انتخابات مجلس هفتم

پيك

                         

 ما اگر بوديم
اصلاحات را از سقف شروع می كرديم؟
  مليحه محمدی                                                            

 

 

پنجشنبه ٢٥ دی ۱۳۸۲

همان گونه كه بسياری نگران و بعضی اميدوار بودند! هيئت های اجرايی صلاحيت بسياری كانديدادها، از جمله 80 نماينده مجلس حاضر را كه قاعدتأ هنوز چهار تا پنج ماه ديگر امر قانونگذاری كشور را برعهده دارند، رد كردند.

با اينكه در پيش بينی اين احتمال اكثريت نيروهای سياسی همسو بودند اما رهنمودهای آنان برای مقابله با اين حالت و اساسأ در مقابل انتخاباتی با اينهمه غمز و رازها، پاسخی ساده و از پيش آماده بود كه نه در جهت مقابله با وضعيت های احتمالی ، و نه پاسخی به اصلی ترين پرسش راهبردی بود. زيرا پرسش اصلی كه متوجه راهبرد است، نه در باره آن عملی است كه انجام نمی دهيم. آنچه نمی كنيم اهميت توضيح ندارد، مگر آنكه آنچه قرار است انجام شود، در گروی آن باشد و منوط به آن!

از همين روست كه من شخصأ تا به امروز و از پی همه پرسش ها و پاسخ ها درنيافته ام كه تلاش برای گشودن فضای دموكراتيك، برگزاری رفراندم وبسياری خواستهای ريز و درشت ديگر، و حتا كوشش در جهت تغييرات بنيادی چرا نافی حضور در مجلس است؟ زيرا با هر گونه محاسبه ای به نظر می رسد كه با حضور اصلاح طلبان در پارلمان، مبارزه برای تمام اين امور سهل تر است تا با سلطه بلامنازع جريانی كه تاب تحمل ايشان را نيز ندارد.
اما عليرغم همه اين استنتاجات بديهی، باز گروهی كه تحريم را تاكتيك محوری و بالاتر از آن استراتژی سياسی خود قرار داده اند، به جای آنكه در صدد چاره ای برايند بر بستر اين چشم اندازهای نگرانی زا، شادمانه تر و زودهنگام تر پيام هميشگی شان
تحريم را ابلاغ كردند! و گروه های ديگری كه ازغافلگيری دوم خرداد درس وارونه گرفته و گمان كرده بودند كه بايد با پيش بينی شركت يا عدم شركت مردم انتخابات را تأييد يا تحريم كرد؛ ديدند كه انصافأ اينبار اسباب تحريم مهيا ست.

به اين ترتيب اپوزيسيون يك بارديگر بجای مبارزه با مشكل و مشكل سازان اصلی به تضعيف نيرويِی پرداخت كه بارزترين جرمش در دادخواست خود اين بزرگواران نيز، ضعف در مقابل آن مشكل آفرينان بود! هرچه گفتند و هر چه تصوير كردند، همه حاكی از آن بود كه درپس ِ اين ضعيف كشی! قرار نيست كه نيروی اصلحی را تقويت كنند ـ يعنی سراغ ندارند ـ و تقويتی اگر بشود در حق همان قدرت نامشروعی ست كه اصلاح طلبان به اتهام عدم توانايی مبارزه با آنان بايد خلع يد شوند و آنهم در زمانی كه نيروی جايگزينشان نيز هيچ نيست مگر همان نازنينان.

از بابت همين آينده نگری منطقی! است كه حضرات به اين حذف بی سابقه دست يازيدند و به اميد قهر مردم از صندوق ها نشستند! به اميد همان قهر و همان نااميدی كه اپوزيسيون از آن حماسه و سرود ساخته است! اپوزيسيون آيا نمی داند كه مخاطب او نيروی معينی كه تحريم می كند تا سياست ديگری را آغاز كند نيست، بلكه انبوه مردمانی هستند كه از پيشبرد آنهمه وعده ها كه بسيارش اساسأ نابجا بود! نااميد شده و دراين نااميدی نه تنها در انتخابات شركت نمی كنند بلكه هيچ كار ديگری هم نمی كنند؟ بی گمان اپوزيسيون اينرا می داند و بی گمان هيچ كدام از صادركنندگان فرمان تحريم قادر نيستند برروی كمترين واكنش عمومی بعد از خلع اصلاح طلبان و قرق مجلس بدست جريان راست شرط بندی كنند! زيرا كه خود نيز شاهدند كه جامعه در بی تفاوتی و انفعال سياسی است. پس دريغا! ايشان بر روی بی تفاوتی سياسی مردم شرط بندی می كنند و بر انفعال سياسی سرمايه گذاری! برنده اين شرط بندی اما مخالفان ايشان هستند و حاصل سرمايه گذاری شان نيز جز زيان نيست....

اما عليرغم اينها همه! بار ديگر اين نيروی "ضعيف" و اين اصلاح طلبان "ناپيگير" در ميانه ميدان اند؛ در مبارزه ای پايانش نامعلوم. و اگر بتوان تبی، تحركی در بدنه عمومی جامعه آفريد از طريق پی گيری اين حالتی است كه اصلاح طلبان و در رأس آن مجلسی ها برقرار كرده اند.

