مصاحبه سردبير نشريه راه توده
بجای استعفا و خروج از حاكميت
بايد ايستاد و مبارزه را تشديد كرد



حكم سه آقازاده در گرو
دو قلم 5 ميليارد تومانی
و 124 ميليارد ريالی
جدال حكومتی بر سر دو گزينه به لحظات قطعی و مهم تصميم گيری نزديك ميشود : يا سركوب داخلی و رفتن به سوی مذاكره با آمريكا و خروج از بحران اقتصادی و يا مدارا با مردم و گشايش درهای مذاكره با آمريكا و خاتمه بخشيدن به محاصره اقتصادی
روزنت‌ها
امروز
پارس پژواك
رويداد
همه ايران
راديوها
آزادی
صدای ايران
بی بی سی
فرانسه

نشريات

ابرار
آزاد
اطلاعات
آفتاب يزد
انتخاب
ايران
جمهوری
چشم انداز
چيستا

راه توسعه

حيات نو
خراسان
رسالت
روز نو
كيهان
نوروز
همشهری
ماهنامه آفتاب
يك هفتم

سايت ها

اكو نيوز
ايران امروز
ايران مانيا
ايرنا
ايسنا
اديب برومند
بنياد كار
پيك ايران
تحكيم وحدت
دمكرات كردستان
راشدان
راه توده
راه كارگر
شمس
عصرنو
كار
گذرگاه
گويا
مرور
مشاركت
ملي- مذهبی
موتلفه
نامه مردم
نهضت ازادی
همصدا
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
برنامه‌ها
 
 
 
                pyknet@perso.be  

پايان حمايت مردم، يعنی آغاز تسليم 
در برابر آمريكا و يا واگذاشتن قدرت شيرين

عدالت در رهبری

 

يعنی قبول خواست مردم



نخستين اهداف تهاجم نظامی آمريكا به ايران



خبرگزاری‌های بزرگ جهان، اخيرا عكس‌هائی ماهواره‌ای از نيروگاه اتمی بوشهر منتشر كرده‌اند. اين نيروگاه از جمله اهداف اوليه هر نوع عمليات نظامی امريكا و يا اسرائيل در ايران عنوان مي‌شود. اين عكس، نشان مي‌دهد كه عكس‌ها و اطلاعات بسياری در باره امور نظامی و پايگاه‌های موشكی ايران دراختيار اسرائيل وامريكاست و نيروی نظامی ايران نيز هرگز توان مقابله با تهاجم نظامی امريكا را نخواهد داشت. بنابراين يگانه راه مصون ماندن هرگونه تاسيسات نظامی، صنعتی و... در گرو اتخاذ سياسی منطقی در سطح جهان، اتخاذ و پيشبرد سياستی مردمگرايانه در داخل كشور، فراهم نساختن بهانه‌های بين‌المللی برای تهاجم نظامی به ايران و گسترش پايگاه مردمی كشوراست، كه متاسفانه اين تدابير نه تنها دنبال نمی‌شود، بلكه در جهت عكس آن عمل می‌شود



نخستين شماره نشريه كارگری "آوای كار" درخرداد ماه 81 در تهران منتشرشد. در شماره‌ نخست اين نشريه گزارش‌هائی در باره برگزاری روز جهانی كارگر، گزارشی درباره "كارگران زن"، گزارشی درباره موقعيت كشاورزان ايران، داستانی با نام "دوشاه" و قطعه‌ای شعر به چاپ رسيده‌است


گزارشی از برگزاری جشن روز كارگر در سنديكای فلزكار مكانيك

        نقل از آوای كار- برگرفته از بنياد كار




پايان حمايت مردم، يعنی آغاز تسليم در برابر امريكا

 و يا واگذاشتن قدرت شيرين

عدالت در رهبری

يعنی قبول خواست مردم

 

سه گزينه‌ای كه در برابر حاكميت قرار دارد:

1-‌ پذيرش يك رفراندوم قانونی

2-‌  دعوت مردم از سوی اصلاح طلبان برای

راهپيمائي حمايت و يا مخالفت با اصلاحات

3-‌ پذيرش نتايج نظرسنجی‌های اخير

دكتر محمد رضا خاتمی دبيركل جبهه مشاركت ايران اسلامی به نامه حاج‌حبيب‌الله عسگراولادی دبيركل جمعيت‌هاي موتلفه اسلامی پاسخ داد. اين پاسخ علاوه بر انتشار رويت سايت‌های خبری داخل كشور، يك نسخه‌ از آن دراختيار خبرگزاري‌ها و روزنامه‌ها نيز قرار گرفته‌است.

با آنكه انتظار مي‌رفت در پاسخ دبيركل جبهه مشاركت ايران اسلامي  به نامه تهديد آميز دبيركل موتلفه اسلامي، پاره‌ای نكات گرهی در ارتباط با جمعيت موتلفه اسلامی و نقش آن در جمهوري اسلامی مطرح شود، نامه مذكور فاقد صراحت لازم و اشاره مستقيم به نقش و موقعيت موتلفه اسلامی در جمهوری اسلامي، بويژه طی 13 سال گذشته است. پيش‌تر گفته مي‌شد كه دبيركل جبهه مشاركت ايران اسلامی قرار است در پاسخ خود به دبيركل موتلفه اسلامی مسائل گرهي حضور رهبران شناخته شده انجمن حجتيه در رهبری جمعيت موتلفه اسلامي، لباس شخصي‌هاي سازمان يافته توسط اين جمعيت، نقش موتلفه اسلامي در سازماندهی بسيج جديد و ترورها، تسلط اين جمعيت و رهبران آن بر مهم‌ترين بنيادهای مالی نظير كميته‌امداد و بسياری مسائل ديگر را مطرح سازد، اما در نامه انتشار يافته اين نكات مطرح نشده و تنها اشاراتی كلی و اندك به نقش موتلفه اسلامي در مخالفت با اصلاحات شده‌است.

عليرغم اين كمبودها، نامه دبيركل جبهه مشاركت ايران اسلامي از آنجا كه برای نخستين بار مستقيما مسائلی را، حتی به اشاره با دبيركل موتلفه اسلامی طرح مي‌كند قابل درنگ و توجه است، بويژه اگر اشارات قابل شناسائی و رمزهای نهفته در لابلاي خطوط اين نامه گره گشائي شود.

محمد‌رضا خاتمی به عسگراولادی ياد آور مي‌شود كه او در هيات منصفه تعطيل مطبوعات جاي دارد و همين هيات منصفه راي به تعطيل روزنامه‌ها مي‌دهد و طنز تاريخ آن كه حزب اكثريت، به همت ايشان در كشور اجازه انتشار روزنامه ارگان ندارد! هيات موتلفه اعتقادی به نقش و رای مردم در اداره كشور ندارد و بجاي پذيرش حاكميت مردم و گام برداشتن در كنار مردم، ترجيح مي‌دهد با مردم در راهپيمائي‌‌ها گام بزند. خاتمی به عسگراولادي يادآور مي‌شود كه «همه ما در انتظار سرنوشتی شبيه سرنوشت سعيد حجاريان هستيم» و اين يادآوری خطاب به عسگراولادی معنائی روشن‌ دارد.

محمدرضا خاتمی به نظرسنجي‌هاي مكتوب اخير در سراسر كشور اشاره كرده و از عسگراولادي مي‌خواهد كه اگر آنها را نخوانده بخواند تا بداند مردم نسبت به حاكميت، روحانيت، بازاري‌ها و موتلفه اسلامی چه نظري دارند.

محوري‌ترين نكته مندرج در پاسخ خاتمي به عسگراولادی كه در واقع صريح‌ترين نكته اين نامه نيز تلقی مي‌شود، مسئله "رفراندوم" است. خاتمی از عسگراولادي مي‌خواهد حالا كه او هم از مردم سخن مي‌گويد و نظر آنها را در نامه خويش به كنگره جبهه مشاركت ايران اسلامی ياد آور شده، بهتر است جمعيت موتلفه هم با "رفراندوم" موافقت كند تا معلوم شود مردم چه مي‌خواهند. گزينه ديگری كه برای اعلام نظر مردم در نامه خاتمی طرح مي‌شود راهپيمائی است. خاتمی به عسگر اولادی ياد آور مي‌شود كه موقعيتی برابر در رسانه‌هاي تصويری و صوتی كشور براي جبهه مشاركت ايران اسلامي فراهم شود تا آنها نيز مردم را با توضيحات خود به راهپيمائی فرا خوانند. آنوقت معلوم خواهد شد چه تعداد از مردم در چنين راهپيمائی شركت خواهند كرد و چه خواستی را طرح خواهند كرد. گزينه ديگر تمكين به رای و انتخاب موجود مردم برای اصلاحات و پذيرش نتايج نظرسنجي‌های اخير در سراسر كشور است كه توسط ارگان‌هاي مختلف حكومتی انجام شده و تاكنون جزئيات آن در رسانه‌ها منتشر نشده‌است. به اين ترتيب است كه رفراندوم، راهپيمائي، نظرسنجی و يا پذيرش اصلاحات در برابر موتلفه اسلامی كه سرسخت ترين مخالف اصلاحات است مطرح مي‌شود.

