اخبار

پيك   

                pyknet@persobe    


 

مصاحبه مشروح "محسن آرمين" نايب رئيس سابق مجلس ششم: به رغم آنكه "عدالت‌خواهي" استراتژی سازمان مجاهدين انقلاب و آقای خاتمی است

 

مردمسالاري و جمهوريت

مهم‌ترين چالش كنونی است

 

 دوم خرداد،‌يعنی باز‌گرداندن‌انقلاب به مسير‌اصلی آن

 

 

جنگ، تروركور و تجزيه طلبی باعث تثبيت متحجران در حاكميت شد و حوادث اوائل دهه شصت مهم‌ترين نقش را در انحراف انقلاب بازی كرد

 


محسن آرمين عضو شورای مركزی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، نماينده‌ي مردم تهران و عضو كميسيون امنيت ملی و سياست خارجی در مجلس شورای اسلامی ، در گفت و گوی تفصيلی با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) به ذكر شاخصهايی از انديشه‌ها‌ي سياسی حضرت امام خمينی (ره) در عرصه‌ي سياسی پرداخت
وی گفت: امام(ره) از جمله رهبرانی است كه در سياست ، دارای مبنا است و چارچوب مشخصی را مطرح كرده است ايشان يك تئوری حكومتی به نام “ولايت فقيه” دارند و از سوی ديگر ، ملتزم به مردم‌سالاري و رأی مردم هستند از تئوری ولايت فقيه، قرائت‌های متفاوتی مي‌شود كه بعضا با ديدگاه امام خمينی تناسب ندارند
در برخی از اين قرائت ها تلاش می شود كه تأكيد امام بر مردم سالاری و جمهوريت و رأی مردم به گونه‌ای تفسير و تأويل شود كه از مضمون و محتوای مردم‌سالاري و جمهوريت، كاملا خارج گردد به همين دليل لازم است كه ببينيم امام(ره) در مورد مردم سالاری و رأی مردم و مشاركت آنها در عرصه‌ی سياسی و تعيين سرنوشت خودشان چه ديدگاه و مبنايی داشته‌اند
نايب رييس اسبق مجلس شورای اسلامی در ادامه با بيان اين كه «بهترين ملاك و شاخص برای ما، سيره‌ی عملی حضرت امام(ره) است» يادآور شد: اولين مشخصه‌ي انديشه‌ی سياسی امام، تأكيد بر رأي مردم است ايشان در طول انقلاب و از جمله در آغاز انقلاب، واجد انواع مشروعيت در كشور و جامعه بود يعنی هم يك مرجع تقليد مسلم بود و هم يك انقلابی و مبارز به تمام معنا با سابقه‌ای روشن و هم يك رهبر سياسي كامل؛ لذا عوامل مشروعيت سنتی و سياسي و انقلابی را در خود يك جا جمع داشت مردم بارها و بارها در طول دوران نهضت ، در راهپيمايي‌های سراسری به رهبري امام رأی داده بودند
آن زمان شرايط به گونه‌ای بود كه اگر امام به عنوان معمار انقلاب ، نظام سياسی مشخصی را پيشنهاد يا تأييد مي كردند ، به دليل اعتماد و اعتقادی كه مردم به ايشان داشتند، قطعا مورد تأييد جامعه بود و اساسا نيازی به رأي‌گيري و رفراندوم نبود، اما امام تأكيد داشتند كه رفراندوم برگزار شود و جمهوری اسلامی كه مورد تأكيد امام بود به رأی مردم گذاشته شود 
وی يادآور شد: وقتی به مشی سياسی امام می نگريم ، می بينيم كه امام هر گاه قدم مهمی را در جهت تأسيس و ايجاد نظام برداشته‌اند ، از تأسيس جمهوري اسلامی تا تعيين خبرگان قانون اساسی و خود قانون اساسی به آرای عمومی رجوع كرده‌اند در حالی كه اگر ايشان در آن زمان می گفتند كه نظام سياسی ايران ، جمهوری اسلامی باشد ، خودشان خبرگان قانون اساسی را تشكيل مي‌دادند ، قطعا در آن مقطع ، از نظر مردم قابل پذيرش بود، ولی امام اين كار را نكردند، بلكه نظام جمهوری اسلامی را به رفراندوم گذاشتند
موضع امام، اظهارات و بيانات ايشان در مقطع رفراندوم، بسيار راه‌گشا است در آن زمان برای نوع حكومت گزينه‌هاي مختلفی چون جمهوری اسلامي، دموكراتيك اسلامي، جمهوری دموكراتيك خلق و حكومت اسلامی مطرح بود، اما نظر امام، “جمهوری اسلامي” بود و اين را هم صريحا بيان كرده بودند، اما بيانات و سخنان ايشان، نشان مي‌دهد كه امام به شدت از تحميل نظر خود به مردم پرهيز مي كرد
در آن زمان، دو گروه در رفراندوم فعاليت می كردند، يكی جريانی كه ما نيز جزو آنها بوديم و به دليل اعتقاد و ارادتی كه به امام داشتيم، براي جمهوری اسلامی تبليغ می كرديم و مردم را تشويق به انتخاب اين گزينه مي نموديم  البته برخی از طرفداران نظر امام به مردم هشدار می دادند كه “اگر به جمهوری اسلامی رأی ندهيد ، يعني رژيم شاهنشاهی را مي‌خواهيد“
جريان ديگری بود كه بعدها در مقابل انقلاب ايستاد يا با انديشه اصلي انقلاب زاويه گرفت  اين ها در آن زمان تبليغ می كردند كه “در جمهوری اسلامي زنان حق رأی ندارند ، مردم حق رأي ندارند “ و به اين ترتيب مردم را تشويق می كردند كه به جمهوری اسلامي رأی ندهند
عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي خاطرنشان كرد : امام در آن مقطع صحبت های بسيار مهمی داشتند، ايشان مانند كسی كه به مردم آموزش سياسی می دهد ، گفتند كه “مردم مختاريد، می توانيد به جمهوری اسلامی رأی مثبت يا منفي دهيد ، شما در رفراندوم به صورت آری يا نه ، شركت می كنيد نه در يك انتخابات، ولی در عين حال مي‌توانيد در برگه‌هاي رأی نوع نظام و حكومت دلخواه خود را بنويسيد، فكر نكنيد اگر به جمهوري اسلامی رأی نداديد، نشانه‌ی سلطنت طلب بودن شماست؛ بلكه ممكن است يك نوع ديگری از حكومت را انتخاب كنيد”
امام به اين شكل سعی می كردند كه مردم با آزادی كامل و احساس امنيت كامل رأي دهند و هيچ گاه مانند كسانی كه در طول انتخابات انجام شده، سعی می كنند مردم را در برابر انتخاب بهشت و جهنم قرار دهند، رفتار نكرد
البته از سوی ديگر هم جلوی تخريب طرف مقابل را می گرفت در همان سخنراني فرمود؛‌ “فكر نكنيد اگر به جمهوري اسلامی رأی دهيد ، زن ها آزاد نخواهند بود يا مردم حقوقی نخواهند داشت  بلكه در نظام جمهوری اسلامی حقوق و آزادي‌هاي قانونی و مشروع قابل تأمين است” و اين در حالی است كه امام با توجه به شرايط آن دوره و محبوبيت و اعتمادی كه مردم به ايشان داشتند ، می توانست به عنوان رهبری كه دارای نظريه‌ی خاص است بگويد كه مردم به اين نظريه رأي دهيد و الا خلاف شرع كرده‌ايد، ولي امام اصلا با افكار عمومی چنين نكرد، با ايمان و اعتقادات مردم بازی نكرد، از دين به عنوان ابزاری برای تحميل نظر خود به مردم استفاده نكرد اين رفتار امام بسيار مهم است و يكی از ملاك های ما در فهم انديشه‌ی سياسي امام است
آرمين افزود: معلوم می شود از نظر امام، رأی مردم چيزی بيشتر از زينت و آرايش ظاهری نظام بود ايشان رأی مردم را در شكل‌گيری اساس نظام دخيل مي دانستند ، عده‌ای سعی می كنند مردم‌گرايي و اعتقاد ايشان به رأی مردم را كمرنگ جلوه دهند ، اين عده كه از علما هم هستند می گويند امام برای وجهه‌ي بيرونی نظام در سطح جهانی ، رأی مردم را می خواست و گر نه خيلی به رأی مردم اعتقاد نداشت
نايب رييس سابق مجلس در پاسخ به اين سوال كه چرا امام خمينی رفراندوم گزينش نوع حكومت را به صورت “آري“ يا “نه“ به جمهوری اسلامی برگزار كرد و چرا به صورت چند گزينه‌ ، آن انتخابات را برگزار نكرد، گفت: امام، رهبر و معمار يك انقلاب بود و بر اساس يك تئوری سياسی آن را رهبری كرده بود ، در نتيجه اين حق ايشان بود كه نظريه‌ و ايده خود را به رأی مردم بگذارد ، بر اين اساس به نظر من، آن رفراندوم كاملا دموكراتيك بود و بايد توجه داشت كه در جهان چنين رفتاری از سوی يك رهبر انقلابی بي‌نظير است، چرا كه رهبران انقلابي، وقتی پيروز شدند، نوع حكومت خود را بدون مراجعه به آرای مردم تأسيس می كنند
آرمين درباره ی شاخصه‌ی ديگر انديشه‌ي امام چنين توضيح می دهد: امام به جمهوريت اعتقاد داشت ، وقتی يكی از بزرگان درباره ی نوع حكومت از امام مي پرسد كه چرا حكومت اسلامی تشكيل نمي‌دهد و بر جمهوری اسلامی تأكيد مي‌ورزد، امام در پاسخ می گويد : حكومت اسلامي با كدام اسلام ، اسلام من يا اسلام فلان مرجع يا يك اسلام ديگر؟ اما وقتي مي‌گوييم، جمهوری اسلامي، يعني اسلامی كه جمهور مردم قبول دارند، يا وقتی يك خبرنگار خارجی از امام در مورد منظورشان از جمهوری مي‌پرسد ، در پاسخ مي‌گويد كه جمهوری به همان معنايی كه در جهان وجود دارد، يعنی در جمهوری اسلامی مبنای نظام و جهت‌گيري آن رأی مردم است و مردم در فرآيندهاي تصميم‌گيری و تصميم‌سازی صاحب اثرند 
به همين ترتيب، امام تعريف روشنی از جمهوری اسلامی می دهد  بنابراين جمهوری اسلامي، نظامی است كه مبتنی بر جمهوريت و رأی مردم است و متكی بر اسلامی كه اسلام جمهور است نه تحميل اسلام فلان متفكر خاص، علی رغم اين كه در جامعه گرايشی به آن نباشد
عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي درباره ی مبنای مشروعيت نظام جمهوري اسلامی از ديدگاه امام با بيان اين كه برخی می گويند منظور از مردم‌سالاري و مردم‌گرايی در انديشه امام مقبوليت است، نه مشروعيت ، خاطرنشان كرد : آنها بين سطح اثباتی و سطح ثبوتی خلط مي كنند يا بين نظر و عمل مغالطه می كنند  شما به عنوان يك نيروی سياسی مي‌توانيد انديشه‌ای را حق بدانيد و برای تحقق آن تلاش كنيد ، از نظر شما اين نظريه و انديشه كاملا مشروع ـ به معنای ديني كلمه ـ و حق است، اما اين كه كدام نظر، حق حكومت دارد يك بحث ديگر است  حق حكومت كردن هر نظری را مردم مشخص مي كنند  چون در اين جا، مسأله عمل و اداره جامعه است  مسأله‌ی ثبوت و عالم واقع است و مشروعيت يك نظام سياسی را مردم و رأی آنها تعيين مي كنند ، ممكن است مردم يك نظر را نپذيرند و آن نظر هم عين حق باشد ، اين نظری را كه مردم نمي‌پذيرند حقانيت حكومت ندارد، مگر آن كه آن را بپذيرند  اين است انديشه‌ و مشی امام كه با تعاليم دينی و اسلام هم انطباق دارد
وی مي‌افزايد: پيغمبر(ص) هم وقتی مي خواهد رهبر مدينه شود و حكومت مدينه را تشكيل دهد ، در عقبه‌ی اول و دوم از مردم مدينه بيعت می گيرد ، بيعت او هم چارچوب مشخص دارد  از جمله اين كه مردم مدينه از پيامبر(ص) در برابر هجوم مشركان حمايت كنند و حتی در جنگ بدر كه مسأله هجوم مشركان نيست، بلكه اين بار پيامبر(ص) می خواست هجوم ببرد و چون اين كار ، درخواستی خارج از چارچوب بيعت بود، لذا ايشان در اين زمينه از مردم بيعت دوباره می گيرد به عبارتي پيغمبر(ص) در جايی كه شبهه دارد كه كارش خارج از چارچوب رأی و خواست مردم است ، همان جا مجددا به رأی و خواسته مردم رجوع می كند يا بسيار شنيده‌ايد، حضرت علي(ع) خطاب به انبوه مردمی كه پس از قتل عثمان برای بيعت با ايشان هجوم آورده بودند، فرمود: اگر حضور مردم نبود و علما نسبت به گرسنگی مظلوم و سيری ظالم در برابر خداوند مسؤول نبودند، من ريسمان خلافت را برگردن شتر خلافت مي‌انداختم و آن را نمي‌پذيرفتم
عضو كميسيون امنيت ملی و سياست خارجي در ادامه يادآور شد: در بازنگری قانون اساسی هم وقتی رييس مجلس خبرگان از حضرت امام می پرسد كه ولی فقيه چگونه بايد تعيين شود، پاسخ مي‌شنود كه هر فقيهی كه خبرگان نماينده‌ی ملت تعيين كردند، همان فرد قهرا ولي‌فقيه منتخب مردم است امام در پاسخ واژه منتخب را ذكر می كنند ، يعنی حتی ولی فقيه بايد انتخاب شود نه تنها در امور عمومی و عادی مردم، تشكيل مجلس ، دولت و رييس جمهور كه حتی رهبری و ولی فقيه هم زمانی ولی فقيه است كه منتخب مردم باشد
آرمين يكی از مشخصه های انديشه سياسي حضرت امام را تأكيد بر آزادي‌هاي سياسی دانست و يادآور شد : امام حساسيت عجيبی نسبت به آزادی های سياسی مردم داشتند ، در تفكر و مشی عملی امام اين آزادی فقط در رأی دادن مردم خلاصه نمي شد يعنی امام فقط به جنبه‌های سخت افزاری قضيه توجه نداشتند كه مثلا كسي مانع از رأی دادن مردم نشود يا صندوق رأی نگذارند ، حتی حضرت امام به فضاسازي‌های خاص كه علي‌رغم رأي مردم برای جهت تأثيرگذاری بر رأی آنها ايجاد مي‌شد، به شدت واكنش نشان مي دادند  مثلا وقتی كه عده ای از روحانيون اطلاعيه دادند و اعلام كردند كه “مردم! همان طور كه شما در احكام فرعيه از فقيه تقليد می كنيد بايد در رأی دادن و در عرصه‌ی سياسي هم از مجتهد تقليد كنيد و اگر چنين كاری نكنيد به جهنم می رويد“ حضرت امام همان جا به شدت برخورد كردند
برخی از پيشنهاد دهندگان اين نظر، از ارادتمندان امام بودند ، اما اين باعث نشد كه امام برابر اين نظر مسامحه كند ، بلكه شديدا برخورد كردند و گفتند كه اين هم انحرافی است پيش از اين عده‌اي می گفتند روحانيت در سياست دخالت نكند؛ در اين جا می گويند، هيچ كس به جز روحانيت در عرصه‌ی سياسی حق اظهار نظر ندارد ، هر دو خلاف و انحراف است
وی تصريح كرد: وقتی امام احساس كرد كه برخی از آقايان ، از ايمان مردم استفاده می كنند و مردم را در رأي دادن، بر سر دوراهی بهشت و جهنم قرار می دهند كه “چون ما روحانی هستيم و از مدرسين هستيم  اگر به كانديدای ما رأي دهيد به بهشت می رويد وگرنه جهنمی مي‌شويد“ امام ديدند كه - با توجه به نبود احزاب قوی و ساختار حزبی - اين تبليغات در رأی مردم - علی رغم ميلشان - تأثير مي گذارد و آنها را از آنچه مي‌خواهند ، منع مي‌كند  بلافاصله اعلام كردند كه حوزه‌های علميه فقط برای شهر خودشان می توانند كانديدا معرفی كنند و جامعه مدرسين حوزه‌ی علميه‌ی قم نمی تواند برای ساير شهرها كانديدا معرفی كند
عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی با طرح اين پرسش كه “علت اين امر چه بود كه امام با آنها كه اتفاقا هم از حاميان و ياران امام در طول دوران نهضت بودند چنين برخوردی كردند؟” يادآور شد: امام چون احساس مي‌كرد برخی از آقايان كه خيلی هم جليل القدر هستند به گونه‌ای عمل مي‌كنند كه مردم علی رغم تشخيص و ميل خودشان ناگزير به انتخاب گزينه‌ای می شوند، به شدت برخورد كردند اين حركت حضرت امام نشان داد كه ايشان خواهان اين است كه مردم كاملا بر اساس رأی و نظر واقعی خودشان، هر كسی را كه می خواهند انتخاب كنند و از هر تحميلی در اين زمينه جلوگيری كردند
تفاوت امام با خيلی آقايان كه هنوز هم همان مشی گذشته خود را دارند ،در اين نبود كه امام مردم را به خاطر رأي خودشان مسؤول نمي‌دانست، تفاوت حضرت امام با اين آقايان در اين بود كه اين آقايان می گفته و مي‌گويند كه اگر به تشخيص ما عمل نكنيد و از آزادي‌تان به نفع نظر ما چشم پوشی نكنيد، به جهنم مي رويد و امام می گفت كه شما بر اساس تشخيص خودتان عمل كنيد اما رأيتان مسوؤلانه باشد ، يعنی در اتكايتان به تشخيص و عقل خود بايد باشيد و البته در برابر رأيی كه می دهيد مسوؤليد و در پيشگاه خدا هم بايد جواب دهيد و طبيعي است كه كسی كه با نيت سالم و خير ، تشخيص دهد، حتی اگر اين تشخيص، خود خطاست ، باز هم مأجور است ، چون واقعا مسؤولانه رأی مي‌دهد امام طرفدار اين نظر بود و خواهان آزادی كامل مردم در عمل سياسی و قانونی بود و اجازه نمي داد كه هيچ محدوديتی فراتر از قانون اين آزادی سياسی را حد بزند 
نايب رييس سابق مجلس شورای اسلامي خاطرنشان كرد: اگر مشی امام را با مشي امروز مقايسه كنيد، مثلا يك نمونه‌ي خيلی روشن - به خاطر مسايلی كه اخيرا اتفاق افتاده می گويم- در مورد مقوله‌ي مذاكره با آمريكا، نظرات مختلفی داده شد كه صرف نظر از صحت و سقم آنها، وقتي شائبه‌ای به وجود می آيد كه فرد يا افرادی يا جريانی ، مذاكره با آمريكا را به نحوی تأييد می كنند ، دادگستري بلافاصله اطلاعيه می دهد كه هر گونه اظهار نظر در اين زمينه ممنوع است و تهديد به گرفتن و بستن مي‌شود
در زمان حضرت امام ، در اوج شور انقلابی و بحبوحه‌ی جنگ ، يك گروه سياسی رسما عليه جنگ بيانيه می دهد و خواهان خاتمه جنگ می شود، ولی هيچ كس ، نه دادگستری ، نه قوه‌ی قضاييه و هيچ مرجع رسمی و حكومتی حق برخورد با اين گروه را نداشت و امام هيچ وقت نمی گفت كه بگيريد يا دادگستری هم اطلاعيه نداد ، يعنی در مقام بيان نظر همه آزاد بودند ، البته منظورم اين نيست كه آزادی در آن زمان در عالي‌ترين حد بود، بالاخره شرايط جنگی و انقلابي بود و اين امور اقتضائات خود را به عرصه‌ی سياسی تحميل می كرد حالا ببينيد كه امروز به نام دفاع از امام تا چه حد به اين ديدگاه اعتقاد وجود دارد و به اين ديدگاه عمل، يا از آن حمايت می شود و مهجوريت و انزوای مشي امام را دريابيد
وی خاطرنشان كرد: ما پس از 23 سال به جايی رسيده‌ايم كه آقايی صريحا مي گويد كه “عده‌ای بي‌شرمانه مي‌گويند كه امام خواهان جمهوريت بود“ يا افرادی مقاله مي‌نويسند يا سخنراني می كنند و به صراحت می گويند “ولايت فقيه حكومت استبدادی است، استبداد دو نوع است ، استدلالی و يكی غيراستدلالي و حكومت ولايت فقيه حكومت استبداد استدلالی است“ يعنی به صراحت مي گويند استبداد است ولی استبداد استدلالی به اين معناست كه مستبد براي كار خود دليل دارد و چون دليل دارد بايد مردم آن را بپذيرند
بايد پرسيد مگر مستبدی هم هست كه براي استبداد خود دليلی نداشته باشد؟ بالاخره هر كس برای خود دليلی دارد بنابراين به وضوح مشاهده مي‌كنيم كه چگونه ديدگاه امام را قلب ماهيت كرده‌اند و نگاه سياسی مبتنی بر مردم سالاری و جمهوريت را به يك انديشه ديكتاتوري تبديل كرده‌اند
آنها با اين كار، بزرگ‌ترين جفا را به امام می كنند، آن هم از سوی عده‌ای كه حالا خود را بلند گوی امام می دانند؛ در حالی كه پيشينه آنها نشان می دهد كه در زمان حضرت امام يك كلمه در حمايت از امام و دفاع و تأييد مشی امام سخني نگفته‌اند، ولی امروز تئوريسين انقلاب و نظام و تبيين كننده‌ي ديدگاه‌های حضرت امام شده‌اند

 


ادامه‌ی گفت‌وگوی ايسنا با محسن آرمين

آرمين در پاسخ به سؤالی مبنی بر اين كه چه تفكراتی در برابر تفكر و انديشه امام وجود داشتند گفت: سؤال شما را دقيق‌تر بگوييم، اين كه چه عواملي پيش آمد و چه زمينه‌هايی در درون انقلاب اسلامی وجود داشت كه باعث رشد ديدگاه‌هايی كاملا مخالف ديدگاه حضرت امام، آن هم به عنوان ديدگاه امام و تبيين انديشه‌های ايشان شد
انقلاب با يك تفكر خاص شكل گرفت و اينطور نبود كه همه انقلابيون واقعا معتقد به اين تفكر خاص بودند در بين افراد انقلابی ديدگاه‌ها و تفكرات متفاوتی وجود داشت، يك وجه اشتراك عامی كه اين نيروهای انقلابی را به هم پيوند مي‌داد ، در يك سوی آن چپ‌ها و ماركسيست‌ها و در طرف ديگر نيروها و افكار متحجر و ارتجاعی قرار داشتند در متن انقلاب هم، تفكری انقلابی كه امام و رهبران شاخص انقلاب نظير شهيد مطهري، شهيد بهشتی آن را رهبری و نمايندگی مي‌كردند، حضور داشتند
انگيزه‌های مخالفت با شاه هم متفاوت بود در حالی كه امام بر مسأله‌ي استقلال، آزادي، جمهوری اسلامی تأكيد مي‌كردند بعضی از آقايان به شاه اعتراض داشتند كه زمين‌هايی كه در سال 42 تقسيم كرده بود، غيرشرعی است و بايد به مالكين آن برگردد و به همين دليل با شاه مخالفت مي‌كردند و اصلا مسأله‌ی آنها، مسأله‌ی آزادی يا جمهوری اسلامی نبود، اتفاقا آنها به دنبال حكومت اسلامی يا حتی خلافت اسلامی بودند
عده‌ای در آن زمان نزد امام رفتند و گفتند، بياييد ما با شما به عنوان خليفه مسلمين بيعت ‌كنيم اينها هم جزو انقلابيون و مخالفان شاه بودند اما تفكری كه شاكله‌ی انقلاب را تشكيل مي‌داد، با تفكر اينها متضاد بود
عضو برجسته‌ی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی يادآور شد: پس از پيروزي انقلاب زمينه‌هايی به وجود آمد كه باعث رشد و قدرت گرفتن برخی از تفكرات حاشيه‌ای و تضعيف برخی ديگر شد
نيروهای چپ و ماركسيست كه به تدريج در مقابل انقلاب ايستادند و حذف شدند من فكر مي‌كنم شرايط سال‌های اوليه دهه‌ي شصت، بسيار تعيين كننده و نقش‌آفرين است تفكر اصلی انقلاب بر اساس تفكرات جريان روشنفكری دينی - كه نمايندگان آن شهيد مطهري، شهيد بهشتی و مرحوم شريعتي، بودند - شكل گرفته بود و بخش مهمی از نيروهای فعال و تعيين كننده در انقلاب كسانی بودند كه دست پرورده‌ي اين مكتب و اين جريان روشنفكری بودند كه البته در راس اين جريان روشنفكري، حضرت امام قرار داشت
آن جريان حاشيه‌ای كه دارای تفكرات متحجرانه و كاملا قشری بود، ضمن حاشيه‌اي بودن، ‌دارای يك نگرش هيستيريك ضدروشنفكری بود و مترصد بود زمينه‌هاي لازم به وجود آيد تا خودی نشان دهد
حوادث سالهای اول دهه‌ی 60 اين زمينه را فراهم كرد، يعنی عملكرد برخی گروه‌ها و سازمان‌هايی كه سابقه مبارزه داشتند و ايستادگی آنها در مقابل نظام و وارد شدن آنها به فاز مبارزه‌ي مسلحانه عليه نظام، فضايی را به وجود آورد كه اين تفكرات حاشيه‌اي، كاملا زمينه‌ی رشد يافت عملكرد گروه‌هاي مخالف نظام به پای جريان روشنفكري نوشته شد
عملكرد “بني‌صدر” به عنوان عملكرد جريان روشنفكری و نتيجه انحراف جريان روشنفكری از دين و اسلام مطرح شد، جالب آن كه كسی در آن زمان نگفت كه رجايی و بهشتی هم روشنفكر بودند، اما طرف مقابل گفت هر كاری كه بني‌صدر كرده، حاصل انحرافات روشنفكری است بنابراين يك فضای ضدروشنفكری و ضد ترقي‌خواهی شديدی در عرصه‌ی سياسي جامعه پديد آمد