****
بنا داشتم از آنچه كه محتمل است در اين روند پيش بيايد بنويسم كه خبردار شدم كه رهبر دستور تجديد نظر داده است و بخصوص صلاحيت نمايندگان فعلی را در لفافه تأييد كرده است. اولين چالشی كه اينجا به هر ذهنی و با هر نيتی بيايد، دشواری وضعيتی است كه اينك نمايندگان مجلس و حاميان اصلاح طلبشان به آن گرفتار آمده اند.

آن زمزمه ها كه می گفت همه اين داستان با هر پايانی كه داشته باشد بازی و نمايش است، آن ذهنيتی كه در تمام گفته ها و نوشته هايش بی صبرانه دنبال شكست هر تلاشی در داخل بی تابی می كند، اكنون خيز برداشته است تا اگر نمايندگان در هر مرحله ای و با تكيه بر هر نتيجه‌ای! كوتاه بيايند، رسالت تاريخی خودش را در پراكندن فضای شك و بی اعتمادی پی بگيرد. و اوضاع ظاهرأ چه بر وفق مراد اوست!

از يكسو قطعأ هم اينك نمايندگان مجلس زير شديدترين فشارها برای شكستن تحصن اعتراضی خويش قرار گرفته اند؛ از سوی ديگر امروز چهارمين روز از تحصن نمايندگان مجلس بود با ابراز پشتيبانی  جدی استانداران تقريبأ سراسر كشور و دوازده وزير و معاون وزير و اما باز تنها! تنها از مردمی كه گويا نااميد شده اند؛ كه قهر كرده اند و قرار گذاشته‌اند كه از هيچ نيروی سياسی معينی پشتيبانی نكنند.

راستی اين حالت عمومی بسود پيشبرد مبارزه دموكراتيك است؟ آيا مردمی كه امروز به ياری اصلاح طلبان به مجلس نمی روند، فردا كه نمايندگان به سبب پافشاری بر خواست های فزونتر به ايستادگی ادامه دادند تا از صحنه حذف شدند، فردا كه مجلس از پای تا سر در دست جناح راست افتاد، مقابل مجلس اجتماع كرده، در حمايت از اصلاح طلبان نه! در مخالفت با جريان راست كوششی خواهند كرد؟ داستان گرجستان را نمي‌گويم، اعتراضی نشان خواهند داد؟

راستی اصلاح طلبان هم اينك و در ميانه اين ميدان چه بايد بكنند كه از خودی و بيگانه ناسزا نشنوند و ناروا نبينند؟ اين واكنش رهبری حتا اگر عقب نشينی واقعی و نه نقشه برای جلوگيری از طرح مجدد اصلاح طلبان در اذهان مردم باشد، آنان را در وضعيت بسيار بغرنجی قرار داده و بقولی آچمز كرده است.

راستی به اميد كدام حمايت مردمی و با وجود فشارهايی كه حتمأ هم اينك برای پايان دادن به تحصن آغاز شده است، بايد بر خواسته های بالاتر پای فشرد؟

در صدد بودم و اصلأ نوشتن مقاله را عليرغم تب و بيماری ، از آنجهت آغاز كرده بودم كه بگويم، بياييد پيش فرض ها و حتا فرض های منطقی را اينك كه دستان كوتاهی داريم كنار بگذاريم و بجای تأييد و تحسين بی تفاوتی و نااميدی مردم، از آنان بخواهيم كه اين مبارزه علنی و عينی را كه در خانه ملت جاری ست حمايت كنند. نگوييم كه آنها در سوك حذف خود و برای حقوق خود برخاسته اند. اگر در جامعه ای هر گروهی بتواند فقط برای احقاق حق خود مبارزه كند و از پای ننشيند به جامعه آزادی دست خواهيم يافت. خواهند گفت نماينده مجلس بايد از حق مردم دفاع كند. اما می بينيم كه در ولايت ما ايشان اول بايد بتواند از حق نمايندگی خود دفاع كند. و بگذريم از آنكه اينان در طول چهارسال گذشته حتا اگر ناموفق اما بر حقوق مردم پای فشرده اند.

ميخواستم بگويم : بر اين هموطنان مان، اصلاح طلب دولتی شان ميخوانيد، دينی، يا كه هر چه! هر ايرادی داريد وارد باشد! وخواسته هاشان نيز بقول اينروزها كف خواسته های شما باشد! اما اينرا چه می گوييد كه كف خواسته های شما نيز هنوز به دست نيامده است؟ و همان اندكی كه آنان كرده اند، مگر نه آنست كه اگر ما در آنجا بوديم، لابد ما بايد می كرديم. يا می تواند باشد كه ما اگر بوديم از سقف آغاز می كرديم!؟

اين اصلاح طلبان صفحه معينی از تاريخ تحول ميهن ما و يعنی كه بخشی از سرگذشت تاريخی ما هستند. به ياريشان برخيزيم تا به تحول تاريخی مان شتاب ببخشيم.
ما عمری ست كه جدا جدا مبارزه كرده ايم و با هم شكست خورده ايم. برخيزيم همراه هم مبارزه كنيم. باشد كه با هم پيروز شويم.

پيش از اينكه خبر داخل شدن رهبری را در ماجرا بگيرم، می خواستم اينها را بگويم و هنوز هم !

( اين مقاله از سايت ايران امروز انتخاب شده و عنوان آن از پيك است)

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی