آيت الله صانعی
مخالفان آيت الله طاهری آنچه خود مستحق هستند
 به اين مدرس انقلابی نسبت ميدهند



جلايی پور در واكنش به توقيف نوروز

خفقان خبری در 
 ايران ممكن نيست
جدال حكومتی بر سر دو گزينه به لحظات قطعی و مهم تصميم گيری نزديك ميشود : يا سركوب داخلی و رفتن به سوی مذاكره با آمريكا و خروج از بحران اقتصادی و يا مدارا با مردم و گشايش درهای مذاكره با آمريكا و خاتمه بخشيدن به محاصره اقتصادی
راديوها
آزادی
صدای ايران
بی بی سی
فرانسه

نشريات

ابرار
آزاد
اطلاعات
آفتاب يزد
انتخاب
ايران
سياست روز
جمهوری
چشم انداز
چيستا

راه توسعه

حيات نو
خراسان
رسالت
روز نو
عصرما
كيهان
گيلان امروز
نوروز
همشهری
ماهنامه آفتاب
يك هفتم

سايت ها

اكو نيوز
امروز
ايران امروز
ايران مانيا
ايرنا
ايسنا
اديب برومند
پارس پژواك
پيك ايران
پيوند
تحكيم وحدت
دمكرات كردستان
راشدان
راه توده
راه كارگر
شمس
عصرنو
كار
گذرگاه
گويا
مرور
مشاركت
ملي- مذهبی
موتلفه
نامه مردم
نهضت ازادی
همصدا
همه ايران
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
برنامه‌ها
 
 
 
                pyknet@perso.be  

پشت درهای بسته شورای نگهبان
و مجلس خبرگان چه ميگذرد؟

دفتر ناطق نوری تامين وثيقه ناصر واعظ طبسی را تكذيب كرد
صاحب وثيقه پنج ميليارد تومانی
خود بزرگترين متهم است

برگردان بدون تفسير مقاله واشنگتن پست

تظاهرات جمعه و بيانيه جناحی سپاه پاسداران
تضعيف موقعيت آيت الله طاهری را به همراه نداشت
اما توجيه مداخله جويی آمريكا را به همراه آورد



متن كامل سخنان حجت الاسلام محسن كديور
رهبر كارنامه عملكرد سيزده ساله
خود را به ملت ارائه كند

                          سايت محسن كديور



با اعلام تاييد حكم اوليه در دادگاه تجديد نظر




ترجمه بدون تفسير مقاله واشنگتن پست

تظاهرات جمعه و بيانيه جناحی سپاه پاسداران
تضعيف موقعيت آيت الله طاهری را به همراه نداشت
اما توجيه مداخله جويي آمريكا را به همراه آورد

 

مقاله واشنگتن پست كه در آن سياست جديد امريكا درقبال جمهوري اسلامی تشريح شده، در ديگر مطبوعات امريكا بازتاب وسيع يافت. علاوه بر مطبوعات، بزرگترين شبكه‌هاي تلويزيونی و راديوئي امريكا نيز اين مقاله را بازتاب داده و مصاحبه‌هائي در ارتباط با آن با مقامات امريكائی انجام داده‌اند. آنگونه كه مطبوعات امريكا بدان اشاره مي‌كنند تظاهرات روز جمعه در تهران است و بيانيه سياسی و جنگ طلبانه سپاه پاسداران است كه عملا بهترين بهانه تبليغاتی را در اختيار كاخ سفيد قرار داد. در خود ايران نيز تظاهرات روز جمعه يكي ديگر از اقدامات نسنجيده و تك روانه رهبر جمهوري اسلامی ارزيابی شده كه با هدف مقابله با نامه آيت‌الله طاهری سازمان داده شد، اما در عمل كوچكترين تاثيری در تائيد رو به گسترش حمايت‌ها از مفاد نامه آيت‌الله طاهری نداشته و تنها نتيجه مستقيم آن فراهم آمدن بهانه‌هاي مورد نياز امريكا و اسرائيل برای جلب نظر اروپا براي حمايت از سياست‌ها امريكا در برابر ايران بود.

از سوی ديگر و همزمان با ارزيابي‌های نشريات امريكا پيرامون سياست جديد اين كشور در برابر ايران و بويژه تاكيد واشنگتن پست و مشاور ارشد كاخ سفيد در امور ايران "زلمای خليل‌زاد" بر دفاع از خواست مردم ايران برای دمكراسی و جدا كردن حساب مردم از حكومت ايران، گزارش مربوط به ابراز نگراني‌های دبيركل نهضت آزادی ايران دارای وزن و اعتبار بيشتری شده‌است. دكتر يزدی دبيركل نهضت آزادی ايران، به نوشته كارپايه اينترنتی "امروز"، پيش از تظاهرات روز جمعه در ديدار با يك مقام بلندپايه جمهوری اسلامی اطلاعات و تحليل‌هائی را در باره قرار گرفتن چند مشاور امريكائی در كنار فرزند ارشد آخرين شاه ايران مطرح كرده و ابراز نظر كرده بود كه امريكا به سمت حمايت از فرزند شاه سابق ايران بعنوان يك آلترناتيو مي‌رود. قرائن مشهود و برآوردهاي اوليه از مقاله واشنگتن پست حكايت از طرح استراتژيك امريكا برای برگزاری يك همه‌پرسي در ايران، زير نظارت امريكا و مجامع بين‌المللی براي تعيين نوع حكومت دارد. اين نكته‌ايست كه جز از طريق نااميد ساختن مطلق مردم از تحول در حاكميت جمهوري اسلامی و جلب نظر مردم به حمايت خارجی ممكن نمي‌شود. در اين باره سخنرانی اخير سليمانی نماينده مجلس قابل توجه است. وی در سخنان گفت:« فاجعه وقتی است كه مردم احساس كنند امريكا برايشان آزادی مي‌آورد!»

كليه مطالبی كه در ادامه مي‌خوانيد مربوط به مقاله واشنگتن پست و بازتاب آن در مطبوعات ديگر امريكاست. با كمال تاسف هم روزنامه‌های كشور و هم خبرگزاری دانشجويان و همچنين خبرگزاری جمهوري اسلامی هنگام ترجمه اين نوع مقالات، سخنراني‌ها و بيانيه‌ها، نقطه نظرات دولتی و نظرات تفسيری خود را چنان با اصل مطالب مخلوط مي‌كنند كه مردم اجازه نمي‌يابند خود اصل مطلب را خوانده و نتيجه لازم را از آن بگيرند. به همين دليل، ترجمه زير از مقاله واشنگتن پست بدون هرگونه دخل و تصرف ترجمه و منتشر مي‌شود.

 

سياست جديد امريكا در برابر ايران

و بازتاب آن در مطبوعات امريكا

كلن كسلر-واشنگتن پست-23 جولاي2002

ترجمه: بايرام منصوري

 

دولت بوش اميدهای خود را براي كار با محمد‌خاتمی و متحدان اصلاح طلب وی در دولت از دست داده و توجه‌اش را به طور مستقيم متوجه طرفداران دمكراسی در ميان مردم كرده‌است( به گفته مقامات رسمی دولت امريكا)

تغيير سياست امريكا كه نشانه عقب نشينی اين كشور از تلاش‌هاي پنج ساله اش مي‌باشد كه در طی آن ايالات متحده سعی د ر پيدا كردن راهی بود كه با خاتمی وارد مذاكره شود و از سياست‌های اصلاح طلبانه وي پشتيبانی كند، موجب گرديد تا بررسی فشرده‌ای در دولت‌اش انجام شود كه آيا بايد در اين مورد به سياستی خشن روي آورد يا نه.

