|
طی سه روزی كه گلايه پيك نت از
خوانندگان و بازديدكنندگان آن تحت
عنوان " از ما می
پرسند: به ياری شما آمدند؟...."
نامه ها و پيام های
توضيحی، همدردی و محبت
آميزی را دريافت داشته ايم كه
خود آرشيو جالبی را تشكيل داده
است.
ما سعی می كنيم بتدريج و به مناسبت،
برخی از اين نامه ها و پيام ها را
منتشر كنيم. بويژه آن نامه ها و پيام
ها كه جنبه عمومی تر دارند و از
دردی مشترك سخن می گويند.
نامه "م. حيدری” از
اين جمله است. اهل قلم و دردی كه
به همدردی حرفه ای با ما
برخاسته است. شايد فراخوان
های پيك نت بتدريج راه را
برای جستن راه حلی مشترك از
سوی همه سايت های سياسی و
جدی فارسی هموار كند و برای
اين درد مشترك چاره ای به همت
يكديگر پيدا شود. " اين
درد مشترك، هرگز جدا جدا، درمان
نمی شود...". اين
درد كه عده ای وقت و انرژی،
حرفه و دانش خود را برای كمك به
آگاهی عمومی به ميدان آورند و
شمار زيادی از اين همه بهره
گيرند و در انديشه فرو نروند كه
چگونه می توان به آنها كمك كرد و
بهای متاعی را كه به بازار
آورده و ما به اراده و خواست خود آن
را روی شبكه اينترنت انتخاب كرده
ايم، پرداخت كنيم تا بتوانند روی
پای خود بمانند و راه را ادامه
دهند.
اگر بتوانيم مجموعه سياسی فعال روی
شبكه اينترنت را- بی تفاوت به
اينكه در ايران فعال اند و يا
درخارج از ايران- در
سطح سردبيران و مسئولان سايت های
سياسی فارسی در يك اتاق
اينترنتی گردآوريم و به
تفاهمی برای عرضه غير
مجانی آنچه منتشر می كنيم دست
يابيم، گامی بزرگ برای ادامه
كار نشريات سياسی اينترنتی
برداشته ايم. خرسند می شويم اگر
نامه و پيشنهادات مسئولين و
سردبيران سايت های سياسی را،
درارتباط با اين پيشنهاد دريافت
داريم تا مقدمه يك رايزنی
اينترنتی فراهم شود. شايد از دل
اين رايزنی راه حلی مشترك
يافت شود كه دراينصورت برای
نخستين بار "اتحاديه سايت های
سياسی فارسی زبان" فراهم
شده است. اگر سنديكاها،
اتحاديه ها، كانون ها و انجمن
های صنفی و حرفه ای
مطبوعات، خبرنگاران، عكاسان و
چاپچی ها با هدف دفاع حقوقی و
مالی پيشينه ای جا افتاده در
ايران دارند و اين نشده مگر با
جدی شدن نقش ركن چهارم آزادی و
دمكراسی (مشروطه) درايران، چرا
نبايد مسئولين و كاربدستان كارپايه
های سياسی اينترنتی چنين
اجتماع و اتحادی را پايه
گذاری كنند و از حقوق خويش دفاع
جمعی كنند؟ امروز و فردا بيش از
امروز، اينترنت و نشريات
اينترنتی دركنار نشريات چاپی
قرار می گيرند. نبايد به آينده
اين انديشيد؟
نامه آقای "م. حيدری” را ما گامی
دراين جهت ارزيابی می كنيم و
اميدواريم خود ايشان و حتی
بسياری از وبلاگ نويسان برای
جمع شدن در يك اتاق اينترنتی قدم
پيش بگذارند تا چاره ای برای
ماندن و انتشار پيدا كنيم.
با سلام
خانم ها و اقايان گرامی گرداننده سايت
خبری پيك نت
درد دلی را كه در مطلب ”
بسياری از وقت و چشم و انرژی
ما مجانی بهره می گيرند“
بازگو نموده بوديد را خواندم و از
آنجائيكه خود نيز به قدر قطره ای
در كار نوشتن و نشر دست دارم، از
دردی كه دچارش هستيد، دردم آمد.
عزيزان ايرانی اهل انديشه
وقلم،
مشكلی كه امروز در راه
اندازی و سرپانگاهداشتن سايت
هائی مانند ” پيك نت“ يا حتی
نشريات متعلق به سازمانهای غير
دولتی پيش آمده و خود را نشان
داده، مشكلی حتی تنها در حوزه
نشر نيست. اين مشكل مشكل تمامی
علوم انسانی و هنر در گستره
تاريخ ماست. باور
بفرمائيد كه اين تنها مشكل شما و
مشكل سايتهای اينترنتی نيست،
چرا كه گاه حتی افراد عضو يك
سازمان غير دولتی به پرداخت
مبلغی ناچيز برای نشريه ای
كه به مسائل و مشكلات مستقيم آنان
ارتباط دارد نيز تمايل ندارند، يا
بهتر بگويم فكر نمی كنند.
