|
درباره
سخنرانی ها و تحليل هائی كه
پيرامون اوضاع ايران و حاكميت در
جريان اعتصاب غذای ستمديدگان
سياسی، نمايندگان مجلس و
طرفداران اصلاح ايراد و ارائه شد،
بحث های جدی در داخل كشور
جريان دارد. بسياری براين عقيده
اند كه آنچه در جريان اعتصاب
غذای دفتر جبهه مشاركت گفته و
اعلام شد، با توجه به گذشت دو سال كه
آن را دوران تعمق و انديشه بيشتر
می دانند، می تواند به
راهنمای عمل تمامی طيف اصلاح
طلب ها برای رفتن به سوی
مقاومت بيشتر تبديل شود. در اين
سخنرانی ها و تحليل ها، نه تنها
آينده ای برای حاكميت جناح
راست تصور نشد، بلكه اقدامات
خشنی كه در دوران اخير اين جناح
مرتكب شده و تدابيری كه برای
بستن مطلق فضای سياسی كشور و
يكپارچه كردن حاكميت می بيند،
همگی ناشی از وحشت همين
ناممكن بودن سلطه بر جامعه است. در
اين زمينه مهندس عزت الله سحابی
كه پرسابقه و پرتجربه ترين
زندانی سياسی مذهبی
درايران است، پس ازيك دوران سخت
زندان و شكنجه روانی صريح ترين
ارزيابی را ارائه داد. او پس از
شركت در جمع اعتصابيون در دفتر جبهه
مشاركت گفت:
"
...از لحاظ تاريخی شواهدی
داريم كه نشان ميدهد وضعيت موجود
دوام نخواهد داشت. در 28 مرداد 57،
محمدرضا شاه پهلوی مصاحبهای
داشت با مك دالاس آمريكايی. او در
اين مصاحبه مخالفان حكومت را «مشتی
سگ كه عو عو ميكنند» معرفی كرد:
اما كمتر از سه ماه بعد در 13 آبان
همان سال، كار او به جايی رسيد كه
با حالتی اشكبار در تلويزيون
رسمی اعلام كرد كه «ای مردم!
من صدای انقلاب شما را شنيدم».
وقتی
شاهد هستيم كه برخی با وجود آن كه
اين مسائل تاريخی را در دوره
زندگی خود مشاهده كردهاند، باز
هم مواضعی تهديدآميز ميگيرند،
بايد دانست كه اين موضعگيريها
بيش از آن كه ناشی از اقتدار
باشد، حاصل ترس درونی و
خودفريبی اقتدارگرايان است.
از
28 مرداد 1332 تا اواخر سال 56 وضعيت
سياسی- اجتماعی كشور بسيار
سرد، سنگين و مأيوس كننده بود، در
حالی كه تقريباً همه فعالان
سياسی از اوايل دهه 50 در زندان به
سر ميبردند، ناگهان از اواخر سال
56 قيام غيرقابل پيشبينی مردم
آغاز شد و توانست در 17 شهريور 57 كمر
رژيم را بشكند. بنابراين «چنين
نماند و چنين نيز هم نخواهد ماند. من
در تاريخ معاصر يعنی از زمان
قاجار تاكنون زمانی چنين خطير و
خطرناك را سراغ ندارم. زمانهای
كه در آن كشور هم با تهديد خارجی
مواجه است، هم مخاطرات داخلی و
هم پوسيدگی و فساد در نظام
اجتماعی-اقتصادی در سطوح
پايين وجود دارد.
وظيفه
ما اين است كه به اعتقادات و راه
خودمان كه هدفی جز رسيدن به
ايرانی آباد، آزاد، مستقل و امن
را تعقيب نميكند، ادامه دهيم.
عملكرد
جمهوری اسلامی به گونهای
بوده كه حكومت فعلی ديگر نه تنها
«جمهوری» نيست، بلكه «اسلامی»
هم نيست.
من
اميدوارم «چنين نماندن» به
معنای فروپاشی، جنگ داخلی
و تجزيه نباشد و اگر قرار است
حاكمان فعلی بروند، مملكت
را هم با خود بر باد ندهند. چرا
كه ما شنيدهايم آنها چنين
تهديدهايی را هم مطرح كردهاند.
|