خاتمي، چند بار به عسگراولادي يادآور مي‌شود كه او و يا نويسنده نامه عسگراولادي نتايج نظرسنجي‌ها را بخواند تا بداند جامعه به كجا مي‌رود.

در بخش ديگری از اين نامه، با آنكه نامی از رهبر برده نمي‌شود، تلويحا به كارشكني‌هاي علنی و غيرعلنی كه با هدايت او در كار اصلاحات اشاره مي‌شود. خاتمی مي‌نويسد كه رهبر حكم خاتمی را تنفيذ كرد، بنابراين نبايد دست‌ها برای كارشكنی علنی و غير علنی در كار دولت و مجلس بازگذاشته مي‌شد.

در بخش ديگری از اين نامه و در اشاره به استنادی كه عسگراولادی در نامه خود نسبت به خواست مردم و خانواده شهدا كرده بود مي‌نويسد: ما هيچ! به نظر خانواده شهدا و ايثارگران، بسياری از متندينين و حزب‌الهي‌ها گوش كنيد و نقد صريح آنها را بشنويد و حداقل به نظر آنها احترام بگذاريد. در همين ارتباط خاتمی خطاب به عسگراولادی مي‌نويسد: با صراحت مي‌گويم، آگاهی از نظر واقعی مردم، كه شما هم در نامه خود به نظر آنها استناد مي‌كنيد، همانا پذيرش يك رفراندوم است تا هم ما و هم شما تكليف خودمان را بدانيم و مردم در يك رفراندوم بگويند: ما و يا شما !

خاتمي به اشاره و رمزگونه طرح مي‌كند كه رهبر بايد نظر مردم را مبنای كار خود قرار دهد تا آن عدالتی كه شما پسوند رهبری عادل كرده‌ايد معناي واقعی خود را پيدا كند.

در بخش مهم ديگری از نامه محمد‌رضا خاتمی خطاب به دبيركل موتلفه اسلامی تاكيد شده است كه پايان حمايت مردم از جمهوري اسلامی يعنی تسليم به امريكا و يا واگذاشتن قدرت!

متن اين نامه را در اين شماره مي‌خوانيد

 



 

حكم سه آقازاده در گرو

دو قلم5 ميليارد تومانی

و 124 ميليارد ريالی

در حاشيه بزرگترين بحث‌هاي پشت پرده حكومتی جهت اتخاذ سياستی معقول در برابر تهاجم نظامی به عراق و تدابير سياسی برای جلوگيري از حمله نظامی امريكا به ايران، جدال ديگری نيز در قوه قضائيه ايران درجريان است. اين جدال نه بر سر صدور احكام محكوميت برای رهبران و فعالان نهضت آزادی و كشيدن خط قرمز روی يك حزب مذهبی با 40 سال سابقه فعاليت، بلكه بر سر صدور حكم برای چند آقازاده‌ايست كه به اتهام اختلاس، دزدی و رانت خواری محاكمه شده‌اند. سه آقازاده‌ای كه ابوي‌هاي آنها تهديد كرده‌اند اگر بيش ازاين ماجرا كش پيدا كند و پرونده بسته نشود، در باره ديگران دهان خواهند گشود! اين سه آقا، آيت‌الله رستگاری در حوزه علميه قم، آيت‌الله مقتدائی دادستان كل سابق كشور و حجت‌الاسلام دری نجف‌آبادی وزير سابق اطلاعات و امنيت و رئيس ديوان عدالت اداری كنوني‌است. همه آنها، درعين حال عضو مجلس خبرگان رهبري‌اند!

