اخبار

پيك   

                pyknet@persobe    


 

 

مصطفی تاج زاده

 
 
كاهش آراء و شركت مردم در
انتخابات آينده، يك رويداد جدی است
 
بزرگترين دستآورد 5 سال گذشته، آشنائی مردم
 و همه ما، با واقعيات پشت پرده حكومت بود

 

سيد مصطفی تاج‌زاده، عضو شورای مركزی دو حزب سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران و جبهه‌ی مشاركت ايران اسلامي، نسبت به اوضاع سياسی كشور، نگران است و در عين حال، اميدوار
وی مي‌گويد: "وفاق، بر مبناي نگرانی مشترك در حال شكل‌گيری است" او سه سال و اندي، معاون سياسی وزير كشور در كابينه‌ی اول سيد محمد خاتمي بود كه در پی اختلاف شورای نگهبان و وزارت كشور پس از انتخابات مجلس ششم و رسيدگی دادگاه به شكايت شورای نگهبان از وي، از سمت خود، كناره گرفت خبرنگار سياسی خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره‌ی توسعه‌ي سياسی در ايران، با تاج‌زاده به گفت‌وگو نشسته است كه حاصل آن در پی مي‌آيد

تاج‌زاده در ابتدای اين ‌گفت‌وگو در پاسخ به سوالی درباره‌ی ميزان پيشرفت توسعه‌ی سياسی به عنوان يكی از اصلي‌ترين شعارهای خاتمی و دستاوردهای دولت وي در اين زمينه گفت: شعار آقای خاتمي، توسعه‌ی همه جانبه، پايدار و متوازن بود كه توسعه‌ی سياسي، يكی از وجوه آن محسوب مي‌شد و هيچ وجه از توسعه‌ي متوازن بر وجه ديگر، تقدم زماني نداشت، ولی توسعه‌ی سياسی به دليل شرايط جامعه جلوه‌ كرد، چون تا قبل از آن، هيچ كس شعار توسعه‌ی سياسی و جامعه‌ی مدنی نداده بود و سعی شده بود كه جامعه تا حدودی غير سياسی شود؛ اگر يادتان باشد بيشترين مخالفت در زمان معرفی كابينه، با وزرای سياسی و فرهنگی صورت گرفت و در واقع توجهی كه منتقدان به اين وجه كردند، باعث شد كه توسعه‌ی سياسی برجسته‌تر شود، ضمن اين كه خواست مردم بود و اكثرا به دليل همين شعارها به آقای خاتمی رای داده بودند
آقای خاتمي، هيچ گاه توسعه‌ی سياسي را بر ساير وجوه توسعه، مقدم نمي‌دانست،‌ اما معتقد بود كه ما نمي‌توانيم به توسعه‌ی اقتصادی برسيم و ثبات و امنيت جامعه به صورت پايدار حفظ شود، بدون اينكه پا به پای توسعه‌ي اقتصادي، شكوفايی فرهنگی و نوسازي سياسی را نداشته باشيم
در توسعه سياسي، رشد آگاهي‌های عمومي و ايجاد آزادی و امنيت برای اين كه هر كس بتواند ديدگاه‌های خودش را در جامعه مطرح كند، برای ما مهم بود، همين‌طور اينكه ‌بتوانيم مشاركت مردم را در امور، گسترش بدهيم، يعني در سطح فردي، دفاع از حقوق و آزادي‌هاي مردم، و در سطح اجتماعی و ملي، حمايت از گسترش كمی و كيفی مشاركت مردم در عرصه‌های مختلف، به فرض در عرصه‌ي مديريت؛ به همين دليل، اجرای قانون شوراها از ابتدا در دستور كار دولت قرار گرفت بزرگترين دستاورد دولت در گسترش مشاركت مردمی در امر مديريت، برپايی انتخابات شوراهای اسلامی بود كه 33 هزار شورای شهر و روستا، تشكيل شد و يكصد و شصت و پنج هزار نفر، به عنوان اعضای اصلی و علي‌البدل اين شوراها، انتخاب و در عرصه‌ی مديريت شهر و روستا وارد شدند

وی در ادامه درباره‌ی انتقاداتی كه نسبت به شوراها مي‌شود، اظهار داشت: هزار شورای شهر تشكيل شده كه حتی اگر بيست درصد آنها منحل مي‌شد، اين پروژه را كاملا موفق مي‌دانستيم، اما از اين تعداد، فقط چند شورا دچار مشكلاتی شد كه به هيچ وجه نبايد اين مقدار را به كل شوراها تعميم داد مردم ما، ظرفيت و رشد بسيار خوبی از خود نشان دادند و شوراهای بسيار موفقی در سراسر كشور تشكيل شد، چون تعداد شوراهايی كه دچار مشكل شده، بسيار معدود است، مي‌توان گفت: كه پروژه‌ي كاملا موفقی بود كه بايد تداوم پيدا كند ما در هر جايی كه مردم را در امور، مشاركت داديم، ضرر نكرديم و از اين به بعد هم بايد به سمت گسترش اين نوع فعاليت‌ها پيش برويم
در مورد نهادهای مدني، كميسيون احزاب را فعال كرديم كه متشكل از نمايندگان سه قوه بود؛ البته به لحاظ جهت‌گيري‌هاي سياسي، ما در اقليت بوديم، اما عملكرد كميسيون در مجموع به لحاظ كيفی و كمي، قابل دفاع است؛ در آن مدت به دليل برخورد منصفانه و مشاركت جويانه‌ي اعضای كميسيون، احزاب زيادی مجوز گرفتند، ولی به دلايل ديگر، فعال نشدند
وی افزود: نهادهای مدنی ديگر از جمله NGOها (سازمان‌های غير دولتي)، در اين سال‌ها به تدريج شكل گرفت و حمايت شد؛ اين نهادها، نقش بسيار مهمی در توسعه‌ي اجتماعی دارند و بايد بيش از اين تقويت شوند، چون مي‌توانند دموكراسي را نيز تعميق ببخشند
عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ادامه داد: به لحاظ مشاركت مردمي، هر چند كه به نسبت دوم خرداد، كاهش پيدا كرده و اين خطر وجود دارد كه در صورت عدم تحقق مطالبات مردم، مشاركت بيش از اين، كاهش و آرای جناح خاموش، افزايش پيدا كند، اما معدل مشاركت مردم در پنج‌سال گذشته، از معدل مشاركت مردم در هجده سال قبل از آن، - به لحاظ كمی و كيفی - بالاتر است
به عنوان مثال، در انتخابات مجلس پنجم در تهران، دو ميليون و پانصد هزار نفر رای دادند و به طور متوسط، اسم دوازده نفر را در برگه‌های رای نوشتند، اما در انتخابات مجلس ششم، سه ميليون نفر شركت كردند و نام نزديك به بيست نامزد را در برگه‌ها نوشتند بنابراين در سال 75 سی ميليون اسم در برگه‌هاي انتخاباتی بود، ولی در سال 79، شصت ميليون؛ يعنی مردم مي‌خواستند از حق خود بيشتر استفاده كنند، پس مسوولانه‌تر و با دقت بيشتری در پای صندوق‌های راي حاضر شدند، به همين دليل، راي نمايندگان مجلس ششم، به هيچ وجه قابل قياس با مجلس پنجم نيست
وی گفت: در هر حال، رشد آگاهي‌هاي عمومي، احساس امنيت و آزادي، تاسيس نهادهای مدني، مشاركت در عرصه‌ی قدرت و حاكميت فرهنگ نقد و گفت‌وگو، از شاخصه‌های توسعه‌ی سياسی است حاكميت فرهنگ نقد و گفت‌وگو، بسيار خوب بود، به گونه‌ای كه به جای شعار "مخالف رييس‌جمهور، دشمن پيغمبر است"، امروز نقد رييس‌جمهور، يك امر بسيار طبيعی است و اين نشان مي‌دهد كه جامعه‌ي ما با ظرفيت با اين مساله برخورد كرده است

