اطلاعيه جامعه انجمن‌های اسلامی اصناف و بازار در محكوميت اهانت به مراجع عظام تقليد و روحانيت جامعه انجمن‌های اسلامی اصناف و بازار در محكوميت آنچه كه اهانت به مراجع عظام تقليد و روحانيت اطلاعيه‌ای صادر كرد به گزارش دريافت خبر ايسنا، در اين اطلاعيه آمده است:‌ با كمال تاسف و تاثر بار ديگر مطلع شديم جريانی كه اصرار بر دين ستيزي دارد اين بار با هدف قرار دادن روحانيت و مراجع عظام تقليد همچنان بر برخوردهای اهانت‌بار خود اصرار دارد تئوريسين سازمان مجاهدين انقلاب در همدان چهارشنبه گذشته با اهانت صريح به مردم و مراجع عظام تقليد اعلام كرده است: مگر مردم ميمون هستند كه از كسی تقليد مي‌كنند وی صريحا گفته است در اسلام چيزي به عنوان روحانی نداريم و در پايان سخنان خود خواستار «اصلاح» و «تغيير دين» شده است اين اطلاعيه مي‌افزايد:‌ اين مواضع موهن چه معنا می دهد؟ اگر آنروز كه اين گستاخ اعلام كرد، دين افيون توده‌ها و حكومتهاست؛ با او برخورد قانونی صورت مي‌گرفت، اكنون وی جسارت را به اين حد نمي‌رساند كه به مردم و علمای بزرگ حوزه‌هاي مقدسه علميه اهانت كند مردم هوشيار ما كه قرنهاست براساس يك قاعده مهم عقلی و علمی از متخصصان در دين در امور مربوط به دين تقليد مي‌كنند، آيا ميمون هستند؟ اما شما‌ها كه از مطالب ضد دينی غربيها ميمون وار و بدون تحقيق و تتبع تقليد می كنيد و همانها را تكرار مي‌كنيد، انسان هستيد؟ چرا چنين ظلم و اهانتی را به ملت بزرگ ايران روا مي‌داريد ملتی كه در جنبش تنباكو و مشروطيت و نهضت ملی نفت با اطاعت از روحانيت به دهان استعمار انگليس كوبيدند و در نهضت امام خميني(ره) با اطاعت از امام و روحانيت كمر آمريكا را شكسته تقليد كوركورانه و ميمون‌وار داشتند يا يك تقليد عالمانه و متفكرانه و رهايی بخش؟ چرا اين رابطه عميق بين روحانيت و مردم را كه خالق شگفتي‌های بزرگ در تاريخ معاصر بوده است تخطئه مي‌كنيد؟ آيا با از ميان برداشتن روحانيت و تغيير دين كارها اصلاح مي‌شود؟ اگر چنين نظری درست بود، رضاخان و كمال آتاتورك موفق‌ترين حاكمان بودند جامعه انجمنهای اسلامی اصناف و بازار اين اطلاعيه از سازمان مجاهدين انقلاب ‌اسلامی خواست كه رسما موضع خود را در برابر اهانت آشكار به مردم و روحانيت مشخص كنند اين تشكل همچنين از گرو‌ههايی كه آنان را هم پيمان با سازمان مجاهدين انقلاب خوانده بويژه مجمع روحانيون مبارز، ‌خواست صريحا اعلام كنند، آيا اين مواضع را قبول دارند؟ اگر قبول ندارند چرا تبری خود را از آن اعلام نمي‌كنند و اگر قبول دارند چطور با مواضعي كه در حقيقت نفی اصالت و هويت آنان است موافقت دارند؟