ايران

پيك

                         

 

سخنی با مسولين صدا و سيمای جمهوری اسلامی 
آواز پيش از زلزله بسطامی را شنيديد؟
اين فغان و اعتراض پس از زلزله را هم بشنويد
!ا 
                                                           سيف اله بسطامی

 

 

 

 سحرگاه روز دوشنبه 8 دی ماه 1382 هم  طبق معمول اين چند روزه  گذشته كه ازفاجعه  زلزله زادگاهم بم ميگذرد  چشم بر صفحه تلويزيونها به ويژه تلويزيون ايران داشتم. خانم مجری برنامه اززنده ياد ايرج بسطامی پسر عمو يم كه در اين فاجعه جان باخت  ياد كرد و چندين بار هم قطعاتی با صدای آن زنده ياد پخش شد. هموطنان از تمامی نقاط جهان تلفن ميكردند و ابراز همدردی.  به خود جرات دادم زنگ بزنم تا از شنوندگان و تمامی هموطنانم از ابراز همدردی صميمانه شان سپاسگذاری كنم. در پايان سخنان كوتاهم كه بی اراده با بغض و اشك من همراه بود از مردم برای كمكهای مالی شان تشكر كردم واز خانم شيرين عبادی و شماره حسابی كه ايشان برای كمك به  هموطنان اين فاجعه باز كرده اند گفتم. به محض آوردن نام ايشان تماس تلفنی من را  قطع كردند و خانم مجری برنامه كه صدايشان را ديگرفقط از تلويزيون ميشنيدم نه در تلفن با  احترام فرمود: آقای بسطامی اگر سخن ديگری نداريد در اينجا از شما خدا حافظی ميكنيم.

 خانم مجری , مسئولين محترم صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران من هنوز سخن، كه چه عرض كنم بلكه سخن ها دارم اما متاسفانه شما سخنم را فقط به دليل آوردن نام خانم شيرين عبادی قطع كرديد وبه اين دليل  فرصت نشد از همه شما و همكارانتان كه درصدا و سيما و به هر انگيزه ای  برای پوشش خبری اين فاجعه و ياری به مردم بلا زده كار ميكنيد  به نوبه خود به عنوان كسی كه تا اين لحظه خبر از دست رفتن 20 نفر از عزيزانم را دريافت كرده ام  سپاسگذاری كنم.

اما سخنان ديگری هم دارم، بخصوص با مسئولين رده بالای سازمان راديو و تلويزيون ايران:

هم من ميدانم و هم شما، كه ما  ايرانيها مثل تمامی مردم ديگر دنيا همه يك شكل و يك جور نيستيم  و نه فقط از نظرظاهری بلكه از نظر مذهبی،  فلسفی، سياسي, زبانی و.....با يكديگر تفاوت داريم  و چه خوب كه اينطور است.  بنابراين اعتمادهای ما نيز به همديگر  متفاوت است. پس از وقوع حوادثی مثل فاجعه زلزله بم روحيه ياری رسانی و همدردی بالا ميرود؛ بسياری كه مستقيم كاری از دستشان بر نميايد اقدام به دادن كمكهای نقدی ميكنند. اولين سوال پس از تصميم به كمك كردن اين است: از چه طريق؟

پاسخ به اين  سئوال از كانال همان اعتماد كه عرض كردم ميگذرد. هم شما ميدانيد و هم من كه جمهوری اسلامی وبه خصوص  مسولان آن در بين  ايرانيانی كه در خارج از كشور زندگی ميكنند و به ويژه خيل عظيم مهاجرين از كمترين اعتماد برخوردارند، اگر نگويم كه مطلقا به شما اعتماد ندارند.

 در عوض اين ايرانيان  نه فقط ازنظر  وطن پرستی بلكه از نظر بشر دوستی و نوع دوستی  سر آمد هستند و اكثرشان به دليل تلاش و زحمت روزمره و تحصيلات عالی از نظرمالی در وضعيتی هستند كه ميتوانند كمكهای مالی قابل توجهی هم بكنند. به تنهايی در شهر كوچكی كه من زندگی ميكنم 5 پزشك ايرانی مطب دارند. تمامی اين عزيزان ميخواهند كمكهايی نقدی به هموطنان آسيب ديده و بلا زده بكنند، اما از سوی ديگر نمی خواهند كه كمك نقدی شان ...خور شود و سر از جيب ياسر و فائزه و فايقه و.....در آورد. اگر چند صد هزار ايرانی تنها به اين  دليل از كمك امتناع كنند چقدر مردم بلا ديده از اين كمك محروم ميشوند؟

شايد هموطنانی باشند كه بر من خرده بگيرند كه با آوردن نام خانم شيرين عبادی در تماس تلفنی ام اشتباه كرده و به اصطلاح به قضيه شكل  سياسی داده ام، كه جايش در اين روزهای سخت نيست. بايد بگويم اينطورنيست و  من اگر از بانو عبادی نام آوردم  بر اساس ملاحظات سياسی نبود.

اگر كمی عميق تر و وسيع تر به مساله نگاه كنيم می بينيم كه زلزله يك بلای طبيعی و زمينی است و نه آسمانی كه بر مردم بم برای گناهان كرده يا نا كرده نازل شده.  قضيه امتحان و كنكور الهی هم دركار  نيست، چون خداوند قادر و متعال و رحيم خود بهترازهركس، حتی بهتر از نهضت سواد آموزی ميداند كه اكثر مردم بلا زده بم بيسواد هستند وامتحان و كنكور و اين چيزها هم از اين مردم جايز نيست.  تازه آخه كدام آدم عاقل و بالغی ميتواند بپذيرد كه زلزله و كشتن دهها انسان ابزار امتحان گرفتن است؟ آخه  دم صبح ساعت 5 و نيم وقت امتحان از دويست هزار نفر انسان در خواب است؟  نه آقايان آدرس عوضی ندهيد. ناتوانی و بی مسوليتی خودتان را به پای خدايی كه به انسان مغز داده ننويسيد. اين خدا همين مغز را به امريكاييها و ژاپنيها هم داده. در آنجا همين امتحان 6 و 3 درجه ريشتری 2 تا كشته (ردی) داده و در بم بالای 25 هزار تا. بخواهيم يا نخواهيم پاسخ به اين سئوال كه چرا در ژاپن همين زلزله شايد 25 كشته و در 25 هزار تا يك پاسخ سياسی خواهد بود.

 خدا مغزرا  به ايرانيها نداده است تا بهترينهاشان را يا  درزندانها  نابود و  يا به اقصی نقاط عالم صادر كنيم. سری به جلوی سفارتخانه های آلمان و كانادا بزنيد تا مراكز صادرات مغز را ببينيد. از خواب بيدار شويد! مغز ايرانی پسته و خرما نيست. صدها و شايد هزاران مهندس و آرشيتكت ايرانی در سر تاسردنيا ودر داخل ايران توان طراحی و ساخت ساختمان های مقاوم را دارند.

شما اين حق را نداريد صدای من و امثال من را ببريد. شما اين حق را نداريد آواز گرم زنده ياد  ايرج بسطامی را حالا كه خاموش شده است پخش كنيد، در عوض صدای  پسر عموی داغدارش را خفه كنيد؛ چرا كه دنيای فكری اش با شما متفاوت است و از شماره حساب بانو عبادی برای كمك سخن رانده . شما حق نداريد شماره حساب كمكهای مالی را كه از كانالهايی ديگر مثل بانو عبادی و يا از  دگرانديشان است مسكوت بگذاريد و به اين ترتيب باز ماندگان اين زلزله را از اينگونه كمكها محروم كنيد.

ما ايرانيها از اين خودی و غير خودی كردنها خسته شده ايم  و بيزاريم. بگذاريد در عزا داريمان حداقل همه در كنار هم و خودی باشيم.

 

 دوشنبه 8 ديماه 1382

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی