عزت الله سحابي: آقايان معتقدند نقشی در سقوط مشروعيت حكومت
ندارند،
بلكه افكار عمومی را اصلاح طلب ها و ملي– مذهبی ها منحرف كرده
اند
"روان
گردانی"
در زندان
اعتراف گيری در بازجوئي
مصاحبه مشروح و سه بخشی مهندس عزت الله سحابی، سخنگوی منتخب
"ائتلاف ملی – مذهبی" با روزنامه ياس نو، علاوه بر ديدگاه ها،
حاوی اطلاعاتی است در باره دوران بازداشت و بازجوئی و اعتراف
گيری. او در اين مصاحبه می گويد كه يك دستگاه مستقل از وزارت
اطلاعات و امنيت اين اعتراف گيری ها را هدايت و رهبری می كرده
است. يعنی تشكيلاتی كه اكنون دوباره بازداشت شدگان ملي- مذهبی را
زير همان فشارهائی گذاشته كه سحابی در مصاحبه خود آن را افشاء می
كند. دانشجويان دستگير شده نيز توسط همين دستگاه و به همين شيوه
(باضافه شكنجه جسمي) قرار دارند و اين تجربه ايست كه از دهه 60 و
از واحد ويژه كميته های انقلاب به سرپرستی محسن رفيقدوست اكنون
به حراست سپاه پاسداران و واحد ويژه ای كه از مثلب قوه قضائيه-
سازمان امنيت موازي- حراست سپاه تشكيل شده و مقر آن در يگان
"ثارالله" سپاه پاسداران است به ارث رسيده است. بی شك اعترافاتی
كه اكنون از بازداشت شدگان می گيرند، چنانچه مانند زهرا كاظمی
زيرشكنجه كشته نشوند و يا برای جلوگيری از افشای جنايات مانند
رهبران و اعضای وقت حزب توده ايران و ديگر سازمان های سياسی
اعدام نشوند روزگاری نه چندان دور با افشاگری هائی نظير همين
مصاحبه عزت الله سحابی برملاء خواهد شد. مصاحبه عزت الله سحابی
از اين نقطه نظر، يعنی همزمانی مطالب مطرح شده در آن با اعتراف
گيری از دانشجويان و چند ملي- مذهبی بازداشت شده و يا اعتراف
گيری از عباس عبدی اهميت چند جانبه دارد. سحابی در باره دوران
بازداشت و بازجوئی و اعتراف گيری خود از سيستم روان گردانی
زندانيان ياد می كند. همان كاری كه اكنون در سلول های انفرادی با
امثال عبدی و يا سازگارا و ديگران می كنند. سحابی می گويد:
"آنها كه از ما بازجوئی كردند و تشكيل پرونده دادند ماموران
وزارت اطلاعات نبودند و لذا غير قانونی هستند و اتفاقا به همين
دليل هم هست كه نمی توانند امضا و مهر خود را بر اين اقدامات
بگذارند. آنها فقط می خواستند ما را محكوم كنند والا برای كسی كه
از اتهامات به برانداری و ارتباط با دول خارجی تبرئه می شود حكم
11 سال زندان صادر نمی شود."
سحابی درباره دليل دستگيری خود و ديگر ملی مذهبی ها می گويد:
" آنها مدعی هستند كه اگر مردم نسبت
به حاكميت بی اعتقادند و يا در انتخابات رای نداده اند، اين ما
ملي- مذهبی ها بوديم كه از طريق مطبوعات و اقدامات سياسی موجب
انحراف افكار عمومی شده ايم. درحالی كه واقعيت كاملا عكس
اين ادعا بود، زيرا خواست های مردم بسيار فراتر از مطالبات ما
واصلاح طلبان جبهه دوم خرداد است. اين جريان معتقد است كه ما،
يعنی كل اصلاح طلبان باعث انحراف و
جابجائی در افكار عمومی شده ايم. به هيچوجه حاضر نيستند
نگاهی هم به عملكرد خودشان بيندازند."
