| 
                  
                   از سال
                  1376 تاكنون كسانی كه داعيه
                  برقراری امنيت در جامعه را داشته
                  و خود را سربازان گمنام امام زمان (
                  عج ) و پرچمدار صلح 
                  و دوستی می دانند ، بنده
                  را با اتهامهای چون :
                  فعاليتهای تبليغی عليه نظام ،
                  به راه انداختن تشكيلات
                  غيرقانونی و فعاليت تجزيه
                  طلبانه ، اجرای مراسم در قلعه
                  بابك ، انتشار و پخش تقويم به زبان
                  آذری و تحريك قومی ؛ بدون
                  هيچگونه توجيه و تفهيم اتهام و به
                  صورت كاملا تحقيرآميز دستگير و
                  تفتيش عقايد نموده اند. در اين راه
                  از ورود به حريم خصوصی حقير نيز
                  ابايی نداشته اند به طوری كه
                  بارها اقدام به تفتيش منزل و محل
                  كسبم بدون حكم دادستانی نموده
                  اند، با تماسهای مكرر تلفنی
                  به ايجاد رعب و وحشت و تهديد
                  خانواده ام پرداخته اند ، اقدام به
                  تفتيش و ضبط كتب و نوارهای كاملا
                  مجاز آذری، از جمله سروده ها و
                  اشعار و آثار اينجانب ( ضبط حدود 600
                  نسخه تقويم آذری سال 1382 از منزل )
                  كرده اند – توضيح اينكه هيچگونه
                  مطلب يا تصوير غير شرعی و غير
                  اخلاقی و يا اهداف تجزيه طلبانه
                  در آنها وجود نداشته است – 
                  
                   
                  -
                  همچنين بارها و بارها به احضار غير
                  رسمی بدون ارائه مجوز قانونی
                  و قضايی نموده اند.
                  
                   
                  - در يك
                  مورد ، در حاليكه تاريخ صدور حكم
                  بازداشت 26/4/82 بوده در تاريخ 3/6/82
                  اقدام به اجرای خودسرانه حكم
                  بازداشت نموده اند.
                  
                   
                  - ازمظالم ديگر در حق اينجانب ،
                  بازجويی های طولانی با
                  چشمان بسته و ادای الفاظ
                  تحقيرآميز و ناسزاهای ركيك به
                  بنده و مردم شرافتمند آذربايجان
                  بوده است.
                  
                   
                  - بنده را مجبور و ملتزم به تغيير
                  نام محل كسبم – به علت آذری بودن
                  -  نموده
                  اند ( نام محل كسبم "چنلی بئل"
                  است )
                  
                   
                  - بی توجهی به اعتصاب
                  غذای اعتراض آميز و طولانی
                  مدت اينجانب ، شكنجه روحی فراوان
                  ، تهديد به تعطيلی محل كسب ،
                  نگهداری در بازداشتگاه به مدت 4
                  روز بدون هيچگونه توجيه قضايی و
                  حقوقی ، پوشاندن لباس زندانيان
                  در ملاء عام و انتقال به زندان
                  خلافكاران و مجرمين و معتادان ، همه
                  وهمه تنها بخش كوچكی از آزار
                  مدعيان صلح در حق بنده بوده است.
                  
                   
                  تصور
                  بنده از علت اصلی اين همه آزار و
                  اذيت چيزی نيست جز اينكه هموطنان
                  غيرتمند و شريف آذربايجان اراده
                  كرده اند تا به خويشتن خويش بازگشته
                  و هويت ملی و مذهبی خود را
                  زنده نگهدارند و اينجانب به عنوان
                  فرزند كوچكی از اين خطه بزرگ ، با
                  توكل بر خداوند متعال اراده كرده ام
                  تا با فعاليتهای منطقی ،
                  قانونی و كاملا فرهنگی در جهت
                  تبيين حقوق شهروندی آنها
                  گامهايی هرچند بسيار كوچك
                  بردارم.
                  
                   
                  شايد
                  جرم نانوشته اينجانب احيای هويت
                  فرهنگی ، اجرای دستورات
                  قرآنی ( آيه 13 سوره حجرات ) ،
                  تاكيد بر كنوانسيون سازمان ملل در
                  حمايت از اقوام و يا اجرای اصول 15،
                  19 ، 48 ، قانون اساسی جمهوری
                  اسلامی ايران است !
                  
                   
                  حال
                  سئوال اساسی حقير اين است كه چرا
                  عليرغم شكنجه های روحی و
                  جسمی ، هتك حرمت ، بازجويی ها
                  و اذيت و آزار فراوان اينجانب طی
                  ساليان متمادی ، تاكنون هيچگونه
                  دادگاه و محكمه ای برای اثبات
                  جرمم تشكيل نشده است ؟ و هيچ گوش
                  شنوای حقيقت جويی ، ندای
                  عدالت خواهانه ام 
                  را نشنيده است كه اين نه صدای
                  يك فرد بلكه فرياد يك ملت بزرگ و
                  رشيد است، ملتی كه سالهاست در
                  آتش بی عدالتی سوخته، اما نه
                  به خاكستر كه به آتش زير خاكستر بدل
                  گشته است .
                  
                   
                  اين
                  مسئله زنگ خطری است برای
                  آنانكه تصميم گرفته اند تا هويت و
                  فرهنگ كهن ملت آذربايجان را نابود
                  نمايند كه اين بازی با آتش است
                  زيرا ما آذربايجانی ها فرزندان
                  همان پدرانی هستيم كه در طول
                  تاريخ سرافرازانه در احقاق عدالت و
                  آزادی در كنار ملت ايران رشادتها
                  كرده اند.
                  
                   
                  حال
                  انتظار حقير از جنابعالی اين است
                  :
                  
                   
                  در
                  چارچوب اصل نود قانون اساسی ، در
                  حد توانتان از حقوق شهروندی
                  اينجانب دفاع نماييد.
                  
                   
                  اگر
                  دولت و مجلس محترم توان پياده كردن
                  اين اصل و ساير اصول معطل مانده
                  قانون اساسی را ندارند در پيشگاه
                  ملت به ناتوانی خود اعتراف
                  نمايند كه شرح ماوقع بنده دليلی
                  روشن و مستند است بر اين ناتوانی
                  !!
                  
                   
                  به اميد
                  ريشه كن شدن تبعيض نژادی در
                  سراسر جهان
                  
                   
                  عباس
                  لسانی ( لئيسانلی ) – اردبيل
                  
                  
                  
                    |