|
دو
ايرانی در سالی كه به پايان ان
نزديك
می شويم ، به سرعت در ايران و
جهان مشهورشدند.
نخست، سعيد مرتضوی حقوقدان
جوانی كه تحصيلات خود را پس از
انقلاب و در نظام
قضايی جمهوری اسلامی
انجام داده است . وی كه با تعطيل
كردن «
فله ای » مطبوعات شناخته
شد، با فريب
دادن زندانيان سياسی، مهارت
خود را درمبارزه با اصلاح طلب
ها نشان
داد، و در ميان حيرت افكار عمومی
، به دادستانی تهران منصوب شد ..اگر
چه ، سعيد مرتضوی در تشكيلات
سنتی جناح راست، نقش بر جسته
ای ندا رد ولی با دوری جستن
بخش عمل گرا و روشنفكران قانون
گرای راست ا ز وی ، او را به
مرور به بازوی اجرايی
مدافعان ولايت بدون جمهوری در
نظام قضايی تبديل
كرده است، كه به قول فرنگی ها
از « پاپ كاتوليك
تر» هستند.
قاضی
مرتضوی با نقش مشكوكی كه در
قتل فجيع زهرا
كاظمی داشت به شهرت نا مطبوعی
درسطح جهان دست يافت . اكنون سياست
سركوب و بی
قانونی به نام ، قانون درنظام
قضايی ايران با نام وی مرادف
شده است. سپس
نوبت به حقوقدان ديگری رسيد.
شيرين عبادی، نخستين قاضی زن درتاريخ ايران كه پس از انقلاب
واداربه ترك كار خود – قضاوت-
شد. او با دانش، تجربه
وامكاناتی كه داشت، می توانست
مانند شماری از همكاران گذ شته
خود، زندگی اسوده ای در اروپا
يا امريكا داشته
باشد، اما در ايران ماند و با
مطالعه حقوق اسلامی به وكيل با
تجربه ای تبديل شد. وی
با اين كه استعداد و شايد امكان
ورود به نهاد های حكومتی را
داشت هميشه در حا شيه ماند وضمن
تدريس در دانشگاه به فعاليت های
انساندوستانه و دموكراتيك پرداخت.
شيرين عبادی با
تا ليف كتاب های ويژه
حقوق كودكان كه
به زبانهای ديگر ترجمه شده است.از
طريق يونسكو در اروپا شناخته شد.
كارهای تخصصی و فعاليت های
بی شايبه او در حمايت از كودكان و
زنان، نظر نهادهای مدافع حقوق
بشر وصلح جهانی را جلب كرد.
اعطای جايزه نوبل په اين
بانوی حقوقدان، نه تنها گل سرسبد
افتخارات او شد، بلكه به قول يكی
از همكارانش، همه ما ايرانی ها
را نيم متر بلند تر كرد.
شيرين
عبادی كه گويا ترجيح می داد
بی سر وصدا به كار وكالت خود
ادامه دهد و كودكان وزنان اسيب ديده
اجتماعی و بی پناهان قضايی
را ياری كند، ناگهان درزير
پروژكتور های وسايل ارتباطات
جمعی جهان قرار گرفت و
به اميد جنبش دموكراسی وصلح
درايران تبد يل شد.امروز همه سازمان های
سياسی، اجتماعی، دموكراتيك
جدی كه در ايران و يا در خارج از
كشوردر اين جنبش فعال
هستند، از وی پشتيبانی می
كنند. جوانان، دانشجويا ن و زنانی كه با ارای وسيع خود،
مهر خود را بردولت و مجلس كنونی
زده اند، اين جايزه را از آن خود
دانستند. حتی نيروهای بازنده
انقلاب 57 به او افتخاركردند. به
جرات می توان گفت :از سال57 تاكنون
چنين وحدت نظری هر چند
كم پايدار در جامعه ايران و
ايرا نيان اتفاق نيفتاده است. با
اين كه جنبش نا همگن و ناهمگون
دموكرسی و صلح ا زنيروهای
بيرون از حاكميت، تا اصلاح طلب ها
از يك سو، و جناح راست از طرف ديگر؛ احزاب،
سازمان ها، شخصيت ها ورهبران خويش
را دارند؛ اما در شرايط كنونی
اين دو حقوقدان - ناخواسته- هر يك
دريك سو، به
نماد و سمبل ا ين نيرو های
اجتماعی و سياسی متضاد در
جامعه ايران تبد يل شده اند.
امروز،شيرين عبادی ،با
مبارزه مسالمت اميز، برای
دموكراسی و ترويج عشق به حكومت
قانون، مانند كبوترسفيد صلحی
است، كه گويا پابلو پيكاسو برآسمان
آبی ايران ترسيم كرده است. و
لی متاسفانه پرواز اين
كبوتر صلح آسان نخواهد بود.
بركسی پوشيده نيست كه تنها
دوستداران وی در ايران منتظر او
نيستند. شماری از عظام جناح راست
می خواهند چنين فردی وادار به
ترك ايران شود، و ا گرعده ا ی
ديگر در انتظار اسير كردن او در تور–
شاه بيت غزل هايش- يعنی « قانون»
هستند. چه بسا « هر چه بادا باد» طلبان
می خواهند كار را مثلا در
طی يك سخنرانی
وی « تمام» كنند.
شيرين عبادی كار دشواری در
پيش دارد. كميته حقوق بشر ايران
هنوز به ثبت نرسيده است . دفاع از
حساس ترين وسياسی ترين
پرونده ها، از زهرا كاظمی
گرفته تا دكتريزدی،
در انتظاراوست. درهر صورت، اين
پرونده ها، اين دو نماد را، روبه
روی هم قرار خواهد داد. به
نظر می رسد، قاضی مرتضوی از
اين رو در رويی احترازمی كند و يا ترجيح دهد به بعد از انتخابات
موكول
شود. زيرا مدتی است
كه ، نمايندگان مجلس به
ويژه اعضای كميسيون 90 به
سختی از اوانتقاد می كنند. او
كه پس از
قلع و قمع كردن روز
نامه نگاران ، دستور خواباندن « غائله
دانشجويان» را به شيوه نظام قضايی پياده
كرد، با افشا گری های
نمايندگان مجلس به ويژه پس
از قتل زهرا كاظمی به
پاسخگويی درمقابل مجلس
فراخوانده می شود و مجبور شده
است ، با نمايندگان
اصلاح طلب تا انتخابات آينده و
شروع به كار مجلس هفتم ، به بازی
شطرنج قضايی به پردازدو آينده
اين مصاف را در نتيجه ا نتخابات
می بيند.
اگر
شورای نگهبان موفق به ا
نتصاب مجلس هفتم شود، ويا مردم- در
صورت وجود معجزه دموكراسی درون نظامي- با شركت
نكردن در انتخابات،قهرسياسی خود
با تمام
حاكميت را به نمايش بگذارند و راه
را برای تشكيل مجلسی مانند
شورای شهر تهران فراهم كنند.
موانع از سر راه دادستان تهران و
يارانش برداشته خواهد شد.
قاضی مرتضوی به زير ميز
بازی كه به نظر اوملال آور و
طولانی بوده است، زده و آن را
پايا ن خواهد داد؛ و او كه
مرد عمل است شمشير يا قمه را از رو
بسته و فرمان يكسره
كردن كاررا، باعبدی ،
اقاجری، گنجی و... خواهد داشت؛
و درمصاف
با جبهه دموكراسی و صلح درايران به
سمبل آن خواهد تاخت .هر چند سرنوشت اين
نبرد پيش نوشته (مكتوب) نيست ، اما
روزهای سختی د ر برابر
مبارزان اجتماعی، مدنی
وسياسی ايران قرار دارد:
|