تاج‌زاده در بخش ديگری از سخنان خود در پاسخ به پرسشی مبنی بر تاثير چالش‌هاي فراوان سياسی بر روند توسعه در اين عرصه نيز گفت: اين چالشها نقش مثبت و منفی داشته ا‌ند؛ جنبه‌ی مثبتش، نفس‌گير است، اما نتيجه‌ی آن نهادينه شدن دموكراسی است، علتش اين است كه در بسياری از مواقع، در چالش با مسائل، موضوعات روشن‌تر مي‌شود و همه به فكر راه حل‌هايی ‌مي‌افتند تا بر آن غلبه كنند؛ ضمن اين كه به دليل شفافيتی كه خود ناشی از توسعه‌ي سياسی بود، بسياری از مشكلاتی كه در جامعه‌ی ما وجود داشت، در اين فضا شناخته شد بعضی از دوستان توجه ندارند كه بسياری از مشكلاتی كه احساس مي‌كنند بعد از دوم خرداد با آن مواجه شده‌اند، از قبل وجود داشت، اما كسی به آن توجه نمی كرد و ديده نمي‌شد مثل فردی است كه بيمار است ولی "چك آپ" نكرده، خوشحال است كه مشكلی ندارد و سالم زندگی مي‌كند، اما وقتی "چك آپ" كرد، معلوم مي‌شود كه هفت رقم بيماري دارد، بنابراين ديگر آرامش قبل را ندارد، ولی همين "چك آپ" باعث مي‌شود كه بتواند سلامت دراز مدت خودش را حفظ كند يعنی بخشی از آرامشش را داده و به جای آن، سلامتی گرفته است
جامعه‌ای كه به سمت دموكراسی مي‌رود، جامعه‌ای است كه بخش‌هايی از آرامشش را از دست مي‌دهد؛ هيچ چيزی به اندازه‌ي انتخاب در مسائل اجتماعی و ملي، دغدغه‌آور نيست؛ آدم‌ها دلشان مي‌خواهد يك دفعه به يك كسی رای بدهند، همه‌ي اختيارات را به دوش او بگذارند و به زندگی شخصی خودشان بپردازند، پس اگر قرار باشد كه به طور مرتب، انتخاب كنند، احساس مي‌كنند كه وظيفه‌ای به زندگی روزمره‌ی آنها اضافه شده‌است كه خيلی از آن استقبال نمي‌كنند؛ اما وقتی ملتی دموكراسی را انتخاب مي‌كند، معنايش اين است كه با مشاركت و نظارت خودش، اضطراب‌هايی را مي‌پذيرد و در مقابل، ثبات دراز مدت كشور را تضمين مي‌كند
عضو جبهه‌ی مشاركت افزود: بخشی از چالش‌هايی كه ما با آن روبه‌رو بوديم، كار مخالفان اصلاحات است كه به رای مردم، اعتقاد ندارند و معتقدند كه چون حق‌اند، مي‌توانند با هر شيوه‌ي غير قانوني، اراده‌ی خودشان را اعمال كنند و همين امر در مقاطعی نقش منفي ايفا كرده است مثلا يكی از دستاوردهاي دوم خرداد به دليل شفافيت ايجاد شده، از بين رفته لكنت زبان بود، اما با بسته‌شدن مطبوعات، فضای شايعه، از فضای شفافيت و حرف‌های مسوولانه، قوي‌تر شد بخشی از چالش‌های سياسی نيز به دليل حاكميت دو هزار و پانصد ساله‌ي استبداد است كه به صورت اجتناب‌ناپذيري با آنها مواجه هستيم و غلبه‌ی بر آنها زمان مي‌خواهد، چون بسياری از آنها به فرهنگ بر مي‌گردد و اگر ملتي بخواهد به لحاظ فرهنگي، اصلاح‌طلب شود، زمان مي‌برد شايد يك يا دو نسل زمان ببرد تا بعضی از خصلت‌هاي استبدادی را كه در تمام ما كم و بيش وجود دارد، از خود دور كنيم، بنابراين نمي‌توانيم يك شب تصميم بگيريم كه از فردا به لحاظ خلق‌وخوي، دموكراتيك عمل كنيم؛ در زمينه‌ی مسائل فرهنگي، اراده‌ی اوليه به تنهايی كافی نيست، اما شرط لازم آن است زمان و ممارست مي‌خواهد تا اين خصلت‌ها به تدريج ترك شود و خصلت‌های ديگری جای آن را بگيرد
تاج‌زاده گفت: بنابراين، بخشی از چالش‌هايی كه داشته‌ايم، ناشی از اين است كه اصلاحات، يك حركت بسيار عميق فرهنگی است و برای اين كه خلق و خوی دموكراتيك در تك تك ما نهادينه شود، احتياج به زمان دارد و چون در كوتاه مدت جواب نمي‌دهد، گاهی شايد به اشتباه فكر كنيم كه حركت موفق نبوده است، در صورتی كه حركت درست است اگر جهت حركت درست باشد، زمان عنصر تعيين‌كننده‌ای نيست، اما اگر جهت غلط باشد، طبيعی است كه حركت قابل دفاع نخواهد بود

اين فعال سياسی هم‌چنين در پاسخ به پرسش ديگری درباره‌ی اظهار نااميدي برخی سياسيون و تعدادی از اصلاح‌طلبان از حركت اصلاحات و انتقال اين نااميدي به مردم و در عين حال چگونگی دستيابي به مطلوب مورد اشاره گفت: نمي‌گويم بهتر از اين امكان‌پذير نيست، اما راه را گم نكرده‌ايم البته گروه‌هاي مرجع - بدون ترديد - در اين كه مردم چه قضاوتی نسبت به مسائل داشته باشند، نقش دارند، ولی نظرسنجي‌ها نشان نمي‌دهد كه اكثريت مردم نااميد شده باشند، هر چند، تعداد كسانی كه اميد خود را از دست داده‌اند، به‌خصوص در يك سال گذشته، افزايش چشمگير داشته است و اين جای نگرانی دارد، اما اكثر مردم اميدوارند دوم اينكه معتقدم معدل شعور مردم، از معدل شعور نخبگان سياسي ما، كمتر نيست نخبگان سياسی ما، دانش و اطلاعاتشان نسبت به مسائل مختلف، بيشتر از مردم است، اما مردم به دليل عدم وابستگي‌های حزبی و جناحي، حاكميت فرهنگ شفاهی و با توجه به رشد شهرنشينی و آگاهي‌ها، معدل شعورشان در حدی است كه نسبت به مسائل مختلف، واقع‌بينانه قضاوت مي‌كنند تجربه‌ي من در 23 سال گذشته نشان مي‌دهد كه رفتار مردم به گونه‌ای بوده است كه گاهی دقيقا منطبق بر رفتار نخبگان سياسی نبوده است، اما يادمان باشد كه نقش نخبگان غير سياسی در جامعه، كمتر از نخبگان سياسی نيست به‌علاوه حتي كسانی كه اظهار نااميدی مي‌كنند، خوشبختانه از منظر ارتجاع و واپسگرايی ما را نقد نمي‌كنند، بلكه از اين منظر ما را نقد مي‌كنند كه چرا شما از فرصت‌ها، آنچنان كه بايد استفاده نكرديد و به اصلاحات، دموكراسی و مطالبات مردم، پاسخ بهتري نداديد؛ اين جای اميدواری است، اگر ملتی از نخبگان سياسی خود جلوتر باشد، نگرانی لطمه خوردن به پروسه‌ي اصلاحات، جا نخواهد داشت، هر چند ممكن است به پروژه‌ی اصلاح‌طلبان ضربه نخورد و مردم آنها را به هر دليل انتخاب نكنند
من يقين دارم كه در انتخابات آينده، مردم به كسانی رای مي‌دهند كه معتقدند آنها عميقا اصلاح‌طلب هستند؛ حتی اگر به افراد فعلی راي ندهند و چون اين گونه است، جاي نااميدی نيست نااميدی آن وقتی است كه احساس شود توده‌ی مردم، از موضع منفي و ارتجاعی به اصلاحات نگاه كنند بنابراين اگر در مجموع، معدل حركت مثبت باشد، ولو در مواردی هم نمره‌ي منفی گرفته باشيم، كارنامه‌ی قابل قبول است

تاج‌زاده در ادامه‌ی گفت‌وگو با خبرنگارخبرگزاری دانشجويان ايران، درباره‌ی فرق اصلاح‌طلب واقعی و غير واقعی گفت: يكی از تفاوتهای آنها، پذيرش فرهنگ اصلاحات يا دموكراسی است يعني، همه‌ی ما به دليل اين كه در دوره‌ی استبداد رشد پيدا كرديم و استبداد در كشورما قرن‌ها حاكم بوده، خصلت‌های منفی داريم كه البته نسل جوان فاقد بسياری از آنهاست، چون در فضای نسبتا آزادی رشد كرده است برخي از مواقع و موارد، بنده‌ی اصلاح‌طلب، از تعميق دموكراسی مي‌ترسم و فكر مي‌كنم كه اگر عمق دموكراسی از يك حد بگذرد، ديگر من را انتخاب نمي‌كنند! اصلاح‌طلب يعنی اين كه به خواست جمع، متعهد است، ولو مردم او را انتخاب نكنند؛ چون اگر غير اين شود، هيچ فرقی با اقتدارگرايان ندارد اقتدارگرايان هم تا وقتی كه مردم به آنها رای بدهند، مردم را قبول دارند؛ آنها در اين پنج‌ساله‌ي اخير به مردم بد و بيراه مي‌گويند، چون مردم به آنها رای ندادند؛ بنابراين اگر يك اصلاح‌طلب در محيط دانشگاه اجازه ندهد كه پارلمان دانشجويی تشكيل شود، چون اگر تشكيل شود، آنها رای نمي‌آورند، نشان مي‌دهد كه منطق او‌، منطق اقتدارگرايی است، اگرچه خودش به آقای خاتمی رای داده و طرفدار اصلاحات است
از طرفي، مردم از اصلاح‌طلب‌ها مي‌خواهند كه قاطع‌تر از آرمان‌ها و مطالبات آنان دفاع شود مثلا، مردم ما عميقا ضد جنگ هستند و مي‌خواهند كه مواضع صلح‌طلبانه‌ي ما، صريح‌تر بيان شود، آنها خواستار تنش‌زدايی در روابط خارجی هستند نظرسنجي‌ها نشان مي‌دهد كه بيش از 80 درصد مردم خواهان بيشتر شدن روابط با اروپا هستند و نزديك به 75 درصد شهروندان معتقدند اگر آمريكا شرايط ما را بپذيرد، مي‌توانيم با آمريكايي‌ها مذاكره كنيم، البته 70 درصد مردم معتقدند كه دولت آمريكا قابل اعتماد نيست و بيش از دو سوم مردم بر اين باورند كه آمريكا در دفاع از دموكراسي و در مبارزه با تروريسم، صداقت ندارد، بنابراين اگر اكثر مردم خواهان مذاكره در شرايط مطلوب جمهوری اسلامي هستند، نه به دليل آن است كه طرفدار آمريكا هستند يا خارجي‌ها را بيشتر از ايراني‌ها دوست دارند، بلكه خواهان صلح و همزيستی مسالمت‌آميز هستند و بر اين اساس، مي‌خواهند مذاكره صورت گيرد تا از جنگ جلوگيري شود، مگر اين كه احساس كنند آمريكا مي‌خواهد زور بگويد كه در آن صورت، همان اكثريت، با شرايط تحميلی آمريكا به صورت قاطع، مخالفت خواهد كرد
مردم مي‌خواهند از خواسته‌های خود كه اوج آن در جنبش اصلاح‌طلبی است، صريح‌تر دفاع شود مثلا مردم مشاركت زنان را در امور اجتماعي، بيشتر از وضعيت فعلی مي‌خواهند و در اين زمينه، قائل به اقدام‌های جدی هستند، همچنين خواستار دفاع بيشتر از حقوق اقليت‌، اعم از قومی و مذهبی و سياسي و فرهنگی و افزايش مشاركت سياسی آنها در قدرت هستند
وی افزود: بنابراين فارغ از اين كه چه گروهی در انتخابات رای مي‌آورد، مردم مي‌خواهند اولا افراد، خود محور نباشند، بلكه مطالبات جامعه محور باشد و ثانيا مردم از اصلاح‌طلب‌ها مي‌خواهند اصلاحاتی را كه به آن اميد بسته‌اند، عملياتی كنند يعنی اصلاح‌طلباني كه اميد مردم را عملياتی كنند، راي بيشتری مي‌توانند بياورند

تاج‌زاده در پاسخ به اين پرسش كه آيا اصلاح‌طلبان تا به حال اين كار را نكرده‌اند؟ گفت: چرا، اما امور اجتماعي، نسبی است؛ آنها عمل صريح‌تر مي‌خواهند در زمان آقای خاتمي، توجه زيادی به اقليت‌ها و جنبش‌هاي اجتماعی شده، اما به هيچ وجه كافي نيست، بنابراين من نه با كسانی موافق هستم كه معتقدند اتفاقی نيفتاده و نه با كسانی موافق هستم كه وضعيت فعلی را مطلوب مي‌دانند؛ نه، ملت ما، شايستگي اين را دارد كه بيشتر از اين پيش برود ما مي‌توانيم در زمينه‌ی شايسته‌سالاري، خيلی جلوتر از اين برويم و يا در زمينه‌ي استفاده از تخصص وفاداران به استقلال و تماميت ارضی كشور و نظم موجود، خيلي بيشتر از اين كه هست، بهره ببريم
اصلاح‌طلبان بايد توجه داشته باشند كه در دوره‌ی تثبيت نظام هستيم و اين مرحله، مولفه‌هايی دارد كه با دوره‌ي استقرار متفاوت است؛ نه اين كه در گذشته، لزوما اشتباه كردند، بلكه چون شرايط عوض شده، لازم است كه نگاه ما نيز عوض شود، همچنان كه ادبيات، آرايش، پوشاك، الگوها و مطالبات مردم در عرصه‌های مختلف عوض مي‌شود به عنوان مثال، در خانواده‌ای كه پدر و مادر نتوانند با نسل جديد ارتباط برقرار كنند، بعد از مدتي، كليت خانواده را به چالش كشيده و نهاد خانواده تضيف مي‌شود، اما اگر خانواده‌ای بتواند ارتباط را حفظ كند، ولو بسياری از الگوهايش در گذشته در جامعه‌ی ما نظير نداشته باشد، كليت خانواده حفظ مي‌شود، محيط صميمي خواهد بود، همه به هم احترام مي‌گذارند و از تجربيات و پيشنهادات همديگر نيز استفاده مي‌كنند
دموكراسی در يك جامعه‌ی فرهيخته، باعث مي‌شود تا سياستمداران در سطح بالايی رفتار كنند كه اين بزرگترين نقطه‌ی قوت آن نظام مي‌شود
وی در ادامه در جواب اين سوال كه پس آيا نگراني‌ای وجود ندارد و تنها جابجايی قدرت صورت مي‌گيرد؟ نيز گفت: بله، چون مردم فرهيخته هستند و خواست آنها، دموكراتيك است، به همين جهت خوش‌بين هستم و مي‌گويم كه حداكثر به من فعال اصلاح‌طلب رای نمي‌دهند، اما به كسي رای مي‌دهند، كه انتظار دارند به مراتب بهتر از من عمل كند؛ بنابراين، اصلا جای نگرانی نيست، شايد فرق من با بعضی از دوستان اصلاح‌طلب اين باشد كه مي‌گويم ما حق نداريم بر مبناي قدرت، تحليل كنيم كه اگر احيانا جامعه به ما اقبال مي‌كند، فكر كنيم جامعه به آرمان‌هايی اقبال كرده است، بلكه جامعه، آرمان‌های خود را دارد و از آن - حداقل تا به حال - عقب‌نشينی نكرده است، بنابراين به دنبال مصاديقی مي‌رود كه فكر مي‌كند بهتر مي‌تواند آن‌ها را اجرا كنند اگر آرمان‌ها خوب باشد - كه معمولا آرمان‌های ملی خوب است -، و اگر ملت فرهيخته باشد - كه ملت ايران جزو فرهيخته‌ترين و سياسي‌ترين جوامع دنياست -، فقط كافی است كه شرايط انتخابات آزاد را برای آن فراهم كنيم و يقين بدانيم كه انتخاب آنها از انتخاب نخبگان سياسي، بهتر خواهد بود
عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی در ادامه در پاسخ به اين پرسش ايسنا كه اصلاح‌طلبان، هميشه اصلاحات را در چارچوب قانون اساسی تعريف مي‌كنند، با اين وجود، نگرانی جناح موسوم به راست، از اصلاحات چيست؟ گفت: آنها بهانه مي‌آورند كه اصلاحات تعريف نشده، در صورتی كه برنامه‌های رييس جمهور مشخص است و تاكيد بر اين كه برنامه‌های اصلاحات مشخص نيست، از همه بيشتر، توهين به مردم است كه گويي ناآگاهانه، تحت تاثير فضای تبليغات، به ايشان رای داده‌اند
