

- نیروگاه بوشهر قادر به تامین چه مقدار از برق مصرفی شهری مثل اصفهان است؟

- نیروگاه بوشهریك نیروگاه 1000 مگاواتی است، مصرف برق كل كشور 40000 مگاوات است، اگر مصرف اصفهان را یک چهلم، یعنی دو و نیم درصد مصرف كل ایران فرض كنیم، می شود 1000 مگاوات. نیروگاه بوشهر با تمام مشكلاتی كه در 50-40 سال گذشته برای كشور به وجود آورده است، اگر راه بیفتد، فقط دو و نیم درصد برق كشور را تامین می كند. ولی همین نیروگاه برای تامین سوختش نیاز به 50 هزار دستگاه سانتریفیوژ دارد. در حال حاضر نه تنها سانتریفیوژهای كافی در دسترس نیست، بلكه همین سانتریفیوژها هم قدیمی و ناكارامدند و انرژی زیادی مصرف می كنند. و حال اگر كل انرژی كه این نیروگاه مصرف می كند را محاسبه كنیم و مقایسه كنیم كه آیا از این نیروگاه، انرژی به دست می آوریم و یا انرژی می دهیم؟ فكر كنم به احتمال زیاد انرژی از دست می دهیم و اقتصادی نیست.

- با این وجود، ایران چرا به دنبال دستیابی به این فناوری است؟

- مسئله ی هسته ای ایران خیلی خیلی سیاسی شده و به نظر می آید كه بیش تر به عنوان یك مسئله ی سیاسی به آن پرداخته می شود، تصمیم گیرنده ی اصلی سیاست است و كم اند افرادی كه در بخش تكنیكی دست اندركارند. برخی افراد وقتی هنوز وارد دنیای سیاست نشده بودند، در ابتدا با دستیابی به انرژی هسته ای مخالف بودند، اما طی یك فرایندهای سیاسی، با این فعالیت ها هماهنگی نشان می دهند. با این وجود همه قبول دارند كه برای ما در بحث تكنیكی هیچ سودی ندارد و ما با مشكل مواجهیم.

برای دستیابی به یك فناوری، كشور باید پایه هایی داشته باشد. مثلا برای دستیابی به انرژی هسته ای یا یك كشور باید درتامین منابع اولیه ی آن خیلی غنی باشد، یعنی با هزینه ی بسیار كم بتواند منابع اولیه را تهیه كند و این منابع اولیه برای آن كشور یك مزیت نسبی ایجاد كند. و یا این كه در بخش های تخصصی آن، مهارت، تجربه و یا گذشته ی قابل ملاحظه ای داشته باشد، تا این كه بتواند به طور اقتصادی در زمینه ی فناوری رقابت كند. در عرصه ی فناوری هسته ای ما هیچ یك از این ها را نداریم، یعنی نه تجربه ی قابل توجهی داربم و نه قادر به تامین مواد اولیه ی آن هستیم. گفته می شود كه ما در بهترین حالت 3000 تن ماده اولیه اورانیوم می توانیم از معادن مان استخراج کنیم، فرض كنیم این ادعا درست باشد در حالی که به اندازه ی 1400 تن منابع اولیه داریم. این مقدار فقط در حدود 4-3 سال می تواند نیروگاه بوشهر را تامین كند، نیروگاهی كه فقط دو و نیم درصد برق كشور را تامین می كند، در حالی كه گفته می شود ما می خواهیم 21 هزار مگاوات برق هسته ای داشته باشیم.

ما كه مواد اولیه نداریم اما اگر بخواهیم از دیگر كشورها تامین كنیم، آیا با كشورهایی كه دارای منابع اولیه هستند، روابط سیاسی مان به گونه ای هست كه به ما منابع اولیه بفروشند یا نه؟

در دنیا كشورهایی كه صاحب این منابع و معادنند، این ها را می فروشند، ولی به ما نمی فروشند، بعدا هم نخواهند فروخت، تا زمانی كه توجیه كافی برای این كه می خواهیم چه كار كنیم وجود نداشته باشد، نمی فروشند. فرض كه مشكلات فناوری آن را حل كردیم، اما، ما برای تامین مواد اولیه نیاز داریم كه یك روابط خیلی گسترده و درستی با كشورهایی كه انحصار مبادله ی منابع خام هسته ای دارند، داشته باشیم. باید روابط سیاسی كاملا متفاوت با نوع روابط كنونی داشته باشیم، یعنی تغییر رویه سیاسی بدهیم تا ان سوخت را تامین كنیم. ودرآن شرایط هم ما باید قطعا امتیازات سیاسی بدهیم.

با این وضع می خواهیم چه كار كنیم و با چه هدفی این كار را دنبال می كنیم؟

این یك مسئله ی سیاسی است. صد در صد سیاسی است.

- اگر تا کنون این فناوری سودی برای مردم نداشته است، چه اصراری برای ادامه ی این كار وجود دارد؟

- این را من نمی توانم برای شما روشن كنم، من هم از هركسی كه خواستم برای من روشن كند، نتوانسته است. مردم ایران هزینه ی چیزی را می پردازند كه هیچ معلوم نیست كه چه فایده ای دارد؟ شاید بتوان گفت که اینها صرفا برای تبلیغات است، كه مثلا با این كار مشت محكمی بر دهان استكبار جهانی بزنیم. فرض كه با این مشت دندان های استكبار جهانی شكست، ولی چه سودی برای ما دارد؟ اگر ضربه ای كه به رقبا و دشمنان زده شد، برای ما هم فایده ای داشت، بسیار خوب، مشت بزنیم. ولی فرض كه در بعضی موارد، ضرباتی هم به طرف مقابل خورد ولی نفعی برای ما نداشت، چه فایده؟ ما فقط خسارت می پردازیم. عین سوال شما را من هم دارم،كه واقعا چه به دست می آوریم؟

جالب این است که این مسئله در بعد سیاسی هم سودی برای ما نداشت، جز این كه قطعنامه علیه ما صادر شد، دیگران را با خودمان دشمن كردیم، حتی كشورهای منطقه را هم با خودمان دشمن كردیم، نتیجه ای نگرفتیم. آیا به عنوان یك ایرانی، احترام ما در سطح جهانی بیش تر شد؟ دستیابی به این انرژی می توانست برای ما سودی داشته باشد، اگر درست مدیریت می كردیم. چیزی كه مشكل ایجاد كرده این است كه این اورانیوم غنی شده برای بعضی ها مقدس شده، شده معبد ما و هیچ سودی برای ما ندارد. مثل گوساله سامری. کلا این طور که معلوم است ما دوست داریم که برای خود بت درست کنیم از هر چیزی و به جای این که از آن استفاده کنیم آن را در یک معبد قرار دهیم و آن را بپرستیم. درست مانند انرژی هسته ای که ما اورانیوم را در یک معبد گذاشته ایم و فقط می گوییم که در این معبد اورانیوم هست اما هیچ استفاده ای از آن نمی کنیم.

اما اگر از دید یك جناح سیاسی خاص نگاه كنیم، برای یك دولت ناكارامد ضعیف غیر پاسخگو كه قادر نیست دوتا شعار درست بدهد و به آن ها عمل كند، مسئله هسته ای یك شعار بسیار خوب است، یك معركه گرفتن سیاسی است. برای ما امامزاده ای ساخته اند كه هیچ خاصیتی از خودش ندارد. برای ما آب ندارد اما گویا برای بعضی ها نان دارد. اینها صرفا برای یك نوع شعارسازی سیاسی است.

به هرحال ساختن این امامزاده، متاسفانه در بخش هایی از جامعه امیدهایی ایجاد كرد و اعتماد مردم را جلب كرد، اما بالاخره زمانی می رسد که مردم می پرسند معجزه اش كو؟ این امامزاده ای كه ساختید، معجزه اش كو؟

- سال قبل از سوی مقام معظم رهبری سال اصلاح الگوی مصرف نام گذاری شده بود، آیا ما قدمی در راه صرفه جویی برداشته ایم یا فقط به فكر تولید انرژی هستیم؟

- بحث انرژی در هر كشوری یك بحث بسیار بسیار اساسی است، كه متاسفانه در ایران اصلا به این مسئله پرداخته نمی شود. مسئله ی انرژی عمدتا در لا به لای بحث های كوچه بازاری سیاسی و عوام فریبی دولت ها و ناكارامدی مدیران فنا شده است و اصلا به آن توجه نمی شود. از توجیه هایی كه در مورد دستیابی ما به انرژی هسته ای می شود، این است كه نفت ما تمام می شود، پس یك منبع انرژی دیگر باید جایگزین آن شود. اما ما برای دستیابی به این انرژی، حتما باید فناوری پیش رفته ای در این زمینه داشته باشیم، نه سانتریفیوژهای مستهلك دست دوم پاكستانی كپی شده از فناوری 30-20 سال پیشتر آلمانی.

برای اینكه وابستگی خود را به كشورهای خارجی كم كنیم، باید برنامه هایی برای صرفه جویی داشته باشیم، كه مثلا اگرمنابع نفتی ما 10سال دیگر تمام می شود، كاری كنیم كه 20 سال دیگرتمام شود، اگرقراراست 30سال دیگر تمام شود، بشود 50سال دیگر. واین كار به راحتی قابل اجراست. كافی است مثلا در مصرف برق10 درصد صرفه جویی كنیم، درحال حاضر میشود4000مگاوات و كل نیروگاه بوشهربا همه مشكلاتی برای ما به وجودآورده، 1000 مگاواتی است و این فقط در بخش برق است. اگر مثلا فقط 5 درصد اصلاح در الگوی مصرف داشته باشیم، چندین برابر تولید انرژی هسته ای، برای ما نفع دارد. ما باید سیاست مصرف انرژی مان را عوض كنیم. ولی این كار را نمی كنیم، چرا؟ چون این كار احتیاج به مدیریت دارد، احتیاج به به كارگیری عقل دارد، نیاز به استفاده از آدم های متعهد و دلسوز دارد، و این برای مسئولین سخت است.

-آیا دستیابی به انرژی هسته ای،تاثیری در پیش رفت در زمینه ی پزشكی،كشاورزی و... دارد؟

- مسئله ی پیشرفت در زمینه ی پزشكی، كشاورزی و...به پروژه ی غنی سازی نطنز و اورانیوم غنی شده هیچ ربطی ندارد و یك فریب بزرگ سیاسی است.این ها دو مقیاس كاملا متفاوت هستند. فناوری هسته ای كاربرد های زیادی در پزشكی، كشاورزی، باستان شناسی و ... دارد، اما منابعی كه برای این ها استفاده می شود، منابعی بسیار ضعیف اند. برای تولید این ها یك راكتور 10 مگاواتی كافی است. راكتور تحقیقاتی تهران فقط 10 مگاوات قدرت دارد و نیروگاهی كه قرار است در بوشهر ساخته شود 1000 مگاواتی است،یعنی 100 برابر. در صنعت مقیاس تعیین كننده است، یك مقیاس برای یك فرایند است و یك مقیاس برای یك فرایند دیگر. چیزی كه الان منشا بحث است تولید انرژی هسته ای در مقیاس های بزرگ است. مقیاسی كه ایران مدعی است كه می خواهیم برای نیروگاه تولید كنیم. حال اگر مطرح شود كه اگر این جا پیش رفت كنیم، پزشكی ما نیز پیش رفت می كند، فقط یك دروغ است.

ما مشكلی اساسی در تامین راكتورهای كوچك نداریم، به راحتی می توانیم از كشورهای خارجی سوخت این راكتورها را تامین كنیم، البته یك نظارت آژانس هم لازم است، كه طبیعی است، همیشه هم بوده، هیچ قطعنامه ای هم علیه ما نیست، البته تحت نظارت آژانس بودن هم صرفا به این معنا نیست كه یك كشور فقط بمب نسازد. اگر یك چشمه ی كوچك باعث آلایش یك شهر بشود، این می تواند مسئله ساز باشد، هر كشوری كه بخواهد این فناوری را داشته باشد، غیر از مسائل نظامی به این دلیل كه نباید امنیت مردم را به لحاظ انتشار مواد رادیو اکتیو به خطر بیندازد، باید تحت نظارت آژانس باشد، كه این نظارت به لحاظ تخصصی مفید هم هست.

- رویكرد دیگر كشورها در مورد انرژی هسته ای چیست؟

- در كشور آلمان احزاب سبز 30-20 سال مبارزه كردند كه ما با فناوری هسته ای مخالفیم، نه فقط با بمب هسته ای، با فناوری هسته ای مخالفیم. به یك سری دلایل تخصصی. طی این سال ها كشور آلمان بحث های دو طرف را شنید. چند سال پیش این احزاب رای بیش تری آوردند و ساخت نیروگاه های جدید را متوقف كردند و نیروگاه های فعلی را نیز تعطیل كردند. و این اتفاق 15-10 سال پیش در ایتالیا هم رخ داد.

و اما مسئله ی دیگر این است كه یك اروپایی زمانی كه می خواهد به كسی رای بدهد، همه ی بحث ها را می شنود و در برنامه ی احزاب، دیدگاه آن ها را در مورد محیط زیست، انرژی هسته ای، سلاح های هسته ای، صلح جهانی، امنیت جهانی و...می شنود ولی این جا یك متخصص منتقد چنین امكانی را ندارد و مردم نیز مطلع نمی شوند. دریغ از این كه یك مسئولی بگوید كه فلانی بیا حرف هایت را بزن ببینیم چه می گویی. یعنی نه این كه می خواهند مردم ندانند، اصرار دارند خودشان هم ندانند. این یك فاجعه است. اگر فقط راضی بودند كه ما بدانیم، مردم ندانند. خب. اگر خودشان می دانستند شاید جایی در تصمیماتشان تاثیرگذار بود اما اصرار دارند كه خودشان هم ندانند. مثل كسی كه واقعا خودش نمی خواهد بیدار شود. در چنین شرایطی نمی شود كاری كرد.

- آیا در این شرایط سكوت افراد آگاه درست بود؟

- ما سكوت نكردیم، ولی نمی گذارند صدایمان برسد. اصلا افراد مطلع قائل به سكوت نیستند، اما بحث این است كه گاهی یك فضای فریب ایجاد می شود كه دیگر نمی شود كاری كرد. از یك متخصص سیاسی چه انتظاری می رود؟ انتظار می رود كه حرف خود را بگوید. حتی احزاب سیاسی در این مسئله بیانیه دادند، اعتراض كردند، انتقاد كردند ولی گوش شنوا نبود، اما گاهی چاره ای جز صبر نیست كه جامعه به مرور زمان متوجه حقایق شود. سال های اول مردم فكر می كردند كه ما فردا در موقعیت یك تمدن هسته ای قرار می گیریم. اما پس از مدتی متوجه می شود كه نه، خبری نیست. اگر فضای باز رسانه ای بود، می شد خیلی كارها كرد، ولی وقتی فضا بسته است شاید بشود با شعارهای سیاسی کوتاه و بحث های كلی به مردم مختصری آگاهی داد، ولی بحث های تخصصی تر را نمی شود با شعارهای سیاسی كوتاه به گوش مردم رساند.

نیاز هست كه توسط جامعه ی روشنفكری ما، برنامه های مفصل ریخته شود، تضارب افكار شكل گیرد، اما وقتی این اتفاقات نمی افتد، چاره ای جز صبر نیست. می بینیم كه هرچه می گذرد، فضا تنگ تر می شود، متاسفانه شورای امنیت ملی به صراحت در مسائل هسته ای بخش نامه می كند كه روزنامه ها این ها را بگویند و این ها را نگویند، حتی اكتفا نمی كند به این كه این چیزها را نگویند، بلكه اصرار دارد كه این چیزهارا هم بگویند. واقعا در چنین فضایی نمی شود حرف زد و به مردم آگاهی داد.

- دید مردم جامعه را نسبت به سلاح های هسته ای چه طور ارزیابی می كنید؟

- این سوال بسیار مهمی است و نوع سوال هم تكنیكی نیست و یك سوال سیاسی است. فرض كه كشوری مثل ایران به سلاح هسته ای دست پیدا كند، به چه می رسد؟ آیا كشورهای كوچك، كشورهای در حال توسعه قادرند در این مسابقه ی هسته ای با كشورهایی كه سال هاست به سلاح هسته ای دست پیدا كردند، برنده باشند؟ فكر كنم عقل سلیم بگوید، نه.

این یك طرف مسئله است، اما سوال این است كه كشورهایی هم كه سلاح دارند، چه سودی از سلاح خود می برند؟ آیا می توانند ازآن استفاده كنند؟

سلاح های هسته ای، سلاح هایی هستند برای استفاده نكردن و تعداد مواردی كه استفاده شده بسیار محدودند و در مواردی هم كه استفاده شده، فقط باعث شرم ساری آن ها بوده است. مثلا شرم ساری جامعه ی آمریكا نسبت به استفاده از سلاح هسته ای پایان ناپذیر است. من ندیدم جایی كه انسان های فهیم افتخار كنند به این كه ما زدیم و ده ها هزار نفر را به خاك و خون كشیدیم و به خاكستر تبدیل كردیم، به هر حال بایستی نسبت به این مسئله افكار عمومی را تحریك كرد، به مردم آگاهی داد.

این جا مثالی برای روشن تر شدن مسئله مطرح می كنم. جامعه ی ما زخم سلاح های شیمیایی را دیده و متنفر است از هركسی كه بخواهد سلاح شیمیایی تولید، انبار و استفاده كند. و اگر روزی بحث ممنوعیت سلاح های شیمیایی مطرح شود، جامعه ی ما در این زمینه پیشتاز خواهد بود، چون مردم ما حس كاملی از آن دارند و آن را با گوشت و پوست خود حس کردند، و همین طور حس مشابه را می توان در ژاپنی ها در مورد سلاح های هسته ای پیدا كرد، آن ها هستند كه می توانند بفهمند كه سلاح هسته ای یعنی چه، واضح است كه آن ها ترس از سلاح هسته ای، اشاعه و تولید و توسعه ی آن را دارند.

متاسفانه در برخی كشورهای جهان سوم فكر می كنند كه سلاح هسته ای یك چیز خیلی خوب است، یك در غلتان، یك نقل و نبات. مثلا در بعضی اقشار جامعه این تفكر هست كه چرا اسرائیل داشته باشد و ما نداشته باشیم؟ مگر چیز خوبی است؟ مگر آن ها كه دارند، می توانند ازآن استفاده كنند؟ می توانند به این كه سلاح دارند، افتخار كنند؟ كه بگوییم كه آن ها دارند، پس ما هم باید داشته باشیم.و بعد داشته باشیم كه به كجا بزنیم؟ این صحبتی است كه خود مقام معظم رهبری هم به آن اشاره كردند كه ما برای استفاده از سلاح هسته ای هدفی نداریم.

سلاح هسته ای انتخاب نمی كند كه چه كسی را بكشد، همه را می كشد. یك سلاح كشتار جمعی است. ما اصلا گاهی معنی این كلمات را نمی فهمیم. این باید برای جامعه ی ما روشن شود، كه داشتن سلاح كشتار جمعی افتخار نیست. كشوری افتخار می كند كه روشنفكرانش اصلا اجازه ندهند كه حاكمیتش به این مسئله فكر كند. افتخار این است كه ما در ایجاد جنبش های ضد سلاح، ضد سلاح های كشتار جمعی پیشتاز باشیم، ما مسلمان ها، ما ایرانی ها.
افتخار انسانی، افتخار است نه افتخار ساختن سلاح های ضد انسانی. حتی اگر صرفا نظامی فكر كنیم، با تجزیه و تحلیل های خیلی خشك، باز سلاح هسته ای، سلاحی نیست كه به ما قدرت دهد و اگر سیاسی تر فكر كنیم، آیا دستیابی به سلاح هسته ای برای ما قدرت سیاسی و بین المللی ایجاد می كند؟ یا ابزار تهدید سیاسی میشود و بر علیه ما استفاده می شود؟

دسته ای از استراتژیست ها مخالف داشتن سلاح هسته ای هستند، نه به جهت اخلاقی- انسانی، بلكه به این جهت كه قابل استفاده نیست. بیش از این كه قدرتی برای ما در صحنه های بین المللی ایجاد كند، برای طرف مقابل ما قدرت ایجاد می كند. و تفكر دیگری كه هست، این كه بعضی ها فكر می كنند كه حق وتو به كشورهایی می دهند كه سلاح هسته ای داشته باشند. اما می بینیم كه آلمان و ژاپن سلاح هسته ای ندارند اما وقتی كه بحث تصمیم گیری های مهم جهانی پیش می آید، پنج قدرت اول دنیا نظر آن ها را نیز می پرسند و بدون آن ها نمی توانند تصمیم گیری كنند. سلاح هسته ای نیست كه به این كشورها قدرت می دهد. اصلا ما باید در رفتارهای سیاسی به گونه ای رفتار كنیم كه اگر كشوری قدرتی دارد، به دلیل داشتن سلاح هسته ای نباشد.

