انتخابات مجلس هفتم

پيك

                         

 

اطلاعيه راه توده – 21 ديماه 1382
تحصن را گسترش دهيد و به آن بپيونديد! ا
 

 

تحصن بهنگام نمايندگان مجلس ششم، در اعتراض به برپائی يك انتخابات شاهنشاهی، در نظامی كه عنوان جمهوری برخود دارد اقدامی است همسو با جنبش عمومی مردم ايران برای آزادی كه در سينه تاريخ اين دوره از كشورمان ثبت خواهد ماند.

25 سال انحراف از آرمان های اساسی انقلاب سال 1357 و شش سال مقاومت و سرسختی در برابر مردمی كه می خواهند از راه های مسالمت آميز و پارلمانی، تحول را در جامعه بحران زده ايران ايجاد كرده و عنان اختيار خويش را، خود بدست گيرند حتی اگر اين بار نيز با سد تحصن در مجلس نتوان مانع از ان شد، به همت مردم و از راه ها و خيزش های ديگر متوقف خواهد شد. ای كاش اين تحصن و مقاومت در برابر خودكامگی و آنها كه خواب تاج و تخت سلطنتی را در جمهوری اسلامی ديده و عمامه را بر سر خويش تاج شاهنشاهی فرض كرده اند، در همان نخستين دخالت ها در امور مجلس آغاز شده بود. همان روزی كه نامه رهبر به مجلس رسيد تا لايحه جديد قانون مطبوعات متوقف و بايگانی شود. در برابر اين دخالت غير قانونی و شاهنشاهی اگر از همان ابتدا ايستادگی شده بود و پاسخ هو و جنجال دارودسته های وابسته به مافيای قدرت و متكی به نيروهای نظامی در برابر مجلس را به مردم واگذار كرده بودند، چهار سال اساسی ترين مصوبات مجلس ششم در شورای نگهبان و مجمع تشخيص مصلحت بايگانی نمی شد.

اين كه ديروز چه بايد می شد و يا طول اين 6 سال چه نبايد می شد، بحث امروز و اين لحظه نيست، گرچه اين دفتر را هيچ قدرتی نمی تواند ببندد، زيرا برگی از تاريخ ايران است و تاريخ از سد حكومت ها و حاكمان پيوسته عبور كرده است.

آنچه كه ما امروز در مجلس ايران شاهد آن هستيم، تحصنی است كه در ماهيت واقعی خود، تنها در چارچوب رد صلاحيت داوطلبين نمايندگی مجلس هفتم نمی گنجد، بلكه اين رد صلاحيت ها جرقه ای بود به خرمن قدرت. جرقه ای كه بايد آن را به حريقی سياسی تبديل كرد و دامن جامعه ايران را از فقر و فساد و فحشاء، بی خانمانی و ظلم و غارت حكومتی پاك كرد.

تحصن پيوسته در جنبش های اجتماعی ايران شكلی موثر از اشكال مقاومت در برابر حكومت و بويژه قدرت سلطنتی بوده است و امروز در نظام جمهوری اسلامی قدرتی كه جنايت می كند و غارت دارای همان ساختاری است كه مردم ايران آن را ساختار سلطنتی می شناسند، گرچه نامش بيت رهبری و يا ولايت مطلقه فقيه و يا هر اسم و نام ديگری باشد.

ما اميدواريم اين تحصن درخانه ملت گرفتار مصلحت انديشی های گروهی نشده و پيش از آنكه تجربه يورش به تحصن 19- 23 تيرماه سال 1378 را بتوانند عليه آن سازمان بدهند، نهادهای سياسی و صنفی، مذهبی و دانشگاهی، كارگری و دانشجوئی با اعزام هيات هائی به آن پيوسته و زمينه را نه برای تجديد نظر در رد صلاحيت ها، بلكه تحميل تغييرات در ارگان‌های كليدی جمهوری اسلامی فراهم آورند. شش سال تجربه پشت سر مانده، در عرصه عمل نشان داد كه تا توازن نيرو و قدرت اجتماعی را نتوان به سود جنبش اصلاحات برهم زد، نمی توان آنچه بدست آمده را تثبيت كرد و يا گامی درجهت تحقق مراحل بعدی اصلاحات به جلو برداشت. توازن قدرت موجود را تنها با جلب حمايت افكار عمومی مردم، آگاه ساختن مستقيم آنها ( نه با اشارات نامفهوم درون حكومتی) و برانگيختن هوشياری آنها در ضرورت حمايت از كارزار مقاومت در برابر قدرت مطلقه می توان برهم زد. برپايه همين نياز و ضرورت بود كه راه توده در سرمقاله شماره 126 خود با صراحت خطاب به آنها كه به استقبال تحريم انتخابات و منفعل و بی اعتناء ساختن مردم نسبت به آنچه در اين مجلس می گذرد و آنچه كه بنام مجلس هفتم می خواهند برپا كنند نوشت:

"امروز و تا آستانه برپائی انتخابات مجلس هفتم، كه بيش از دو ماه فرصت باقی است، بحث نه بر سر شركت يا عدم شركت درانتخابات، بلكه بر سر برانگيختن حساسيت مردم و وارد ساختن آنها به صحنه كارزار مقاومت در برابر كسانی است كه می خواهند مجلس شاهنشاهی برپا كنند. تنها در صورت چنين بسيج افكار عمومی و حضور در صحنه ايست كه حتی اگر اعلام تحريم انتخابات بعنوان يك ضرورت و روش موثر در دستور كار جنبش قرار گيرد، از يك حمايت توده ای و وسيع برخوردار خواهد شد. بنابراين امروز بحث بر سر مقاومت و مقابله است، نه تحريم و انفعال و صحنه را ترك كردن"

در چارچوب اين تحليل و ارزيابی است كه ما به سهم خود تحصن كنونی در مجلس ششم را گامی بلند درجهت برانگيختن حساسيت های مردم و ضرورت توجه آنها به آنچه در پشت صحنه حكومتی می گذرد می دانيم و ضمن ابراز عميق ترين همبستگی ها، از كليه نهادها، سازمان ها، تشكل ها و حتی شخصيت های ملی و مستقل (به مفهوم نداشتن وابستگی به احزاب و سازمان های سياسی و صنفی) دعوت می كنيم، نه فقط در حد صدور اطلاعيه و بيانيه، بلكه به اشكال عملی به اين تحصن ملی بپيوندند. اين دعوت و ضرورت بی شك شامل دولت خاتمی، شخص وی  و حتی روحانيونی می شود كه ما می دانيم همزمان با نگرانی نسبت به آيند ايران، از آينده روحانيت در ايران نيز نگرانند. جای اين روحانيون در مجلس متحصن است نه در خانه های خود و يا اعلام پيوستن به تحصن در هر كجا كه هستند و امكان اعلام تحصن دارند. اين تحصن ملی را بايد با افشاگری های پياپی پيرامون ساختار مافيائی حكومت قوام و دوام بخشيد.

ما بار ديگر هشدار می دهيم كه فرصت ها محدود و لحظات تاريخی است. هيچ جنبش و حركتی بی نياز از مصالحه و گفتگو نيست، اما اين مصالحه و گفتگو زمانی به سود جنبش است كه متكی به نيروی اجتماعی بوده و توازن جديدی از قدرت اجتماعی را برای برهم زدن قدرت و ساختار حكومتی به نمايش بگذارد.

درود و سلام بر پايداری، بر مقاومت و بر همبستگی ملی در برابر احياء كنندگان نظام سلطنتی.

 

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی