|
البته
صادركنندگان فرمان تحريم ، انفعال
را نه مضمون واقعی حكم شان، كه
اتهامی عليه خود وانمود ميكنند!
آنها معتقدند كه تحريم آنان در واقع
يك سياست فعال است. اين حكم و اين
تعريف در خارج از كشور، و هم نيز در
داخل كشور جاری و رايج است.
من شخصاً در بحثهای خصوصی و
عمومی، بسيار از آنان ـ طبعاً از
گروه مستقر در خارجه ـ تقاضا كردهام
كه چگونگی بروز اين "فعاليت"
در عين تحريم را، با توجه به
واقعيات موجود در جامعه ايران،
بيان كنند. با توجه به نيروهای
حاضر درصحنه، و نيز با در نظرداشت
نيروی خود در آنجا! اما از آنجا
كه تاكنون پاسخی متوجه پرسش! از
آنان نشنيدهام، مضمون و محتوی
فرمان آنان را همچنان انفعال در
صحنه عمل ميبينم. من اين پرسش را
در اشكال گوناگون و در فصلهای
جداگانه تقديم دوستان كردهام. به
اميد راهبردن به پاسخی كه جز
بيان شعارگونه خواستهها باشد، و
در شرايط امروزين ما، حتا اگرنه
موجود، كه قابل ايجاد باشد، مثلاً
از آنان خواستهام كه بگويند
ارزيابيشان از نتيجه انتخابات
چيست؟ تا شايد از آنجا بتوان دريافت
كه تأثيرتحريم آنان بر اين نتيجه چه
خواهد بود.
پاسخهايی كه از ايشان شنيدهام
از منظر كلی دو دسته بودند.
1ـ مردم اين انتخابات را در سطح وسيع
تحريم ميكنند.
2ـ
مردم در حدود پنجاه در صد شركت ميكنند.
اما
براساس هريك از اين دو وجه، هيچ
گروه از تحريم كنندگان منكر اين
معنا نيستند كه هرچه حجم مشاركت
مردم در انتخابات پايينتر باشد،
درصد حضور جريان محافظه كار در مجلس
افزايش مييابد. اثبات اين واقعيت
نياز به تلاش معينی ندارد. آشكار
است كه جريان راست قادر به
يارگيری جديدی نيست و پروسه
تغييرش تنها به سوی زوال ميل ميكند،
از همين رو در هر انتخابات
مفروضی رای دهندگان ثابت خودش
را دارد. اين تعداد ثابت بديهی ست
كه افزايش درصدش، يعنی ميزان
مشروعيتاش را، در مجموعه آرا و به
اتكای كاهش حضور عمومی خواهد
يافت. يعنی در گستردهترين
تحريم ـ حالتی كه گروه اول باور
دارد ـ مجلسی مانند شورای شهر
تهران تشكيل و تأييد خواهد شد.
در
چنين مجلسی نه تنها ديگر
قوانينی تصويب نخواهد شد كه
شورای نگهبان را به چالش بكشد،
جامعه مدنی را به نظاره وادارد،
و مشروعيت نهادهای انتصابی را
هر روز بيشتر به زير سؤال ببرد،
بلكه خود پيشقدم ارائه لوايحی
خواهد بود از جنس آنهايی كه در
مجالس چهارم و پنجم آمد. چنين
مجلسی خود طراح و تصويب كننده
قانون عليه آزادی مطبوعات و
برچيدن بساط همين نشريات كنونی
خواهد بود. و سرانجام چنين مجلسی
تدارك كننده انتخابات بعدی
رياست جمهوری خواهد بود.
اينها
كمترين دستاوردهای نامطلوبی
است كه از تحريم گسترده انتخابات
نصيب نيروی اصلاحات خواهد شد.
همينجاست
كه تحريم كنندگان اعتراض ميكنند و
ميگويند نخير ما فقط تحريم نميكنيم
بلكه خواهان برگزاری رفراندم ميشويم.
و
البته توجه داريم كه "رفراندم"
در داخل كشور اگر تعبيرهای
گوناگون دارد، در اينجا مضمونی
جز همهپرسی برای تغيير نظام
را ارائه نميكند! و ازهمين رو اين
طرح، پرسشگری نظير مرا، بجای
راهبر شدن به پاسخ، به تعدادی
سؤالات جديد ميرساند!
رفراندم يك پروژه است. مجری يا
مجريانی دارد و مقدمات و
مؤخراتی.
از چه كسی يا كدام ارگانی ميخواهيد
كه تغيير نظام را به رفراندم
بگذارد؟ از دم و دستگاه همين نظام؟!
اگر اينان اينهمه دموكرات هستند،
پس چرا شما در انتخابات شركت نميكنيد؟
يا بهتر بگويم اجازه شركت نداريد؟
آيا!
( گمان بد نميبرم) چشم به نيروی
خارجی برای برگذاری
رفراندم در ايران دوختهايد؟ اين
ذلت از ايران دور باد و از جان شما
كه سودای عزت ايران داريد؛ اما
اگر با حسن نيت چنين دامی برای
خود و ما طلب كردهايد، راستی
كدام نيروی راست و درستی را در
جهان امروز صاحب اين قدرت ميشناسيد
كه چنين آرام و مؤدبانه بر اساس
اعلاميههای اپوزيسيون خارج از
کشور، در زمان صلح، وارد انتخابات يك
مملكتی شود و نظامهای
حكومتی از جمله نظام مطلوب شما
را به رفراندم بگذارد؟
و
آيا آنچه كه به فاصلهای كوتاه
در آذربايجان و گرجستان گذشت،
رويای شما را نياشفت؟ شاه دزد
انتخابات! الهام علی اف! در حضور
به اصطلاح ناظران بين المللی و
متكی بر حمايت آمريكايي!
