|
بحث در
مورد علل عقب ماندگی كردستان به
موضوعی جدی در بين صاحبان فكر
وانديشه تبديل شده وهر فرد وگروه از
منظر خود به كنكاش پيرامون آن
پرداخته است.
در دهه های اخير نيزكوشش شده است
زير نام توسعه وتوسعه يافتگی،
علل توسعه نيافتگی اين منطقه
مورد پژوهش قرار گيرد. دوربودن بخش
خصوصی از فعاليتهای
پژوهشی، علمی وكارشناسی،
به دلايل متعدد،
ازجمله هزينه بر بودن اين قبيل
كارها وسيطره نگاههای سياسی
بر فضای منطقه ودولتی بودن
اكثر فعاليتهای پژوهشی ، موجب
شده است بررسی های نسبتا
علمی وكارشناسی حول موضوع
توسعه در كردستان، همچون ساير
مناطق كشور، توسط سازمانها
ونهادهای دولتی، ويا با حمايت
ونظارت آنان انجام پذيرد. از جمله
سازمان برنامه وبودجه،
استانداری ودستگاههای
بخشی در حوزه های كشاورزی ،
صنعت ومعدن وتاحدی بازرگانی مهمترين
وگسترده ترين كار در اين زمينه
مطالعاتی است كه حدود ده سال پيش
توسط گروه هامون در سازمان برنامه
انجام گرفته است. در اين طرح
مطالعاتی، كه حد اكثر بهره اش
زينت بخشيدن به كتابخانه های چند
دستگاه محدود استانی بوده، كوشش
شده است.
توسعه كردستان با يك ديد تقريبا
جامع بايد توسط
كارشناسان مربوطه در تمام حوزه
های اقتصادی، فرهنگی
واجتماعی مد نظر قرار بگيرد.
بررسی نقاط قوت وكاستی های
اين طرح وطرحهای مشابه موضوع اين
نوشته نيست و اينكه چرا اينگونه
طرحها در مرحله اجرا مورد بی
مهری قرار می گيرند هم ، مد
نظر نيست. محوری كه برای اين
مقاله بر گزيده شده است نيم
نگاهی به مقوله توسعه در كردستان
از منظر رويكرد استراتژيك است.
ادعای اين نوشته اين است كه فارغ
از ميزان توانمندی وكاستی
های كارشناسی اين چنين
مطالعاتی ويا ميزان توجه به تحقق
عملی آن، برخوردار نبودن از ديد
استراتژيك مهمترين ضعف آن است.
دليل اين ادعا ونكات اساسی كه در
توسعه كردستان توجه به آنها
ضروری است در ادامه اين نوشته
بيان می شود :
از
همان آغاز تولد رويكرد استراتژيك
در عرصه مديريت تا حال كه نظريه
ها، مدلها وتكنيكهای جديدی در
مديريت استراتژيك پای به ميدان
نهاده اند، توجه به محيط در كنار
انسجام داخلی، وحتی قوی تر
از آن وجود داشته است. از نگاه
انديشمندان برجسته مديريت
استراتژيك، همچون پورتر، هانگر و
ديويد . آر . فريد،
دو محيط دور ونزديك در تدوين
استراتژی برای هر مجموعه
ومنطقه ای مد نظر قرار می گيرد.
محيط نزديك يا محيط رقابتی همان
فضايی است كه سازمان يا منطقه
مورد مطالعه جايگاه خود را در آن
پيدا می كند . منابع ، رقبا ی
موجود وجديد ، توان رقابت هريك از
حاضران در صحنه رقابت عواملی
هستند كه محيط نزديك را به وجود
می آورند. واما آنچه در محيط دور يا محيط
اجتماعی بايد مورد توجه قرار
بگيرد عبارتند از : عوامل طبيعی ،
اقتصادی ، اجتماعی ،
فرهنگی وسياسی .
مغفول
ماندن عناصر مهم ومؤثری چون
سياست وفرهنگ در مطالعات رايج در
كردستان و حتی در سطح ملی از
كاستی های اساسی اين
طرحهاست. چنانكه مشاهده می كنيم
در برنامه های توسعه ملی هم
عنوان برنامه اقتصادی ،
اجتماعی وفرهنگی بيان می
شود كه اولا فاقد عنصر سياسی است
وثانيا در تعريف فرهنگ به يك سری
شاخصها ی سطحی وظاهری
اكتفا می شود وفرهنگ را در سطح
مفروضات اساسی مد نظر قرار
نمی دهند. در مورد خاص توسعه
كردستان نيز گريز از مقوله سياست
وفرهنگ در طرحهای مطالعاتی
موجود به وضوح مشاهده می شود.
به منظور پرهيز ازاطاله كلام در زير
به اختصار به مواردی ازگره ها و
مسائل استراتژيك توسعه كردستان
اشاره می شود. اميد آن دارم در آينده با
همكاری همه مديران دلسوز ،
كارشناسان توانمند ونهادهای
مدنی وحمايت دولت ، طرح تدوين
استراتژی كردستان پياده شود .
مسائل استراتژيك توسعه كردستان :
برای
دست يابی به تعريف مشترك با
خوانندگان محترم در مورد مفهوم
مسائل استراتژيك بايد گفت : منظور
ما از مسائل استراتژيك ، مسئله يا
مسائلی است كه اولا مبنای
تصميم های استراتژيك قرار می
گيرند وثانيالحاظ كردن آنها در
تدوين استراتژی سازمان يا جامعه
مورد نظر را در مقايسه با سازمانها
يا جوامع مشابه ويا رقيب در جايگاه
برتر قرار می دهند. از آنجا كه
بحث ما در اينجا جامعه كردستان است
می توان گفت مسائلی استراتژيك
هستند كه استراتژيستها وبرنامه
ريزان كشور ومنطقه را برای تعيين
دور نما وچشم انداز كردستان كمك
می كنند وبی توجهی به
آنهاهم موجب در جا زدن
وسرگردانی شده وهم امكان كسب سهم
بيشتر در بازار رقابت را از آنها
سلب می كنند. همانطوری كه
بررسی ها نشان می دهد اصولا
رويكرد استراتژيك در مديريت از
بستر نظامی بر خاسته است ودر
واقع استراتژی برای تسخير
قلعه ها ودستيابی به اهداف مهم
در عرصه رقابت با رقبا طراحی
می شود . در همين مورد اگر بتوان
جذب قلوب كردها وايجاد
رضايتمندی در آنها از سوی
كشورهای ايران ، تركيه ، عراق
وسوريه وحتی قدرتهای بزرگی
چون آمريكا واروپا را به عنوان هدف
اساسی واستراتژيك دانست، گرچه
صرف رضايتمندی بدون توجه به
فرايند دموكراتيك تحقق آن كافی
نيست ، مسائل استراتژيك نقاط قوت
وضعف ونيز فرصتها وتهديدهايی
هستند كه مورد توجه قرار دادن آنها
به دولتمردان كمك می كند در اين
بازار رقابت گوی سبقت از رقيبان
خود بربايند . از اين منظر ذيلا به
مواردی اشاره می كنيم كه بدون
توجه به آنها طراحی هر برنامه
ای برای توسعه كردستان كشور
مارا در موقعيت رقابتی مناسبی
با رقبا قرار نمی دهد
يك . شايد بتوان نبود يك استراتژی
مشخص ملی در مورد اقليتهای
قومی ومذهبی در ايران را
مهمترين عنصر مفقوده برنامه های
توسعه ای در مناطقی مثل
كردستان دانست . اگر كشور را به
مثابه يك مجموعه كلان در نظر
بگيريم بدون برخورداری از
استراتژی ها ، سياستها وخط
مشی های ملی در هيچ حوزه
كاری ومنطقه جغرافيايی نمی
توان به برنامه ريزی دراز مدت
توسعه ای دست يازيد . وقتی
استراتژی كلی نظام در مورد
كردستان تدوين نشده باشد ، علی
القاعده چشم انداز ، نگرش
وديدگاههای نظام حاكم ناشناخته
می ماند . بدون شناخت اين
ديدگاهها نمی توان اهدافی را
تعريف كرد . وقتی اهداف مشخصی
تعريف نشده باشند چگونه می توان
برنامه توسعه را طراحی نمود،
در حاليكه برنامه ها درراستای
اهداف، موجوديت می يابند.
بعيد نيست جدايی مردم منطقه
از حاكمان ، ويا دست كم وجود فاصله
بين آنها وحكام كشور باعث شود كه
توافق همه جانبه ای در مورد چشم
انداز مشخص حاصل نشود . در هر حال
اگر مردم كردستان را بخشی از
ايران فرض كنيم بايد بين ايشان
ودولتمردان وحتی ساير هم
وطنان ، تعريف مشتركی به دست
آيد، تعريفی كه بگويد : مردم
كردستان كی هستند ؟ چه می كنند
؟ به كجا می خواهند برسند ؟ نقطه
مطلوبی كه كردستان و كردها می
خواهند ويا می توانند به آن
برسند كدامست . اين مسئله را نمی
توان منكر شد كه در حال حاضر توافق
چندانی بين مردم كردستان وحتی
نخبگان وگروههای سياسی
ونهادهای مدنی آنها با
دولتمردان كشور در مورد اينكه
كردستان در بهترين شرايط می
خواهد به كدام نقطه برسد وجود ندارد.
به همين خاطر در مورد
اينكه كردها ايرانيان اصيلی
هستند كه به مانند يك شهروند درجه
يك می توانند از همه فرصتها ،
برابر با فارسها وشيعيان برخوردار
باشند ويا در مورد آزادی كردها
در آموزش زبان مادری وانجام
مراسم مذهبی در هر نقطه از كشور
چالشهايی وجود دارد!
دو . شناخت توانمنديها وكاستی های
كردستان از اهم مسائلی است كه
بدون آن پيمودن مسير توسعه مقدور
نيست. گاهی تصور می شود با
احصاء اعداد وارقامی پيرامون
تعداد آدمها ، اموال واحشام
ومايملك كردها می توان وضع موجود
آنها را شناخت ، غافل از اينكه اين
اعداد وارقام زمانی كارسازند كه
متوجه مسائل اساسی باشند . بدون
شناخت ديدگاهها ، فلسفه زندگی ،
باورها ، ارزشها ، آرزوها ، نيازها
، مطالبات واولويتهای مردم كرد ،
بدون توجه به فرهنگ اين منطقه ،
وحتی فراتر ازهنجارها وارزشها ،
بدون درك مفروضات اساسی آنها،
يعنی آنچه رويكرد آنها به
زندگی را تعريف می كند ،
نمی توان مسير توسعه كردستان را
تعيين كرد . به علاوه شناخت
ميزان رضايتمندی مردم ، برداشت
آنها از اثربخشی سيستم حاكم بر
كشور ومنطقه يك ضرورت انكار ناپذير
است . چگونه می توان در تداوم
وضعيت فعلی برنامه ريزی نمود
در حاليكه نمی دانيم مردم از وضع
موجود رضايت دارند يانه ؟!
چگونه
می توان درپی برنامه ريزی
برای توسعه مردم كرد بر آمد در
حاليكه هويت آنها تعريف نشده باشد ؟!
آيا كردها دارای هويت مشخص
ومنحصر به فردی هستند ؟ اين هويت
حول چه چيزی شكل گرفته است ؟ هيچ
پرسيده ايم محور اساسی هويت
كردها از منظر خود آنان چيست ؟ آيا
نظام حاكم تعريف خودرا از هويت
كردها به صراحت وبه طور شفاف بيان
كرده است ؟ كجا در كدام سند با كدام
عملكرد مؤيد ؟ اگر پاسخ مثبت است، آيا اين تعريف
با تعريف خودكردها همخوانی
دارد؟
سه.
اگر عرصه برنامه ريزی توسعه را
عرصه رقابت تلقی كنيم ، كه
تلقی درستی است ، آيا رقبای
اين عرصه شناسايی شده اند؟ آيا
برنامه مورد نظر ما در مقايسه با
برنامه رقبای ما از مزيتهای
ويژه ای برخورداراست ؟ اين
مزيتها كدامند ، اگر رقابت
دولتهای قدرتمند جهانی مثل
امريكا و اروپا ونيز همسايگان
غربی ايران ، يعنی تركيه
وعراق ويا طرحهای گروههای
سياسی مخالف نظام برای جذب
قلوب كردها را موضوع اين رقابت
بدانيم می توتن پرسيد كشور ما در
برنامه های خود چه مدل
والگوهايی را كه دارای مزيت
ويژه باشند ودر مقايسه با مدلها
والگوهای رقبا توان رقابت داشته
باشند ، ارايه كرده است . گرچه ورود
به برخی موضوعات چالش زا در
شرايط فعلی را مناسب نمی دانم
اما تحولات اطراف وواقعيتهای
موجود وادارمان می كند اندكی
شفافتر به مسائل بنگريم . در محافل
عمومی وخصوصی داخل وخارج گفته
وشنيده می شود كه آمريكائيها
فضا را برای الگوی فدراليسم
در عراق فراهم كرده اند . ظاهرا
كردهای آنجا هم از اين مدل
استقبال كرده اند. كردهای
تركيه كه سالهای سال است زير
دست يك رژيم ضدكرد مورد ستم هستند
اكنون با يك مدل
اروپايی برای حل مسئله كردها
مواجه اند ، كه رفتارهای
گروههای سياسی ومردم كردستان
تركيه نشانگر اين است كه از اين
قضيه استقبال می كنند .
گروههای
سياسی ونخبگان كرد هم هر يك به
فراخور از مدلهای فوق گرفته ته
دعوت به استقلال كامل كردها وحتی
دولت بزرگ كردی سخن به ميان می
آورند. حال
سؤال اين است: كشور
ما چه مدلی ارايه كرده است ؟
آيا الگوی قانون اساسی ج.ا.ا
از چنان شفافيتی برخوردار است كه
بتوان بر آن مدل نام نهاد ؟ آيا
ازويژگيهای قابل رقابت با
مدلهای امريكا واروپايی
وگروههای سياسی كرد برخوردار
است ؟
اگربه
حافظه خود مان مراجعه كنيم درمی
يابيم گروههای سياسی كرد
ايران از اواخر حكومت قاجار ، كه
ولايت كردها بر ديارشان مخدوش شد تا
عصر تمركز گرای رضاخانی
وفرزندش محمد رضا وتا كنون از مدل
يا الگويی به نام خود مختاری
ياد كرده اند وظاهر قضيه نيز
گويای اين واقعيت است كه مردم
كردايران هم از اين خواست حمايت
كرده اند . والبته مخالفت مردم
كردستان با گروههای مسلح (مدعی) كمونيست
مخالف انقلاب اسلامی را نبايد ،
سهوا ، به حساب مخالفت مسلمانان
كردستان با خودمختاری دانست .
كما اينكه مرحوم مفتی زاده به
عنوان ليدر جريانهای اسلامی
كردستان در سالهای 57
تا60از
مدلی به نام خودمختاری
اسلامی تحت عنوان حكومت شوراها ،
نام برد .
از
آن زمان هم تا كنون كردهای
طرفدار انقلاب اسلامی ، گرچه به
صراحت از مدل خاصی نام نبرده اند
، اما همواره خواهان برخورداری
از اختيار تعيين سرنوشت خود
ومشاركت در اداره امور ملی
ومحلی بوده اند . خوبست تعارف
را كنار بگذاريم واين واقعيت را
دريابيم كه دغدغه حكومت در ميان
كردها جدی است ، دغدغه ای به
فاصله آرزو تا واقع بينی !
چنانچه درك واقعيتها باعث می شود
در شرايط موجود برای كسب
اختيارات بيشتر در چارچوب
مرزهای بين المللی كشورهای
متبوع خود كوشش نمايند . قوت گرفتن
يا تضعيف تحقق آرزوی ديرين كردها
در هريك از كشورهای ايران ،
تركيه ، عراق يا سوريه بستگی
مستقيم به رفتار حكومتهای اين
ممالك با آنها دارد . تحولات
جهانی وتجارب گذشته نيز اين مهم
را تائيد می كند كه اگر اين
كشورها نتوانند دريك پروسه
دمكوكراتيك رضايتمندی كردهای
هم وطن خود را به دست آورند بدون شك
نگرشهای تند تری نضج خواهد
گرفت. حال چگونه می توان بدون
توجه به چنين مسئله مهمی برنامه
توسعه كردستان را طراحی وبه
موفقيت آن اميدواربود ؟!
چهار
. وقوف به منابع طبيعی
وپتانسيلهای اقتصادی ونيز
ظرفيتهای بازار در منطقه
كردستان از شرايط لازم تدوين
استراتژی واقع بينانه است . آنچه
به تبعيت از برنامه های توسعه
ای كشور در كردستان در حوزه
اقتصاد انجام گرفته است به خوبی
نشان می دهد كه پتانسيل
های
موجود ومزيتهای نسبی اين
منطقه مورد كم توجهی قرار گرفته
است . ذكر چند نمونه ، دلايل اين ضعف
راتا حدی روشن می سازد : درياچه
زريبار مريوان ، كه يكی از
پديده های منحصر به فرد طبيعت
است ، می تواند به عنوان محور
توسعه بخشهايی از كردستان مورد
توجه قرار بگيرد . اما آنچه مشاهده
می شود جز شعار وتعريف خشك
وخالی چيزی عايد نشده است . ساخت
يك فرودگاه و تبديل مريوان به يك
منطقه آزاد تجاری می
توانست اين هدف را محقق سازد . البته
همگان می دانيم تبديل مريوان به
يك مركز توريستی وتجاری بين
المللی نيازمند سرمايه گذاری
عظيم دولتی است ونبايد انتظار
داشت مردم محروم منطقه چنين كار
مهمی را به نتيجه برسانند مگر
اينكه اجازه ورود سرمايه گذاران
خارجی با تامين امنيت كامل داده
شودكه خود اين نيازمند تغيير نگرش
امنيتی به مناطق مرزی واعتماد
به هم وطنان كرد است. وجود معادن
غنی سنگ آهك ،سنگ آهن وسنگهای
تزئينی می توانست قروه
، بيجار وديواندره را به يك قطب
صنايع فلزی وغير فلزی تبديل
كند . اما آنچه به چشم می خورد يك
كارخانه سيمان است كه اولا طرح آن
به نام سيمان ديواندره مربوط به قبل
از انقلاب است وثانيا
در
مقايسه با ظرفيتهای سنگ آهك
منطقه بسيار ناچيزاست. ويك كارخانه
در حال ساخت ذوب آهن كه ده ساله شدن
فاز اول اين پروژه گويای اين امر
است كه دولت تمايل عميقی برای
تكميل آن ندارد ويا اهميت راه
اندازی آن را درك نكرده است .البته
تصادفا هم اين وهم سيمان آن سوی
گردنه !قرار دارند . وتعدادی
سنگبری غير مدرن وناكافی كه
عموما بدون رعايت صرفه های مقياس
وناتوان از حضور در عرصه های
رقابت ملی وجهانی از سوی
بخش خصوصی راه اندازی شده اند
وبعيد به نظر می رسد توان تبديل
منطقه به يك قطب سنگ را دارا باشند
درحالی كه سالانه ميليونها تن
سنگ تزئينی تراش نخورده از كشور
خارج می شود . بخش كشاورزی
استان به خصوص در مناطقی مثل سارال
ودشتهای قروه وديواندره وبيجار
وباغهای مريوان وبانه می
توانست با استفاده از سيستمهای
آبياری مدرن به مراكز مهم كشت
وصنعت تبديل شوند ، اما آنچه در
عمل مشاهده می شود حركت لاك
پشتی است كه با اين روند
كشاورزی منطقه سالهای سال به
جايگاه واقعی خود نمی رسد.
نكته نگران كننده اين است ،
درحالی كه پتانسيلهای
خدادادی منطقه اينگونه مورد
بی توجهی قرار می گيرند
دولتمردان شعار صنايعی را سر
می دهند كه ايجاد آنها در مقايسه
با بخشهای توريستی ، معدنی
وكشاورزی قابل رقابت نيست .
اينكه چرا استاندار اسبق كردستان
شعار! پتروشيمی كردستان را به
ايجاد صنايع چوب وكاغذ ترجيح می
داد ، در حاليكه ظرفيت استان در
زمينه توليد درخت صنوبر غير قابل
انكار است ، سؤال برانگيز است .
اينكه چرا استاندار فعلی
كردستان به جای حمايت جدی از
صنايع معدنی وكشاورزی ،
شعار! پتروشيمی ولاستيك
وپلاستيك ومونتاژتراكتور را سر
می دهد ويا استاندار
آذربايجانغربی به متقاضيان
سيمان پيشنهاد می كند بهتر است
پی گير پتروشيمی باشيد و...به
ظاهر معلوم نيست. اما اندكی تعمق
در كاستی های پيشتر بيان شده
از جمله شفاف نبودن ديدگاه دولت در
قبال كردها تاحدی دلايل امر را
عيان می سازند. درد مندانه بايد
گفت خط مشی های تلويحی
ونانوشته دست كم ، بخشی
از حاكميت كشور، باعث پديد آمدن يك ديدگاه
متعفن امنيتی نسبت به
كردستان شده است كه گويا از تداوم
پيوستگی كردها به سرزمين
آباواجداديشان ، ايران، اطمينان
ندارند. با همين نگرش بدبينانه است
كه نمی خواهند صنايع غير وابسته
ومتكی به پتانسيلهای منطقه در
كردستان جان بگيرد . لذا وقتی
ناچار به سردادن شعار توسعه منطقه
می شوند ، نگاهشان به صنايعی
است كه اگر بيست وچهار ساعت گردنه
صلوات آباد بسته شد از آهن پاره
ای بيش نباشند! از سوی ديگر
توجه به كل ارقام سرمايه گذاری
شده در مناطق كردنشين ، به خصوص
مناطق سنی نشين كردستان ،در
مقايسه با ساير مناطق كشور به
خوبی نشان می دهد در بيست وپنج
سال گذشته برنامه دراز مدتی
برای توسعه كردستان مد نظر نبوده
است وتعداد معدودی واحد
صنعتی ، مثل سيمان وذوب آهن
وانگشت شمار واحدهای موفق بخش
خصوصی ناشی از پی
گيريهای ويژه برخی از
نيروهای كردستانی ويا در جهت
اهداف خاص ساسی بوده است ونه در
چارچوب برنامه مدون از پيش تعيين
شده ملی . البته تاكيد نويسنده
روی برنامه ريزی ملی
ودولتی به منزله نفی نقش
وجايگاه بخش خصوصی در توسعه نيست
، بلكه
می خواهم بگويم بدون فعال شدن
دولت واجرای طرحهای بزرگ ،
عقب ماندگيهای كردستان تاصد سال
ديگر ، با اين روند نه تنها جبران
نمی شود بلكه فاصله آن با ساير
مناطق توسعه يافته كشور بيشتر می
شود.البته مسئولان امر نيز از اين
مسئله بی اطلاع نيستند ، اما چرا
فكری اساسی نمی شود ، به
همين مسئله ای مربوط است كه
اشاره شد.
پنج
. نيروی انسانی هر جامعه ، از
نگاه انديشمندان مهمترين سرمايه
اصلی آن جامعه در مسير توسعه
وپيشرفت است ودر اين ميان نقش
مديران اهميت ويژه دارد. از سوی
ديگر گسترش مشاركت مردمان هر منطقه
در اداره امور نيازمند نيروی
انسانی كارآمد ومديران توانمند
است . اين سؤال كه چرا( به اقرار
مسؤلان عالی رتبه نظام) ، سهم
كردها در شبكه مديريت ملی
ومحلی كم است دو پاسخ دارد : پاسخ
اول گفته شود در منطقه نيروی
توانمند وجود ندارد كه در اين صورت
بی توجهی نظام به تربيت
نيروی كارآمد مطرح می شود
وطرح سؤال ديگر كه چرا طی بيست
وپنج سال نتوانسته يا نخواسته
مديران كاآفرين پرورش دهد ؟ چرا
كه
در اين مدت طولانی می شد دهها
وصدها فرماندار ومديركل واستاندار
و، حتی ، وزيررا آموزش داده وبه
شبكه مديريت كشور تحويل داد ! پاسخ
دوم ، بگوئيم نيروی توانمند
وجود دارد. اگر چنين است، كه
قراين مؤيد آنست، پرسش ديگری
مطرح می شود كه علت عدم به
كارگيری آنها چيست ؟ باز هم
دردمندانه ، وتاحدی سربسته بايد
گفت ، خط
قرمزهايی كه
سر راه پيوستن
كردهای سنی به برخی
سازمانها ، يگانها ونهادهای
سياسی ، امنيتی ، نظامی
وامنيتی وحتی فرهنگی در
سالهای اخير ايجاد شده است گويا
باز همان ضعفی است كه در بحث
مربوط به عدم بيان شفاف ديدگاه نظام
در مورد چشم انداز كردستان پيش آمد .
آيا حكومت ايران كردها را هم وطن
می داند ، اگر چنين است چرا در
برخی جاها نامحرم وغير خودی
تلقی می شوند ؟ مقايسه
آمار كردهای اهل سنتی كه بيست
وپنج سال پيش دراين گونه
مراكزاستخدام شده اند با آمار
های جديد پرده از يك درد بی
درمان بر می دارند كه ريشه در
مبهم ماندن تكليف جايگاه
اقليتهای قومی ومذهبی واز
جمله كردها در حكومت دارد.البته اگر
خوشبين باشيم واين گونه رفتارها را
ناشی از يك تعريف خاص اعلام نشده
ندانيم . در هر حال اين مقوله ،
مقوله ای استراتژيك است و ما
مادام ارزشهای مشترك هم وطنان را
تعريف نكنيم ، مادام در تعريف هم
وطن دچار ترديد وابهام باشيم بعيد
می دانم پيشرفته ترين طرحهای
توسعه ای پاسخ مثبت بگيرد. ذكر
موارد فوق از باب طرح موضوع بود
وگرنه مسائل مهم ديگری نيز وجود
دارند كه قابل طرح است !
|