يك مقام عاليرتبه دولت بوش به همراه مشاوران عاليرتبه سياست خارجي‌اش به اين نتيجه رسيده است كه خاتمی و طرفدارانش در دولت «بسيار ضعيف، غير كارآمد و غير جدي در مورد تعهداتشان در قبال مردم برای تغيير جامعه ايران هستند. به نظر مقام فوق به همين دليل ما تصميمي هوشيارانه برای ارتباط برقرار كردن با  آرزوها و تمايلات مردم آغاز كرده‌ايم. ما تصميم نداريم وارد بازی سياست‌هاي اصلاح طلبان يا محافظه كاران شويم.» بوش با ايراد سخنانش به دنبال تظاهرات اخير دانشجويان در ايران با حمايت از آنها موجب خوشحالی متخصصان سياست خارجی امريكا شده بود كه بشدت خواستار آغاز سياستی خشن‌تر در مقابل تهران بودند. اين موضع‌گيري در واقع شكستی برای وزارت خارجه بشمار مي‌رود كه خواستار برقراری روابط از طريق مذاكره با خاتمي بوددند.

بوش حمايت خود را از تظاهركنندگان ايران از راديو صدای امريكا اعلام كرد كه حاوی سخنان بوش نيز مي‌باشد.

زلماي خليل‌زاد مشاور عاليرتبه شورای امنيت ملی امريكا در مسائل مربوط به ايران در يك مصاحبه تلويزيونی به زبان فارسي، در روز جمعه( چند ساعت پس از راهپيمائی تهران كه به خواست رهبر جمهوري اسلامی برگزار شد و شمار شركت كنندگان در آن 350 هزار نفر برآورد شده‌است) كه بعدا از طريق راديو صداي امريكا روی موج ايران پخش شد از سياست جديد كاخ سفيد پشتيبانی كرد.

از زمانی كه بوش، ايران را به همراه عراق و كره شمالي اعضای محور شرارت ناميد، بحث و جدل فراوانی در دولت بر سر چگونگی اعلام حمايت از اصلاح طلبان در گرفت و بسياری معتقد بودند كه اعلام اين حمايت با اعلام ايران به بعنوان يكی از سه محور شرارت همخوانی ندارد. با برگزاری تظاهرات اخير(در روز جمعه گذشته) ديگر خيال پنتاگون و شورای امنيت ملي ازهر جهت آسوده شد و به اين ترتيب وزارت امور خارجه را خلع سلاح كردند.

چند روز پيش از اينكه اعلاميه بوش منتشر شود، ريچاد بوچر سخنگوی وزارت امور خارجه پيشنهادات مربوط به عكس‌العمل امريكا درقبال تظاهرات را رد كرده بود. بوچر گفته بود، «سياست‌های رسمی ما اين است كه در مورد اين نوع تظاهرات موضع گيری نكنيم.»

يك مقام رسمی وزارت امور خارجه نيز گفته‌است:« موضع گيري كاخ سفيد در اين مورد ما را متعجب كرد». مايكل رابين از انستيتوی امريكائي انترپرايز گفت:« اين موضع گيری نشان داد كه وزارت امور خارجه مباحث با پنتاگون و كاخ سفيد را باخته است». وی كه از موضع گيری جديد دولت امريكا طرفداری مي‌كند گفت است: «مذاكره در تئوری مطلوب است اما در مورد ايران عملا به جائي نمي‌رسد.»

از طرف ديگر مارتين اينديك، سفير سابق امريكا در اسرائيل گفته‌است كه  موضع گيری جديد امريكا از خطراتی برخوردار است. وي معتقد است« اين موضع گيري ممكن است به كسانی كه ما با آنها دشمن هستيم كمك كند و كسانی را كه سعی داريم به آنها كمك كنيم به خطر اندازد،زيرا ممكن است به اصلاح طلبان برچسب جاسوسان امريكا زده شود.» همين موضع در باره فلسطيني‌ها صادق است. ما بايد در اعلام تصميمات خود در مورد اينكه چه كسی بايد رهبری بدست بگيرد بسيار محتاط باشيم.»

