ايران

پيك

                         
شرح ساده يك توحش خونين و تاريخی در دانشگاه
ا16 آذر دانشگاه تهران و 18 تيرخوابگاه دانشگاه تهران
 

 

خواهر شريعت رضوی كه وابسته به طيف ملی مذهبی ها بود، همسر علی شريعتی شد. پوران شريعت رضوی  پس از سال‌ها سكوت امسال با خبرگزاری ايسنا مصاحبه كرد و درباره ماجرای قتل برادرش در حمله گارد شاهنشاهی به دانشگاه تهران سخن گفت. پوران رضوی گفت:

 
 زمزمه‌های سفر نيكسون به ايران باعث شده بود كه حكومت برای ايجاد خفقان در جامعه و از همه مهمتر در دانشگاه كه آن‌روز بستر تشنج بود، دانشگاه را از سه چهار روز قبل به نيروی نظامی مجهز كند. تا اينكه روز دوشنبه 16 آذر 1332 زنگ تفريح، سه تن از دانشجويان به تمسخر عده‌ای از سربازان پرداخته‌اند و همين امر نيز باعث شد كه سربازان در ابتدا به كلاس آن چند دانشجو وارد شدند و تقاضا كردند كه آنها را به بيرون از كلاس بفرستند كه امتناع استاد مربوطه باعث شد آنها در دفتر رييس دانشگاه حضور يابند و از او بخواهند كه اين سه تن را تحويل دهد.

رييس دانشكده نيز از تحويل سه‌دانشجو خودداری كرد، و معاون نيز بی هنگام زنگ را به صدا در می آورد. در اين هنگام دانشجويان از كلاسها خارج شده و شروع به سردادن شعار كردند و بعد هم تير و خون و ...

در اين ميان مهدی شريعت رضوی، احمد قندچی و بزرگ نيا در كريدور كوچك دانشكده مورد اصابت گلوله قرار گيرفتند و درست زير يكی از همين ستونهای فعلی دانشكده برادرم شهيد شد.

برادر ديگرم بنام غلامرضا نيز در آن زمان دانشجوی دانشكده‌ پزشكی دانشگاه تهران بود ، كه وقتی به خانه برگشت اهل خانه به او می گوفتند كه مهدی هنوز بازنگشته است.
پدر و مادرم در آن زمان در مشهد بودند، غلامرضا به‌ جستجوی مهدی مجدد به دانشگاه برمی گردد و پس از جستجو تا ساعت 10 شب، به او خبر می دهند كه او به همراه دو دانشجوی ديگر به شهادت رسيده است. از طريق سرهنگ فرجاد كه يكی از اقوام خانوادگيمان بود و نيز از سوی پدر ”بزرگ‌نيا“ كه ارتشی بود، متوجه شديم كه اجساد اين سه شهيد به قبرستانی در جاده‌ خاوران(مسگرآباد سابق كه جوف و ادامه گورستان كنونی خاوران بود) منتقل شده است. سپس با وساطت اين دو، اجساد تحويل داده شدند. در اين فاصله دانشگاه تهران آرام و كلاسها تعطيل شد.


 به مناسبت بزرگداشت چهلمين روز شهادت اين سه دانشجو از طرف حكومت اجازه داده شد كه اين سه خانواده مراسمی در محل دفن جديد آنان( امامزاده عبداله در شهرری) برگزار كنند به شرط اينكه آرامش برقرار باشد و ضمنا هر خانواده مي‌تواند تا 500 نفر ميهمان داشته باشد.

اين مراسم با حضور گسترده‌ی دانشجويان همراه شد. به اين صورت كه از ميدان شوش تا امامزاده عبدالله(ع) خيابان مملو از جمعيتی بود كه همگی با قيافه‌ای افسرده به مراسم بزرگداشت اين سه دانشجو مي‌رفتند، البته دم درب امامزاده، مرحوم سرهنگ فرجاد و مرحوم سرهنگ بزرگ‌نيا با جابه‌جا كردن كارتها ميان ميهمانان باعث شدند كه عده‌ی كثيری در اين مراسم شركت كنند.

در اين مراسم عليرغم انزجار جامعه‌ی دانشگاهی از به آتش كشيدن دانشگاه و به خاك و خون كشيدن دانشجويان، هيچگونه سخنرانی و يا حركت خاصی صورت نگرفت، چرا كه خانواده‌ی سه شهيد مرتب از آنان مي‌خواستند كه خونسرد باشند و سكوت كنند.
چون حكومت وقت از آنان تعهد گرفته بود كه نبايد برعليه آنچه گذشته تظاهراتی انجام گيرد.
پس از اين مراسم نيز پيامهای تسليت از جانب دانشجويان و حكمرانان ساير كشورها برای خانواده‌ی شهدا، فرستاده شد كه خانواده‌ شريعت رضوی نمونه‌ی آنرا دارد.
همچنين شاه برای اينكه بر روی اين مسئله سرپوش بگذارد، اعلام كرد كه خانواده‌ی اين سه دانشجو اگر بخواهند مي‌توانند برای زيارت به كربلا بروند؛ كه پدر و مادر من به درخواست حكومت جواب منفی دادند و با فرستادن نامه‌ پرگلايه‌ای اين درخواست را قبول نكردند.
 تا مدتی مصاحبه‌های راديويی و مباحثی پيرامون اين موضوع در مجلات و مطبوعات به چاپ مي‌رسيد؛ در سالهای اول سه خانواده در مزار اين سه دانشجو همديگر را ملاقات مي‌كردند و گويا خانواده‌ شهيد بزرگ نيا به خارج رفتند و اكنون ما از خانواده‌ شهيد قندچی هم خبری نداريم.

بعد از سالهای اول انقلاب، عملا تنها عده‌ی معدودی از دانشجويان متعهد بر سر مزار اين سه شهيد حضور بهم می رسانند و مراسم مختصری برگزار شد، در مطبوعات نيز فقط ستون مختصری به اين واقعه اختصاص يافت؛ در واقع آنها سربازان گمنامی هستند كه سالی يك‌بار ياد كوچكی از آنها مي‌شود.

حال اين سوال پيش مي‌آيد كه چرا نبايد در حال حاضر دانشجويان ما اطلاع دقيقی از روز 16 آذر سال 1332 داشته باشند؟!!  ( خانم رضوی نمی تواند بگويد به اين دليل كه 18 تير را تداعی می كند!)

شريعت رضوی افزود:در سالهای اخير در سالگرد 16 آذر زمانيكه بر سر مزار اين شهدا مي‌رويم ساعاتی را انتخاب مي‌كنيم كه با جوانان مواجه نشويم و مشكلی برای آنان به وجود نياوريم، توصيه ما به جوانان اين است كه به دور از شائبه‌های موجود در حالی كه بخشهايی از تاريخ در حال فراموشی است به تاريخ خود بنگرند و به خاطر بسپارند.
مهدی رضوی  پس از كودتای 28 مرداد نيز به خاطر مبارزات سياسی عليه حكومت شاه مدتی در زندان باغ شاه بسر برد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی