ايران

پيك

                         

درد و نکبت اين آماری است که می خوانيد،

 نه دست دادن شيرين عبادی با محمد ملکي

تاريخ ايران چنين فساد

و تن فروشی را ياد ندارد

 

 

در ايران يک جمعيت پنهان وجود دارد. آنها را زنان ويژه هم نام گذاشته اند. زنان ويژه در سنين بسيار پائين به ازدواج تحميلی تن داده اند. جشن بلوغ در مدارس دخترانه و به صف کردن دخترکان معصوم 8- 9 ساله ای با لباس های سفيد، ميوه تلخ خود را ببار آورده است. اغلب، به زور به خانه بخت برده شده اند و به همان زودی نيز از خانه بخت گريخته اند. يا در خيابان ها به جستجوی مشتری رها شده اند و يا در خانه های فساد به خدمت گرفته شده اند. از دوبی و ديگر شيخ نشين ها نيز سر در آورده اند، اما نه همه آنها.  بخت و اقبال و بروروئی برای رقابت با دختران تاجيک روس در اين شيخ نشين ها لازم است!

آنها برای مراکز تحقيقاتی حکومت نا آشنا نيستند، به همان اندازه که برای ارگان های انتظامی، اما چه کسی به اين سرنوشت و فاجعه در ايران اهميت می دهد؟ کافی است کسی منتقد غارت و طرفدار سياست نباشد و از مرزهای قرمز مافيائی عبور نکند. همان ها که بر سر دست دادن شيرين عبادی با دکتر ملکی در دانشگاه اميرکبير اکنون جنجال برپا کرده اند، متهمين اصلی فاجعه ای اند که در زير و برگرفته از يک کارتحقيقاتی در دانشگاه تهران می خوانيد:

از ميان 268 زن ويژه 6/40 درصد آنان با رضايت خود ازدواج كرده اند كه برای بسياری از آنان اين ازدواج يك نوع  اخراج از خانه بوده است. يک پژوهش دانشگاهی در تهران نشان می دهد که 7/43 درصد از اين دختران زمانی ازدواج كرده اند كه زير 13 سال سن داشته اند و بيش از 70 درصد آنان قبل از 17 سالگی به خانه بخت پا گذاشته اند.

همسران اين زنان و دختران نان آورانی بوده اند که اغلب چند بار ازدواج کرده اند. 6/25 اين مردان حداقل يك بار قبلا ازدواج كرده اند و 3/8 درصد آنان بيش از يكبار.

9/48 درصد از زنان ويژه می گويند حداقل ده سال و يا بيشتر جوان تر از همسران خود بوده اند. همسرانی كه 78/15 درصد آنان بيكار و تعداد قابل توجهی از آنان شغل هايی كاذب داشته اند.

4/26 درصد از همسران زنان تن فروش در جمهوری اسلامی از طريق فعاليت های غير قانونی برای خود درآمد دست وپا كرده اند. 1/54 درصد از شوهران آنها يا معتاد بوده اند و يا در بخش مواد مخدر دست داشته اند و 27/11 درصدشان در كارهای منكراتی فعاليت داشته اند.

با توجه به اينكه دستيابی به جمعيت های پنهانی مانند معتادان و زنان ويژه به دليل رفتار ويژه آنان بسيار سخت و در مواردی ناممكن است اما نقطه سياهی كه در زندگی اين زنان بعضا در غوغاهای سياسی ناديده انگاشته می شود آزار جنسی در دوران كودكی آنان است. 5/22 درصد از زنان مورد مطالعه در بسياری از اوقات به وسيله محارم و در سنين 5 سالگی مورد آزار جنسی قرار گرفته اند.

اين فاجعه هرگز در ايران سابقه نداشته است، جز در جمهوری اسلامی که پشت تمام لغات و الفاظ الهی و الطاف اسلامی که در سيمای جمهوری اسلامی شبانه روز تکرار می شود و در تمام نماز جمعه ها غرغره خلاف آن انجام شده و می شود. حجاب و عفاف در جامعه ای غارت شده جز اين می توانست به بار آورد؟

دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعی در معاونت امور اجتماعی سازمان بهزيستی كشور مركزی بنام "مرکز حمايت از زنان و دختران در معرض آسيب اجتماعي" تاسيس کرده است. آنها بايد برای محصول تلخ و پوسيده "چادر حجاب برتر" و "دست دادن زن با مرد غريبه حرام است" چاره ای بيانديشند. "خانه سلامت" نيز در حاشيه همين کانون در سراسر کشور تاسيس شده است، اما چه سود؟ آمار دختران فراری و زنان تن فروش و اسرای مافيای تن فروشان در جمهوری اسلامی همچنان رو به افزايش است.

سازمان بهزيستی در سال 78 مراكز مداخله در بحران را در 9 استان كشور تأسيس كرد كه طی سال 79 تعداد آن به 31 مركز افزايش يافت. همچنين در سال 78 ابتدا در 13 مركز استان و در سال 79 در 18 مركز استان و در سال 80 در 22 مركز، مراكز بازپروری ايجاد شد.اما طی سال هايی كه گذشت برخی از اين مراكز مانند خانه سلامت كم كم كارايی خود را از دست داد و به انحلال آن انجاميد و در حال حاضر تنها سه مركز اميدوار، ارشاد و آصف وظيفه بازپروری و بازگرداندن اين زنان را به خانواده هايی كه اگر وجود داشته باشند بر عهده دارند. فاجعه بار آن که مافيای فحشا تا درون همين مراکز نيز نفوذ دارد و اين تازه وقتی که فاجعه شکل خانه هدايت در شهرستان کرج را به خود نگيرد که بنياد مستضعفان و جانبازان در زمان رفيقدوست سرپرستی آن را دراختيار داشت. همان خانه ای که دادستان انقلاب کرج و فرمانده نيروی انتظامی کرج متهمان رديف اول پرونده انتقال دختران اين مرکز به شبکه تن فروشان بودند و در حاشيه همين مرکز، کانون های عشرت، تحت کنترل و حفاظت بسيج برپا شده بود!

بموجب نتيجه حاصل از اين واقعيت است که بيش از 90 در صد زنان و دختران از مراکز بهزيستی فرار کرده و مدد جويان را به حال خود رها می کنند.

طيف سنی آنها از 16 آغاز و به21 سال ختم می شود. يعنی اواخر نوجوانی و اوايل جوانی.

 بررسی 350 پرونده جرايم جنسی در يكی از شهرهای شمالی كشور نشان می دهد که 18 درصد جرايم جنسی مردان و 58 درصد جرايم جنسی زنان در گروه سنی كمتر از 19 سال رخ می دهد. همچنين 64 درصد اين جرايم در مردان و 24 درصد جرايم جنسی زنان در سنين 20 تا 29 سال اتفاق می افتد.

  
 
                      بازگشت به صفحه اول
Internet
Explorer 5

 

ی