در پاسخ به اين پرسش كه اين دستگيری ها بر محبوبيت دستگير شدگان
می افزايد، سحابی می گويد:
"اينها به اين مسائل فكر نمی كنند. در حقيقت بعد از ماه ها زندان
انفرادی و بازجوئی های مداوم كه خودشان هم قبول دارند كه دراين
بازجوئی ها مرا خيلی اذيت كرده اند. در چنين شرايطی وقتی من و
دوستانم از زندان بيرون آمديم متوجه شديم لطف مردم نسبت به ما به
مراتب بيشتر شده است و در واقع آنها باخته اند. آنها طبق اظهار
خودشان - در غياب من- به يكی از دوستان زندانی خواستند من را بد
نام، سياه و لكه دار كنند. در زندان به ايشان كه پس از من
بازجوئی شده بود، گفته بودند ما كاری می كنيم تا سحابی ديگر جرات
نكند كانديدای رياست جمهوری بشود، در حالی كه هدف من و مرام من
اين نيست كه بخواهم به آن مقامات برسم.
درزندان اذيت های فيزيكی نبود ولی در يك دوران ما را تحت فشار
بسيار شديد شبانه روزی گذاشتند. مثلا از بعد از ظهر يك روز تا
صبح فردا باجوئی از من را ادامه می دادند. من با اين شرايط سنی
در جريان اين بازجوئی ها خرد شدم. دروغ های بسيار بزرگی می گفتند
كه كذب آنها بعدها ثابت شد. از قول وزارت اطلاعات دروغ هائی را
نقل می كردند، دو بار روزنامه چاپ شده "عصرما"
را آوردند كه در آن مقاله ای عليه ما نوشته و حتی ما را سزاوار
اعدام دانسته بود. بعد كه بيرون آمدم و تحقيق كردم فهميدم همه
دروغ بوده است. آنها خيلی تلاش كردند تا ما را فريب دهند كه دوم
خردادی ها عليه ما مطلب می نويسند. همچنين ما را "روان
گردانی" كرده بودند. من برای يك دوان آدمی ديگری شده
بودم، يعنی كاملا خودم را فراموش كرده بودم. البته بعد 2- 3 ماه
پس از بحران قلبی و انتقال به بيمارستان بقيه الله (بيمارستان
سپاه و محل مرگ زهرا كاظمي) دوباره به حالت عادی بازگشتم. وقتی
آن شب های متوالی مرا در مورد مساله براندازی تحت فشار قرار داده
بودند، به ناچار در آخر تسليم شدم و گفتم هر چه بخواهيد من قبول
دارم. فقط برای اين كه از فشار خلاص شوم. البته بعد كه اندكی
موقعيتم بهتر شد در بيمارستان تمام حرف هائی را كه در آن دوره
قبول كرده بودم رد كردم. ولی در دادگاه تمام اين مسائل را انكار
كردند. وقتی دادگاه تشكيل شد آنچه كه بعنوان كيفرخواست 120 صفحه
ای ارائه شد همه اقارير من بود كه زير فشار كرده بودم و بعد هم
آنها را رد كرده بودم. مدارك آنها فقط اقارير من بود."
سحابی در بخشی ديگر از مصاحبه خود، از خنثی شدن ترفند ايجاد نفاق
در ميان ملی – مذهبی ها می گويد:
"به دوستان من كه بازداشت شده بودند هم زياد دروغ گفته بودند. از
قول دوستان من حرف هائی دروغی به من زده بودند كه 15 ماه بعد
متوجه شدم كليه آن حرف ها دروغ بوده است. لذا وقتی آزاد شدم نامه
مفصلی به رئيس دادگاه نوشتم و گفتم كه تمام حرف هائی كه درباره
دوستانم گفته بودم كه ديگر با آنها كار نمی كنم را پس می گيرم."