|
«هوالملك
الحق»
بيانيه
انجمن اسلامی دانشجويان دانشگاه
تهران و علوم پزشكی تهران
به مناسبت
حضور رئيس قوه قضائيه در دانشگاه
تهران
آن چنان ميان مردم عدل و داد كن كه
اشراف و توانگران چشم طمع بر نفوذ
به حكومت نورزند و طبقه ی مردم
عادی از دستگيری اوليای
مملكت نوميد نگردد. فراموش مكن كه
خداوند بزرگ ستم را هر چند كوچك
باشد بزرگ می داند و هر بيداد كه
خرد و كوچك به نظر آيد، كلان كيفر
می نمايد. در حكومت ما هيچ چيز از
عدل و داد عزيزتر نيست.
«از
بيانات اميرالمومنين خطاب به
محمدبن ابيبكر فرماندار مصر»
سخن
گفتن از موضوعی كه بر تمامی
شئونات جامعه سايه افكنده و
بسياری از مشكلات داخلی و
خارجی از آن ناشی می شود
دشوار است. امروز شاهد حضور رياست
قوة قضائيه در دانشگاه تهران هستيم.
حضوری كه با دعوت مسئولين
دانشگاه تهران و بدون هماهنگی با
دانشجويان و حتی بدون مطرح شدن
در جلسات شورای فرهنگی
دانشگاه اتخاذ شده است جلسه ای
كه در پشت در های بسته بدون حضور
هيچ خبر نگاری و تنها وتنها با
حضور صدا وسيما كه عملكرد آن بر
همگان واضح است بدون حضور
دانشجويان كه سوالهای آنها
هميشه بی پاسخ مانده است از ديد
ما جلسه ی صر فا تشريفاتی است
كه تنهاجهت تبليغات برگزار می
شود.
در
حالی شاهد حضور آقای هاشمی
در دانشگاه تهران هستيم كه هنوز
پرونده دانشجويان دستگير شده ی
دانشگاه تهران در جريان است و همچون
پرونده ساير سياسيون مانند
شمشيری بر بالای سر آنان قرار
دارد تا اگر خدای ناكرده سخنی
را برخلاف نظريات بعضی حضرات بر
زبان بياورند، شمشير فرود آيد.
جناب
آقای هاشمی!
هنوز
چند صباحی از آزادی دانشجويان
دربند نگذشته است. به يمن دستگاه
قضايی شمادانشجويان19 ـ 18ساله
ای كه تنها اسمی از اوين شنيده
بودند، به زيارت اين زندان و كشيدن
حبس های طولانی مدت در
زندانهای انفرادی نائل آمدند.
به راستی اگر مسئله دستگيری
آشوبگران خرداد ماه بود
چرا آشوبگران با تعهدی ساده
آزاد شدند ولی دانشجويان
وفعالان دانشجويی پنجاه
روز را در سلولهای انفرادی
بند 325 گذراندند؟ اگر حقيقتاًَ
دانشجويان آشوبگر بودند پس چرا به
پرونده آنان رسيدگی نشد و طبق
مصوبه شورای عالی امنيت
ملی اين امر
به
كميته های انضباطی واگذار شد؟
حقيقتاً آيا دستگيری فعالان
سياسی دانشگاه چيزی غير از
عقده گشايی بر عليه فرزندان
جامعه بود؟ جامعه ای كه از 2
خرداد 76 مسير نوينی را برگزيد و
بر هر گونه تحجر مهر باطل زد.طبق اصل
سی و هشتم قانون اساسی هرگونه
شكنجه برای گرفتن اقرار ممنوع
است آيا به بند كشيدن فرزندان ملت
در سلولهای انفرادی طويل
المدت برای كسب اطلاعات مصداق
شكنجه نيست؟
شما حاضريد فرزند خودتان يك روز را
در سلولهای انفرادی بگذراند؟
تاوان صدمات وارد آمده به اين
عزيزان را چه كسی پرداخت خواهد
كرد؟ چه كسی پاسخگوی هتك حرمت
ها به خانواده اين دانشجويان خواهد
بود؟ اگر به پاسخگويی در اين
دنيا نيازی نيست، مطمئن باشيد
دنيای ديگری نيز هست كه
خداوند ستم های شما را مورد
بازخواست قرار خواهدداد
رياست قوه قضائيه !
بعد
از گذشت 10 سال از رياست آقای
يزدی بر اين قوه و تحويل - به قول
شما- ويرانهی قضايی به شما،
اميد آن ميرفت تا اين ويرانه را
آباد نماييد. ما در اين چند سال اميد
بسياری به بهبود امور داشتيم كه
متاسفانه به باد رفت. شعار آقای
خاتمی رياست محترم جمهوری به
عنوان دومين فرد نظام و مردی كه
با 22 ميليون رأی براين مسند
نشسته است اين بود كه ما بايد معاند
را به مخالف و مخالف را به موافق
تبديل كنيم. آيا در اين چند ساله غير
از اين بوده كه هم در بعد داخل و هم
در بعد بينالمللی با عملكرد
قوهی قضاييه موافق به مخالف و
مخالف به دشمن نظام تبديل شده است؟
مسئول
انتصابی شما آقای مرتضوی
به راحتی دروغ ميگويد و دورغ
خود را راحتتر توجيه مينمايد و
علت اين كار را حفظ نظام ميداند در
حالی كه نميدانند راستگويی
جز اصول مسلمانی است براستی
مسلمانی بعضی از مسئولين قوه
قضاييه كجا رفته است؟ چرا بعضی
از افراد غيرشايسته كه نقشی در
انقلاب نداشتهاند به جان فرزندان
انقلاب افتادهاند؟
امروزه
شعار دستگاه قضايی رسيدگی به
مفاسد اقتصادی و مالی است.
سوال ملت اين است كه از پرونده
آقازادهها چه خبر؟ شهرام
جزايری كجا رفت؟ پروندة المكاسب
به كجا رسيد؟ به پروندة محراب كوثر
چگونه رسيدگی خواهد شد؟ آيا به
راستی پروندة مالی بنيادها
پاك و بری از هرگونه اتهام است؟
چگونه است كه پروندة قتل همسر
يكی از فوتباليستها به سرعت و
در تيراژ بالا و از تريبونهای
مختلف مطرح ميشود ولی حتی
نام مجرمان پروندههای
اقتصادی با اسم مستعار بيان ميشود؟
سوالات مطرح شده سوالاتی است كه
هر روز هزاران بار در بين مردم مطرح
ميشود و اين شائبه ميرود كه عدهای
در اين نظام به واسطة آبا و اجداد
خود از مصونيت آهنين برخوردارند. چه
كسی ميخواهد اين مصونيت آهنين
را درهم بشكند؟
در
حالی كه جايگاه دادگاه ويژه
روحانيت زير سوال است عملكرد آن نيز
جای بسی سئوال دارد.در حالی
كه يك روحانی آشكارا به تمامی
نمايندگان ملت توهين می نمايد
وآنها را جيره خوار آمريكا می
داند كوچكترين تذكری به وی
داده نمی شود وروحانی
ديگری به جرم انديشه ای نو
ومتفاوت به اعدام
محكوم می شود.به راستی
چگونه می توان اين رفتار متناقض
را تو جيه كرد.
در
حالی كه هر گاه يك زندانی
سياسی پس از پايان دورة محكوميت
خود از زندان آزاد ميشود پروندة
جديدی برعليه او گشوده ميشود.
آيا نظام ما با سخن گفتن اين افراد
سرنگون ميشود؟ يا اين كه سخن حق
تلخ است؟! قطعاً اگر نقطهی
ضعفی در نظام باشد، عملكرد شما
است.
4
سال و اندی از 18 تيرماه 78 گذشته
است. عملكرد مجموعة تحت امر شما يك
فرصت را به يك تهديد تبديل نمود. اگر
مسببين 18 تيرماه محاكمه ميشدند
كار به اين جا نميكشيد كه هر ساله
18 تيرماه تبديل به معضلی برای
نظام شود. عامل مستقيم اين بحران
دستگاه قضايی است. كه فاجعة
كوی دانشگاه تهران را در حد
دزديده شدن يك ريشتراش تقليل داد
اگر عزمی جدی برای برخورد
باگروههای فشار وجود داشت امسال
شاهد حملة بقايای آن گروهك به
خوابگاه طرشت نبوديم. تشت اين گروه
چنان از بام افتاده است كه بزرگان
آنها، از اين گروه تبری ميجويند
و اعلام جدايی ميكنند.
كوتاهی
دستگاه قضايی حتی در بعد بينالمللی
نيز برای ايران دردسرساز گشته
است. در پروندة زهرا كاظمی كار به
گونهای بوده است كه حتی
روابط دولت ايران و كانادا را تحتالشعاع
خود قرار داده
به گونهای كه اين كشور به
يكی از مخالفين جدی ايران
تبديل گشته و جديداً قطعنامهای
را برای محكوميت نقض حقوق بشر در
ايران به سازمان ملل برده است. آيا
عملكرد صحيح قوه قضايی نميتوانست
از اين جريان جلوگيری نمايد؟
تشكيل
دستگاه اطلاعاتی موازی در
درون اين قوه يكی از معضلاتی
است كه تمامی مطلعان نسبت بهآن
اذعان دارند. چرا دستگاه
اطلاعاتی مملكت به هيچ انگاشته
ميشود و تيم اطلاعات خودسری به
موازات آن تشكيل ميشود؟ نمونهی
برخورد ناشيانهی اين تيم در
بازداشت دانشجويان در وقايع خرداد
ماه بود كه دانشجويی را از داخل
دانشگاه ربودند و دانشجوی
ديگری را در مقابل چشمان
خبرنگاران خارجی مورد ضرب و شتم
قرار دادند و با خود بردند.
در
انتخاب حقوقدانان شورای
نگهبان قوه قضاييه عملا در مقابل
خواست ملت ايستاده است و
برانتخابهای خود پافشاری ميكند.
چگونه است كه سخنگوی يك قوه از 204
نمايندة ملت تنها 4 رأی دريافت مينمايد؟
تا
به كی قدرت مجمع تشخيص مصلحت در
اين امور دخالت نمايد؟ چه نيكو بود
سخن دكتر شريعتی كه ميگفت: «خدايا
مرا از اين فاجعة پليد مصلحتپرستی
كه چون همهگير شده وقاحتش از ياد
رفته است مصون بدار تا به رعايت
مصلحت، حقيقت را ذبح شرعی نكنم».
آيا حقيقت جز اين است كه اين تفكر
مورد تأييد ملت نيست؟
مفاسد
اقتصادی، اجتماعی و سياسی
داخل ايران هر از گاهی از
دادگاههای بينالمللی سردر
ميآورد. پروندهی استات اويل
يكی از اين موارد است. آيا پروندهای
اين چنين كه در كشور مقابل منجر به
بركناری مسئولين شركت مربوطه ميشود،
در ايران كوچكترين بازتاب قضايی
ندارد؟ تجربه ثابت كرده است هرگاه
دستگاه قضايی ايران نسبت به چنين
اموری كوتاهی كرده است، مسئله
تبديل به معضلی بزرگ گشته است.
جناب
آقای هاشمي
با
مطالب گفته شده آيا هنوز نيز
معتقديد كه اصلاحات در اين قوه صورت
گرفته است؟ نظر قاطبهی
دانشجويان غير از اين است. بنا نبود
قوهی قضاييهای كه امثال
شهيد دكتر بهشتی بنيانگزاری
نمودند به آنجايی برسد كه
فرزندان ملت را به پای ميزهای
محاكمه بكشاند و مهر تأييدی بر
نظريهی فرزندخواری انقلابها
بزند. اميدواريم به حرمت اين
روزهای عزيز هرچه زودتر شاهد
آزادی عزيزانی همچون دكتر
هاشم آغاجری، عباس عبدی، اكبر
گنجی و ساير زندانيان سياسی
باشيم.
به
اميد روزی كه هيچ زندانی
سياسی و به خصوص دانشجوی
زندانی، وجود نداشته باشد و
خورشيد عدالت علوی تابيدن
گيردكه اين امر بدون تغييرات
اساسی در راس آن قوه ميسر نمی
باشد.
از
اين رو انجمن اسلامی دانشجويان
دانشگاه تهران وعلوم پزشكی
تهران خواستارعذر خواهی و استعفای هر چه سريعتر رياست آن
قوه ميباشد به اميد آنكه اين امر
آغازگر اصلاحات در اين قوه باشد.
ومن ا..التوفيق
انجمن اسلامی دانشجويان
دانشگاه تهران و علوم پزشكی
تهران
|