آقازاده مقتدائي، كه ظاهرا مهاجم تر از بقيه‌است، در آخرين دفاعيه خود تصريح كرده كه نفر سی و چندم پرونده شهرام جزايری است و قهرمانان اختلاس و تجارت و دارندگان اسكله‌های اختصاصی كه نفرات اول هستند آزادند. او گفته‌است كه در دفاعيه خصوصي‌اش در باره آن آقازاده‌ها مسائلی را طرح كرده‌است. در راس اين آقازاده‌ها كه آقازاده مقتدائی در باره او چيزهائي به قاضی گفته اما به مطبوعات نگفته آقازاده آيت‌الله واعظ طبسی قرار دارد، كه گفته مي‌شود يكی از پروند‌ه‌هاي اختلاس او بالغ بر 124 ميليارد ريال است و پاي بانك ملی كشور در آن گير است! نفر بعدی محسن هاشمی فرزند هاشمی رفسنجاني‌است كه برخی فرماندهان سپاه پاسداران خواهان محاكمه او هستند. به اين دو پرونده و دو ماجرا، اكنون ماجراي سومی نيز اضافه شده‌است و آن پرونده‌ايست كه عملا برای دارنده 5 ميليارد تومان وثيقه ناصر واعظ طبسي در سينه مردم گشوده‌شده‌است. دارنده اين وثيقه چه كسي است و اين وثيقه را از كجا آورده‌است؟ اين بزرگترين سئوال است.

يكي از انگيزه‌های تلاش براي نظامی كردن اوضاع، اعلام حالت فوق‌العاده، كنترل مطبوعات و بستن دهان نمايندگان مجلس، مختومه اعلام داشتن اين پرونده‌ها و فروخواباندن خشم ابوي آقازاده‌هائی است كه نامشان بعنوان گيرنده رشوه، اختلاس، رانت خواری و در يك كلام "غارت مردم و كشور" بر سر زبانهاست.

 




دهم مرداد ماه

هزار و سيصد و هشتاد و يك

سخن روز

تراژدی حاصل از سيزده
 سال رهبری مطلقه

در آستانه پيروزی انقلاب پنجاه و هفت و در روزهای نخست پيروزی اين انقلاب، دو اقدام جنجال برانگيز بنام حجت‌الاسلام هادی غفاری و آيت‌الله صادق‌خلخالی ثبت است. در اقدامی زود هنگام و نمادين، بدستور اولی فاحشه‌خانه تهران در انتهای خيابان سي‌متری با خاك يكسان شد و در اقدام دوم، بدستور آيت‌الله خلخالي بارگاهی كه برای رضاخان در شاه‌عبدالعظيم ساخته و هر ميمهان خارجی را براي نثار گل بر قبر وي، بعنوان بنيانگذار ايران نوين به آنجا مي‌بردند، با بلدوزر صاف و با خاك يكسان شد.

كسی بخاطر ندارد كه مهندس بازرگان و دولت موقت اعتراضی آشكار نسبت به اقدام دوم كرده باشند و يا مطبوعات سخنی به اعتراض در اين باره نوشته باشند، مگر آنكه اين تخريب بر اساس موازين شرعی بايد صورت گيرد؛ اما در باره اقدام اول هم دولت موقت معترض جدی بود و هم مطبوعات. ويرانی سرپناه بر سر مشتی زن بي‌پناهی كه با تن فروشی امرار معاش مي‌كردند و يا در چنگال سوداگران فحشاء به اسارت در آمده بودند، نمي‌توانست مشكل فحشاء را حل كند، همچنان كه ويران سازی مقبره رضا‌خان نمي‌توانست خلق و خوی ديكتاتوري، استبداد و سلطنت را بخشكاند.

بسياری از زنان فاحشه‌خانه آن دوران تهران را به خانه بزرگ ثابت پاسال در انتهای خيابان جُردن آنروز منتقل كردند و در پشت ديوارهای طوسي‌ رنگ و سنگي آن، بدستور هادی غفاری كلاس‌هاي توبه و آموزش اسلامی را برپا كردند. از ميان آنها، تعدادی را برای برهم زدن متينگ‌ و سخنراني‌ها سازمان دادند و تعدادی نيز بقيه عمر خود را وقف خدمت در زندان‌ها و يا حضور در گشت‌های خياباني كردند. گفتند مي‌خواهيم فحشاء را از ميان برداريم، غافل از علل اجتماعی آن پديده‌ای كه ابتدا از سطح به عمق رفت و اكنون با وسعتی كه تصور آن را نمي‌كردند يكبار ديگر به سطح بازگشته‌است.

بيست و چهار سال پس از آن دو رويداد فراموش نشدني، تهران يكی از مراكز تجارت دختران نوجوان و صدور آن به كشورهای خليج‌فارس و شهرهاي بزرگ آن-بويژه تهران- چنان به فحشاء و تن فروشی آلوده‌اند كه حضور زنان و دختران در حاشيه خيابان‌‌ها، به شناسنامه اين شهرها تبديل شده‌است. نسخه‌هائي كه هاشمی رفسنجانی برای ترويج ازدواج موقت در نماز جمعه‌هاي تهران مي‌پيچيد، سرانجام به انتشار طرح تاسيس نخستين فاحشه‌‌خانه رسمی در تهران انجاميده‌است. به موجب اين طرح قرار است چندين هتل و خانه امن (!) به بنگاه‌ها، دفاتر و موسسات صيغه موقت و تقسيم تن فروشان ميان مشتريان اختصاص يابد و درآمد ناشی از آن نيز تحت نظارت شرعی خرج شود. قربانيان فقر، فلاكت، شكست طرح‌هاي متعدد حجاب اجباري، مقابله با ورزش بانوان، جشن‌های شرم‌آور بلوغ در مدارس دخترانه كه روان پريشی را در اين مدارس بدنبال آورده‌است، كشاورزی ويران، گسترش ايدز، سفره‌های خالي، شوهران بيكار، زنانی كه شوهرانشان را در جنگ از دست دادند و... قرار است در اين موسسات ثبت‌نام شده و نهضت تن‌فروشي ترويج يابد! آنچه را "زال‌ممد" در انتهاب خيابان سی متری تهران پی افكنده بود و هادی غفاری با تصور از بين بردن آن ويران كرد، اكنون دهها هتل و صدها خانه‌امن نيز پاسخگوی آن نيست!

سيامك پورزند و يورش فرهنگي

همزمان با انتشار گزارش مربوط به تاسيس نخستين فاحشه‌خانه بزرگ و متمركز در تهران، سيماي جمهوری اسلامی يك روزنامه‌نگار مطبوعات دوران شاه را به پشت ميز محاكمه و مصاحبه تلويزيوني كشانده‌است: سيامك پورزند. روزنامه‌نگاری كه در دوران پيش از انقلاب در حاشيه مطبوعات اينسو و آنسو مي‌رفت و سخنش بيش از توان و عملش بود!

بيست و چهار سال پس از ويرانی مقبره رضاخان و در تلاش برای احيای سلطنت زير لوای ولايت، سيامك پورزند را به تلويزيون آورده‌اند تا بگويد در تمام اين سال‌ها سلطنت طلب‌ها اشاعه فرهنگ غربی مي‌كرده‌اند، روشنفكران و دگرانديشان ملی و مترقی كشور طرفدار سلطنت و فرهنگ غربي‌اند و رهبری آن هم برعهده وی بوده‌است! افتخاری كه هرگز در دفتر سلطنت دوران پهلوي پسر و پدر ثبت نيست و در هر دو دوره سيطره ظل‌الله بر سر ملت ايران، اهل فرهنگ، انديشه، دگرانديشی و مطبوعات در تنگناي معيشت و حرفه بوده‌اند. طرفداران احيای سلطنت، زير لواي ولايت مطلقه، پورزند را به تلويزيون آورده‌اند تا بگويد همه بحرانی كه اكنون سراپاي جامعه‌ايران را فرا گرفته ناشي از يورش فرهنگی غرب است و اين يورش هم كار سلطنت‌طلب‌هائي است كه قدرتمندانه بيست و چهار سال در جمهوری اسلامی عرصه علم و فرهنگ و هنر جولانگاهشان بوده‌است!

اين بحران ناشی از چپاول مردم توسط بازاري‌ها و تجار محترم نيست، بحران ناشی از سلطه آقايان و آقازادگان بر اركان حكومت نيست، بحران ناشی از تشكيل شورای شيوخ و كارگزاران آنها در مجمع تشخيص مصلحت نظام و تقليد از سيستم حكومتی عربستان سعودی نيست، بحران ناشی از سلطه مافياي حجتيه بر حاكميت نيست... بحران ناشی از يورش فرهنگی غرب است. و لابد همين يورش فرهنگی باعث نابودی توليد و صنعت در كشور شده و اعتصابات كارگری را بوجود آورده و ايران را به بزرگترين وارد كننده گندم در جهان تبديل كرده‌‌است. بيست و چهار سال پس از سرنگونی نظام شاهنشاهي، آيت‌الله جنتی مفتخر به كشف شبكه برانداز فرهنگی به رهبری سيامك پورزند، يك خطبه از نماز جمعه را به تشريح اين فتح اختصاص داده‌است و بدنبال وي، رهبر جمهوري اسلامی نيز برای خنثی سازی فشار سنگينی كه از حوزه‌های مذهبي، از درون سپاه پاسداران، از ميان اقشار مختلف مردم، از مجلس، از طرف نمايندگان ادوار گذشته مجلس، از سوی دانشجويان، كارگران، روحانيون، كارگزاران دهساله اول جمهوری اسلامی و... به وی وارد مي‌آيد تا بلكه نگاهي به كارنامه سيزده ساله خود بياندازد سخنان آيت‌الله جنتي را تكرار مي‌كند. شش سال تمام تلاش كردند تا بلكه بتوانند او را از موتلفه اسلامي، مدرسه‌حقاني‌چي‌ها و حجتيه و مافيای اقتصادي-حكومتي جدا كنند و جلوی ادامه فاجعه سيزده ساله گذشته را بگيرند، و حالا او، پشت به اينهمه افشاگری و آگاهی عمومی مردم، با تكرار سناريوی سعيد‌امامي -كه خود وی او را عامل صهيونيسم بين‌المللي اعلام كرده بود- طی سخنانی با افتخار اعلام مي‌كند كه كاشف اصلی يورش فرهنگی او بوده‌است و محصول اين كشف بزرگ امنيتی را هم همگان مي‌توانند در سيمای سيامك پورزند و ادعاهاي خنده‌داری كه مي‌كند ببينند!

مردم حساب و كتاب رهبری سيزده ساله را از وی مي‌خواهند، ايشان مردم را به نمايش مضحك تلويزيوني سيامك پورزند حواله مي‌دهد، كه سناريوی آن از درون موسسه كيهان، به سرپرستی حسين شريعتمداری بيرون آمده‌است!

بيست و چهار سال پس از آن دو بلدوزری كه هادی غفاری و صادق خلخالی در تهران به حركت در آوردند، فاحشه خانه بزرگ تهران تاسيس مي‌شود و سيامك پورزند به تلويزيون آورده مي‌شود تا بگويد طرفداران بازگشت سلطنت پهلوي، در رقابت با آقايان، بر فرهنگ و هنر و روشنفكری كشور سلطه دارند. اگر نام اين دو پديده فاجعه نيست، بفرمايند چيست؟

هستند روزنامه‌نگاران و اهل قلم حاضر در صحنه‌ای كه بخاطر دارند، در سال پنجاه و هفت، اندك زمانی پس از كشتار مردم در ميدان ژاله، زلزله طبس را ويران كرد. شاه كه از تكرار تظاهرات انقلابی جان به لب شده بود، از اين فاجعه استقبال كرد و براي گمراه ساختن افكار عمومي، همراه با دوربين‌های تلويزيونی عازم طبس شد تا بلكه نمايش تلويزيوني صحنه‌های دلجوئی وی از زلزله‌زدگان مردم را برای مدتی از تظاهرات انقلابی منصرف كند و فرصتی براي تجديد قوا و تجديد آرايش سياسي-نظامي فراهم شود. وقتی شاه به طرف زلزله زدگان طبس رفت، پيرمردي از ميان جمعيت به طرف شاه آمده و با صدای بلند خطاب به شاه كه لباس نظامی به تن داشت گفت: «آقاي شاه! چرا مردم را كشتي؟»

شاه با نگاه عاقل اندر سفيه گفت:«ما نكشتيم، زلزله كشت!»

پيرمرد شاه را از خواب بيدار كرد و گفت:« اينجا را نمي‌گويم، ميدان ژاله را مي‌گويم!»

مردم گزارش كارنامه سيزده ساله رهبری را مي‌خواهند، مضحكه تلويزيونی سيامك پورزند كه پاسخ نيست!

 

 


 

 
ی