|
در هر کشوری روزها و مناسبت
هايی وجود دارند که برای مشخص
کردن آنها از اسامی مفاخر آن کشور
استفاده می کنند و اين روزها
می توانند روزهايی به نام روز
ملی موسيقی، روز مادر، روز
ملی شعر و... باشند. در ايران نيز،
سال گذشته روز درگذشت استاد شهريار
را به نام روز ملی شعر انتخاب کردند
و روز ملی شعر به اين نام مزين شد.
ولی امسال بر خلاف سال قبل و
برخلاف تمام اصول فرهنگی اقوام
غيرفارس، در رسانه های گروهی
ايران، از اين روز به نام روز شعر و
ادب فارسي!! ياد می کنند.
در مورد تغيير نام واقعی روز
ملی شعر به روز شعر و ادب
فارسی چند نکته لازم است که
يادآوری آن خالی از لطف نيست.
اولين موردی که به ذهن خطور
می کند اين است که ايران کشوری
است کثير المله و اگر روزی باشد
که بتوان آن روز را به نام روز شعر
تعيين کرد، بايد آن را به عنوان روز
شعر ايران تعيين کرد – البته سال
قبل تعيين شده بود- چون اگر به حقوق
اقوام ايرانی و حقوق بشری
آگاه باشيم، می دانيم که تغيير
روز ملی شعر به روز شعر و ادب
فارسی هيچ سنخيتی با فرهنگ
های مختلف غير فارس ايران ندارد
و تنها زمانی می توان اين روز
را روز شعر و ادب فارسی عنوان
کرد، که تمام ملت ايران فارس زبان
باشند؛ ولی واقعيت اين است که
ايران از اقوام مختلف تشکيل يافته
است که هر کدام برای خود فرهنگهای
غنی دارند؛ مثلأ در اين ميان
می توان به فرهنگ، ادبيات و شعر
اقوام ترک زبان اشاره کرد که
دارای تاريخچه چندين هزارساله
می باشند و ادبيات اين قوم جزء
مشهورترين ادبيات جهان می باشد.
همچنين ديگر فرهنگ های ايرانی
که دارای هويتی مستقل از زبان
فارسی می باشند. البته من
نمی خواهم به فرهنگ و ادبيات
فارسی توهين کنم، اما ذکر اين
نکته ضروری است که زبان و فرهنگ
فارسی در 80 سال اخير، به عنوان
ابزاری شده است که افرادی در
لباسهای مختلف و با هدف ترويج
پان فارسيسم، می خواهند به وسيله
آن، دست به يکسان سازی فرهنگی
بزنند و همواره با دادن شعارهايی
از اين قبيل که: زبان فارسی زبان
رسمی چندين صد ساله! ايران بوده
است، شعر و ادب فارسی مورد قبول
همه ايرانيان بوده است، بسياری
از شعرای ديگر اقوام به زبان
فارسی شعر سروده اند و هزاران
شعار مسموم کننده ديگر
برای رسيدن به اهداف
رضاخانی خود سر می دهند.
ولی آيا واقعأ گفته اين افراد
می تواند درست باشد؟
زبان
فارسی در 80 سال اخير به جای
افزايش الفت با ديگر زبانها و
ادبيات غير فارس ايرانی، دست به
قلع و قمع آنها زده است و حتی از
حالت رسمی بودن – که امری است
مخالف با حقوق و اصول واقعی کشورهايی
مانند ايران – به زبان غالب تبديل
شده است. اين موضوع نه تنها بر فرهنگ
های مختلف ايرانی تاثيرگذار
است، بلکه به خود فرهنگ و زبان
فارسی نيز تاثير منفی دارد.
شايد کسانی که از تغيير روز
ملی شعر به روز شعر و ادب
فارسی دفاع می کنند، دليل اين
کار را گستردگی زبان و شعر
فارسی ميان اقوام ايران ياد
کنند. آيا در مورد زبانهای
ديگر و ادبيات غيرفارس هم در حد
زبان و ادب فارسی تبليغ و ترويج
شده است؟ تا ارزش واقعی آنها نيز
معلوم شود؟ اگر تبليغات يکسان صورت
گيرد آن وقت است که ادبيات ديگر
اقوام نيز از حالت انزوا خارج می
شود.
در تاريخ ايران زبان و ادبيات
فارسی يکی از زبانهای
موجود در ايران بوده که در کنار
ديگر زبانهای فعال همچون زبان
ترکی، عربی و... از آن استفاده
می شده است، که با روی کارآمدن
حکومت خودکامه پهلوی اين ساختار
به هم خورد و رضاخان به يکسان
سازی فرهنگی – در لباس پان
فارسيسم – دست زد. اين عمل امروزه نيز به
روشهای مختلف، همچون تغيير
اسامی غير فارس و اخيرأ نيز
تغيير روز ملی شعر به روز شعر و
ادب فارسی خود را نمايان شده است.
چنانکه، نسل جديد اقوام غير فارس از
ذکر ادبيات و ذکر نام چند تن از
شعرای خود عاجزند. در حاليکه اگر
اسم چند شاعر عادی و به شهرت دست
نيافته هم که از آنها پرسيده شود،
جواب می دهند. دليل اين امر نيز
نيست مگر نابرابری تبليغات و عدم
صرف هزينه در
مورد فرهنگ های غير فارس.
ما وقتی به شعرای غيرفارس
نگاه می کنيم می بينيم که در
ميان آنها حتی کسانی هستند که
از شهريار هم مقامشان بالاتر است و
تنها دليلی که اسامی و شعر
اينها را به انزوا کشانده است، اين
است که آنها به زبان خودشان شعر
سروده اند. مثلأ در ميان شعرای
ترک زبان شعرايی هستند که شهرت
های جهانی دارند ولی به جهت
آلوده بودن جو فرهنگی ايران، در
ايران ناشناخته مانده اند و اگر
بعضی از آنها در ايران شناخته
شده باشند، به دليل فارسی بودن
بعضی از آثارشان است.
آيا به همان نسبتی که ادبيات
فارسی از رسانه های گروهی و
دانشگاهها و مراکز فرهنگی ترويج
می يابد، ادبيات اقوام غيرفارس
نيز آموزش و تبليغ می شود يا نه؟
اين در حالی است که در کشورهای
ناهمگن مثل سويس اين قبيل سيطره ها
ديده نمی شود و تمامی اقوام به
صورت اکثريت محسوب می شوند و
برابری فرهنگی در آنجا حاکم
است.
در نهايت توصيه ای که می توان
به اقوام غيرفارس ايرانی کرد اين
است که در مورد ادبيات و فرهنگ خود کوششهای
لازم را انجام دهند، چون اگر منتظر
باشند که ارگانهای دولتی و
فرهنگی در مورد مفاخر فرهنگی
آنها اقدامی کنند، کار از کار
خواهد گذشت.
و اگر واقعأ برابری فرهنگی
بوجود آيد ما تنها يک روز به نام روز
شعر خواهيم داشت و آن هم روز شعر
ايران است که اين روز به معنی روز
شعر تمامی زبانهای ايران است.
|