آرمين ادامه داد: اين جريان قشري حاشيه‌اي، از اين فضا بيشترين استفاده را كرد مسايلی مثل جنگ، تروريسم كور و حركت‌های تجزيه طلبانه، فضای سياسی كشور را كاملا تحت تاثير قرار داد در چنين شرايطی به طور طبيعی يك سری محدوديت‌ها به صورت موقت اعمال ‌شد كه پس از گذار از اين دوران بايد از بين مي‌رفت و همان روال ثابت ادامه مي‌يافت، اما آن جريان‌هاي حاشيه‌ای قشری و متحجر، از اين فضا استفاده كردند و آن رويه‌ی موقت را به روش دائمی تبديل كرده و تلاش نمودند خود را به عنوان شاخص تفكر انقلاب نشان دهند
اين فرآيند انحرافی باعث شد جريانی در متن انقلاب كه زاويه‌ی روشنی با انديشه‌های اصلی انقلاب داشت، در برخی از سطوح حاكميت، خود را تثبيت و نفوذ دهد و آثار محتوم خود را در عرصه‌ي سياسی باقی بگذارد
عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی با اشاره به دوم خرداد گفت: دوم خرداد نقطه‌ی عطفی در جريان انقلاب بود دوم خرداد در ماهيت و جوهره‌ی خود يك حركت اصلاحی و تصحيحی بود، يعنی هدف دوم خرداد بازگرداندن جريان انقلاب به مسير اصلی خود و تصحيح انحرافی بود كه در متن انقلاب به وجود آمده بود
نسلی كه امام آن را تربيت كرده بود و با تعاليم امام آشنا بود و انديشه‌ي سياسی خود را از سيره‌ی امام گرفته بود - صرف نظر از اشتباهات مقطعی كه ممكن است داشته باشد كه كاملا قابل قبول است - آن حركت انحرافی را نمي‌پذيرفت و كاملا يك تغاير و تضادی بين انديشه‌هاي امام با آن حركت انحرافی كه خود را به نام جريان اصلی انقلاب مي‌خواست جا بزند و معرفی كند، مشاهده مي‌كرد
تلاش و فعاليت اين نسل، ظرف تقريبا يك دهه پس از رحلت امام، به تدريج باعث بسط و گسترش آگاهی در جامعه شد تا در خرداد 76 با پيوندی كه با نسل پس از انقلاب ايجاد كرد، حماسه‌ی دوم خرداد را آفريد
آرمين در پاسخ به اين سؤال كه “با توجه به اين كه گفتمان چپ در دهه‌ي اول عدالت‌خواهی بود و در دهه سوم آن را به آزادي‌خواهی مبدل كردند، آيا اين يك چرخش و عدول از آرمان‌ها نيست“ گفت: نيازهای واقعی جامعه و گفتمان حاكم بر عرصه‌ی سياسي، جهت‌گيري‌هاي يك جريان سياسی را تعيين مي‌كند تا در اين راستا حركت خود و شعارهاي استراتژيك خود را كاملا متناسب با آن گفتمان مطرح ‌كند، در شرايط بحراني انقلاب، گفتمان حاكم، گفتمان عدالت بود و و اصلي‌ترين چالش‌های سياسي حول محور عدالت شكل مي‌گرفت آرايش نيروهای سياسی هم حول اين محور بود، طبيعی است كه در آن فضا تمام نيروهاي سياسی سعی مي‌كردند كه ديدگاه و آراي خود را متناسب با اين گفتمان ارائه دهند
اما در دهه ی 70 گفتمان حاكم بر جامعه تغيير يافت و تغيير آن هم تابع اراده‌ي من و شما نبود، بلكه تحولات اجتماعی و سياسی عامل آن بود يك نيروی سياسی كه دارای عمق و ريشه و گستره‌ی فكری و انديشه‌ای است بايد در هر شرايطي متناسب با گفتمان حاكم و نيازهاي جامعه، ديدگاه‌های خود را مطرح كند و همپای تحولات و نيازهای جامعه بر اساس مبانی ثابت خود حركت كند و گرنه به تاريخ مي‌پيوندد در دهه‌ی 70، مردم سالاری محور چالش‌های سياسی است
اگر فضای كشور مجددا به گونه‌ای شود كه “عدالت“ گفتمان اصلی شود، نيروهای انقلابی كه بدنه‌ی اصلي جريان اصلاحی را تشكيل مي‌دهند، ديدگاه‌های عدالت خواهانه‌ی خود را اعلام خواهند كرد البته ممكن است با توجه به تغيير شرايط و ارتقای سطح انديشه و كسب تجارب ارزشمند در طول اين سال ها ، راهكار‌های متفاوتي برای تحقق عدالت مطرح شود و آن راهبردها و راهكارهای متناسب با سال های دهه‌ی 60 كنار گذاشته شود ، اما آرمان “عدالت خواهي“ قطعا به عنوان آرمان ثابت و استرتژيك باقی است 
وی در عين حال متذكر شد: البته اين سخن به معنای آن نيست كه تمام نيروهاي جبهه‌ی اصلاح‌طلبان معتقد به عدالت هستند  جريان اصلاح‌طلبی ، داراي ديدگاه های و سلايق متنوع و متفاوتي است  از جريان های معروف به راست مدرن و تكنوكرات در اين جبهه حضور دارند تا نيروهايی كه پيشينه و سابقه‌ی چپ دارند و در عين حال دارای گرايش و رويكردهای دموكراتيك هستند تفكری كه آقای خاتمی آن را نمايندگی می كند قطعا معتقد به عدالت خواهی است، اما در حال حاضر اصلي‌ترين چالش ، مردم سالاری و جمهوريت است و نيروهای سياسي تلاشهايشان در اين جهت است 
اين واقعيت دارد كه بدنه‌ی اصلي جريانی كه در تقسيم‌بندي‌ها و مرزبندي‌های سياسی به جريان خط امام معروف بود ، اكنون خط مشی اصلاحی را در پيش گرفته و از ديدگاه‌های اصلاحي پيروی می كند چون ديدگاه‌های اصلاحي را دقيقا منطبق با آرمان‌های انقلاب و جوهر و ماهيت انديشه‌ی امام مي‌داند
آرمين ضمن تأكيد بر راهگشا بودن انديشه‌ی سياسی امام متذكر شد: راه‌گشا بودن تعاليم امام برای ما، به اين معنا نيست كه ما به صورت ظاهری ببينيم امام در دهه‌ی 60 چگونه عمل كرد و يا چه تصميمی را گرفت تا عين آن تصميم‌ها را بگيريم  التزام به انديشه های حضرت امام ، التزام به جوهر انديشه‌ي ايشان است و آن چه كه شاكله‌ی انديشه امام محسوب مي‌شود
شرايط دهه‌ی 60 جنگ، ترور و تجزيه‌طلبي است ، اما شرايط دهه‌ی هفتاد به گونه‌اي ديگر است ، بنابراين اگر تفكر امام برای ما ، زنده و پوياست، بايد براي اين شرايط هم چيزی برای عرضه داشته باشد و بتواند راهگشايی كند كه البته به نظر ما چنين است
ما فكر می كنيم كه در اين دوره كه مسأله اصلی ، مردم سالاری است و پيگيری اهداف معطل مانده‌ی انقلاب است و وظيفه‌ی ما استخراج جهت‌گيري‌ها و راهگشايي‌ها از انديشه‌ی امام برای پاسخگويی به نيازهای اين دوره است
شما قطعا برای امروز در سال 2002 ، خواسته ها و مشكلاتی داريد كه در 1400 سال پيش وجود نداشته است  اين ظاهرگرايی است كه ما آن چه در هزار سال پيش عمل می كرديم را بدون تغيير، بخواهيم امروز هم انجام دهيم 
اين كه می گوييم اسلام دينی است كه برای شرايط مختلف حرف دارد به معناي اين نيست كه احكام هزار سال قبل براي امروز راه‌گشا است، بلكه اسلام داراي مبانی و اصولی است كه پاسخگوی نيازهاي جامعه در همه‌ی دوران برای رفع نيازهای آن زمان است
ما فكر می كنيم كه در انديشه‌ی حضرت امام ، عدالت خواهی ، آزادی خواهی و مردم سالاری و دين خواهی و دين‌مداري كاملا وجود دارد و در هر شرايطی ما مي توانيم از انديشه‌ی امام برای آن شرايط استفاده كنيم  به همين دليل مي گويم كه انديشه‌ی امام برای ما هنوز انديشه‌ی زنده است 
آنچه مهم است تشخيص اصول و مباني ديدگاه و انديشه‌ی سياسی حضرت امام است و چيزی كه اكنون خلط می شود همين است يعنی آن حركت و تفكر حاشيه‌ای و قشری مي‌كوشد با خلط بين آن دسته از نظرات حضرت امام كه مقيد به زمان و مكان خاصی هستند و اصول و مباني انديشه ايشان، نظرات مقيد به زمان امام را بدون توجه به شرايط و تحولات اجتماعي، عينا در اين شرايط مطرح كند و به اين ترتيب واقعيت و حقيقت انديشه امام را مخدوش كند