كمی
ديرتر شواردنادزه و انتخاباتش در
حضور همان ناظران و خطای پريدنهای
اخير با روسها! اين دو نتيجه متفاوت
را آيا مصلحت مردم آذربايجان و
گرجستان رقم زد؟
از اينها هم به هر نحوی كه شما
مايليد بگذريم؛ آن نظامی كه شما
در صدديد كه به رأی بگذاريد،
سازمان اجرايی و بدنه آگاهش توسط
كدام ارگانها، كی و چگونه ساخته
شده است؟
از كجا اطمينان داريد كه در صورت
تحقق اين خواست شما گيرم به عنوان
يك معجزه، باز نظامی غير مطلوب و
شايان بركناری بر سر كار نيايد؟
آيا اطلاع و آماری از بدنه
نيروی معين خود در ايران داريد؟
شكی
نيست كه شما ديگر نميخواهيد مانند
ايام انقلاب بهمن تنها به اتكای
آنچه كه نميخواهيد عمل كنيد. اما
دريغا! شرايط همان است و شما باز به
همان طرفه مشغوليد. باز آنچه كه شما
مايليد بر سر كار بياوريد نه سازمان
خود را دارد و نه هنوز فرصتی
برای پرداخت خود يافته است. اما
شما باز ميخواهيد تغيير بدهيد و
همداستان و همدست با كسانی كه در
جهتی متفاوت و گاه متضاد از شما
در پی تغييرند!
شما
نيك ميدانيد كه مردمی كه اين
انتخابات را تحريم ميكنند، هيچ
كاری نميكنند مگر آنكه آنروز
را در خانههاشان مينشينند و از
فردای آنروز چون شهروندانی
صبور و متمدن و بر كنار ازسياست! بر
سر كارهاشان در بازارها، در
مؤسسات، ايضأ در اداراهها! يعنی
كه دستگاههای دولتی
جمهوری اسلامي! حاضر شده و به
امور موظف شان ميپردازند.
شما نيكو تر از اين ميدانيد كه اين
مردم نيروی اجرای فرمان يا
رهنمود شما نيستند و نهايت رابطهای
كه با آنان اگر گرفته باشيد، آن
بوده است كه نااميدشان كرده ايد از
اينكه در ترسيم سرنوشت خود نقشی
آگاهانه به مدد امكان و واقعيت بر
عهده گيرند. تلاش كرده ايد تا آنان
فراموش كنند كه پايداری شان،
مبارزه متمدنانه شان با استبداد و
خودسری نتايج انكار ناپذيری
داشته است. زندگی اجتماعی را
از اتكای شيوههای هنوز كم
تجربه میخواهيد باور كنيد آنان كدام
مردم يا كدام ارگانها هستند؟
باری،
و اما اصلاح طلبان ميتوانند و
بايد بجای ندبه و زاری روزانه
از حذف نامزدهای خود، و استغاثهای
كه معلوم نيست به كدام درگاه ميآورند،
در هر حوزهای كه شاهد حذف
فراگير، به نوعی هستند كه در
نتيجه عدم شركت مردم، محافظه كاران
با اقليت آرا وارد مجلس ميشوند،
از مردم بخواهند كه در پای صندوقهای
رأی حاضر شده و ورقههای
رأی را با نام نامزدهای حذف
شده مورد تأييد خود و يا سفيد، به
صندوقها بريزند. و از آنجا كه
مجری انتخابات و اعلام كننده
نتايج آن وزارت كشور و در دست اصلاح
طلبان است، با اعلام آرای سفيد
كه احتمالأ بيش از آرای طرف
مقابل خواهد بود، انتخابات محل را
از اعتبار بياندازند. و در پی آن
مجلس خواهان تجديد انتخابات در
حوزههای مربوطه شود و به هر
قيمت بر آن پای بفشارد.
تنها
با وارد شدن اصلاح طلبان در حوزههای
عمل مستقيم وشركت دادن عموم مردم در
چنين فعاليتهای كم هزينه است
كه ميتوان رغبت و شوق شركت مردم را
در سرنوشت سياسی خودشان حفظ كرد
و دامن زد.
در
غير اينصورت همچنان كه جسارتأ در
مقاله قبل و همينجا چند سطر بالاتر
خدمت دوستان آوردم، بعد از تحريم جز
انفعال و بی تفاوتی مردم،
يعنی همان وضعيتی كه هر حكومت
خودكامه برای ادامه خود نياز
دارد، آيندهای در اين سال و
ماهها متصور نيست.
اميد به دخالت خارجی، هم با وجود
تجربيات غير شريفی كه موجود هست
و هم به علت آمادگی كامل جناح
محافظه كار به باج دادن نامحدود به
قدرتهای خارجی، اميدی
زشت و ايضأ عبث است. (نقل از سايت
ايران امروز)
|