|
صادق طباطبايی سخنگوی دولت موقت
و برادر زن سيد احمد احمد خميني(يادگار
زود در خاک خفته آيت الله خميني) در
مصاحبه ای با روزنامه شرق
بعضی موضعگيری های آيت
الله خمينی و خانواده او را بيان
نموده است. او گفت:
1- اختلاف نظر درون خانواده
آيت الله خميني:
در
انتخابات دوم خرداد 76 كه به
پيروزی آقای خاتمی
انجاميد، تعدادی از اعضای
خانواده امام به آقای خاتمی
رأی دادند و تعدادی نيز به
جريان رقيب ايشان، اين اختلاف در
نگرش همواره وجود داشته،
اما ما بايد اين موضوع را در نظر
داشته باشيم كه اين اختلاف نظر
در چارچوب نظام است. اينطور نيست كه
بخشی از خانواده امام عليه نظام
موضع بگيرند و بخش ديگر به نفع
نظام، اين دو نگرش كه در انتخابات
دوم خرداد 76 وجود داشت و من به آن
اشاره كردم همه در چارچوب قانون
اساسی بود. بر اين مبنا سليقه های
مختلف سياسی وجود دارد كه حق
طبيعی هر فردی هم هست كه سليقه
خود را آزادانه ابراز كند.
2 – موضعگيريهای حسين
خمينی :
سيد حسين از همان آغاز جوانی
دارای روحيه ليبرال مسلكی بود
و با ديگر اعضای خانواده امام در
برخی موارد اختلاف نظر جدی
داشت. با نيروهای خارج از حاكميت
(اپوزيسيون) تعامل داشت و
مأنوس بود. در اوايل انقلاب گاهی
از اين جريان حمايت می كرد. اين
اظهار نظرها و حمايت ها باعث شد
كه خانواده امام كمی از ايشان
دوری بگيرند. اظهار نظرهای
اخير ايشان هم تا آنجايی كه
اظهارات شخصی است، من برای آن
احترام قائل ام و اين حق هر
انسانی است كه عقايد خود را
آزادانه بيان كند.
اظهارات سيد حسين خمينی هم رفته
رفته در راستای مخالفت با نظام
مطرح می شود. من
در مجموع خانواده امام غير از ايشان
كسی را نمی شناسم كه به خروج
از مجموعه نظام تمايل داشته باشد.
3 – رفراندوم
:
بحث مربوط به رفراندوم كه امروزه از
سوی جريان های مختلف
سياسی مطرح می شود، بحث
پيچيده ای است.
وقتی
بين جريان های مختلف سياسی
بر سر مقوله ای اختلاف نظر
وجود دارد و هركدام از اين جريان ها
نظر خود را مبتنی بر آرای مردم
می كنند، از كجا می شود فهميد
كه كدام يك حقيقت را می گويند؟
راه حل اين مسئله تنها با همه
پرسی مشخص می شود، مگر اينكه
مخالفت ما با همه پرسی دليل
ديگری داشته باشد.
يعنی تنها شعار مردمی بودن را
سر دهيم، اما پای عمل كه فرا
می رسد و مردم مخالف نظر ما
رأی می دهند، نسبت به آرای
مردم بی تفاوت باشيم. چون بنا
نيست كه از نظر آنها تمكين كنيم، پس
با رفراندوم نيز
مخالفت می كنيم. بنابر اين به
عقيده من بهتر است دم از مردم
سالاری هم نزنيم.
4- رفراندوم سال 1358 :
12 روز از پيروزی انقلاب نگذشته
بود كه مرحوم حاج احمدآقا
خمينی گفت: امام می گويند همه
پرسی را برگزار كنيد، من هم كه
مسئول اجرای آن همه پرسی بودم
در مشورت با وزير كشور وقت جناب
آقای صدر حاج سيد جوادی گفتم:
امام اصرار دارند رفراندوم برگزار
شود، كه در وهله نخست آقای صدر
چندان با زمان برگزاری رفراندوم
موافق نبودند. من شخصا در قم به خدمت
امام رسيدم و به ايشان گفتم، فعلا
رفراندوم برای چه، مردم كه
رهبری شما را پذيرفته اند و با
اصل انقلاب هم مشكل ندارند. امام
پاسخ دادند، همين مردم كه امروز به
خيابان ها آمدند، 40 سال بعد چيز
ديگری خواهند گفت، از احساسات
مردم سوء استفاده شد. برای تحميل
يك جريان، بايد اين موضوع با عدد و
ارقام مشخص شود و اينجا راهی جز
همه پرسی باقی نخواهد ماند و
ما هم پس از فراهم آوردن مقدمات
كار به سبك انتخابات انجمن های
اسلامی در قبل از انقلاب كار را
در وزارت كشور ساماندهی كرديم
و از همه دوستانی كه توانايی
اين كار را داشتند برای حضور در
ستاد دعوت شد، به طوری كه تقريبا
در اواسط اسفندماه هم مرامنامه
انتخابات تدوين شده بود و هم پرسش
همه پرسی تقديم شورای
انقلاب شد كه در آنجا به تصويب رسيد.
بعد از تكميل مراحل مقدماتی و
تصويب نهايی رفراندوم من به خدمت
امام رفتم و گفتم به ياری خداوند
اواخر تابستان (1358) انتخابات را
برگزار می كنيم.
امام
ضمن مخالفت گفتند بعد از تعطيلات
عيد همه پرسی را برگزار كنيد.
سرانجام انتخابات هم كه همه می
دانند 2/98 درصد از واجدين شرايط در
دو روز 11 و 12 فروردين ماه به
جمهوری اسلامی رأی دادند.
5- نقض حقوق بشردر
ايران،اعدامها و گروگانگيري:
در جهان امروز
معيار اثبات بی گناهی گفتار
نيست بلكه عملكرد نظام های
حكومتی است
به خصوص اگر تناقضاتی در
گفتار و عملكرد نظام های
حكومتی وجود داشته باشد. .
به عنوان مثال گزارش هايی كه
در مورد اعدام ها در دنيا پخش
می شد، نحوه برخورد با مخالفان
جمهوری اسلامی بود، طبيعی
است در چنين فضايی دنيا از اين
نحوه برخورد قهرآميز شوكه شد،
جهانی كه اسلام را دين رحمت،
رأفت و عطوفت می دانست ، با
مشاهده اين اعمال با ترديد و تعجب
مواجه شد. پس از مدت كوتاهی يك
واقعه ديگر كه خلاف عرف پذيرفته شده
جهانی بود رخ داد و آن مسئله
اشغال سفارت آمريكا و
گروگانگيری بود، در اين جا من
در مورد اصل گروگانگيری قضاوت
ارزشی نمی كنم، اما آنچه كه
مسلم است اين رويداد همسو با موازين
عرفی جهانی نبود.
اين اتفاق نيز تعدادی از دوستان
را در دنيا از ما گرفت و تبليغات
گسترده ای را عليه انقلاب در سطح
جهانی به راه انداخت، اين
اقدامات رفته رفته در مجموعه افكار
عمومی جهان كه به شيوه های
دموكراتيك حقوقی و قضايی
كاملا پايبندند تاثير منفی
گذاشت و نگاه مثبت جهانيان را تغيير
داد.
اين سلسله رويدادها باعث شد كه
جايگاه ايران در جهان كاملا تضعيف
شود، تا دوم خرداد 76 پيش آمد، در دوم
خرداد جريانی در ايران شكل گرفت
كه انديشه اش مبتنی بر حقوق
بشر و جهان شمول بود.
در
مجموع آنچه طی 6 سال اخير در
ايران اتفاق افتاده، از برخورد با
دانشجويان در محيط های
دانشگاهی، ماجرای 18 تير ماه 78
و نبود اراده چندانی برای
برخورد با لباس شخصی ها، سرانجام
پرونده قتل های سياسی و
چگونگی بازجويی از متهمان اين
پرونده ملی و
مرگ خانم زهرا كاظمی همه بر
افكار عمومی دنيا تأثير منفی
گذاشته است. در حاليكه در دوره ای
از ايده گفت و گوی تمدن های
خاتمی استقبال شد و آمريكا به
خاطر كودتای مرداد از ما عذرخواهی كرد.
6- نظر آيت الله
خمينی در باره پايان جنگ را
تغيير دادند:
الان همه چيز معلوم شده كه خود
امام هم پس از فتح خرمشهر با ادامه
جنگ مخالف بودند و 10 روز تلاش هايی
از سوی برخی افراد صورت گرفت
كه ايشان را به ادامه جنگ قانع كنند
و سرانجام امام هم اين موضوع را
پذيرفتند.
7- دولت موقت و
مواضع نهضت آزادی : از همان ابتدای شكل گيری
نهضت آزادی گلايه اعضای آن
از روحانيون سنتی اين بود كه چرا
وارد عرصه فعاليت سياسی نمی
شوند.در جريان پيروزی انقلاب هم
در تهران شاخه ای از اعضای
نهضت آزادی در كنار روحانيون
گرداننده انقلاب با همكاری هم
فعاليت می كردند. تا اينكه
انقلاب پيروز شد و اولين نخست وزير
بعد از انقلاب هم از نهضت آزادی
بود.
روحانيت هم در آن زمان چندان طالب
قدرت اجرايی نبودند و توانايی
آن را نيز نداشتند.
در اين مقطع دولت موقت توانست
مجموعه افرادی را كه وجه مشترك
آنها مبارزه عليه استبداد و
استعمار بود، گرد آورد. در اين مقطع
هم همچون قبل از پيروزی انقلاب
همه چيز مبتنی بر پاكی و صداقت
بود و مشكلی وجود نداشت، به مرور
كه جريان انقلاب به جلو می آيد،
رفته رفته و در عمل اختلاف نظر ها
بروز می كند و روحانيت هم با
تشكيل حزب جمهوری اسلامی
خواهان كسب قدرت می شوند، تا
اينكه طی مدت كوتاهی پس از
پيروزی انقلاب قدرت را كاملا در
دست خود می گيرند، در اينجا
اختلاف نظرها ميان نهضت و ديگر گروه ها
شدت گرفت و به نوعی نهضت گرفتار
درگيری در درون خانواده انقلاب
شد.
در اين ميان هيچ گاه سران نهضت و
اعضای كابينه مهندس بازرگان
تلاش نكردند تا به هر قيمت به حفظ
قدرت بپردازند، هرگز از اصول و
معيارهای اخلاقی خود عدول
نكردند.به مرور و به خصوص با آغاز
جنگ ما شاهد موضع گيری های
مشخصی از سوی نهضت آزادی
هستيم كه با فرهنگ غالب آن زمان
متفاوت بود، در آن مقطع يكی از
ايراداتی كه در اغلب روزنامه ها
به نهضت آزادی گرفته می شد،
مخالفت نهضت با ادامه جنگ بود كه پس
از فتح خرمشهر مطرح شد.
امروز كه ما تاريخ 25 ساله انقلاب را
مرور می كنيم، می بينيم كه
مواضع نهضت در آن مقطع كاملا
منطقی و صحيح و به حق بود.اين
اختلاف نظرها باعث شد تا رفته رفته
بين ديدگاه حاكميت كه مبتنی بر
حمايت امام هم بود، با عقايد
اعضای نهضت آزادی تعارض پيدا
شود. اين تعارضات به هيچ عنوان با هم
همسان و هماهنگ نبود. اين مسئله تا
امروز هم ادامه پيدا كرده و جريان
مخالف نهضت و خط مشی آن،
همچنان حاكميتش محفوظ است.در اين
ميان اعضای نهضت هم همچنان بر
مواضع اصولی خود پافشاری
می كنند.
|