البته در مورد اصلاحات، هر شهروندی مي‌تواند تعريف خاصی ارائه كند، كما اينكه 23 سال است كه ولايت فقيه در قانون اساسي ماست، ولی مگر تعريف واحدی از ولايت فقيه ارايه شده است؟ ؛ آنها كه مي‌گويند اختلاف نظر در اين زمينه‌ها باعث روشن نبودن تكليف مي‌شود، مگر اختلاف نظر در مورد تعريف ولايت فقيه باعث شده كه آن را حذف كنند و يا مگر فقط يك قرائت را مبنا گرفته و بقيه را نابود كردند كه آنها در مورد اصلاحات و اصلاح‌طلب‌ها چنين انتظاری دارند؟
تاج‌زاده گفت: اصلاحات با تفسير آقاي خاتمی تعريفش مشخص است و در شعارهاي ايشان آمده است و
مهم‌ترين وجه آن حاكميت قانون است، يعنی هر كس حقوق، حدود و مسووليت‌هايش مشخص باشد تا كسی نتواند به آن تعرض كند به هيچ نامی نمي‌توان حقوق، اختيارات و قدرت حكومت را مطلق كرد، ولو به نام خدا و اسلام، چون برخلاف قانون اساسي، خواست ملت و ديدگاه امام (ره) است؛ از طرفی به هيچ وجه نمي‌توان مردم را از حقوق و انتخاب خودشان محروم كرد؛ روشن است كه اصلاح‌طلبان، به آزادی مطلق به معنای بي‌بندوباري فكري، اخلاقی و سياسي، اعتقاد ندارند، جامعه‌ی ما به لحاظ سياسي دقيقا ضد آنارشيسم است و مي‌خواهد كه حريم خصوصي‌اش رعايت شود بنابراين، مشكل در تعريف اصلاحات نيست، بلكه مشكل اين است كه مردم، روش و بينش خاصي را نمي‌پذيرند، بارها هم اين خواست را به صورت علني‌ اعلام كرده‌اند، ولی آنها به جای اين كه بگويند "مردم درست تصميم مي‌گيرند و ما خطاهايي داشته‌ايم كه بايد اصلاح كنيم" تا مورد اقبال مردم واقع شوند، در يك نقطه‌ای ايستاده‌اند، خود را ملاك حق دانسته‌ و مي‌گويند "اكثريت جامعه منحرف شده است"؛ تا وقتی اين را بگويند، هر بهانه و استدلالی هم بياورند، مردم مسير خودشان را مي‌روند و آنها منزوی مي‌شوند؛ حتی اگر آنها موفق شوند، اصلاح‌طلبان را در چشم مردم بد جلوه بدهند، به هيچ وجه به اين معنا نيست كه خود در نزد ملت، جايگاه مثبتی پيدا مي‌كنند، به همين دليل، ما هر قدر ريزش نيرو در اصلاحات داشتيم، جذب جناح محافظه‌كار نشده، بلكه در موضعی فراتر از اصلاح‌طلب‌ها قرار گرفته و حداكثر اين است كه مي‌گويد اصلاحات خوب است، اما شما مرد ميدان نيستيد و يا خيانت كرده‌ايد
وی در ادامه درباره‌ی ميزان شفافيت مرزبندی بين گروه‌ها نيز اظهار كرد: از نظر مردم، مرزها مخدوش نيست، يعني يك طرف مي‌گويد كه حكومت، پاسخگوي ملت است و يك طرف خود را حق مي‌داند و مي‌گويد كه بقيه بايد پاسخگوی ما باشند اين مرز از نظر مردم كاملا روشن است و در هيچ كشور دموكراتيكي، به اندازه‌ی ايران، فاصله‌ی احزاب و خط‌ كشی بين آنها، به اين اندازه روشن نيست به عنوان مثال اگر از مردم بخواهيد كه فلانی را با فلانی مقايسه كنند، كاملا مي‌دانند كه نگاه آنها متوجه دو اسلام است؛ يكی بر اساس صلح، گفت‌وگو، احترام به حقوق ديگری و به رسميت شناختن قرائت‌های روش‌مند از دين است، ديگری طرفدار خشونت است، بقيه را منحرف مي‌داند و مي‌گويد كه نبايد آزادانه حرف خود را بزنند؛ در عرصه‌ی سياسي، يك طرف به آزادي، حقوق بشر و غيره اعتقاد دارد، طرف ديگر به اين‌ها اعتقاد ندارد بنابراين در عرصه‌ی سياسی و فرهنگي، مرزبندي‌ها روشن است، گر چه در عرصه‌ی اقتصاد، در هر دو جناح و حتی در اپوزيسيون، طيف‌هاي مختلفی وجود دارد آنچه اكنون مبناي آرايش نيروهای سياسی است، مسايل سياسی - فرهنگی است كه دو ديدگاه كاملا مشخص، متجلی شده است و مردم به آن واقف هستند
تاج‌زاده هم‌چنين در پاسخ اين پرسش كه متهم كردن افراد دو جناح به رابطه با خارج از كشور، چه تاثيری بر نگاه مردم نسبت به آنها دارد؟ گفت: جامعه اين حرف‌ها را جدی نمي‌گيرد، چون مي‌داند كه بدنه‌ی آنها سالم است، شايد چند نفر نفوذی يا جاسوس در هر كدام از جناح‌ها وجود داشته باشد اما بدنه‌ی راست، فكر نمي‌كند كه اصلاح‌طلب‌ها مزدور فلان كشور خارجی هستند، چون مي‌داند كه اين‌ها بچه‌های انقلاب، نهادهاي انقلاب و جنگ بوده‌اند و از طرف ديگر هم، اعتقاد ندارم كه بدنه‌ی اصلاحات، احساس كند كه جناح محافظه‌كار، مزدوران يك كشور خارجی ديگر هستند گاهی در عصبانيت‌، يكی شعاری مي‌دهد و جواب مي‌گيرد، اما اين ملاك جامعه نيست جامعه احساس مي‌كند كه دو نگاه وجود دارد، كه 85 درصد جامعه با يك نگاه مخالف است و 15 درصد با آن نگاه موافق است؛ آن 85 درصد، خودشان به دو قسمت تقسيم مي‌شوند؛ 52 درصد آنها، طرفدار نگاه اصلاح‌طلبان هستند و بقيه يعني 33 درصد ديگر، نيز اكثرا طرفدار اين نگاه هستند، اما روش‌های اصلاح‌طلب‌ها را قبول ندارند؛ بنابراين آرايش كلي جامعه، كاملا روشن است
وی هم‌چنين در پاسخ اين پرسش كه مرز اصلاح‌طلبان كجاست و با چه چيزي مخالف هستند؟ اظهاركرد:
مرز اصلاح‌طلبان در عرصه‌ی سياست و عمل، انتخابات آزاد است؛ از نظر اصلاح‌طلبان، انتخابات آزاد يعنی مشروعيت نظام؛ به ميزانی كه آزادی انتخابات مخدوش شود، مشروعيت نظام، كاهش پيدا مي‌كند و به همان ميزان، شدت مخالفت اصلاح‌طلبان افزايش پيدا مي‌كند و اگر آزادی به صفر نزديك شود، اصلاح‌طلبان نبايد در چنين نظامي، شركت داشته باشند، چون نامشروع است منتها در عالم واقع، با يك وضعيت نسبی و خاكستری مواجه هستيم، نه يك حالت صددرصد آزادی يا اختناق؛ حداقل تا كنون چنين بوده است
در عرصه‌ی روابط خارجی مزدوری با منافع ملی و ترجيح دادن منافع جناحي بر منافع ملي، مرز اصلاح‌طلبان است البته با گرايش خود، منافع ملی را تعريف مي‌كنند و اين به نفع كشور است، چون در همه جای دنيا، براساس گرايش اكثريت عمل مي‌شود
مرز اصلاح‌طلبان در عرصه‌ی فرهنگي، از طرفی تحجر و از طرف ديگر، مخدوش شدن يا نفی هويت اسلامی انقلاب و نظام است
تاج‌زاده هم‌چنين درباره‌ی اين‌كه آيا نظام، كسانی را برای رهبری افرادي كه به نوعی از گروه‌های سياسی موجود نااميد مي‌شوند و شما آنها را جمعيت خاموش مي‌ناميد، در نظر گرفته تا به آنها اميد داشته باشند و نگاهشان به خارج از كشور، سمت و سو پيدا نكند؟! گفت: اگر اين كار را كرده بودند كه ما دستشان را مي‌بوسيديم، زماني منافقين گفته بودند كه اين‌ها همه سروته يك كرباس هستند و اين تقسيم‌بندي كه اين‌ها اصلاح‌طلب و آنها محافظه‌كار هستند، يك بازی است، مثل كاری كه حزب دموكرات و جمهوري‌خواه در آمريكا انجام مي‌دهند؛ بنابراين اين‌ها جنگ زرگری و نمايشی به راه انداخته‌اند، به نظر من، اگر جمهوری اسلامی به اينجا برسد كه بتواند چنين بازي پيچيده‌ای را طراحی و اجرا كند، انصاف اين است كه بايد بماند، به همان دليل كه نظام آمريكا توانسته دويست سال سرپا باشد، يعنی حتی اگر نمايش هم بدانيم، كار زيبا، پيشرفته و مدرني صورت گرفته است و معلوم مي‌شود كه ما در اداره‌ی كشور، به مراتب از منافقين برای اداره‌ی يك تشكيلات دو، سه هزار نفره، قوي‌تر عمل كرده‌ايم اگر هم اين تقسيم‌بندي‌ها را واقعي بدانيم كه واقعی است، نشانه‌ی ظرفيت نظام است كه تا به اين حد، اختلاف‌نظرها را مي‌تواند بپسندد، تحمل كند و در عين حال يك نظام واحد داشته باشيم
اما در مورد جناح خاموش؛ به ميزانی كه اصلاح‌طلب‌ها، فعال باشند، مي‌توانند جناح خاموش را جذب نظام كنند ولی وقتي كه به حزب مشاركت، اجازه‌ی منتشركردن روزنامه نمي‌دهي، به آن معناست كه آنهايی كه از اصلاحات بريده‌اند، برای اين كه آنها را قادر به تحقق مطالبات مردم نمي‌دانند، فاصله‌ي آنها با نظام دورتر ‌شود زيرا معتقد خواهند شد كه نظام، اصلاح‌پذير نيست، بنابراين دنبال يك آلترناتيو ديگري در خارج از نظام مي‌گردند و اكنون اين خطر هست كه به دنبال آلترناتيوی حتي خارج از ايران بگردند
وی درباره‌ی جدي‌ بودن اين خطر نيز گفت: ميزان جدی بودن آن، بسته به عملكرد ماست؛ به ميزانی كه بد عمل كنيم، اين خطر جدي‌تر مي‌شود چون اگر جامعه به اين جا برسد كه ما اينقدر بد عمل مي‌كنيم كه هر كس انتخاب شود، فرقی نمي‌كند، ديگر خيلی مهم نخواهد بود كه كسی با اتكای به آمريكا، انگليس يا رای مردم بر سركار بيايد، اتفاقا حرف ما اين است كه جامعه را به اينجا نكشانيم و كسانی كه مي‌گويند نگران جناح خاموش هستيم، ما به آنها مي‌گوييم كه در حرفتان صداقت نداريد، چون تنها جريانی كه در درون نظام مي‌تواند مشاركت جناح خاموش را جذب كند، جناح اصلاح‌طلب است كه مي‌تواند حداقل مطالبات آنها را پاسخگو باشد؛ البته نه اين كه لزوما همين اصلاح‌طلبان فعلي، بلكه اگر اجازه مي‌دادند ملی - مذهبي‌ها و چهره‌های مستقل در انتخابات شركت كنند، معتقدم كه بخشي از جناح خاموش، به آنها رای مي‌دادند و چقدر خوب است كه اين اتفاق بيفتد تا مشروعيت نظام بالا برود و همه در مديريت آن سهيم شوند، تا احساس تعلق بيشتری كنند و بتوانند در مقابل بيگانه، محكم‌تر بايستند
عضو جبهه‌ی مشاركت هم‌چنين درباره‌ي اين‌كه منظور خاتمی از اين‌كه اجماع مركبی برای نااميدی مردم فعاليت مي‌كند، چه بوده است؟ تصريح كرد: جنبه‌ی منفي اجماع مركب، يعنی طرفين چنان تيتر بزنند، سخن بگويند و چنان روی نقاط منفی تكيه كنند، كه گويی انقلاب هيچ نكته‌ی مثبتی نداشته است و اگر كسي روزنامه‌های چپ و راست را بخواند، احساس كند كه سرتاپای جامعه سياه شده است اجماع يا موازنه‌ی مثبت، اين است كه طرفين ضمن داشتن مواضع خود، با تبيين دستاوردهای مثبت جناح خود يا كل انقلاب، مخاطب را به اينجا برسانند كه چقدر دستاوردهای مثبتی داشته‌ايم ، ضمن اين كه مانند همه‌ی كشورهاي دموكرات، در ايران هم اختلاف‌نظرهايي و هم نقاط ضعفی وجود دارد
وی در پاسخ به اين پرسش كه آيا به اين كه در دو جناح، برای اجماع مركب مثبت عزمی پيدا شود اميد داريد؟ گفت:
به نظر من اين اجماع مركب، صورت مي‌گيرد، علتش اين است كه خيلي‌ها نگران شده‌اند و همين نگرانی مي‌تواند مبنای يك نوع وفاق شود وفاق فقط بر مبنای عقلانيت و منافع مشترك شكل نمي‌گيرد، بلكه در بسياری موارد، وفاق مي‌تواند بر مبنای نگرانی مشترك تحقق يابد؛ اين در جامعه‌ی ما در حال شكل‌گيری است و اين اتفاق كوچكی نيست

ی