ايران

پيك

                         

محاكمه صدام حسين

در دادگاه قاضی مرتضوي

                                 سيد ابراهيم نبوي

 

 

با توجه به علاقه بی حد و حصر و كم نظير آقای هاشمی شاهرودی رياست محترم قوه محترم قضائيه به رعايت عدالت اسلامی و محاكمه ديكتاتورها و جنايتكاران جنگی و غيره كه باعث شده است اين قوه محترم از ملت های تحت ستم از جمله آمريكای جهانخوار بخواهد كه محاكمه صدام در تهران برگزار شود. و با توجه به تخصص قوه قضائيه ايران به برگزاری محاكمات عادلانه و غيره، و با عنايت به اينكه بهترين قاضی و بازجو و دادستان و سخنگوی قوه قضائيه در ايران قاضی مرتضوی عزيز و ناناز است، محاكمه صدام حسين كه توسط قاضی مرتضوی برگزار خواهد شد را بخوانيد:

بازجو: خودتان را كاملا معرفی كنيد و هر چه بلديد بگوئيد.

صدام حسين: صدام حسين التكريتی، متولد ششم شوال 1936 در تكريت. چيز خاصی نمی دانم.

بازجو: سوابق مطبوعاتی خود را ذكر كنيد و به جرائم مطبوعاتی خود اعتراف كنيد.
صدام حسين: من دستور اعدام تعدادی از نويسندگان مطبوعات عراق را دادم، ولی خودم كار مطبوعاتی نمی كردم.

بازجو: مساله اعدام جزو مسائل خصوصی شماست و ما كاری به مسائل خصوصی شما

نداريم و فقط در مورد جرايم شما به عنوان جنايتكار جنگی و مطبوعاتی بازجويی می كنيم.
صدام حسين: بخدا من كار مطبوعاتی نكردم، من فقط آدم كشتم.

بازجو: دوباره سئوال می كنم. هر سابقه مطبوعاتی داريد بگوئيد. آيا تا كنون كار مطبوعاتی كرديد.

صدام حسين: نه من وقت نداشتم. بيشتر مشغول جنايات جنگی بودم.

بازجو: كليه روابط خود را با حزب منحله توده بيان كنيد.

صدام حسين: يك بار 35 سال پيش دستور حمايت از اين تشكيلات را دادم. چون روس ها به من گفته بودند.

بازجو: آيا روس ها كار مطبوعاتی می كردند و شما با مطبوعات دوم خردادی روسيه ارتباط داشتيد؟

صدام حسين: نداشتم.

بازجو: آيا هوادار حزب توده هم بوديد و با آنها ارتباط تشكيلاتی داشتيد؟

صدام حسين: نداشتم.

بازجو: از ميان اقوام، آشنايان، خويشاوندان ، پسرخاله ها و دختر عموهايتان كسی با

گروهكهای مختلف ضد انقلابی ارتباط مستقيم يا غير مستقيم داشت يا حتما ارتباط داشت؟

صدام حسين: ارتباط نداشتيم.

بازجو: آيا هوادار سازمان مجاهدين خلق بوديد؟

صدام حسين: نه، نبودم، ولی به مدت ده سال از آنها حمايت نظامی و مالی می كردم تا آنها بتوانند حكومت شما را سرنگون كنند.

بازجو: سرنگونی حكومت جمهوری اسلامی جزو مسائل خصوصی شماست. مسائل نظامی هم به دادگاه نيروهای مسلح و مسائل مالی به دادگاه كيفری دو ويژه غارتگران بيت المال مربوط است. فقط به عضويت يا هواداری از منافقين اشاره كنيد.

صدام حسين: من چند بار با مسعود و مريم رجوی ارتباط داشتم.

بازجو: آيا اين افراد هوادار منافقين بودند يا كار مطبوعاتی می كردند؟
صدام حسين: رهبران سازمان بودند و من با آنها ملاقات كردم.

بازجو: ملاقات به كميته اماكن مربوط است و جزو مسائل خصوصی شماست. شما بفرمائيد كه آيا هوادار منافقين بوديد؟

صدام حسين: نه، نبودم.

بازجو: پس اعتراف می كنيد كه هرگز هوادار منافقين نبوديد؟

صدام حسين: بله، اعتراف می كنم.

بازجو: به كليه گناهان و جنايات خود اعتراف كنيد و همه را توضيح دهيد و محل وقايع را

ذكر كنيد.

صدام حسين: من دستور اعدام دوازده هزار و سيصد و هفتاد و شش نفر را دادم.
بازجو: اعدام جزو مسائل خصوصی شماست و به ما مربوط نيست. لطفا در مورد روابط نامشروع خود با خانم موسوم به سونيا توضيح دهيد.

صدام حسين: سونيا زن من است و 23 سال قبل با هم ازدواج كرديم.

بازجو: آيا قبل از ازدواج هم با هم روابط نامشروع نداشتيد؟

صدام حسين: يادم نيست.

بازجو: بدجنس! حالا كه به اصل قضيه رسيديم يادت رفت. حتی يك ساعت هم رابطه نداشتيد؟

صدام حسين: يادم نيست.

بازجو: حتی ده دقيقه هم رابطه نداشتيد؟

صدام حسين: يادم نيست.

بازجو: جان مادرت راستشو بگو! حتی دو دقيقه هم رابطه نداشتيد؟ حتی دو دقيقه؟

صدام حسين: اصلا يادم نيست.

بازجو: حتی يك چشمك هم به هم نزديد؟

صدام حسين: يادم نيست. گفتيد چشمك داره يك چيزهايی يادم می آد.

بازجو: در كجا و چگونه و با كدام چشم در چه سالی به خانم سونيا چشمك نامشروع زديد؟
صدام حسين: ساعت ده و هفده دقيقه روز 23 جمادی الثانی 1399 هجری قمری با چشم راست در كاخ خودم به سونيا چشمك زدم.

بازجو: چرا به ايشان چشمك زديد؟

صدام حسين: چون زير چشمم می پريد.

بازجو: آيا شما با عوامل بيگانه و از جمله جاسوسان و سازمانهای امنيتی عراق رابطه خاصی داشتيد؟

صدام حسين: بله، من خودم رئيس همه آنها بودم.

بازجو: آيا خودتان هم برای آنها جاسوسی می كرديد؟

صدام حسين: نه، چون خودم رئيس انها بودم و يك عالمه جاسوس داشتيم.
بازجو: غلط كردي! تو بايد برای آنها جاسوسی می كردی.

صدام حسين: ولی من وقت نداشتم.

بازجو: بايد يك وقتی جور می كردی.

صدام حسين: قول می دهم خودم دفعه بعد جورش كنم.

بازجو: پس اقرار می كنيد كه خودتان جاسوس نبوديد؟

صدام حسين: نه، چون رئيس جمهور عراق بودم و وقت برای جاسوسی نداشتم.
بازجو: با توجه به اينكه رئيس جمهوری عراق بوديد، كليه روابط خودتان را با جبهه مشاركت عراق و دوم خردادی های آنجا و مطبوعات عراق بيان كنيد.
صدام حسين: ما جبهه مشاركت نداشتيم و حزب بعث داشتيم.

بازجو: نظرتان درباره بعثی های خائن عراقی چيست و آيا شما با بعثی ها و عوامل مزدور آنها هم رابطه داشتيد و نظرتان را مورد ديدگاههای نهضت آزادی در مورد پايان جنگ عليه بعثی های خائن بيان كنيد.

صدام حسين: من خودم بعثی خائن بودم.

بازجو: آيا با آنها رابطه هم داشتيد؟

صدام حسين: من رهبر آنها بودم.

بازجو: آيا هوادار آنها هم بوديد يا صرفا رهبر آنها بوديد؟

صدام حسين: من فقط رهبر آنها بودم و در جنگ هم فرمانده عمليات عليه ايران بودم.
بازجو: مسائل جنگ مربوط به مسائل خصوصی شماست و ما فقط می خواهيم بدانيم كه آيا شما به نفع نهضت آزادی هم موضع گرفتيد يا نه؟

صدام حسين: نه، ولی آنها عليه ما موضع گرفتند. ما كاری به نهضت آزادی نداشتيم،ما صرفا بمباران شيميايی می كرديم.

بازجو: بمباران شيميايی مساله خصوصی شماست و به ما ربطی ندارد، آيا با مهندس بازرگان مرحوم خائن و دكتر يزدی هم رابطه داشتيد؟

صدام حسين: رابطه نداشتيم، ما فقط به كشور شما تجاوز كرديم.

بازجو: مساله تجاوز جزو مسائل خصوصی شماست و به پزشكی قانونی مربوط است نه به دادگاه ما، آيا شما در جنگ تحميلی به نفع عراق موضع گرفتيد يا به نفع نهضت آزادي؟
صدام حسين: به نفع عراق

بازجو: چرا؟

صدام حسين: چون من رئيس جمهور عراق بودم و نمی توانستم به نفع ايران موضع بگيرم.
بازجو: پس چرا رئيس جمهور انگليس به نفع ما موضع می گيرد؟

صدام حسين: انگليس رئيس جمهور ندارد.

بازجو: اين مساله به ما مربوط نيست، بلكه به وزارت امور خارجه مربوط است. شما دقيقا شرح بدهيد كه در مدت رياست جمهوری خود چرا با جبهه ملی و نهضت آزادی برای جنايات جنگی همكاری می كرديد؟

صدام حسين: من آنها را نمی شناسم.

بازجو: چرا با كسانی كه آنها را نمی شناسيد همكاری كرديد؟

صدام حسين: من همكاری نكردم.

بازجو: كليه روابط خود را با آمريكا بيان كنيد.

صدام حسين: ما در سال 1981 با امريكايی ها همكاری می كرديم و در سال 1990 با آنها

می جنگيديم.

بازجو: رابطه شما با آمريكا از طريق سيامك پورزند بود يا عباس امير انتظام؟
صدام حسين: هيچ كدام

بازجو: قبول نيست. جرزنی نكن. يكی از اين دو تا را انتخاب كنيد. يا سيامك يا عباس.

صدام حسين: من با اين افراد رابطه نداشتم.

بازجو: آيا شما در ساعت 2 بعد از ظهر روز 24 خرداد سال 1378 در دفتر آقای پورزند با ايشان ملاقات كرديد يا نه؟

صدام حسين: نه

بازجو: پس كی ملاقات كرديد؟

صدام حسين: هيچ وقت.

بازجو: چرا؟

صدام حسين: چون من خودم وزير امور خارجه داشتم و ايشان را هم نمی شناختم و در آن زمان هم در بغداد بودم.

بازجو: آيا برای اظهارات خود شاهدی هم داريد؟

صدام حسين: بله، 2475 نفر شاهد دارم.

بازجو: پس با دقت و صراحت بگوئيد دقيقا چه زمانی با آمريكا تماس گرفتيد؟

صدام حسين: در چند سال مختلف، توسط آدمهای مختلف و در جاهای مختلف و برای چند منظور.

بازجو: از توضيح دقيق شما ممنونم. بنا براين شما اعتراف كرديد كه با همكاری با آمريكا قصد داشتيد كه نظام جمهوری اسلامی را از بين برده و سپس با نهضت آزادی و جبهه مشاركت همكاری كنيد.

صدام حسين: نه

بازجو: با توجه به اينكه اين اتهام را پذيرفتيد، به مهم ترين سئوال ما كه جنايات جنگی شما را مشخص می كند پاسخ دهيد.

صدام حسين: چشم.

بازجو: آيا اعتراف می كنيد كه مشروبات الكلی مصرف می كرديد؟

صدام حسين: بله

بازجو: ساقی شما چه كسی بود و دقيقا بگوئيد كه در رابطه با چه كسی مشروب را تحويل می گرفتيد و آدرس خانه فروشنده و كروكی آنرا بدهيد.

صدام حسين: ما خودمان در عراق كارخانه مشروبات الكلی داشتيم.
بازجو: آدرس آن را بدهيد و كروكی دقيق آنرا بكشيد. من در پايان با توجه به اعترافات شما و اظهارات بيان شده، متهم هستيد كه با خانم سونيا همسرتان رابطه مشروع داشته و تلاش كرديد كه با آمريكا رابطه برقرار كنيد و به دليل نداشتن التزام عملی به قانون اساسی جمهوری اسلامی و مصرف مشروبات الكلی به ده ماه زندان محكوم می شويد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی