اخبار

پيك   

                pyknet@persobe    


 

عنايت سميعي : ادبيات متعهد در ذهن من يادآور رئاليسم سوسياليستي يا ادبيات فرمايشي است

ادبيات متعهد در ذهن من يادآور ” رئاليسم سوسياليستي ” يا ” ادبيات فرمايشي ” است
عنايت سميعي ـ منتقد و نويسنده ـ در گفت‌وگو با خبرنگار گروه ادبي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با بيان اين مطلب افزود: اين نوع ادبيات، يعني “ادبيات فرمايشي“ ، ‌به همت استالين بر نويسندگان بلوك شرق تحميل شد كه سرپيچي از آن نيز عواقب خونيني درپي داشت پيامد چنين دركي از ادبيات هم جز خشكاندن ريشه‌هاي هنر و ادبيات، چيزي نبود
او در ادامه گفت: طرفداران ادبيات فرمايشي در ايران هم نيما يوشيج و صادق هدايت ـ يعني دو نفر از بنيانگذاران ادبيات معاصر ـ را نفي كردند؛ به همان ترتيبي كه نويسندگان روسي نفي شدند پس اين مقوله با پيشينه‌ي سياهي كه از خود به يادگار گذاشته، يادآور دوران اختناق، سركوب و وحشت است؛ اما از جهت فكري، ادبيات متعهد، حاصل خوش‌خيالي نظريه‌پردازاني بوده است كه پوزيتيويسم و ماركسيسم را به هم درآميختند و پيشرفت تكنولوژيك را در رديف پيشرفت و تعالي انسان تلقي كردند ادبيات را هم ابزاري در جهت ترقي انسان به حساب آوردند كه البته چنين دريافتي از ادبيات، چيزي جز اعمال قدرت و نابودي خلاقيت نبود
سميعي ادامه داد: ادبيات متعهد، بلافاصله يادآور ادبيات غيرمتعهد است؛ يعني يك نظام دوتايي يا جهان‌بيني ثنوي اما حقيقت، اين است كه ادبيات محل ترديد، تنازع، خلاقيت فردي از طريق زبان يعني ميراث مشترك بشري است اما از آنجا كه زبان، در موقعيت يك فرهنگ تجزيه‌ناپذير و به‌هم‌پيوسته است بنابراين، ادبيات با هر تعهدي بيگانه است چراكه امر ادبي، خلاقيتي است مستقل كه ناگزير است به دغدغه‌هاي انساني در صورت حساسيت‌هاي نويسنده نيز پاسخ دهد
وي افزود: ادبيات و تعهد در ارتباط با يكديگر به‌طور مستقيم قرار نمي‌گيرند؛ اما نويسنده در جهان زندگي مي‌كند و طبيعي است كه از جهان متاثر مي‌شود و نسبت به مسائل جهاني از خود واكنش نشان مي‌دهد؛ اما اگر نويسنده را موظف و وظيفه‌اي را به ادبيات تحميل كنيم، بنابراين، نقض غرض خواهد بود و نويسنده، بايد در دنياي مستقل خود به اين مقوله‌ها پاسخ دهد
عنايت سميعي در پايان گفت: راز ماندگاري اثر و رابطه‌اش با تعهد را در دو مقوله‌ي حس قوي و درك عميق مي‌بينم؛ يعني معتقدم هدايت و نيما كه از بزرگان ادبيات ما هستند؛ يا فروغ كه در شعر، تنها صداي زنانه‌اي است كه سعي كرده از قواعد بازي مردانه پيروي نكند، همگي داراي اين دو خصيصه بوده‌اند

 

ی