این ها تفكرات قدیمی است، شاید بیش تر تحلیل های دوره ی جنگ سرد باشد. زمانی كه در تقابل بین آمریكا و شوروی سابق یك مسابقه ی تسلیحاتی وحشتناك به خصوص در مورد سلاح هسته ای به وجود آمده بود. آن زمان تفكرات غالب و حاكم بر محافل سیاسی به این سمت می رفت كه باید سلاح داشته باشی كه نتوانند تهدیدت كنند. الان در این دنیای به هم پیچیده ی اقتصادی، ما خیلی ساده تر می توانیم برای خودمان امنیت بخریم. كشور كوچكی مثل امارات متحده ی عربی به چه اعتباری برج 800 متری می سازد و این سرمایه گذاری كلان را انجام می دهد؟ با كدام ارتش از خود دفاع می كند؟ این سوال را از خود بپرسیم. خیلی ساده. در كشور امارات، آلمانی ها، ایتالیایی ها، فرانسوی ها، امریكایی ها، انگلیسی ها و... همه منافع دارند. ما می توانیم همه ی كشورهای دنیا را در كشور خود صاحب منافع كنیم، منافعی كه نه به قیمت ضررخودمان باشد. آن ها سرمایه گذاری كنند و ما هم پیش رفت كنیم. ما به راحتی با باز كردن پای سرمایه داران خارجی به كشور كه به دنبال خود، مدیریت و رفاه می آورند، ارزش افزوده در داخل كشور ایجاد می شود و... می توانیم برای خود امنیت بخریم. كدام انسان عاقلی ممكن است به كشوری حمله كند كه خودش در آن منافع دارد؟ الان مولفه ی دفاعی این است، یعنی تفكرات دفاعی استراتژیك در سطح جهانی عوض شده است.

بعضی افراد در 4 دهه پیش فكر می كنند. این درست مثل این است كه دور ایران باید یك دیوار بكشیم، رویش هم سقف بگذاریم، امواج از اطراف وارد نشوند، تفكرات عجیبی كه مثلا با چنگ و دندان نشان دادن، برای خود امنیت بخریم. و این ها شعار نیستند، كارهایی است كه در كشورهای مختلف اجرا شده، باید تنگ نظری ها را كنار بگذاریم، افراد دیگر هم بهره ای ببرند و در مقابل بهره ای هم به ما برسانند. قطعا ما دیگر نیازی نداریم از بعد نظامی دیگران را تهدید كنیم و یا دیگران ما را تهدید كنند. مثلا زمانی كه كویت در معرض تجاوز قرار گرفت، همه از آن دفاع كردند، كویت چه كرد؟
البته این را هم اضافه كنم، ما فقط داریم فرضیه مطرح می كنیم. این برای همه پذیرفته است كه سیاست رسمی ایران پرهیز از سلاح هسته ای است. هیچ شعار رسمی، هیچ برنامه ی رسمی برای دستیابی ایران به سلاح هسته ای وجود ندارد.

- و به عنوان سوال آخر، آژانس چه ایرادهایی به پرونده ی هسته ای ایران می گیرد؟

- عمده ایرادی كه به ایران هست، این مسئله است كه ایران برنامه ی خود را پنهان كرده است. این منشا همه ی ایرادها بوده، این كه مسائلش را به موقع گزارش نداده و به موقع شفاف سازی نكرده است، كه آخرینش هم مسئله ی سایت قم بود.

واقعیت این است كه ما نمی توانیم كاری را انجام دهیم، بعد آن ها بفهمند و برایمان دردسر شود و در تبلیغات جهانی ضربه بخوریم و در مذاكرات موضعمان ضعیف باشد. به هرحال ندانم كاری های خیلی خیلی زیادی شده است. ندانم كاری ها، سیاست ناورزی ها، كارهایی كه از سر سیاست و كیاست و تدبیر نبوده، خیلی انجام شده است و لطمه هم به ما زده است. متاسفانه از همه ی عقل ها استفاده نمی شود و فكر می كنند كه خدا همه ی عقل ها را یك جا به آن ها داده و دیگران خائن اند، یا عقل ندارند، یا خود فروخته اند و یا دزدند. آن ها فقط آدم های عاقل و فهیم و همه چی هستند و بقیه دروغ گو هستند.

 
 
اشتراک در فیس بوک