نگاهی به زندگی آنانی
كه با حفظ استقلال انديشه و معاش،
در علوم انسانی و هنر می
انديشيده و قلم می زده اند و قلم
می زنند، خود گويای اين امر
است و اگر عشق به اين مقوله نبود،
بسياری از آنان نان و آب بهتری
داشتند و بسياری شان می
توانستند كه با كنار گذاشتن معارف
خود در اين مقوله از مدارك غير
مرتبط خود با علوم انسانی و هنر،
نان و آب بهتری برای خود
وخانواده خود فراهم آورند.
می خواستم بگويم به عنوان
يكی از مراجعه كنندگان به سايت
خبری پيك نت كه خواننده و البته
گه گاه منتقد اين سايت خبری می
باشم ، هميشه زحمات گردانندگان پيك
را در پيش چشم داشته ام، و خود را
موظف به ادای دين به پيك نت
برای دوام و بقای آن می
دانم، اما از آنجائيكه در حال حاضر
دستی به عنوان سردبير و گرداننده
نشريه يك سازمان غير دولتی (NGO)
ايرانيان در خارج از كشور دارم و در
دست ديگر نيز هنوز قلم به دست مشغول
تحصيل در خارج از كشور هستم، تا به
حال با آنكه پس از طلب ياری از
جانب شما بارها به فكرش بوده ام،
اما نتوانسته ام سهم خود را در
ادای دين به پيك نت از آنچه ته
بساط باقی می ماند، ادا كنم و
از اين بابت پوزش می طلبم.
دوستان در انتها مايلم كه يك
مطلب را يادآور شوم و آن نيز اين كه
دل خوش داريد، كه به قول شما،
بسياری از وقت و چشم و انرژی
ای كه در قالب كلمه و سطر و متن و
گزارش و مقاله می آيد بهره
بگيرند، اما به اين اميد كه واقعا
بهره بگيرند نه اينكه تنها بخوانند
و بی هيچ عنايتی به آنچه
خوانده اند و می خوانند، گرفتار
همان رفتارهای شرطی آدمی
باشند. از سوئی ديگر نيز اميد وار
باشيد و باشيم كه در دنيائی كه
دانستن شرط توانستن است ، اگر
بخوانند لااقل به خواندن و
انديشيدن نظرات گوناگون عادت
خواهند كرد و اين آنچيزی است كه
ما هنوز بدان نيازمنديم، چراكه
بدون توانائی در خواندن يك نظر
متفاوت، شنيدن آن نظر متفاوت ممكن
نمی شود، و بدون توانائی در
شنيدن نظرات متفاوت، حضور صاحبان
نظرها و ديدگاه های متفاوت در
كنار يكديگر در يك جامعه ممكن
نخواهد شد.
با آرزوی سلامت و صحت در
جسم و جان برای شما
م. حيدری
|
بسياری، از وقت و چشم و انرژی ما مجانی بهره می گيرند
می پرسند:
به ياری شما آمدند؟
می گوئيم:
بخوانيد تا بدانيد!
|
|
|
|
|
آدرس پستی
برای ارسال هزينه آنچه از آن استفاده می كنيد
و يا كمك
مالی برای ياری رسانی به ادامه كار پيك نت:
K H M I
Postfach 210453
10504 Berlin
Germany
آدرس بانكی پيك نت
S.G Bardeh
Kontonr.: 277978301- BLZ: 100 700 24
Deutsche Bank-( Germany)
طی روزهای گذشته، آنها كه نگران سرنوشت "پيك نت" و
تداوم انتشار آن هستند، از ما پرسيده اند:
به ياری شما آمدند؟
پاسخ ما هم مثبت است و هم منفی. مثبت است زيرا جمعی
(گرچه نه در شماری كه بايد)، حداقل بهای آنچه را مصرف
می كنند، از طريق آدرس پستی پرداخت كرده اند؛ و معدودی
نيز فراتر از اين، كه سپاسگزارشان هستيم و دستشان را
به گرمی می فشاريم.
منفی است، زيرا وقتی به آمار روازنه مراجعه كنندگان
پيك نت مراجعه كنيد و تنها بهره گيران خارج از كشور
پيك را در تصور بگنجانيد، آنچه می بايست ضامن تداوم
فعاليت ما باشد، می تواند و بايد بمراتب بيش از آن
باشد كه تاكنون به صندوق پستی پيك نت ارسال و يا به
حساب بانكی آن پرداخت شده است.
ما، خود نيز در حيرتيم كه چگونه می توان با خيالی
آسوده از زحمت روزانه عده ای كه چشم و وقت و انرژی خود
را صرف انتشار يك روزنامه اينترنتی می كنند بهره گرفت،
اما دغدغه پرداخت حداقل بهای آنچه را كه به اراده خويش
انتخاب و مصرف می كنند نداشت!؟
مسعود بهنود
روزنامه نگاری سرد و گرم چشيده است، كه گمان نمی رود
اگر به تيغ قاضی مرتضوی گرفتار نيآمده و بيم جان و
آبرو نداشت، گليم خويش را در غربت پهن می كرد. در يكی
از مقالات اخيرش، در همين هفته ها از اينترنت و كاربرد
آن نوشته بود. آن را در حد پنجره ای گشوده به سوی
آسمان آزادی ستوده بود، و درعين حال از آن بی خيالی و
بی خبری ناليده بود كه بهره گيران از سايت های
اينترنتی در خلوت خانه های خويش در آن غرق اند. همان
ها كه وقتی سايتی را باز می كنند و از مطالب آن
استفاده می كنند، فراموش می كنند از خود بپرسند آنها
كه در پشت اين صفحه نورانی وقت و چشم و انرژی خويش را
عرضه كرده اند، حق ندارند و نبايد بپرسند متاع آنها را
به چند می گيريد و می خريد؟ (نقل به مضمون)
اين مقاله و مضمون دردانگيز آن، بيان حال بسياری از
تهيه كنندگان سايت های اينترنتی است، بويژه آنها كه
قلم را نه در تله "تبليغات" می نهند و نه در چارچوب
حزب و سازمانی فعاليت می كنند كه پشتوانه مالی داشته
باشند.
پيك نت از اين شمار سايت های اينترنتی است و شايد آنها
كه – بقولی – بدان معتاد شده اند، ندانند چرا و به چه
دليل. اما آنها كه اهل فن و حرفه اند، خوب می دانند كه
رعايت تكنيك و حرفه در خبر و گزارش و عنوان، عكس،
خلاصه سازی و ضميمه سازی بر اخبار و گزارش ها در قالب
يك روزنامه حرفه ای در پيك نت مراعات می شود و آنچه هر
صبح منتشر می شود، حاصل يك هيات تحريريه 5 نفره ثابت و
7 همكار غير ثابت در سه كشور و 9 شهر مختلف است و
دراين برشماری هنوز نه ايران را لحاظ كرده ايم و نه
سيستم خبر گيری پيك نت را كه اين خود مقوله ای ديگر
است.
آن پسينه و پيشينيه ای كه در اغلب اخبار و گزارش های
پيك، به شما – حتی اگر برای نخستين بار خبر و گزارشی
را در ارتباط با حوادث ايران در آن بخوانيد- امكان می
دهد كه با گذشته و سيرتكاملی آن رويداد آشنا شويد و
سردرگم باقی نمانيد و يك گام شما را با ايران و وقايع
آن نزديك تر كند، حاصل آن اندوخته ای است كه امروز
پشتوانه پيك نت شده است. اين اندوخته را دارندگان آن
به پيك نت منتقل می كنند تا به شما منتقل شود. شما
نبايد بهای بهره گيری از اين اندوخته ساليان را
بپردازيد؟ نه در ارقامی كه نام آن ياری و همدلی و
همگامی با پيك نت است، بلكه در همان محدوده بهره گيری
روازنه و رفع نياز خود از آن. شما برای اين روزنامه
اينترنتی، خود بهائی تعيين كنيد و آنچه را تعيين می
كنيد بپردازيد. ده اورو در ماه زياد است؟ يعنی روزی
كمتر از 50 سنت!
بقول بهنود:
آنگاه كه با ليوان قهوه و چای و در لباس راحت خانه؛
بجای شال و كلاه كردن در سرمای زمستان و رفتن تا سر
خيابان و خريدن روزنامه و بازگشت به خانه، پشت
كامپيوتر می نشينيد و صفحات اين و يا آن سايت اينترنتی
را بی نياز از اجازه صاحبان آن باز می كنيد و می
خوانيد، يادی هم از آنها كه در پشت اين صفحه نورانی
كار شبانه روزی خود را در اختيار شما می گذارند می
كنيد؟
گلايه اينست! سخن نيز همين است |
|
|