اخبار

پيك   

                pyknet@persobe    


 

تفسير معاون سياسی رياست جمهوری

درباره هشدار اخير خاتمی نسبت به انفجار اجتماعی

 

وقتی سيل در راه ‌است

هشدار بهترين خدمت است

 


معاون سياسی دفتر رييس جمهور گفت: با نيروی پليس نمي‌شود فضائل اخلاقی را محقق كرد و با موعظه جلوی سرقت را گرفت و جای مشاركت عمومی را با نيروی نظامی پر كرد هر نهادی كاركرد خود را دارد
حسين واله در گفت‌وگو با خبرنگار سياسی ايسنا ارزيابي‌اش را از اين گفته كه «اصلاحات به بن‌بست رسيده است»، اين گونه بيان كرد:به نظر من احساس فاصله‌ای بين روند حركت اصلاحی در داخل حكومت با انتظارات متراكمی كه بعد از انتخابات اخير، بخصوص انتخابات مجلس ششم و انتخابات ‌١٨ خرداد ‌٨٠ شكل گرفت، علت و شايد تا حدی دليل اين گفته است يعنی عده‌ای از كندی روند ناخشنودند و اين ناخشنودی را به اين زبان مي‌گويند و عده‌ای هم با تحليل مولفه‌های اين كندي، نتيجه مي‌گيرند كه روند كلا متوقف شده است كه اين دسته دوم، بيشتر از ميان فعالان سياسي‌اند
وی افزود: به گمان من، وقتی اين سوال را مي‌پرسيم بايد سوال ديگری هم در كنار آن مطرح كنيم كه « آيا دامن زدن به بحث توقف اصلاحات كمكی به ما به عنوان جامعه ايران مي‌كند يا نه؟» يعني با تكرار اين مطلب آيا اگر بواقع، بن‌بستی در راه اصلاحات باشد، شكسته مي‌شود يا بدتر مي‌گردد؟ من معتقدم بسياری از اين فعالان سياسی به اين نكته توجه نمي‌كنند
واله ادامه داد: به نظرم نگاه سياه و سفيد، همه يا هيچ يا به عبارت ديگر مطلق‌گرايی آرماني، از جمله عوامل روان‌شناختي احساس بن‌بست و ابراز چنين واكنش‌هايي است اگر اصلاحاتی اساسا در كار بوده اول بايد معطوف به اصلاح نگرش‌ها مي‌بود از جمله اصلاح همين نگاه اين نگرش كه معمولا به ويرانگری يا ياس و خشونت و نفرت و  منجر مي‌شود و از احساس محوري و شتابزدگی ريشه مي‌گيرد، نمي‌گذارد، عاقلانه حساب سود و زيان را بكنيم و درست تصميم بگيريم
معاون سياسی دفتر رييس جمهور با اذعان به اين نكته كه ممكن است خيلی از آنچه را كه مي‌خواهيم، بدست نياورده باشيم، گفت: ولي بايد توجه كنيم كه اولا، فرايند اصلاح، اساسا تدريجی و كند است و بايد اهداف مقطعی داشته باشد كه سر جمع آن آرمان كانونی اصلاحات را پوشش دهد و ثانيا، موانع اصلاحات هم با گذر از هر مقطعی نو و شايد شديدتر مي‌شود و اين روند كاملا طبيعی و اجتناب‌ناپذير است
وی در ادامه تصريح كرد: اگر اصلاحات را فرايند مستمری بدانيم كه ريشه در آرايش اجتماعی ايران دارد و فعلا در عرصه سياسی مساله اول كشور است، در سطح كلان اين موانع را مي‌توان به دو دسته تقسيم كرد؛ ذهنی و عينی مانع ذهنی دو جنبه دارد، روان‌شناختي و معرفتی مانع روان‌شناختي، مقاومت فرهنگی بخشی از جامعه‌ي ما در برابر تغيير است علل اين مقاومت زياد و متنوع است، مثل اضطراب از مواجهه با پديده‌ي ناشناخته، بدبينی روان‌شناختی و تاريخی شده نسبت به نتيجه‌ تغييرات، علاقه‌ی عمومی به حفظ عادات ذهنی و رفتاری كه همه در جوامع سنتی در حال گذار تشديد مي‌شود شما در ادبيات به اصطلاح محافظه‌كاران بخوبی ردپای اين عوامل را مي‌بينيد استفاده از تعبيراتی مانند ”مي‌خواهند فلان و بهمان كنند” يا كاربرد برچسب، بجای توضيح قانع كننده بخصوص در جواب از انتقادها، پيش‌گويي‌هاي شبه علمی گزاف و حتی نمودهاي اعمال خشونت اعم از بد وبيراه گفتن تا زدوخورد و ترور و ، همه اشكال مختلف اين واكنش روان‌شناختي به تهديدی است كه احساس مي‌شود، هر چند ممكن است اصلا وجود نداشته باشد وقتی نگرش نويی معرفی مي‌شود، محيط با او نخست به منزله‌ي بيگانه برخورد مي‌كند، لذا گارد مي‌گيرد در تاريخ تحولات علمي هم عينا همين پديده رخ داده است اگر پای منافع هم در ميان باشد، مقاومت‌ها سخت‌تر مي‌شود و تحولات اجتماعی و سياسی اين طور است
واله، مانع معرفتی را رويكرد خاصی به انقلاب و جمهوری اسلامي دانست كه از اول انقلاب هم وجود داشته و به تدريج در گذر حوادث واضح و متمايز شده است و خاطرنشان ساخت: اين نظام نظري، برداشت ويژه‌اي از همه چيز دارد و برداشت خود را تقديس مي‌كند، يعنی چالش‌ناپذير مي‌داند طبعا وقتی انديشه‌هايي كه در اصلاحات مطرح شد، سازگار با اين نگرش نبود؛ كه نبود، به ايستادگی در برابر آن دعوت مي‌كند تعبيرهايی مثل ”آبله مرغان انقلاب”، توطئه “استحاله از درون”، ”نفوذي‌های خودي‌نما”، ”نفاق جديد” و  كه دراين سال‌ها بكار رفته بروز زبانی اين نظام نظری و خصلت تقدس‌گرايی آن است
وی مانع عينی را اينگونه بيان كرد: ساخت كهنه‌ی سياست و دولت در ايران مانع عينی است كه از جمله وجوه عقب‌ماندگی ماست اين ساخت عملا پيشرفت سياسی - اجتماعی را كند مي‌كند منظور از ساخت كهنه، مناسبات شفاف نشده در عرصه‌ي قدرت است كه از گذشته به ارث رسيده و چند ويژگي‌بارز دارد
‌١- به جای سمت‌ها، افراد، مهم و موثرند لذا با جابجايي افراد در سمت‌ها، موقعيت و نقش سمت‌ها تغيير مي‌كند و در نتيجه ساختار بروكراسی كلان هميشه شناور است و نهادهای حكومت رشد كافی نمي‌كنند
‌٢- عرصه‌ی عمومی از عرصه‌ي خصوصی به خوبی متمايز نشده، لذا نه قلمرو اعمال اراده دولت و نه قلمرو انتظار مردم از دولت روشن نيست
‌٣- نهادها بدقت متمايز نيستند، بعضا همپوشی و تداخل دارند و يكديگر را خنثی مي‌كنند
‌٤- مدل اعمال اراده، همپاي تحولات علوم انسانی رشد نيافته است بعضی اجزای حكومت، علوم انسانی را اساسا قبول ندارند
وی ادامه داد: به اين مجموعه اضافه كنيد نيروهای خودسر را كه ممكن است در لابلای اين مناسبات مغشوش جا خوش كنند و فجايعی مثل قتل‌های زنجيره‌ای را به بار آورند مطامع اقتصادی و سياسي نامشروع گروهی يا محفلی هم مي‌تواند، زمينه باشد
عضو دفتر سياسی جبهه‌ی مشاركت، معتقد است: اين عوامل هر كدام به تنهايی قادرند يك حركت ملی را دشوار كنند، معلوم است كه وقتی با هم تلفيق شوند، چه وضعيتی رخ مي‌دهد
واله افزود: رفع مانع روان شناختي با شكيبايي، رواداری و گذشت ميسر است؛ نه شتاب و زور و سخت‌گيری كه مانع را تشديد مي‌كند  موانع معرفتی را هم به روش شناختی مي‌توان برطرف كرد البته روند توسعه‌ي دانش بشری بيشترين سهم را در اين زمينه دارد و آخرالامر كار خود را خواهد كرد نوسازی حكومت هم ضرورتی است كه هم حكمرانان و هم مردم مجتمعأ بزودی خواهند پذيرفت اگر بخواهيم از بيل مكانيكی و لدر در ساختمان‌سازی استفاده كنيم، لاجرم بايد معبرهای شهری را از حالت كوچه‌های باريك قديمی خارج كنيم و خيابان‌های وسيع بسازيم تا لدر بتواند در آنها حركت كند درست به همين اندازه، اگر بخواهيم بقا و كارآمدی دولت را در دوره‌ی معاصر بالا ببريم؛ بايد مشاركت را گسترش دهيم، عرصه‌ي عمومی و خصوصی را تفكيك كنيم، نهادها را متمايز و فعال كنيم اگر بخواهيم با فقر مبارزه كنيم، بايد قانون را برتر از اشخاص بنشانيم و هكذا بزودی همگان خواهند پذيرفت كه نمي‌شود با نيروی پليس، فضائل اخلاقی را محقق كرد و با موعظه جلوی سرقت را گرفت و جای مشاركت عمومی را با نيروی نظامی پر كرد هر نهادي كاركرد خود را دارد و برای نقش‌هاي مستحدثه نهادهای مستحدثه لازم است
واله در پاسخ به اين سوال خبرنگار ايسنا كه اصلاح‌طلبان چگونه مي‌توانند از تمام ظرفيت‌های قانونی خود بهره ببرند؟ گفت: مهم‌تر از بهره‌برداري از ظرفيت‌های قانوني، بهره‌گيري از ظرفيت‌های اجتماعی و فرهنگي است تعديل اراده‌ها و ترسيم چتری از اصلاح‌طلبی كه زير آن برای همه گرايش‌ها فرصت زيست، ابراز وجود و رقابت سالم پديد آيد، نيروهای مخالف اصلاحات را خنثی يا حداقل منزوی خواهد كرد از امكان قانون‌گذاری بايد دراين جهت بهره گرفت
معاون سياسی دفتر رياست جمهوري، افزود: در اين جا، دو نگرانی وجود دارد  يكی ياس از اصلاحات و دوم خروج اصلاحات از چارچوب نظام جمهوری اسلامی برخلاف آنچه به ظاهر پنداشته مي‌شود، نگراني اول بيشتر بايد دل‌مشغولي نيروهای به اصطلاح محافظه‌كار باشد چون آلترناتيو اصلاح‌طلبان فعلی هر نيروی سياسی مي‌تواند باشد، جز آنها لذا با منطق خودشان بايد بين بد و بدتر انتخاب كنند اگر آنها بواقع مايل به حفظ وضع قبل از ‌٧٦ هستند، بايد توجه كنند كه ياس مردم، اول، آنها را كاملا حذف مي‌كند حداقل بايد زمان بخرند ثانيا؛ جريان اجتماعی را مي‌توان مهندسی كرد اما نمي‌توان تصنعی توليد كرد يا اينكه در اين زمانه نمي‌توان به زور سركوب كرد و تحولات عرصه اجتماعی خواه ناخواه دير يا زود در سطح سياسی بازنمود پيدا مي‌كند لذا اگر بر دشواري‌های فرايند اصلاح در سطح سياسی بيفزايند، قطعا بطور غيرمستقيم سير به خارج از نظام را تشويق كرده‌اند قبلا هم كه ابزارهای اصلاح‌طلبان را كند كردند، ابزار بدست ضدانقلاب داده‌اند نمونه‌ی آن، رابطه بين برخورد با مطبوعات با گسترش شبكه‌های خارجی است
وی ادامه داد: دل‌گرم كردن مردم به اصلاحات هم با تعارف و تبليغات و حرف نمي‌شود ايده‌های خوب مطرح شده و مقبول هم افتاده است فعلا نوبت آن است كه نمود عيني آنها را جامعه ببيند تا به نمايندگی شدن بخشی از مطالباتش در سطح سياسی مطمئن شود و رضايت بدهد و دنبال راه‌حل‌های خودش نرود
پافشاری روی آرمان‌های اصلاحات، ادامه‌ روشنگری و شفاف‌سازي، تمسك به ابزارهای قانوني‌ای كه هنوز بكار گرفته نشده و ملموس كردن اراده‌ی اجتماعي، همه روش‌هاي اصلاح‌طلبانه‌ای است كه خود بخشی از غايت اصلاحات را هم پوشش مي‌دهد كه بعضا در شرايط ويژه و بعضا بطور عام قابل اتخاذ است
واله درادامه اين گفت‌وگو تصريح كرد: فعلا در خط مشی اصلاح‌طلبان ساحت سياست اولويت و غلبه دارد، اما در شرايط مناسب ساحت اجتماعي مي‌تواند، جايگزين شود بسته به اين است كه آرمان تغيير تدريجی و مسالمت‌آميز بسوی اهداف اساسي انقلاب اسلامی ‌٥٧ با كدام خط مشی بهتر پيش رود مردم خواستار اين تغييراتند و با محاسبه‌ی سود و زيان، روند طولاني‌تر و كم‌هزينه را بر روند سريع‌تر ولی پرهزينه ترجيح مي‌دهند لذا با مشاهده‌ی نشانه‌هاي تغيير، اميدوار مي‌شوند و تحرك نشان مي‌دهند اينجا اتكای اصلي به وجدان جمعی است
عضو دفتر سياسی جبهه مشاركت، جامعه‌ی تبليغاتی ما را قطبی شده دانست و گفت: جريانی كه از طليعه‌ي دوم خرداد به خاطر پيروزی آقاي خاتمي، به هر دليل، عزا گرفته بود، طبيعتا بايد امروز منتقد باشد و بر كاستي‌های دولت و مجلس متمركز شود به اعتقاد من، اين كار تا حدی موجه هم هست چون، در يك نظام مردم‌سالار، حداقل حق اقليت اين است كه با انگشت گذاشتن روی نقص‌های اكثريت حاكم در تبليغات، بكوشد خود را به اكثريت تبديل كند از طرف ديگر، عقب‌ماندگي‌هاي كشور ما بخصوص در زمينه‌ي اقتصادی و صنعتي، آنقدر زياد است كه هر دولتی هر مقدار بكوشد، بواقع كم است لذا، اصل اين اظهارات رواست اما برای اينكه بتوانيم داوری كنيم كه اين انتقادها چقدر منصفانه است، بايد ببينيم كه آيا نگاه مقايسه دارد يا نه؟ يعنی بايد يك دوره را با دوره‌ای ديگر بسنجد و ببيند شاخص‌هاي ذيربط حاكی از پس‌رفت است يا توقف يا پيش رفت اينكه رجما بالغيب بگوييم همه چيز بدتر شده، مثل اين است كه بگوييم همه چيز عالی است، هر دو بي‌معناست و فقط نشان مي‌دهد كه حداقل شرايط سنجش علمی را نياموخته‌ايم شاخص‌هاي كلان اقتصادی مثل نرخ رشد تورم، رشد توليد، كسری بودجه، ركود، بدهی خارجی و  در همه جای عالم معيارهای علمی سنجش وضعيت اقتصادي‌اند ارزش اين شاخص‌ها در كشور ما در هر دوره‌اي، از اسرار محرمانه هم نيست بلكه در اختيار همه است با توجه به امكانات كشور و برنامه‌های مصوب توسعه، اين شاخص‌ها پس رفت يا توقف را نشان نمي‌دهد، هر چند انتظار عموم مردم خيلی بيشتر از اين اندازه‌هاست
واله تصريح كرد: بهرحال، تبليغ ناتوانی فقط درمورد دولت نيست در مورد مجلس هم مي‌گويند هيچ كاري برای مردم نكرده است گويا فقط كارهايی كه از نظر منتقدان خوب و درست است، «برای مردم» است
معاون سياسی دفتر رييس جمهور، درباره برخی اظهارنظرها كه حاكي از بروز تحولاتی در مناسبات جريان‌های سياسی و ايجاد انشعابها و اتحادهای جديد است، گفت: اين اشاره‌، احتمالا شايعات مربوط به ائتلاف گروه‌های موسوم به ملی - مذهبی با گروه موسوم به جناح راست است امكان عقلی هيچ رخدادی منتفی نيست اما با توجه به پيشينه‌ی جريان‌های سياسي، چنين چيزی بسيار غيرمحتمل است كما اينكه ادامه‌ی همراهی همه‌ي كسانی كه منسوب به اين يا آن جناح خاص‌اند، به همين شكل فعلی هم بعيد است جريان موسوم به نوانديشی دينی از دل يك جناح همين اواخر بيرون آمد
وی با بيان اين كه تا حد زيادي، خاستگاه‌های اجتماعی در اين آرايش‌ها موثرند، گفت: بهرحال، اين تجديد آرايش‌ها تاثيری در روند كلان اصلاح‌طلبی نمي‌گذارد چون درك عمومی مردم پشتوانه‌ي اصلی اصلاحات و شعارهای منتخب ملت، معيار اصلاحات است لذا افكار عمومي، سخن و رفتار هر فرد و گروه را با اين معيار مي‌سنجد و بر اين پايه تصميم مي‌گيرد كه چه كسی از قطار اصلاحات پياده شده و چه كسی بر آن سوار شده است مردم به ادعا ديگر گوش نمي‌دهند به عقيده‌ی من، مي‌توان و بايد به وجدان جمعی ملت ايران باور داشت و اعتماد كرد
واله در مورد دليل هشدار رييس جمهور درباره «در آستانه آشفتگي بودن كشور» تصريح كرد: اصلاح‌طلبان به حرف‌ها، آرمان و روش خود معتقد و بر آن پايدارند اگر سيلي در راه باشد، خدمت به مردم اين نيست كه كتمان كنند، بلكه اين است كه هشدار دهند تا مگر تدبيري بيانديشند طبعا مردمی كه در معرض سيل‌اند از ترس مرگ خودكشی نمي‌كنند گاهی بايد ترمز كرد، گاهی شتاب داد و گاهی هشدار مراحل مختلف تحول، اقتضاهای متفاوت دارد
 
معاون سياسی دفتر رييس جمهور در ادامه گفت‌وگوی خود با خبرنگار خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا) گفت: يك جريان سياسی كه برخاسته از آن نظام نظری است كه گفتم خود را تقديس مي‌كند، شايد گاهي احساس تكليف شرعی كند كه به تشخيص خودش عمل كند صرف‌نظر از هر پيامد منفی كه قابل تصور باشد و حتی اگر همه‌ی اركان نظام را بعدا در برابر عمل انجام شده قرار دهد اين جريان، در بخش‌هايی از حكومت ما حضور داشته و از ابزارهای حكومتی هم گاهی استفاده كرده است مثلا وقتی تشخيص مي‌دهند كه توطئه‌ای در كار است، فورا دست بكار مي‌شوند و به جای همه‌ي دستگاه‌های امنيتي، اطلاعاتی و سياست خارجی حكومت تصميم مي‌گيرند و عمل هم مي‌كنند كاری هم ندارند كه چه نتيجه‌ای حاصل مي‌شود شايد اصلا به نتيجه نمي‌انديشند
واله ادامه داد: در گذشته، دوره‌هايي از حملات به تجمع‌های قانوني اصلاح‌طلبان، برخورد با مطبوعات توقيف، بازداشت، حمله به جهانگردان خارجی و وقايع ديگري رخ داده - كه بعضا تكرار هم مي‌شود - كه به ظاهر بعيد است خودجوش، پراكنده و فاقد اهداف تعريف شده‌اي باشد
نقطه‌ای كه همه‌ی اين حوادث را در سطح به هم پيوند زده، سد كردن جريان اصلاح است كه آن را ”آبله‌مرغان انقلاب” توصيف كرده‌اند امروز هم بعضی از اين رخدادها در حال تجديد است شايد بين اين رخدادها هماهنگی مشخص از پيش انجام شده‌اي در كار نباشد و شايد هم باشد، ولي قدر مسلم تركيب اين‌ها مجموعه‌اي را مي‌سازد كه بر پايه‌ی وحدت هدف، وحدت خاستگاه نظری و وحدت نتيجه قابل تفسير است همين مقدار كافی است كه نتيجه بگيريم اين مجموعه مانند يك كل ارگانيك عمل مي‌كند با يك كانون هدايتگر چه اسم آنرا ستاد بگذارند چه كميته ايكس يا هر چيز ديگر
وی درباره هدف كسانی كه مي‌گويند اصلاح‌طلبان با بحران استراتژي، رهبری و بحران كارآمدی و بن‌بست اجرايی مواجه‌اند، گفت: به نظر من هدف كسانی كه اين سخن را تبليغ مي‌كنند، فروختن يكی از اين دو فكر است كه يا دوره‌ی بيماري آبله مرغان رو به اتمام است و آب رفته به جوی بازخواهد گشت و يا اصلاحات نمي‌تواند مطالبات مردم را جواب دهد و بايد با انقلاب جايگزين شود جالب توجه است كه اين دو دسته، هر دو اقليت جامعه‌اند و با دو هدف متضاد يك شعار مي‌دهند
عضو دفتر سياسی جبهه‌ی مشاركت ايران اسلامی تصريح كرد:”اصلاحات” نامی است كه ديگران روی حركتي گذاشتند كه آقای خاتمی در خرداد 76 آغاز كرده بود و البته نام بدی هم نيست
واله هدف دوم خرداد را تغيير وضع موجود در جهت اراده‌ی ملی به روش مسالمت‌آميز و قانونی دانست و افزود: لذا اين حركت از آغاز هم مخالف حفظ وضع موجود و هم مخالف انقلاب عليه وضع موجود بود پيش فرض اين حركت، اين بود كه مردم خواسته‌های مشخصی را ابراز و تصويب كرده‌اند و قانون اساسی به مثابه‌ی مبنای نظم در كشور ما ظرفيت پاسخگويی به اين خواسته‌ها را دارد حالا اگر كسانی بيايند و تعريف خودشان را از اصلاحات بدهند و اهدافی برای آن ترسيم كنند و بعد بگويند نشد يا نمي‌شود يا نخواهد شد، بايد به آنها خاطرنشان كرد كه ممكن است شما درست بگوييد؛ ولی اين تعريف شما است نه تعريف مردم ملت حرف خود را پای صندوق چند نوبت به صراحت گفته‌اند حداقل در دوم خرداد 76؛ در بهمن 79 و خرداد 80 اراده‌ی عمومی كاملا مشخص شده است اگر كسی حق داشته باشد از اراده‌ی عمومی حرف بزند آقای خاتمی است كه برنامه‌ي اعلام شده‌اش سه بار رای قاطع آورده است
واله، تاكيد كرد: مهم و مفيد، راه و ايده‌هايی است كه مردم برگزيدند و آقای خاتمی نماد و نماينده‌ی آن است
خوب، اين راه با مشكلات عظيم همراه بوده است  ”خوی استبداد زدگي”، ”هر نه روز يك بحران”، ”تاوان برخورد با قتل‌های زنجيره‌اي” و اين اواخر، ”آستانه‌ی آشفتگي”، تعبيرهايی است كه خود آقای خاتمي در مورد موانع يا مانع‌تراشي‌ها بر سر راه اصلاحات بكار برده است، كه هر كدام وزن خود را دارد نكته‌ي مهم اين است كه در ميان هياهوها، اصل مطلب گم نشود يك ضرب‌المثل انگليسی مي‌گويد: ”بكوشيد بين خطوط را بخوانيد” يعنی گاهي آنقدر حرف فرعی مي‌زنند تا بتوانند حرف اصلی را نزنند بايد از خلال آنچه گفته مي‌شود، آنرا كه گفته نمي‌شود فهميد در مساله ما هم چنين است «بحران استراتژي، بحران رهبري، بحران كارآمدی و بن‌بست اجرايی در برابر اصلاحات» همه تعبيرهايی است كه بخشی از واقعيت را در خود دارد، اما انبوه مفاهيم و واژه‌ها نبايد ما را سرگردان كند
وی مساله كليدی كشور را پذيرش عملی و احترام گذاشتن به انتخاب مردم و پاي‌بندی عمومی در همه‌ي سطوح حكومت به همه‌ی لوازم آن دانست و گفت: اختلاف، تكثر و مناقشه در جامعه‌ی مردم‌سالار، ضروری است اما نبايد در سطح حكومت عملا انسجام ارگانيك را از ميان ببرد بالاخره بعد از همه‌ي مباحثات، آنچه درعمل بايد انجام شود، تصميمی است كه منطبق بر اراده‌ی عمومی مي‌باشد وقتی از اين اصل تخطی شود، بحران بروز مي‌كند؛ نه تنها برای اصلاح‌طلبان، بلكه برای كل حكومت
معاون سياسی دفتر رييس جمهور گفت: بهر حال، تجربه‌ی نويی كه مبداش انقلاب اسلامی 57 و هدفش نوزايي آرمان‌های پايه‌ی آن است، با دشواري‌هايی مواجه است كه به اندازه‌ی خود اين تجربه و دست‌آوردهاي عظيم آن، وزن و پيچيدگی دارد و نمي‌توان و نبايد با فروكاستن آن به ترم‌های كليشه‌ای نظرا و عملا تكليف را يك‌سره كرد از ميان دستاوردهای حركت اصلاحي، كه بعضا برگشت‌ناپذير هم هست، بايد به سير گفتمان غالب در كشور به سوی دموكراسي، گسترش عرصه‌ي پوليتي، رسميت يافتن و تمرين عملی ارزش‌های دموكراتيك، ترميم پرستيژ بين‌المللی و امنيت ايران، سير هدفمند ساخت توده‌وار جامعه به سمت ساخت مدنی و حتي كاهش هيمنه‌ی دولت به معنای عام آن را برشمرد گرچه اين نكته‌ي اخير به تنهايی مثبت نيست و براي اينكه نكته‌ای ايجابی باشد، بايد با ظهور نهادهای جامعه مدني كه جای خالی شده را پر كنند، تكميل شود
وی در رابطه با ويژگي‌های رييس جمهور آينده (پس از خاتمي) گفت: اين بحث هم هنوز خيلی زود است، چون سه سال ديگر از دوره‌ی رياست جمهوری آقای خاتمی باقی است و شرايط آينده‌ی كشور را نمي‌توان بدقت پيش‌بينی كرد و هم متوقف بر مساله حياتي‌تر و اساسي‌تر ديگری است؛ يعنی شرايط انتقال مسالمت‌آميز و واقعی قدرت كه با نگاه به وضع موجود، محل ترديد جدي است
واله درباره بحث آرای خاموش و اينكه اين افراد از كدام جريان رويگردان شده‌اند، گفت: ارزيابي آماری از آرا نداريم اما پژوهش‌هاي ميدانی نشان مي‌دهد كه ريزش از هر دو سو بوده اگر چه ريزش مخالفان اصلاحات نسبت به موافقان كمتر به خارج نظام سياسی بوده است
وی در پاسخ به اين سوال خبرنگار ايسنا كه برخورد جريان‌هاي سياسی با خاتمی چگونه است؟ به عبارتی چه جرياني‌هايی مخالف خاتمی و چه جريان‌هايی موافق وي هستند؟ گفت: به دلايل عجيب و غريبي، در فضای تبليغات سياسي، عده‌ای از مخالفان پر و پا قرص آقای خاتمی كه اتفاقا بيشتر به لحاظ عقيدتی مخالف‌اند، دوست دارند مرز موافق و مخالف آقاي خاتمی را بهم بريزند و به دلخواه خودشان تعريف كنند مرتب در صف اصلاح‌طلبان تفكيك و پيش‌بيني انشعاب و جدايی مي‌كنند، نفوذي كشف مي‌كنند و تفسير روی مواضع آقای خاتمی و ديگران مي‌گذارند اين كار بطور ضمنی دليل اين است كه معتقدند گفتمان آقای خاتمي چنان مقبوليت عام يافته كه ايستادگی مستقيم در برابر آن بي‌فايده است
واله، در بخش ديگری از اين گفت‌وگو نظر خود را درباره بحث تغيير و يا اصلاح قانون اساسي، چنين بيان كرد: اهميت قانون اساسی از اين جهت است كه مبنای نظم و چارچوب رفتار سياسی مسالمت‌آميز را فراهم مي‌كند و به دليل اين نقش، بايد از آن صيانت كرد نه اينكه همه‌ی محتوای قانون اساسی كه پديده‌ای كاملا انسانی و زمان‌مند است، بي‌عيب و نقص و قدسی است هر گاه احساس ضرورت شود؛ از جمله وقتی كه قانون اساسی فعلی اين كارآيی را از دست بدهد - كه ممكن است از دست بدهد - چاره‌ای جز اين نيست كه اصلاح شود
معاون سياسی دفتر رييس جمهور اذعان داشت: جريان اصلاح‌طلب كوشيده و مي‌كوشد ابعادی از قانون اساسی را كه راهگشای شرايط فعلی است، بويژه آنچه به حقوق مردم و تقدم قانون مربوط است را پررنگ كند و استفاده از ظرفيت آنرا به حداكثر برساند، چون اين سازوكار را قادر به پاسخ‌گويی به خواسته‌های مردم مي‌دانست و هنوز هم مي‌داند اما اگر با تفسيرهای عجيب و غريب و افزودن و كاستن يا پر رنگ‌ كردن جنبه‌هايي از قانون اساسی برای بلاموضوع كردن شالوده‌ی آن مثل تفكيك قوا، مرجعيت رای مردم، حقوق اساسی ملت و  يا عملا نقش آن واژگون شود يا افكار عمومی به چنين باوري برسد، آنگاه خودبخود قانون اساسي از حيز انتفاع ساقط مي‌شود
وی در عين حال يادآور شد: اصلاح‌طلبان در اين مسير حركت نكردند حتی آقاي خاتمی در 16 آذر دو سال پيش به صراحت بحث تغيير قانون اساسی را رد كرد و هزينه هم برای آن پرداخت اما بخش‌هايی از حكومت كه اتفاقا احتياج حياتي‌تری به همين قانون اساسی دارند، عملا در جهت بي‌اعتبار كردن آن سير كرده‌اند ممانعت از كاربرد سازوكارهای قانون اساسي هم همين نتيجه را دارد اگر متولي امامزاده احترام آنرا حفظ نكند، ديگران هم حفظ نخواهند كرد
وی در پاسخ به اين سوال كه مشكلات كنونی را تا چه اندازه معلول ضعف قانون مي‌دانيد؟ گفت: به نظر من فقدان قانون در پاره‌ای از موضوعات مهم وجود دارد مثلا نحوه‌ي اعمال اختيارات نهادهايی كه در قانون اساسی آمده، بايد در قانون عادی روشن شود كه بعضا نشده است اما گوهر مشكل فعلي، فقدان قانون يا نارسايی آن نيست؛ بلكه فقدان اراده‌ای جدی برای اجرای واقعي قانون است كه بعضا ريشه در قبول نداشتن تقدم قانون بر اشخاص دارد و بعضا در پاره‌ای ناسازواري‌ها در خود قانون اساسي
واله، مديريت شايسته را از عناصر عمده‌ی كارآمدی نظام سياسي دانست و خاطرنشان ساخت: نمي‌توانيم ادعا كنيم شايسته‌ترين نيروها در مديريت گماشته شده‌اند اما عامل اصلی ناكارآمدی چيز ديگري است كه اتفاقأ شايسته‌سالاری را هم همان عامل دشوار مي‌كند در تئوری كلان سياسي، بين مسووليت و اختيار بايد رابطه‌ی مستقيم، عينی و معناداری وجود داشته باشد فقط در اين صورت، اراده‌ها معطوف به پيشرفت جامعه مي‌شود چون به خاطر مسووليت عيني، مقام‌هاي صاحب اختيار حداقل به حكم حب ذات، نفع جامعه را در نظر مي‌گيرند
مرحوم امام (قدس سره) در نفی سلطنت و توجيه برتری جمهوري، همين مطلب را عينا به عنوان استدلال ذكر فرموده‌اند اگر بتوان از اختيار خود استفاده كرد و مسووليت آنرا بر دوش ديگران گذاشت - كه در رژيم‌هاي سلطنتی مرسوم است - آنگاه تمايلات ديگر در پرتو اين احساس مصونيت، مجال بروز مي‌يابد طبيعتا ابزارهای حكومتی در مسيرهايي متفاوت با وظايف ذاتي‌ا‌شان استخدام مي‌شوند و نتيجه آن ناكارآمدی است از طرف ديگر مسوولی كه اختيار ندارد، عملا نمي‌تواند وظيفه اش را انجام دهد لذا وظيفه‌ای كه در ساخت سياسي تعريف شده و در نتيجه، انتظار عمومی ايجاد كرده، انجام نمي‌شود و باز هم تلقی مردم ناكارآمدي سيستم است
عضو شورای مركزی جبهه‌ی مشاركت ايران اسلامی درباره موانع شايسته‌سالاری در كشور گفت: اگر اختيار و مسووليت موازی هم نباشند، در سامان طبيعی سلسله مراتب مديريت، به جای شايستگي رفته رفته سرسپردگی مي‌نشيند ولو سرسپردگی منافقانه اين فرايند گرچه كند اما كاملا طبيعي است شايستگی زمانی ملاك مي‌شود و بروز مي‌يابد كه هم زمينه‌ي مانور فراهم باشد و هم هر كس پاسخگوی كار خود باشد
واله تصريح كرد: موانع ديگری هم ذيل اين عامل اصلی وجود دارد؛ مثل كهنگی ساختار بروكراسي، فاصله‌ي بين تعليم و تربيت رسمی با نيازهای جامعه از جمله نيازهاي مديريتی و هكذا
وی درباره ميزان پايبندی اصلاح‌طلبان در حوزه‌های قدرت به اصل شايسته‌سالاري، گفت: اصلاح‌طلبان به اندازه وسعشان به اين امر وفادار بوده‌اند البته غرضم اين نيست كه همه‌ي انتصاب‌ها را توجيه كنم بلكه منظورم اين است كه به ميدان عمل توجه كنيم اين‌طور نيست كه مديران كشور چك سفيد در دست داشته باشند و هر تصميمی را كه درست مي‌دانند، بتوانند بگيرند يا اگر گرفتند، اجرا شود تلاش اين بوده كه ”كفايت” اصلي‌ترين پارامتر در انتخاب‌ها باشد اما قطعا تنها پارامتر نبوده ونمي‌توانسته باشد
واله درباره علل مشكلات موجود در برخی نهادهايی كه در دست اصلاح‌طلبان است مانند شوراها، گفت: قبلا هم گفتيم برای سنجش بايد مقايسه‌اي عمل كرد در يك دبيرستان هم نمي‌توان يك دانش‌آموز را گتره‌ای سنجيد، بايد با بقيه‌ی دانش‌آموزان يا گذشته‌اش سنجش شود روان‌شناس‌ها روش دوم را توصيه مي‌كنند، براي پرهيز از پيامدهای بد رواني بهرحال، اين انتظار كه نهادهاي در دست اطلاح طلبان همه كامل و بي‌عيب باشند، ناشی از مطلق‌گرايی است هيچ كس انسان كامل نيست همه كاملا انسان‌اند يعنی نقاط قوت و ضعف دارند كاركرد اين نهادها را در يك دوره‌ی معين بايد با دوره‌هاي ديگر يا نهادی مشابه سنجيد و آنگاه گفت كه پيشرفت كرده يا پس‌رفت شوراها هم نهادی جديد است كه هنوز چهارساله نشده و نبايد انتظاري از آن داشت كه از نهادهای بيست و چند ساله داريم الان قانون شوراها در دست تجديدنظر و بررسي است كه نشان مي‌دهد هنوز جايگاه اين نهاد قطعی نشده است بگذريم از اينكه مشكلات شوراهای بعضي شهرهای بزرگ را نمي‌توان به بقيه هم تعميم داد غرض اين است كه در اين سنجش‌ها علمی رفتار كنيم
واله درباره‌ی اين گفته كه «اصلاح‌طلبان با بن‌بست اجرايی مواجه‌اند و مديران اجرايی آنها فاقد استراتژی مديريتی مي‌باشند»، خاطرنشان ساخت: تعبير ”بن‌بست” به نظرم قدری مبالغه‌آميز است در قلمرو قوه‌ی مجريه گرفتاری كم نيست، اما همان قدر كه خوش خيالي و اميد واهی نادرست است، مبالغه در مورد دشواري‌ها هم غلط است؛ هيچ كمكی كه نمي‌كند، بماند، صدمه هم مي‌زند باز هم به گمان من، اين گونه داوری علت دارد نه دليل، يعنی واكنش روان‌شناختي است به احساس عدم تحقق انتظارهاي انبوه بسياری از اين انتظارها اساسا برآوردنی نيست و يا حتي برآوردن آنها بدست دولت مضر است مثلا بسياری انتظار دارند با مداخله‌ی دولت و به سرعت قيمت كالاها كنترل شود خوب اين انتظار را اولا نمي‌توان برآورد، ثانيا اگر هم بتوان، نبايد اين كار را كرد چون به فرايند كلان توسعه‌ي اقتصادی لطمه‌ی اساسی مي‌زند بايد توجه كنيم كه در هر زمينه‌اي، ”بهترين كار” فقط يك گزينه از ميان گزينه‌های بسيار است و هر كار خوبي، درست مثل دارو، عوارض نامطلوب هم دارد يك ميل روان‌شناختي به فراموش كردن اين اصول عام، هميشه وجود دارد كه گاهی در شكل مبالغه بروز مي‌يابد
وی دليل نقدهايی كه به سطح و كيفيت آزادي‌های موجود در كشور وارد مي‌شود را اينگونه عنوان كرد: به نظر من بافت اجتماعی ما كه تكثر سازمان نيافته‌ی فرهنگي بارزترين خصيصه‌ی آن است، منشا اصلی اين مشكل است خصلت ”استبدادزدگي” و ”شخصيت غير دموكراتيك” كه منحصر به مديران هم نيست، كاستي‌هاي قانونی و رويكردهای غلط اجرايي، زاييده‌ی اين ساخت است تا اين ريشه برجاست، هر برگ و بری برود، برگ تازه‌ای مي‌رويد و جای آنرا مي‌گيرد همين مقدار آزادی كه الان هست از يك‌سو بواقع بخش‌هايي از جامعه را بشدت نگران مي‌كند و از سوی ديگر، بخش‌های ديگری را به هيچ وجه ارضا نمي‌كند نبايد گفت بيخود نگران مي‌شوند يا بيخود ارضا نمي‌شوند در يك بحث توصيفي، بايد و نبايد راه ندارد ما با واقعيت اين جامعه سروكار داريم اين گرايش‌ها واقعا هست چه ما بخواهيم و چه نخواهيم و با ضرب و زور هم تغيير نمي‌كند طبعا به مقدار آزادي، انتقادهای سخت از دو جانب كاملا متضاد مي‌شود
وی در خاتمه تصريح كرد: كاری كه در اين ميان مي‌توان و بايد كرد، اين است كه اولا از ارتقای اين كشمكش به درجه‌ی ستيز ممانعت شود ثانيا اقناع همه‌ی اطراف به علت حقيقی و نه علل موهوم اين وضعيت؛ ثالثا اقناع همه‌ی اطراف به اينكه رواداری تنها راه حل كم‌ضرر‌تر است و ديگر راه‌حل‌ها يا اساسا موهومند يا ضرر بيشتری دارند، مثلا اگر بدنبال حذف برويم، ممكن است آنچه آخرالامر حذف مي‌شود، مشكل ما نباشد بلكه خودمان باشيم يا صدمه‌های جبران‌ناپذير بزنيم و سرانجام كمك كردن به فرايند كنارآمدن جامعه با خصوصيات عينی و واقعی خودش اگر از اين منظر نگاه كنيم بخوبی مي‌فهميم كه قانون فقط مركبی است روی كاغذ كه شأن آن نه اثر گذاشتن بر واقعيت جامعه بلكه منعكس كردن آن است و ما متاسفانه اين نكته را بد مي‌فهميم لذا ساختار قانونی علت مشكلات كشور نيست بلكه معلول و انعكاس آن است