ايران

پيك

                         
وقتی آغاجری شد ملحد، بقيه هم می شوند تفاله!ا
جانباز يا تفاله جنگ؟
در بيمارستانها وادارات به ما می گويند:تفاله
 

 

نه آن روز كه دفتر كار محسن رفيقدوست از دور با گلوله آرپی. جی هدف قرارگرفت و وی جان بدر برد؛ و نه آن روز كه دكتر هاشم آغاجری را با يك پای مصنوعی به زندان همدان بردند و با همان پای عفونت كرده به زندان اوين منتقل كردند كسی از خود نپرسيد كه بر هزاران هزار مجروح جنگی ايران چه رفته است. همان ها كه يكبار با ويلچر در خيابان فردوسی دست به تحصن زدند و خيابان را برای ساعتی بستند تا مگر كسی پيدا شود و بدردشان برسد. آنها قربانيان جنگ و مدافعان مرزهای كشور در يورش ارتش صدام به ايران اند، اما امروز بسيجی كه زير پروبال بازار پرورش يافته و رگ گردنش برای دانشجوی نيمه گرسنه خوابگاه ها بالا می آمده و جناياتی كه لباس شخصی ها كرده اند و دارودسته هائی كه بنام بسيج عليه رای و خواست مردم در اينجا و آنجا دست به حمله و اوباشگری می زنند چنان شرايطی فراهم ساخته تا مردم حتی ترحمی هم نسبت به مجروحين واقعی جنگ نداشته باشند. حداقل 171 هزار و به قولی ديگر 270 هزار مجروح جنگی دوبار زخم خورده و مجروح شده اند: يكبار درجنگ با عراق و بار ديگر زخمی كه از ارتجاع مذهبی پس از جنگ در شهرو روستا خوردند. آنچه می خوانيد تنها بخش بسيار اندكی از اين زخم مهلك است:

در جلسه پرسش و پاسخی كه از سوی بنياد جانبازان تشكيل شده بود يك جانباز جنگ 8 ساله گفت:

يكی از جانبازان اعلام كرد، مسئولان بنياد جانبازان آنقدر پوست كلفت شده اند كه ديگر درد جانبازان را نمی بينند و همين الان كه درد آنها را می شنوند لبخند می زنند و هيچ درك صحيحی از پديده جانباز ندارند. وقتی كسانيكه سيلی خورده انقلاب هستند به درد جانبازان می خندند و جانباز را آدم حساب نمی كنند ديگر چه توقعی از ديگران می توانيم داشته باشيم.
 بيمارستان ساسان كه جانبازان به آن مراجعه می كنند آنقدر آلوده است كه باعث تشديد بيماری آنها می شود و عوارض ناگواری برای آنها دارد.  يك پيرزن 80 ساله آلمانی بازمانده جنگ های جهانی اول و دوم را نگهداری می كنند، ببينيد با ما چه شده است. يكی از جانبازانی را برای درمان به بيمارستان ساسان برده ام كه از سوی مسئولين بيمارستان به وی گفته اند
تفاله و ما را از بيمارستان بيرون انداختند.
اين جانباز بالای 70 درصد عنوان كرد كه مگر درصد تعيين شده برای جانبازان ميوه است كه بايد بگذاريم برسد و بعد از برخورداری از امكانات مد نظر قرار گيرد كه مسئولين مدعی هستند شما تازه درصد گرفته ايد و بايد بمانيد تا برسيد.
يكی ديگر از جانبازان گفت: بسياری از جانبازان ما از بيماری های اعصاب و روان رنج می برند و خانواده های آنها نيز آزار می بينند اما زمانيكه به بيمارستان صدر مراجعه می كنند مورد هتك حرمت و
ضرب و شتم مسئولين بيمارستان قرار می گيرند.
اگر اين بنياد با نهادهای حمايتی ادغام شود به معنی آن است كه يك جانباز نيز معلول كر و لالی است كه هيچ حرمتی ندارد و به چشم عادی به او نگاه می شود.
جانبازان نيازی به مدرسه علوم دينی در قم ندارند و بهتر است به جای هزينه در چنين كارهايی مشكلات اساسی آنها رسيدگی شود.

برخلاف گفته مسئولين اگر جانباز خواستار استيفای حقوق خود باشند لطمه ای به انقلاب نخواهد خورد اما اگر اين انتظارات جمع شود و پاسخ داده نشود انقلاب حتما لطمه می خورد.
جانباز نياز به تكريم ندارد بلكه بايد احترام به جانباز تبديل به يك فرهنگ شود زيرا ما در بنياد جانبازان كه مسئول رسيدگی به امور آنها است به صورت وحشتناكی مورد هتك حرمت قرار می گيريم.

در ادامه اين جلسه، محمد كاشانی، جانشين رئيس بنياد جانبازان در پاسخ به سوالات جانبازان، گفت: مگر بيمارستانها و آسايشگاه های بنياد در گذشته چه خدماتی ارائه می داده اند كه امروز شما مدعی هستيد خدمات گذشته از سوی آنها ارائه نمی شود.
171 هزار جانباز بالای 25 درصد داشتيم كه با تلاش های صورت گرفته اين تعداد افزايش يافت و ادعای آن 100 هزار نفری هم كه مدعی عدم تعيين درصد هستند حرف است.
 بودجه بنياد و سازمان امور جانبازان عدد ناچيزی است و بسياری از مشكلات مطرح شده را قادر نيستم حل كنيم حل اين مشكلات نياز به زمان دارد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی