|
عمادالدين باقی، پژوهشگر
علوم اجتماعی به دعوت جبهه
مشاركت حوزه تهران در كانون توحيد سخنرانی
كرد. او در باره رابطه عدالت و
آزادی گفت:
عدالت يعنی هرچيز
سرجای خود قرارگيرد،
كه
در اين صورت نه از سرمايه دارای
خبری خواهد بود و نه از اختناق. آزادی بدون عدالت به سرمايه
سالاری و عدالت بدون آزادی به
قيم سالاری و استبداد منجر خواهد
شد.
چالش بر سر آزادی، چالش ديرينهای
است. برخی از متفكرين غربی
معتقد بودند كه عدالت اجتماعی
بزرگترين خطری است كه آزادی
فردی را تهديد ميكند؛ اما از
سوی ديگر بايد پذيرفت آزادی
باعث رشد سوسياليسم و انديشههای
عدالت طلبانه در دنيای مدرن شد.
در شرايط فعلی به بهانه
عدالت اجتماعی از مردم ماليات
گرفته ميشود ولی نميتوان
به صدا و سيما گفت كه چرا در مقابل
پولی كه از مردم ميگيرند
اينگونه رفتار ميكنيد.
بايد آزادی در جامعه
موجود باشد تا عدالت اجتماعی
وسيله ستمگری نشود.
كسانی درصورت آزادی و دموكراسی
نميتوانند قدرت و امتيازات
ناشی از قدرت را برای خود
نگهدارند.
اين افراد برای توجيه مشروعيت
خود ميخواهند مشروعيت بر
مبنای عدالت را جايگزين مشروعيت
بر مبنای آزادی كنند و اين
همان كاری بود كه شاه هم به دنبال
آن بود.
معمولاً ديكتاتورها با
استفاده از همين تقدم و تأخر در
مشروعيت ميخواهند برای خود
مشروعيت به دست آورند.
در اين چند سال گذشته همواره از عدالت علی (ع)
سخن گفته شد. برخی افراد تنها از عدالت
اقتصادی علی (ع) حرف ميزنند
در حالی كه عدالت شامل سه بخش
عدالت اجتماعی، عدالت سياسی و
عدالت قضايی نيز ميشود.
در جامعه امروز ما غير از
مشركان و مخالفان حتی گاهی
حقوق مردمان عادی و شهروندان
جامعه هم رعايت نميشود و برخی
از بخشهای حكومت به راحتی به
خود اجازه ميدهد خانههای
مخالفان خود را مصادره كنند و اموال ايشان را ماهها و بلكه
سالها نزد خود نگه دارد.
اصل عدل و مردم دوستی منوط به
تكيه به آرای مردم است.
اگر شما روزی مشاهده
كرديد كه مردم مايلند حكومت حاكمان
هرچه زودتر برچيده شود بدانيد كه
عدالت و مردم سالاری از آن جامعه
رخت بر بسته است.
باقی در ادامه اين جلسه
در پاسخ به پرسشی در رابطه با
نقدهايش در جريان انتخابات مجلس
ششم و حضور هاشمی رفسنجانی در آن انتخابات گفت: در جريان انتخابات مجلس
ششم نسبت به آقای هاشمی سه
رويكرد وجود داشت، اول اينكه عدهای
معتقد بودند حضور آقای هاشمی
ميتواند عامل بالانس بين نيروها
باشد.
دوم اينكه اگر آقای
هاشمی حتی به عنوان نفر آخر
وارد مجلس شود ميتواند برای
اصلاحات زيانآور باشد پس بايد
با هر وسيلهای (رأی
نياوردن، انصراف ايشان يا كم رأی
آوردن) ايشان را از دور خارج كرد و
رويكرد سوم كه بنده هم به آن معتقدم
بودم اين بود كه اگر آقای
هاشمی به مجلس روند ممكن است
بسياری از نيروهايی را دور
خود جمع كند كه حضور آن نيروها
مشكلاتی را برای جريان
اصلاحات ايجاد كنند.
من در آن زمان هم اعلام كردم
كه معتقد به برخورد مدنی با
ايشان هستم.
چه دليلی دارد كسانی كه در
كشور ما بالا ميآيند، فكر كنند
كه ديگر پايين نخواهند رفت و مادام
العمر در قدرت خواهند بود.
من به ايشان نوشتم كه اگر ميخواهيد
قواعد جمهوريت حفظ شود بايستی
خود آغازگر آن باشيد و به
نيروهای جديد فرصت دهيد تا در
صحنه حضور داشته باشند.
باقی در
پاسخ به پرسش ديگری در رابطه با
قتلهای زنجيرهای اظهار
داشت:
من معتقدم كه آقای
خاتمی در ماجرای قتلهای
زنجيرهای خوب شروع كرد ولی
بد ادامه داد. اگر ايشان زمانی كه
مسئله به نفوس شهروندان جامعه
مربوط ميشد ميايستاد، امروز
پرونده به صورت ناتمام مختومه نميشد
و ايشان هر 9 روز دچار يك بحران نميشدند.
بحث قتلهای زنجيرهای
نقطهای است كه معمولاً موجب
واكنش عصبی و بحران آفرينی
افرادی كه بخشی از قدرت و يا
آنهايی كه تمام موجوديت خود را
در گرو بسته بودن پرونده ميبينند،
ميشود.
عدهای وزارت اطلاعات
را حيات خلوت خود ميدانستند و به
هيچ كس پاسخگو نبودند و نهادی كه
پاسخگو نباشد مرتكب هر جنايتی ميشود.
عمادالدين باقی در پايان
به پرسشی پيرامون سرنوشت آينده
اصلاح طلبی گفت: شما اصلاح
طلبی را با همان فرايندی كه در
مجلس و دولت رخ ميدهد مقايسه
نكنيد بلكه بايد به اصلاحات به
عنوان يك پديده مستمر اجتماعی
نگاه كرد.
امروز رشد انديشههای
دموكراتيك در بدنه جامعه قابل توجه
است و وقتی من جمعيت مقابل و تقابل كننده را ميبينم معتقد ميشوم كه
اصلاحات زنده است و تحولات به صورت
مستمر ادامه دارد.
اگر اصلاحات در ساختار
سياسی به بن بست برسد در دورهای
ديگر خود را تحميل كرده و با فرم
فعلی را ميشكند و قالب عوض ميكند.
عمادالدين باقی در پاسخ
به پرسشی ديگری پيرامون
ديدگاههای جديد آيت الله
منتظری با تبيين اينكه كانون
اصلی نزاع و تضاد بين دنيای
اسلام و غرب مسئله حقوق بشر است، گفت:
آيت الله منتظری با
اجتهاد جديد خود، بحث حرمت و كرامت
ذاتی انسان، مستقل از عقيدهاش
را مطرح كردند.
اين اتفاق ميتواند ريشه نزاع ما
را با غرب از بين ببرد
|