ايران

پيك

                         
مصاحبه شكوری راد
سقوط مجلس هفتم بدامن مخالفان اصلاحات يك فاجعه
قانونی است كه نتيجه اش با كودتا تفاوتی ندارد
در كودتای 28 مرداد هم مردم
 غافل شدند و به صحنه نيآمدند
 

 

علی شكوري‌راد رييس ستاد انتخابات جبهه مشاركت، معاون دبيركل اين حزب و نماينده مجلس ششم، در يك مصاحبه مشروح ديدگاه های نوين جبهه مشاركت ايران اسلامی برای حضور در انتخابات مجلس هفتم را تشريح كرد. شكوری راد برای نخستين باراشاره به بحث های مهمی كرد كه در رهبر و در سطوح بالای جناح راست جمهوری اسلامی پيرامون انتخابات آينده مجلس مطرح است. او گفت كه ميان شركت وسيع مردم درانتخابات كه بخشی از سطوح بالای جناح راست به ضرورت آن برای حفظ كشور پی برده و جلوگيری از شركت مردم در انتخابات كه خواست بخش ديگری از جناح راست است تضادی شكل گرفته روز به روز درحال رشد است و تا آستانه انتخابات به يك چالش در جناح راست تبديل خواهد شد. در مصاحبه شكوری راد نكات و اشارات خبری مهمی وجود دارد كه توصيه بايد كرد علاقمندان به مسائل داخل كشور آن را با دقت بخوانند:

ايسنا- برخی معتقدند كه جوامع غربی از اصلاح طلبان در ايران حمايت مي‌كنند؛ اظهار نظر برخی مقامات آمريكايی و غربی نيز گاه بر اين شبهه دامن مي‌زند؛ از نظر شما طرح چنين موضوعی نسبت به اصلاح طلبان درست است؟

- به نظر مي‌رسد كسانی كه اين موضوع را مطرح مي‌كنند؛ روشن نمي‌كنند كه منظورشان از اصلاح طلب چيست.

جريان اصلاح طلبی در ايران در روند انتخاباتی دوم خرداد 76 آغاز شد و هنوز ادامه دارد. آقای خاتمی در مركز اين جريان اصلاح طلب قرار دارد؛ افرادی كه به اين حركت پيوسته‌اند، اصلاح طلب هستند. يعنی 20 ميليون نفر در سال 76 و 22 ميليون نفر در انتخابات سال 80 در زمره‌ی اصلاح طلبان هستند، علاوه بر اين بعد از دوم خرداد سال 76، بخش بزرگی از كسانی كه به آقای خاتمی رای نداده بودند، بعدها در زمره‌ی هواداران انديشه‌ی ايشان قرار گرفتند. وقتی مي‌گوييم اصلاح طلب، شامل همه‌ی اين‌ها مي‌شود.با چنين تعريفی از اصلاح طلب سوءظنی كه برخی نسبت به اصلاح طلبان ابراز مي‌كنند، بي‌مورد است.

اگر منظور، اصلاح طلبان درون حاكميت باشد؛ آن‌ها طيفی از نيروها هستند. بخشی از اصلاح طلبان به درون حاكميت راه پيدا نكردند، كه عمده‌ی آنها بخشی هستند كه در سمت چپ طيف اصلاح طلبان قرار دارند، يعنی عمدتا كسانی كه اصلاح طلبی را اصلاح ساختاری تلقی و اين را به عنوان خواسته‌ی عينی خود مطرح كردند.

طبيعتا كسانی كه خواستار اصلاح ساختاری، يا تغيير قانون اساسی و تغيير روش حكومتی جمهوری اسلامی هستند و نظام ديگری را طلب مي‌كنند؛ گرچه ممكن است در زمره‌ی آن 20 ميليون نفر بوده باشند؛ اما به دليل نوع ديدگاهشان نتوانستند وارد ساختار حاكميت شوند و بيرون مانده‌اند.گرچه نخبگان اين بخش فعال هستند، اما بدنه‌ی اجتماعی آن‌ها چندان مشخص نيست و به نظر نمي‌رسد بدنه‌ی اجتماعی وسيعی داشته باشند.

اصلاح طلبان درون حاكميت خود يك طيف و گرد آقای خاتمی هستند؛ برخی در سمت راست آقای خاتمی و برخی در سمت چپ ايشان قرار گرفته‌اند .

شاخص اصلاح‌طلبی انديشه و فكر آقای خاتمی و نه لزوما عمل وی است، كه در جريان عمل برخی ملاحظات و محذورات موجب شد، توفيق پيشبرد آن كمتر باشد.

با چنين تعريفی از اصلاح طلبان درون حاكميت، درست نيست كه بگوييم اصلاح طلبان چشم به چيزی غير از مردم دارند، سرمايه بزرگ اصلاح طلبان مردم هستند و صرفا با تكيه بر مردم مي‌توانند برنامه اصلاح طلبی را پيش برند؛ در غير اين صورت پيشرفتی نخواهند داشت.

شاخص برای اينكه مردم چه مي‌گويند انتخابات است؛ در انتخاب‌ بعد از دوم خرداد، همواره شاهد توفيق اصلاح طلبان بوده‌ايم،‌ حتی در انتخابات شوراها هم سرجمع اصلاح طلبان پيروز شدند، اما در شهرهای بزرگ به دليل عدم حضور مردم و ناكامی نامزدهای اصلاح‌طلب، اين تلقی ايجاد شد كه اصلاح طلبان شكست خوردند و محافظه كاران پيروز شدند؛ در حالی كه انتخابات شوراها هيچ پيروز واقعی نداشت، شايد يك شكست برای كسانی بود كه حضور مردم در آن انتخابات را به منزله‌ی پيروزی نظام مي‌دانستند، به دليل عدم حضور مردم، يك شكست برای اصلاح طلبان به دليل اين‌كه نتوانسته بودند مردم را مجاب كنند كه به صحنه بيايند و در انتخابات شركت كنند و يك پيروزی كم ارزش برای محافظه كاران بود كه توانسته بودند، برای مثال در تهران با اخذ رای متوسط حدود دو و نيم درصد، شورای شهر را به دست آورند. رای اين درصد از راي‌دهندگان در شهری مانند تهران برای كسی پيروزی محسوب نمي‌شود، چنين پيروزی فقط در سايه‌ی عدم حضور مردم مفهوم پيدا كرده است.

در انتخابات شوراها انتقاد اصلی متوجه اصلاح طلبان نيست، بلكه متوجه اين موضوع است كه در نظام دوگانه‌ای كه امروز در كشور ما به وجود آمده است،‌رای مردم به طور مناسب منشا اثر قرار نگرفته است و مردم به اين دليل كه رای خود را در انتخابات مجلس ششم موثر نديدند، ‌دست به حركتی اعتراضی زدند.

يكی از مسوولان – معصومه ابتكار معاون رياست جمهوری در امور محيط زيست- چند روز گذشته به كرج رفته بود، عنوان مي‌كرد كه مردم از تخريب باغات و برخی ديگر از مسائل شاكی بودند؛ وقتی ايشان گفته بود به شورای شهرتان مراجعه كنيد، گفته بودند كه ما اصلا در انتخابات شوراها شركت نكرده بوديم و قبولشان نداريم. اين مسوول گفته بود وقتی كه نمي‌رويد و در انتخابات شركت نمي‌كنيد، حالا حتی نمي‌توانيد به آنها شكايت‌هايتان را عنوان كنيد.

امروز، مجلس شورای اسلامی كه با رای مردم انتخاب شده است، در بعد نظارتی، در رسيدگی به شكايت مردم كارنامه سرافرازی دارد و با جود همه كار شكني‌هايی كه در مسير مجلس ششم شده است، توانسته توفيقات زيادی داشته باشد، ما در ابعاد اقتصادی و اجتماعی توفيقات خوبی داشته‌ايم، برنامه‌های سياسی ما عمدتا در مجلس به دليل رد مصوبات از سوی شورای نگهبان با مشكل مواجه شده است. مجلس تلاش خود را كرده‌است، ولی با موانعی نيز مواجه شده است كه اين موانع نيز جز با فشار خود مردم برطرف نمي‌شود.

روش برطرف شدن اين مانع در مسير اصلاحات حضور مردم در صحنه و فشارشان بر دستگاههايی است كه خلاف اراده و رای مردم عمل مي‌كنند.

كسانی در سال‌های گذشته شعار مبارزه با آمريكا را برای كاربرد مسايل سياست داخلی خود و از ميدان به در كردن رقبا در داخل به كار ‌بردند و بدون در نظر گرفتن منافع ملی، كوركورانه بر طبل شعارهايی نواختند كه اگر چه در يك زمان كاركردهای مطلوبی داشته است؛ لزوما در هر زمان چنين نخواهد بود. همين افراد موجب شدند كه ما از شرايط اعتبار بين‌المللی كه در سال 76 و 77 ، زمان پذيرش پيشنهاد گفت و گوی تمدن‌های آقای خاتمی در سازمان ملل، داشتيم به شرايط اجماع جهانی عليه ايران درباره‌ی پروتكل الحاقی برسيم. آنها سرمايه‌های بزرگ اين ملت را بر باد دادند و چيزی هم در ازای آن به دست نياوردند.

شكوری راد در باره ميزان قدرتی كه دراختيار اصلاح طلبان اشت گفت:

- بعد از پيروزی در انتخابات رياست جمهوری و انتخابات مجلس شورای اسلامی در مجموع تنها 25 درصد قدرت به اصلاح طلبان رسيد؛ كه بتوانند با تكيه بر آن كاری را از پيش ببرند. بخش اعظم اين قدرت نيز در اختيار دولت و در راس آن آقای خاتمی بود.

انتقاد اصلی به آقای خاتمی از سوی اصلاح‌طلبان اين است كه چرا به خصوص كابينه‌ی دوم را با اقتدار بيشتری از ناحيه‌ اصلاح طلبان تشكيل نداده و سعی كرده است، اصلاح‌طلبان دارای عيار اصلاح طلبی كمتری را به كارگيرد، يعنی عكس چنين موضوعی مطرح بوده است.

خستگی مردم بزرگترين آفت اصلاحات است.هر مقدار مردم زودتر خسته شوند، اهداف اصلاحات ديرتر تحقق مي‌يابد، نمونه‌ی آن را در انتخابات شوراها مشاهده كرديم كه عدم حضور مردم ما را از دستيابی به اهداف اساسی جنبش اصلاحات دور كرد، ولی با درسی كه از انتخابات شوراها گرفته شده است مي‌توان اميدوار بود كه بشود، راههای جدي‌تر و اساسي‌تری را دنبال كرد.

- انتخابات اصلي‌ترين مسير پيشبرد اصلاحات است و اگر انتخابات از ماهيت انتخاباتی خود خارج شود؛ تنها شاهد شكل و شمايل انتخابات باشيم، يك شاه راه اصلی را مسدود شده خواهيم ديد. اگر سيل مردمی و اراده‌ی مردم در مسير اصلی خود به جريان در نيايد و اين مسير اصلی مسدود شود، اين جريان بزرگ تبديل به يك سيل بنيان‌كن خواهد شد و موجب خسارات بسياری خواهد بود. پرداخت كننده‌ اين خسارات هم خود مردم خواهند بود؛ ولو اينكه در جريان اين مساله كسانی كه مانع بر سر آن قرار داده‌اند، زير پای مردم قرار گيرند، اما خود مردم هم هزينه‌ بسياری خواهند پرداخت.

كسانی كه در مسير شاه‌راه اصلاحات كه انتخابات است، مانع مي‌گذارند، نه تنها چيزی به دست نمي‌آورند بلكه همه چيز، حتی خود را نابود مي‌كنند.

درباره شركت مردم درانتخابات، شكوری راد گفت:

عدم مشاركت مردم در انتخابات شوراها مورد انتقاد اكثر تحليل گران سياسی در هر طيفی است، مردم برای نشان دادن اعتراض رفتاری را نشان دادند كه اين رفتار به ضرر خودشان تمام شد؛ مثل كسی كه برای اعتراض به موضوعی خود را به آتش مي‌كشد.

نوع حركت اعتراضی مردم در انتخابات شوراها، خود دليل و منطق اعتراض بود كه نمي‌تواند روش قابل دوام و مورد تاييدی باشد، بنابراين اكثر صاحب‌نظران و تحليل‌گران سياسی، گزينش عدم شركت را در انتخابات شوراها يك اشتباه تاريخی قلمداد می كنند. علاوه بر اين در كنار اين بحث مطرح مي‌كنيم كه به هر حال مردم رفتار خود را انجام مي‌دهند و ما نمي‌توانيم برای مردم تعيين تكليف كنيم.

تحليل با تعيين تكليف متفاوت است؛ در تحليل عملكرد مردم در طول ادوار تاريخ ، مي‌توان تحليل كرد كه در دوره‌ای مثلا در زمان كودتای 28 مرداد، يقينا مردم قابل انتقاد هستند كه چرا با خانه‌نشينی خود فرصت دادند تا عده‌ی كمی بتوانند كودتای 28 مرداد را به نتيجه برسانند. ولی مردم يك شخص نيستند كه بتوان با آن‌ها بحث يا آن‌ها را محاكمه كرد. مردم رفتارهای خود را بر اساس دريافت‌های خود از پديده‌های اجتماعی بروز مي‌دهند، بنابراين ما علاوه بر اين كه رفتار مردم را در انتخابات شوراها درست نمي‌دانيم، ولی نمي‌خواهيم كسی را محاكمه و يا به آنها انتقاد مستقيم كنيم.

مردم در انتخابات شوراها بر اساس عواملی كه وجود داشت به يك تصميم رسانده شدند و اين ناشی از عملكرد سياسيون اعم از محافظه كاران و اصلاح طلبان است. برخی تاكيد مي‌كنند كه سهم اصلاح طلبان در اين موضوع بيشتر است و برخی سهم محافظه كاران را بيشتر مي‌دانند.

ما برای انتخابات مجلس هفتم دو شرط مطرح كرديم؛ يكی آزادانه و عادلانه بودن انتخابات و ديگری تضمين حقوق منتخبان.

آن چه در انتخابات شوراها رفتار مردم را شكل داد، اشكال در آزادانه و عادلانه بودن انتخابات نبود، آزادترين و دموكراتيك‌ترين انتخابات مملكت ما،‌ همين انتخابات شوراهای دوم بود كه كمترين محدوديت را در انتخاب مردم شاهد بوديم، ولی مردم نخواستند از اين آزادی بهره‌بگيرند.

علت عدم حضور مردم در انتخابات شوراها اعتراض به عدم تضمين حقوق منتخبين بر اساس تجربه‌ی مجلس شورای اسلامی و نه بر اساس تجربه‌ی شوراها بود. گرچه شورای اسلامی شهر تهران تجربه‌ی مثبتی از خود در دور اول بر جای نگذاشت ولی در سراسر كشور اينگونه نبود،‌مثلا در شهری مانند اصفهان كه شورای شهر هم معقول و منطقی بودند، دعوايی هم نبود،‌ اصلاح طلبان هم برای ارايه ليست به وحدت رسيدند و ليست واحدی داده بودند. همان اتفاقی كه در تهران افتاد در آن جا هم رخ داد؛ بنابراين در ارزيابی عملكرد شوراها اين شكست را متوجه عملكرد شورای شهر يا اصلاح طلبان در ارايه‌ی ليست واحد نمی دانيم، مردم در اعتراض به محدود شدن اختيار منتخبانشان در مجلس شورای اسلامی، در يك واكنش سمبليك در انتخابات شورای شهر شركت نكردند و در حقيقت خواستند تلنگری را متوجه اصل نظام كنند تا متوليان نظام به خودشان بيايند.

مردم در انتخابات شورای شهر سيلی به گوش همه، چه راست و چه چپ زدند.

همين قضيه باعث شده است، كسانی كه به اساس و پايه‌های نظام توجه مي‌كنند، خواستار افزايش مشاركت مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی شوند. كسانی كه در انتخابات شوراها با عدم دعوت و يا رفتارشان به عدم مشاركت مردم در انتخابات كمك كردند، به خودشان آمده‌اند و امروز با دعوت مردم به مشاركت در انتخابات مجلس مي‌خواهند دوباره اين سرمايه ملی را احيا كنند.  (رهبر از جمله كسانی بود كه در انتخابات شوراها مردم را به شركت در انتخابات دعوت نكرد و خود نيز به بهانه حضور يك شهرك كم جمعيت در بندرعباس، از دادن رای خود داری كرد!)

برنامه‌ اصلی هر حزبی شركت در انتخابات است؛ لزومی هم ندارد كه در اين باره تصميمی گرفته شود، چون اين تصميم هم‌زمان با تاسيس حزب گرفته شده است، ما نيز بر اساس همين برنامه عمل مي‌كنيم.

آنچه تاكنون مشوق ما بوده‌است، تا برای شركت در انتخابات اميد داشته باشيم؛ اين است كه وزارت كشور بارها تاكيد كرده است كه حداكثر تلاشش را برای برگزاری انتخابات عادلانه انجام می دهد و اگر بخواهد در انتخابات بي‌قانونی و بي‌عدالتی شود، در مقابل آن خواهد ايستاد. اين مي‌تواند تضمين كافی را ايجاد ‌كند، كه به سمتی مي‌رويم كه علاوه بر خودمان، نهاد مجری انتخابات هم در اين جهت تلاش ‌مي‌كند، ما نمي‌توانيم نسبت به آن‌چه وزارت كشور اعلام مي‌كند با سو ظن نگاه كنيم و فكر مي‌كنيم وزارت كشور در آن چه اعلام كرده،‌مصمم است،‌با اين مقدار از تضمين كه در قبال آزادانه و عادلانه بودن انتخابات داريم به سمت انتخابات مي‌رويم.

البته، ما تصميم نهايی خود را موكول به برگزاری كنگره فوق‌العاده كه اوايل بهمن ماه برگزار مي‌شود كرده‌ايم. در آن كنگره نحوه‌ی عمل شورای نگهبان در بررسی صلاحيت نامزدها روشن خواهد شد و ما مي‌توانيم بر اساس شرايط روز تصميم بگيريم.

درباره‌ تضمين حقوق منتخبان هم؛ تلاش‌هايی را صورت مي‌دهيم تا بتوانيم تصمين‌های لازم را به دست آوريم، مهمترين تضمينش را هم پافشاری و ايستادگی خود مي‌دانيم و فكر مي‌كنيم كه مي‌توانيم آن‌چه حق مسلم ما و مردم ما هست را با چنگ و دندان حفظ كنيم، اين‌گونه نيست كه بخواهيم به راحتی در مقابل خط و نشان كشيدن‌های ديگران عرصه را خالی كنيم؛ بنابراين ما در جهت استيفای حقوق اصلی خود و ملت كه برگزاری آزادانه و عادلانه انتخابات و تضمين حقوق منتخبان است،‌ قدم بر مي‌داريم و در اين راه از هيچ تلاشی فروگذار نمي‌كنيم.

كنگره فوق‌العاده با ارزيابی شرايط روز مي‌تواند تصميم عيني‌تری را برای ما اتخاذ كند. برنامه‌ی فعلی ما در ستاد انتخابات شركت در انتخابات است و در اين جهت همه‌ی كارها را پيش مي‌بريم.

همه متوجه اين امر هستند كه مجلس هفتم دارای دو نقش ؛ يك نقش بازدارنده و يك نقش پيش برنده است. نقش بازدارنده‌اش اين است كه مجلس هفتم در اختيار جناح محافظه‌كار قرار نگيرد، چون اگر اين مجلس مانند مجلس چهارم يا تا حدودی پنجم در اختيار جناح محافظه كار قرار گيرد؛ آنها با توجه به تجربه‌ی مجلس ششم،‌ آنقدر قوانين ضد مردمی در اين مجلس تصويب خواهند كرد و از تاييد خواهند گذراند كه برای جبران آن، ‌مردم بايد هزينه‌های بسياری بپردازند تا بتوانند از قوانينی كه ممكن است بر ضد منافع آنها در مجلس هفتم تصويب شود، جلوگيری كنند. اين‌كه مجلس هفتم در اختيار جناح محافظه كار قرار نگيرد يك هدف بازدارندگی است كه برای مجموعه‌ی جبهه‌ی دوم خرداد وجود دارد.

هدف دوم، پيش برندگی اصلاحات است كه اگر بتوانيم در مجلس هفتم باز هم اكثريت اصلاح‌طلبان را شكل دهيم مي‌توانيم با پافشاری بر خواسته‌ها آن را به دست آوريم،‌ اگر اصلاح طلبان بتوانند اكثريت مجلس هفتم را به دست بياورند، كمر مقاومت كسانی كه تاكنون در برابر اصلاحات ايستادگی می كردند خواهد شكست و نخواهند توانست بيش از اين مقاومت كنند.

شكوری راد، در بخش ديگری از مصاحبه خود از خطر رفتن به سوی تحريم از هم اكنون اشاره كرد و اينكه در صورت تبليغ تحريم و منفعل ساختن مردم، اگر فضائی برای شركت در انتخابات فراهم آيد، فرصتی برای دعوت از مردم نخواهد بود. او گفت:

عدم حضور يك تصميم است و اجرای آن هم يك روزه قابل اجراست، به راحتی مي‌توان همه‌ی آنچه انجام شده است را با يك تصميم متوقف كرد، ولی برای حضور نمي‌توان يك روزه تصميم گرفت و آن را اجرا كرد. برای حضور بايد يك پروسه‌ی چند ماهه‌ طی شود ولی اجراييات عدم حضور مي‌تواند يك روزه انجام شود.

اصل برای ما حضور است و كنگره‌ فوق‌العاده برای اين است كه اين تصميم را ادامه دهيم، ما برای عدم حضور مي‌خواهيم تصميم‌ بگيريم، برای حضور كه تصميم گرفته شده است. اگر شرايط برای حضور كافی نباشد شايد لازم باشد برای عدم حضور تصميم‌ بگيريم.

بر اساس نظر سنجي‌هاييكه انجام شده است، غلبه‌ی اصلاح طلبان در افكار عمومی بر محافظه كاران غلبه قطعی و شفاف است. اگر نتايج انتخابات بخواهد بر اساس گرايش مردم رقم بخورد، محافظه كاران نه تنها پايگاهی كه در زمان انتخابات مجلس ششم داشتند را ندارند، بلكه پايگاه‌های اجتماعی آن‌ها تنزل پيدا كرده است. اگر آنها در گذشته يك بدنه‌ی 15 درصدی داشتند؛ امروز مي‌توان مدعی شد بدنه‌ی اجتماعی آن‌ها به كمتر از 10 درصد تقليل پيدا كرده است. اين 10 درصد به دليل چنگ اندازی بر برخی نهادها، قدرت بيشتری نسبت به اصلاح طلبان در اختيار دارند و از اين قدرت بر خلاف خواسته‌های مردم هم استفاده‌ مي‌كنند. بنابراين آن چه در درون حاكميت وجود دارد، رقابت اقليت اصلاح طلبان با اكثريت محافظه‌كاران در برخورداری از قدرت است و آنچه در سطح جامعه وجود دارد، رقابت اكثريت بسيار قوی اصلاح طلبان و اقليت بسيار ضعيف‌ محافظه كاران در عرصه‌ی انتخابات است.

اگر مردم به پای صندوقهای رای بيايند، حتی در صورت تنوع كانديداهای اصلاح طلب در برخی حوزه‌ها ، مجلس هفتم چيزی مشابه مجلس ششم خواهد بود، ولی شرط آن اين است كه به همان ميزانی كه مردم در انتخابات مجلس ششم آمدند، در انتخابات مجلس هفتم هم به پای صندوقهای رای بيايند.

استراتژی انتخاباتی جناح راست مبتنی بر تجربه‌ی انتخابات شوراها بود، يعنی زمينه‌سازی برای كاهش مشاركت مردم و بهره‌گيری ناصحيح از سازماندهی نهادهای عمومی برای به صحنه آوردن تعدادی رای تشكيلاتی و حساب شده و پيروزی در انتخاب مجلس؛ آنها فكر مي‌كردند مي‌توانند با روش‌های خود مردم را مجاب كنند كه بار ديگر به پای صندوقهای رای نيايند و بعد از طريق بهره‌گيری از سازماندهی نهادهای عمومی بتوانند پنج درصدی از رای دهندگان را بدون تبليغات آشكار به پای صندوق‌های رای آورند و با كمترين هزينه پيروز انتخابات شوند. مجموعه جناح راست نتوانستند در بين خود درباره‌ی اين استراتژی به اجماع برسند و كسانی كه قدرت برتر را در آن مجموعه داشتند، بر اساس آنچه كه تضمين كيان ايران و جمهوری اسلامی ايران بود؛ به اين مساله توجه كردند كه عدم حضور مردم در پای صندوق‌های رای مي‌تواند اصل كشور و نظام را در معرض تهديد قرار دهد، بنابراين در آن استراتژی گذشته آنها خلل ايجاد شده‌است.

با طرح موضوع ضرورت افزايش مشاركت مردم در انتخابات، آن‌ها دچار سردرگمی شدند.برای جبران سر درگمی خود، سعی كردند اصلاح طلبان را به انفعال ببرند تا از هرگونه فعاليتی باز بمانند و در زمان انتخابات دعوت مردم به افزايش مشاركت وجود داشته باشد ولی اصلاح طلبان كاری نكرده باشند كه قابل عرضه باشد، در اين راستا، موضوع رد صلاحيت و بهره‌گيری از رانت شورای نگهبان در دستور كارشان قرار گرفت كه بتوانند رقبای اصلی را از صحنه بيرون كنند، اين نيز در تناقض آشكار با استراتژی افزايش مشاركت است كه در بخشی از جناح محافظه كار مطرح است.

محافظه‌كاران اكنون دچار نوعی تناقض هستند از يك سو دعوت به افزايش مشاركت مي‌كنند و از سوی ديگر رفتارهايی مي‌كنند كه منجر به كاهش مشاركت مردم مي‌شود. رفتار دوگانه‌ی آنها موجب رسوايی و در هم ريختگی آنها خواهد شد.

عدم انسجام جبهه‌ی اصلاح طلب تا زمان انتخابات به سمت انسجام پيش خواهد رفت و انسجام امروز جناح راست تا زمان انتخابات به سمت عدم انسجام و پراكندگی پيش خواهد رفت. جناح راست نخواهد توانست استراتژی واحدی را تا انتهای كار دنبال كند.

در انتخابات اين دوره، بر اساس نظر سنجی كه ما به عمل آورده‌ايم، شاخص حضور زنان از حضور مردان بالاتر است، زن‌ها هم‌چنان اميدوارتر و مشاركت‌جوتر هستند و اين كاملا محسوس و مشخص است. حتی در زمان انقلاب، زنان حضور بسيار چشم‌گيری داشتند ،كه در پيام‌های حضرت امام (ره) هم از حضور آنان تجليل شده است. در طول نهضت‌های موجود در ايران زنان نقش برجسته‌ای داشتند، در انقلاب اسلامی و دوم خرداد 76 نقش مهمی ايفا كردند.

نقش برجسته‌ی زنان در انتخابات آينده از اين جهت معنا‌دار‌تر است كه جنبش دانشجويی كه در انتخابات سال 76 بسيار فعال بود، در اين دوره به اندازه‌ی آن دوره فعال نيست. هرچند علائم بسيار خوبی را از بازيافت مجدد روحيه در بين دانشجويان شاهد هستيم؛ مراسمی كه در طی يك ماه اخير در دانشگاه‌های مختلف برگزار شده حكايت از اين دارد كه دوره‌ی ياس و سرخوردگی در حال سپری شدن است و فكر مي‌كنم دانشجويان ما مجددا در صحنه‌ی سياسی جامعه فعال خواهند بود. دوره‌ی طيف سرخورده‌ای كه دارای تشكيلاتند، سپری شده است و طيف جديدی از دانشجويان پا به عرصه وجود مي‌گذارند كه شاداب‌ترند و حيات سياسی دانشگاه‌ها را پر نشاط خواهند كرد؛ بنابراين در انتخابات هم تاثيرگذار خواهند بود.

بايد به اپوزيسيون قانونی كه برای پيشبرد برنامه‌های خود چارچوب‌های قانونی را نمي‌شكند، فرصت فعاليت داد و با اپوزيسيونی كه به هر دليلی خارج از حاكميت هستند؛ ولی در جهت ارايه قرائت دموكراتيك از قانون اساسی با ما كه چنين برنامه‌ای را عنوان می كنيم اعلام همراهی مي‌كنند، مي‌توانيم نوعی تعامل داشته باشيم. ما از حقوق شهروندی آنها دفاع مي‌كنيم و آنها هم به همين دليل از ما حمايت مي‌كنند.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی