اخبار

پيك   

                pyknet@persobe    


 

نامه همسران زندانيان ملی - مذهبی و فعالان سياسی زن 

در اعتراض به بازداشت هاشم آقاجری

تعدادی از همسران متهمان ملي‌مذهبی ، روزنامه‌نگاران زندانی و فعالان سياسی زن با نگارش نامه‌ای نسبت به بازداشت آقاجری و نحوه‌ی برخورد با سخنان وي، انتقاد كردند

در بخشی از اين نامه كه نسخه‌ای از آن به خبرگزاری دانشجويان ايران ارسال شده با اشاره به آنچه بازداشت غير قابل توجيه سيدهاشم آقاجری ناميده شده، اظهار شده است: اين هياهو، تهديدها و بر طبل ارعاب و جنگ كوفتن‌ها، يادآور غوغای مربوط به نشريه‌ی موج، كنفرانس برلين و نشست دانشجويی خرم‌آباد ، اراك و غيره است كه برای مدت زمانی عرصه‌ي فرهنگ و رسانه‌ها را ميدان تاخت و تاز بي‌حساب و كتاب خود قرار داد و نهايتا جز تحميل ضرر و زيان فراوان بر كشور و ملت، نتيجه‌ای در برنداشت

اين نامه مي‌افزايد: ماجرای به‌وجود آمده پس از مراسم بزرگداشت شادروان دكتر شريعتی در همدان، زنده كننده‌ی خاطرات رنج‌آور سالهای فعاليت فرهنگی شريعتي و عكس‌العملها و ماجراجويي‌های محافل خاص آن زمان در حافظه‌ی تاريخی ملت ماست. شايان ذكر است كه به اعتقاد ما نقد و انتقاد ،بالاترين كارايی را براي شكوفايی علم و فرهنگ و به كمال رساندن جامعه در بر دارد و اهل دانش و تعليم و تعلم همواره بايد پاسدار و مدافع اين موهبت الهی باشند و هرگز اجازه ندهند تا بزرگی و شخصيت رهبران، علما و انديشمندانی هم‌چون شريعتی و امثال او بر آن سايه افكند. از اين رو بديهی است كه مرتبه‌ی علمی دكتر آقاجری به عنوان استاد دانشگاه و نويسنده و پژوهشگر و سابقه‌ی مبارزاتی ايشان قبل از انقلاب اسلامی و حضور و جانبازی در صحنه‌ي دفاع مقدس و احترام ويژه‌ی او در ميان قشر فرهنگی و دانشگاهی هيچ يك مانع از آن نيست كه ما از نقد و انتقاد نسبت به سخنان و عقايد وی استقبال نكنيم. همان‌گونه كه خود آقاجری در نامه‌ای به آقاي كروبی رياست مجلس شورای اسلامی از نقد مشفقانه سخنان خويش استقبال نمود. آنچه تاسف و تاثر ما را بر مي‌انگيزد، كاربرد زبان تهديد و ارعاب در مقابل عقيده و تفكر است. كاری كه نه سازگار با آموزه‌های قرآن، نه با مكتب ائمه، نه سيره بزرگان ما در طول تاريخ و نه در شان نظامی است كه پايه‌ی آن بر انقلاب اسلامی سال 57 بنا شده است. انقلابی كه به حق ،انقلاب قلم و فرهنگ ناميده شده و آزادی انديشه، شعار محوری آن بوده و به مجاهدتهای فكری دكتر علی شريعتی و احياگری دينی او بسيار مديون است

اين نمابر مي‌افزايد: آنچه مسلم است اينكه ذخاير علمي، دينی و فرهنگی در هر جامعه از جمله كشور ما دستاورد تكاپوها و مباحثات ناشی از اختلاف نظر و عقيده به عنوان موتور محرك علم و دانش بوده است

تاريخ گواهی مي‌دهد كه دين هيچ‌گاه در بستر مباحثات از منظر‌های مختلف و حتی در مصاف با كفر، زندقه و الحاد، مغلوب يا تضعيف نشده بلكه شكوفاتر، پرباتر و ماندگارتر گشته است

هم‌چنين تاريخ گواهی مي‌دهد، عوامل تضعيف كننده‌ی اديان، جزم‌انديشي، قشري گري، جمود و تحجر، سكولاريك قرون وسطايي، تكفيرها، محاكمات، اعدامها و خشونت ورزي‌ها به نام دين بوده است

طبيعتا آنها كه آگاهانه و تعمدا به طراحی و اجرای بحرانهای مكرر در فضای اجتماع دست مي‌زنند، شنوای اين سخنان نيستند ولی از آنها كه برای دين و دينداری دلي سوخته دارند و از آنچه درباره‌ی سخنان آقاجری شنيده‌اند رنجيده و خشمگين شده‌اند، سوال مي‌كنيم كه آيا خود، متن اصلي سخنرانی همدان را خوانده‌اند يا بر شنيده‌ها و جعليات تكيه كرده‌اند ؟ و نيز اين پرسش جدی و تامل برانگيز را مطرح مي‌كنيم كه آيا عقلانيت دكارت به مسيحيت لطمه زده است يا محاكمه‌ي گاليله؟ آيا به داركشيدن حلاج و تكفير ملاصدرا دين و تشيع را ماندگار ساخته است يا مباحثات متهورانه و آزادانه علمي، فلسفي، عقيدتی و فقهی عصر امام صادق (ع)؟ آيا گفت و گو، نقد، تحليل و طرح پرسشهای جدی و اساسی درباره‌ی دين به تضعيف دين و انحطاط حكومت دينی مي‌انجامد و يا ايجاد دايره‌ای بسته و منطقه‌اي ممنوعه برای دين از طريق محدود و محصور كردن مسائل دينی و موضوعات پيرامون آن كه به طور طبيعی محل منازعات فكری است؟ در پايان اميدواريم كه در جامعه‌ي دينی و علمی و همه‌ی ما به مرتبه‌ای از رشد و توسعه يافتگی برسيم كه در رويارويی با انديشه‌ها و نظرات مختلف به دور از هياهوهای سخيف، به ارائه‌ي نظر و پاسخ بپردازيم و از اين رهگذر به امنيت، تعالی و معنويتی كه هدف دين است، دست يابيم.»

در پايان اين نمابر، اسامی زير به چشم مي‌خورد:

مرضيه آذرافزا، پروين بختيارنژاد، فاطمه حقيقت‌جو، فرزانه روستايي، سحر رياحي، نرگس زمردي، هاله سحابي، سميه عالمي‌پسند، اعظم طالقاني، طاهره طالقاني، الهام فخاري، حميرا فرامرزي، فرزانه كاظميان، فاطمه كمالی احمد سرائي، نرگس محمدي، مرضيه مرتاضي لنگرودي، آذر منصوري، رقيه موسوي، صديقه نصيري، طاهره نقيعي، نسترن نصيری و اعظم يزدي

پدر علی افشاری آخرين وضعيت وی را تشريح كرد

به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، پيرو شكايت نيروی انتظامی از علی افشاری و محكوميت يكسال حبس وی از سوی شعبه‌ی 1410 دادگاه عمومی تهران، چندی پيش وكيل مدافع افشاري، در اعتراض به حكم صادرشده، تقاضای تجديدنظر كرد، اما اين تقاضا هنوز به دادگاه تجديد نظر استان، ارجاع نشده است

نقي افشاري، درباره‌ی آخرين وضعيت پرونده‌ي فرزندش با اعلام اينكه محكوميت وی در خصوص پرونده‌ی كنفرانس برلين تا دي ماه امسال پايان مي‌يابد، به پرونده‌اي كه شاكی آن نيروی انتظامی بوده است،اشاره كرد و گفت: در اين پرونده، طرف دعوا، ”فعالان تحكيم وحدت” بوده‌اند نه صرفا شخص علی افشاري. اما به نظر مي‌آيد تمام ابعاد اين شكايت معطوف به افشاري است

پدر افشاری ادعا كرد: چون دراين دعوا صرفا فرزندم مخاطب نيست، حكم يكسال زندان برای او، خارج از عدالت است و توجيه قانونی ندارد

سخنان پدر عبدالله نوری در خصوص ادامه بازداشت فرزندش

 

محمدعلي نوري، طی تماسی با خبرگزاری دانشجويان ايران، در خصوص آخرين وضعيت پسرش گفت: بحمدالله وضع روحی ايشان بسيار خوب است و با اطلاعی كه دارم، وضعيت دست وی بعد از فيزيوتراپی بهتر شده است، اما به عكس، من حال و روز خوبی ندارم. در اين مملكت زندانيانی با جرايم عادی و يا حتی خيلی سنگين مي‌توانند از آزادي مشروط، پس از طی نيمی از محكوميت خود بهره بگيرند، ولی عبدالله نوری با آن سوابق درخشان و زحمات شبانه‌روزی براي انقلاب و جبهه و جنگ و آن همه اعتبار كه نزد مردم دارد، نزديك هزار روز است كه در زندان به سر مي‌برد، ولی از موارد صريح قانون مبنی بر آزادی مشروط بهره نمي‌گيرد

وي افزود: نمي‌توانم تحمل كنم، جرم فرزند من كه با تمام وجود به او افتخار مي‌كنم، چيست؟ او چند مقاله نوشته و حرف‌هاي زده كه حق بودن بسياری از آنها به اثبات رسيد است. آيا بايد فردی مثل ايشان به خاطر بيان اين مسائل پنج سال در زندان بماند. شما را به خدا ببينيد، با ضاربان آقای حجاريان، چگونه برخورد شد و چگونه آن شخص (ضارب حجاريان) از آزادی مشروط بهره گرفت، اين است معنی عدالت؟ فرزندان ما برای اين نوع عدالت شهيد شده‌اند؟

وي در ادامه اظهار داشت: اينها مي‌گويند، طرفداران امام هستيم و برخی افراد را با بهانه‌ی طرفداری از امام مجازات مي‌كنند. آقای عبدالله نوری شخصی است كه در زمان فوت امام( ره) همزمان سه حكم از ايشان داشت، چرا با او اينگونه برخورد مي‌كنند؟ چند نفر از مسوولان فعلی تا به اين اندازه از امام تاييديه گرفته‌اند؟، اين دردها تحمل مرا به سرآورده است

پدر عبدالله نوری هم‌چنين گفت: آخرين باري كه به ملاقات وی رفتم، يك هفته قبل بود. چون در اصفهان زندگی مي‌كنم و مشكلات زندگی خود را دارم. بعضی هفته‌ها به زندان اوين مي‌روم و در ملاقات خانوادگي، وی را مي‌بينم، در طول جنگ تمام فرزندانم در جبهه حضور داشتند و يكی از فرزندانم كه بسيار دوستش داشتم، در عمليات كربلای 3 شهيد شد، فرزند ديگرم كه 8 سال مرتبا در جبهه حضور داشت نيز، چند بار مجروح شد، حال هم ماحصل آن همه زحمات و تلاش‌های من و خانواده‌ام اين شده كه با اين وضعيت جسمي‌ام بايد يك‌روز در گلستان شهدا بر سرخاك فرزندم، يك‌روز بر سر خاك همسرم و يك‌روز پشت در زندان اوين باشم، آيا اين انصاف است؟

وي در ادامه گفت: من نزديك 1000 روز است كه تحمل كرده‌ام، سوختم و ساختم و هيچ شكايتی نكردم، حال هم با حضرت يعقوب (ع) هم‌ناله مي‌شوم و مي‌گويم “ انما اشكوا بثی و حزنی الی الله”

 

ی