واقعيت اين است كه بيانيه بوش به نام خودش تاثير عميقی در ايران بجای گذارد. حسن روحانی دبير شورای عالي امنيت ملی گفته است: «معمولا كاخ سفيد و يا وزارت امور خارجه بيانيه‌هائی صادر و نقطه نظراتشان را در باره موضوعات مختلف بيان مي‌كنند. اما اين بار خود رئيس جمهور بيانيه‌ای صادر و به اين ترتيب اهميت تصميم‌اش را نشان داد.»؟برخی مقامات رسمی دولت امريكا معتقدند كه عكس‌العمل در داخل ايران در قبال اين بيانيه، تاثيرات مورد نظر را نشان داده‌است. يكی از اين مقامات گفته است:« اين بيانيه موجب افزايش نزاع داخلی در رژيم شده‌است كه يكی از بازتاب‌های آن برخورد سپاه پاسداران با اصلاح‌طلبان بر سر اين موضوع كه طرفداران دمكراسي ستون پنجم امريكا در حمله به ايران هستند.»

اما مقام ديگری در دولت امريكا معتقد است كه قضاوت هنوز زود است. وی گفته است: «وضعيت كشور حاكی از آمادگی آن برای تغييرات است. كافی است به آن تلنگری بزنيد تا همه چيز عوض شود. ما بايد صبر كنيم و آن را در راهی مشخص قرار دهيم. مسئله‌ای كه دراينجا وجود دارد اين است كه آيا رهبران عقايد درايران آن را به عنوان پديده‌ای نا هنگام مي‌شمارند يا بهنگام.؟

بدنبال انتشار اين مطلب در واشنگتن پست، همين روزنامه نقل قو‌ل‌هاي تهديد آميز سخنگوی كاخ سفيدر را به چاپ رساند كه ضمن علاقه به ارائه ارتباط با ايران، اين كشو را كمافي‌السابق به اتهامات مختلف از جمله حمايت از طالبان و حزب‌الله و غيره‌ متهم كرد. در اين مورد هم وزارت امور خارجه با كاخ سفيد در مورد ايران به نقطه نظرات مشابهی رسيده‌اند!

 

سه شنبه 23 جولای مطبوعات امريكا نقطه نظرات مقامات امريكائی را اينگونه منعكس كردند:

فليشر سخنگوی رياست جمهوري امريكا نيز گفت: ما همچنان گذشته با مقامات ايرانی در صورتی كه فايده‌ داشته باشد در ارتباط خواهيم بود.

ريچارد بوچر سخنگوی وزارت امور خارجه امريكا گفت: مسئله انتخاب افراد و گروهها در ميان نيست. مردم در مورد موضوعات مختلف جهت‌گيري‌هاي مختلف دارند. مسئله انتخاب كسانی كه مورد نظر ما هستند در ميان نيست. مسئله رفتار ايران و بررسی آن از طريق نقطه نظرهای ما در ميان است.

فليشر و بوچر هر دو تاكيد كردند كه نقطه مركزی استراتژي امريكا كمك به مردم ايران است. در عين حال بوچر تاكيد كرد« ايران دستش تا مفرق در تروريسم آلوده‌است». فليشر نيز گفت: نگراني‌های ما در باره رفتار مخرب ايران تازگی ندارد. ما بارها از ايران خواسته‌ه‌ايم تا دست از حمايت از حزب الله و گروه‌های تروريستی مخالف اسرائيل و ديگر گروه‌هاي تروريستی بر دارد.

 



   پنج شنبه 3 مرداد 1381

سخن روز

رهبر نگران ولايت حزبی است؟
ولايت حجتيه
در جمهوری اسلامی

رهبر جمهوری اسلامي، به مناسبت پيام جورج بوش كه در آن حاكميت دوگانه "انتخابي" و "انتصابي" در جمهوری اسلامی مطرح شده بود سخنرانی كرد. اين سخنراني همزمان شد با نخستين روز گشايش كنگره جبهه مشاركت ايران اسلامي و رهبر نيز در سخنان خود به اين كنگره هم اشاره كرد.

بحث پيرامون پيام جورج بوش و مانوري كه امريكا روی كارشكني‌هاي مخالفان اصلاحات و طرد شدگان مردم در حاكميت و انباشته شدن خشم مردم و جلب افكار عمومی مردم ايران مي‌كند، بحثی است تحليلي و جداگانه. در اينجا و از ميان اظهارنظرهای رهبر جمهوري اسلامی پيرامون اوضاع ايران و جهان به آن بخش از سخنان رهبر مي‌خواهيم اشاره كنيم كه باز مي‌گردد به اين جمله او در اين سخنرانی «عده‌اي در پی ولايت حزبی اند».

البته، اين جمله پيش از آنكه از دهان رهبر و در ارتباط با كنگره جبهه مشاركت ايران اسلامی بيرون بيآيد در روزهای پيش از اين سخنرانی در دو روزنامه كيهان و رسالت، با همين عبارت چندبار تكرار شده بود و رهبران موتلفه اسلامی نيز در دوران اخير و در تاكتيك فشار به خاتمی جهت راه يافتن به كابينه وی آن را به اشكال مختلف مطرح كرده بودند. در واقع رهبر سخنان آن آقايان موتلفه و نوشته‌های آقايان شريعتمداري، مرتضی نبوی و محبيان و انبارلوئی را تكرار كرد. اين تائيد يك بار ديگر مهر تائيدی بر سخنان خانم حقيقت جو در مجلس و مفاد نامه محسن سازگارا خطاب به رهبر گذاشت كه در آن‌ها مسئله ملاقات‌هاي منظم رهبر با حسين شريعتمداري سرپرست موسسه كيهان و نقش مشورتی وی در بيت رهبری را طرح كرده بودند.

رهبر جمهوری اسلامی "ولايت حزبي" را محكوم كرد و تلويحا گفت كه عده‌ای در پی تحقق اين ولايت هستند، يعنی ولايت جبهه مشاركت ايران اسلامي!

بحث از اينجا آغاز نمي‌شود كه جبهه مشاركت در پی تحقق ولايت حزبی هست و يا نيست، ولايت حزبي مي‌تواند جانشين ولايت فقيه شود يا خير؟ بحث مذهبی ولايت فقيه چه ارتباطی با بحث سياسي جاری در كشور دارد؟

بلكه بحث از آنجا آغاز مي‌شود كه آيا طی ده سال گذشته ولايت حزبي در جمهوری اسلامی برقرار بوده يا نبوده است؟ برای آنكه به اين پرسش پاسخ داده شود لازم نيست بر سر خوبی و يا بدی ولايت حزبي، شرعی بودن و يا نبودن آن و يا توطئه برقراری آن گفتگو كرد، بلكه لازم است نگاهی به نهادهاي نظامي-سياسی وابسته به بيت رهبری و وابستگي‌های حزبی چهره‌هائي كه از جانب ايشان انتصاب مي‌شوند انداخت تا مشخص شود : 1- ولايت حزبی در جمهوری اسلامي برقرار است 2- اين ولايت در اختيار يك حزب است.

