|
دكتر
هاشم آقاجری در پيامی كه به
تاريخ 17 بهمن ماه، خطاب به
نمايندگان معترض مجلس كه تحصن كرده
بودند نوشت:
منطق
بنيانگذار جمهوری اسلامی
يعنی همان منطقی كه قانون
اساسی مشروطه را ملغی اعلام
كرد و بحق تعيين سرنوشت هر نسل را
بدست همان نسل به رسميت شناخت
همچنان معتبر است. بايد به نسل
كنونی حق داد كه خود ساختار
حكومت و قانون اساسی خويش را
انتخاب كند.
تحصن
26 روزه شما در اعتراض به رد صلاحيت
ها موجب تشكر و مايه دلگرمی و
اميدواری است. هر چند كه در شش
سالی كه از عمر دولت اصلاحات و
چهار سالی كه از دوره مجلس
اصلاحات گذشته است، در اثر ضعف اراده و فقدان شجاعت فرصت های بزرگ بسياری
از دست رفت و بر اعتماد ملت آسيب
هايی جدی وارد شد، اما اقدام
اخيرتان در ايستادگی بر سر
سوگندی كه خوردهايد و
پيمانی كه با مردم بستهايد و
دفاع پيگيرانه و صادقانه از آزادي,
دموكراسی و حق حاكميت ملت ميتواند
موجب بازسازی اعتماد آسيب ديده
از يك سو و شفاف شدن مرز بين اصلاح
طلبان و مردم سالاران راستين از
قدرت طلبان و فرصت طلبان از سوی
ديگر گردد.
فيلسوفی
گفته است كه تاريخ دوبار تكرار ميشود؛
يكبار بصورت تراژديك و دگر باره به
گونهای كميك. گويی اينك به
تماشای تكرار كميك تاريخ نشستهايم.
با
مرگ آزادی انتخابات و مجلس آزاد
و مستقل از سلطنت, مشروطيت و
آزادی نيز مرد و به دنبال آن
استقلال كشور نيز قربانی سلطه
خارجی گرديد. خرزهره استبداد و
استعمار و استثمار جايگزين گل
های سرخ و سفيد و سبز آزادي,
استقلال و عدالتی شد كه با خون
های پاك ستارخان ها و شهيدان
انقلاب مشروطيت آبياری گشته بود.
پارادوكس
وجه دموكراتيك و وجه اتوكراتيك
قانون اساسی اينك می رود تا در
كوتاه مدت در چارچوب كنونی به
سود وجه اتوكراتيك رفع گردد.
در
كنار اين تكرار كميك تاريخ اما شاهد
يك تراژدی هم هستيم. "تراژدی
خاتمی” رئيس جمهوری كه
ايرانيان و جهانيان به او به عنوان
پرچمدار حقوق شهروندي, آزادی و
دموكراسی در ايران و منطقه چشم
دوخته بودند اما اينك كارش به
جايی رسيده است كه اگر در گذشته
فرصت سوزی های او را به حساب"
نتوانستن ها " و "نگذاشتن ها"
می گذشتند اكنون صورت گرفتن هر
گونه عمل سودمند در جهت احقاق حق
آرمان هايشان از جانب وی
منتفی دانسته و از وی نااميد
گرديدهاند.
اكنون
مردم ايران پس از شش سال به تجربه
دريافتهاند كه با حفظ ساختار
موجود اميدی به هيچ گونه تحول و
اصلاحی نيست, در حالی كه جامعه
ايران نياز به تحولی بنيادی و
ساختاری را به صد زبان بيان ميكند.
تناقض ها و بن بست های حاصله,
تنها محصول عملكرد افراد, روش ها و
سياست ها نيست بلكه ريشه در
پارادوكس های لاينحل موجود در
ساختار حقوقی و ساختار حقيقی
دارد.
منطق
بنيانگذار جمهوری اسلامی
يعنی همان منطقی كه قانون
اساسی مشروطه را ملغی اعلام
كرد و بحق تعيين سرنوشت هر نسل را
بدست همان نسل به رسميت شناخت
همچنان معتبر است. بايد به نسل
كنونی حق داد كه خود ساختار
حكومت و قانون اساسی خويش را
انتخاب كند.
مردم
يكبار ديگر همچون دوم خرداد 76 اما
به شيوهای ديگر و با مبارزه
منفی به اقتدارگرايان تماميت
خواه "نه" خواهند گفت.
اينجانب
ميدانم كه ممكن است پس از انتشار
اين پيام به عنوان اسيری در بند
كه حكم اعدام را نيز همچون شمشير
داموكلس بر فراز سرش نگاه داشتهاند
تحت فشار و آزار قرار بگيرم. ممكن
است حكم اعدامم را تاييد و ابرام
كنند و يا حداقل همچنان مرا در بند و
زندان نگاه
دارند
اما مرا نيز با خدای خويش و ملت
خود عهد و پيمانی است.
بر
سر عهد خويش هستم و به امام بزرگ و
آزادهام حسين (ع) اقتداء ميكنم.
اطمينان دارم كه در پيكار جبهه
اسلام رهايی بخش, حقوق بشر و
آزادي, دموكراسي, برابری و صلح با
جبهه اسلام طالباني, استبداد,
اقتدارگرايي, خشونت, جنگ و تروريسم
پيروزی از آن جبهه نخست است. گواه
اين "حقيقت", واقعيت تاريخ و
فرجام برده داري, استعمار, فاشيسم,
توتاليتاريسم و... می باشد. (اين
پيام توسط همسر آغاجری دراختيار
خبرگزاری ها قرار گرفت.)
|