چنانكه اكثريت تام مجمع تشخيص مصلحت نظام كه مستقيما توسط رهبر انتصاب شده‌اند اعضاي رهبری و يا وابستگاه جمعيت موتلفه اسلامي‌اند، تركيب مطلق شورای نگهبان قانون اساسی همسو با موتلفه اسلامی و گروهبندي مدرسه حقاني‌اند، فرماندهان بسيج و سپاه پاسداران از آيت‌الله راستی كاشانی خط مي‌گيرند كه همسو با با موتلفه اسلامي، گروهبندی حقانی و جامعه روحانيت مبارز تهران است، شوراي سياستگذاری ائمه جمعه و جماعات زير نظر شورای تبليغات اسلامی و شورای نگهبان فعاليت مي‌كند كه هر دو همسوئی كامل دارند با موتلفه اسلامي، بزرگترين نهادهای اقتصادی و توليت‌هاي پردرآمد جمهوری اسلامی در اختيار روحانيونی است كه با همين جمع و تشكل‌ها همسوست، جامعه وعاظ، اكثريت نزديك به مطلق مجلس خبرگان رهبري، ارگان‌هاي قضائی وابسته به قوه قضائيه- از دادگاه مطبوعات تا دادگاه ويژه روحانيت- زير نظارت و هدايت وابستگاه همين تشكل‌هاست و تا پيش از رفتن آيت‌الله يزدی از سر قوه قضائيه و آمدن آيت‌الله شاهرودي، دبيراجرائی موتلفه اسلامی "اسدالله بادامچيان" معاون سياسی قوه قضائيه بود. همچنان كه حقوقدان پرنفوذ شوراي نگهبان "سيد رضا زواره‌اي" عضو رهبری موتلفه اسلامی است. گروه‌های فشار، لباس شخصي‌ها، انصار حزب‌الله، انصار ولايت، يگان ويژه "نوپو"، سازمان امنيت سايه و ... همگی در اختيار وابستگاه تشكل‌های بالاست. اين وابستگي‌ها و در هم تنيدگي‌ها چنان است كه ابتدا اين ارگان‌ها تصميم مي‌گيرند، تفسير مي‌نويسند، مصاحبه مي‌كنند و خط را مي‌دهند و سپس رهبر آن را تائيد و تكرار مي‌كند.

اين سياهه كامل نيست مگر دانسته شود:

جمعيت موتلفه اسلامی از همان ابتدای حضور در شورای رهبري پرشمار حزب جمهوری اسلامی ساز حجتيه را مي‌زد و پروائی در داشتن ارتباط خود با اين انجمن نداشت، چنان كه اكنون علي‌اكبر پرورش عضو ارشد حجتيه در دوران پيش از انقلاب قائم مقام فعلي رهبری موتلفه اسلامی است.

مدرسه حقاني، در سال‌های بعد از پيروزی انقلاب بتدريج به موسسه ايدئولوژيك حجتيه تبديل شد.

بنياد رسالت را ابتدا آيت‌الله آذری قمی با تركيبی از طرفداران آيت‌الله شريعتمداري، حزب خلق مسلمان وابسته به وي، روحانيون به حاشيه رانده شده انجمن حجتيه، روحانيونی كه نامشان در دفاتر و ليست‌های ساواك شاهنشاهی بيرون آمده بود و با حمايت تجار بزرگ و جمعيت موتلفه اسلامی تاسيس و روزنامه رسالت را ارگان مطبوعاتی آن كرد. جمعي از روحانيونی كه در بنياد رسالت جمع شده بودند، درعين حال عضو جامعه روحانيت مبارز و عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم نيز بودند. تا آيت‌الله خمينی در قيد حيات بود، هرگاه آن‌ها چنگ و دندانی نشان مي‌دادند، با يك تشر وی عقب مي‌نشستند و از اينكه در زمان وی و با حكم وی زير ضربه بروند پرهيز داشتند. بعد از در گذشته آيت‌الله خميني، اين بنياد به سرپرستی مرتضی نبوی به دبيرخانه يك جبهه متحد از وابستگاه روحانيت مبارز، موتلفه اسلامي، فدائيان اسلام و... تبديل شد و آنچه را كه روزنامه رسالت در زمان حيات آيت‌الله خمينی نتوانسته بود بنويسد و بكند، نوشت و كرد. كادرهای جوان انجمن حجتيه در زمان شاه، نظير كاظم انبارلوئی به نويسندگان ثابت روزنامه رسالت تبديل شدند. تنها در دهساله دوم جمهوري اسلامی و انتخاب رهبر جديد براي جمهوری اسلامی بود كه جمعيت موتلفه اسلامی از پشت پرده بيرون آمد و معلوم شد اين جمعيت يك حزب كامل، با تركيب رهبري، جلسات مرتب كنگره و پلنوم و... است. همچنان كه ايدئولوگ‌هاي مدرسه حقانی به رهبری آيت‌الله مصباح يزدی در صحنه حاضر و سكاندار شدند. نقش شوراي نگهبانی كه پس از چند تصفيه كاملا همسو با حجتيه شده بود، در دهسال دوم جمهوری اسلامی تا حد شورای رهبری كشور رشد كرد. رهبران اين تشكل‌ها و ارگان‌ها اكنون در مجمع تشخيص مصلحت نشسته و عملا رهبری و هدايت كشور را در اختيار گرفته‌اند و ارگان نظامی بسيج را هم ذخيره مقابله با بدنه سپاه پاسداران براي سركوب جنبش مردم كرده‌اند.

بازهم اين تابلو كامل نيست، اگر گفته نشود كه بسياری از رهبران و هدايت‌كنندگان اين تشكل‌ها، كه در هسته‌ها و لژهای جديد فراماسونری نوين ايران نيز جاي گرفته‌اند در يك پيوند ارگانيك و زير زمينی با محفل مافيائی و تجديد سازمان يافته حجتيه قرار دارند و بزرگترين امپراطوري مالی جمهوری اسلامي، يعنی توليت آستانقدس رضوی در اختيار آنست. همچنان كه بنياد عظيم مالی "كميته امداد" با سازماندهی نزديك به 3 ميليون در اختيار رهبران جمعيت موتلفه اسلامی است. اين 3 ميليون نفر، مستمندانی هستند كه با وام و قرض چند ده هزار تومانی و دادن سفته و چك به اسارت كميته امداد در آمده‌اند و جمعيت موتلفه آنها را مانند گوشت قربانی در هر تظاهرات فرمايشی به خيابان مي‌كشد.

به اين ترتيب، بحث نه بر سر تلاش برای برقراری ولايت حزبي، بلكه بحث بر سر كشف حزبی است كه ولايت دارد و ارگان‌های پرقدرت انتصابی را در قبضه گرفته‌است. ارگان‌هائی كه در بالا به شناخته شده‌ترين آنها اشاره شد. اين حزب "حجتيه‌"است و در جمهوری اسلامی ولايت حجتيه برقرار است. رهبر جمهوری اسلامي كه مدتی در مشهد و تحت حمايت آيت‌الله واعظ طبسی خود در برخی كلاس‌هاي درس انجمن حجتيه تدريس مي‌كرده بر اين واقعيت بخوبی آگاهی دارد و اتفاقا برای مقابله با خدشه‌دار نشدن اين ولايت است كه بحث ولايت حزبی را در اشاره به جبهه مشاركت ايران اسلامی مطرح مي‌كند تا زمينه يورش به اين حزب و جبهه نيز، همانند زمينه‌ای كه براي يورش به دفتر تحكيم وحدت، به مجاهدين انقلاب اسلامي، به نهضت آزادي، به احزاب ملی و دگرانديش فراهم و انجام شد و يا در حال انجام است، زمينه اين يورش نيز فراهم شود. هيچ حزب و تشكلي نبايد بعنوان رقيب حجتيه در صحنه سياسی ايران حاضر شود و اگر حزبی تاسيس مي‌شود بايد از نوع روحانيت مبارز، موتلفه اسلامي، فدائيان اسلام و... باشد كه هر كدام شاخه‌اي از تنه بزرگ و مادر، يعنی حجتيه‌اند!

 


 

 
ی