|
از
جمله دقيق ترين وصريح ترين موضع
گيری ها و تحليل های ارائه شده
در جريان همبستگی با اعتصاب
غذای اعتراضی به وضع سياسی
كشور، تحليلی بود كه توسط دكتر
ابراهيم يزدی دبيركل نهضت
آزادی ايران ارائه شد.
او
با صراحت از نمايندگان مجلس و
فعالان سياسی كشور خواست كه به
تاسی از يك سنت ديرينه در تاريخ
مبارزات انقلابی – اصلاحی
مردم ايران گسترده ترين تحصن را
سازمان بدهند. اين حادثه و
تصميمی است كه درجريان تحصن
دانشجويان در سال 78 در دانشگاه
تهران در حال شكل گيری بود و با
كمال تاسف ماجراجويانی كه
درميان دانشجويان حضور داشتند و
تحريك كنندگان هدايت شده ای كه
در خارج از دانشگاه بودند اين تحصن
را ناكام گذاشتند. در آخرين روز آن
تحصن اعتراضی اعلاميه های
حمايتی از سراسر ايران به طرف
دانشگاه تهران سرازير بود و حتی
روحانيونی از قم آماده حركت به
طرف دانشگاه تهران و پيوستن به آن
تحصن بودند. بعدها حجت الاسلام روح
الله حسينيان (با نام مستعار
امنيتی "خسرو" در قتل های
زنجيره اي) در مصاحبه ای گفت كه
در همان روزها با رهبر ملاقات كرده
و طرح تظاهرات 23 و 24 تيرماه را ارائه
داد و اگر رهبر پا سست نكرده بود
همان موقع كلك دولت خاتمی را
كنده بوديم. يك عكس خاتمی دست
تظاهر كنندگان نبود و ما توانسته
بوديم 300 – 400 هزار نفر را خوب به
ميدان بيآوريم. حيف كه فرصت از دست
رفت!!
به
اين ترتيب فرصتی تاريخی
برای تحصنی از دست رفت و آنچه
كه امروز دكتر ابراهيم يزدی آن
را در همين زمينه توصيه می كند،
اگر قربانی فرصت سوزی و زمان
كشی شود، آنهم از دست خواهد رفت.
دكتر
يزدی در دفتر جبهه مشاركت، در
اشاره به حضور خود در جمع اصلاح
طلبان درون حاكميت و نياز جامعه به
اتحاد عمل و كنار گذاشتن اختلافات
گذشته گفت:
"
اولين ثمره و ميوه به زندان افكندن
نيروهای مختلف اصلاحطلب آن است
كه ما را از برخی غفلتها بيدار
ميكند و باعث ميشود تا در كنار
هم جمع شويم، سخن بگوييم و راهی
برای حل مسائل بيابيم.
در
جمع موجود من اشتراكات فراوانی
ميبينم. ما با وجود اختلاف ديدگاهها،
هم در مورد آنچه نميخواهيم اتفاق
نظر داريم و هم در مورد آنچه ميخواهيم؛
يعنی عدالت و آزادی. در
سرمقاله
يكی از نشريات چاپ تبريز در حدود
70 سال قبل با عنوان «حريت و امنيت»
نوشته شده " تا زمانی كه امنيت
محقق نشود، حريت و آزادگی محقق
نميشود." اين مسأله امروز، پس
از گذشت 70 سال همچنان مطرح است، چرا
كه تنها كارگردانها و اسمها عوض
شدهاند اما رويه برخورد و
محتوای مطلب همان گونه است كه
بود و در بر همان پاشنهای ميچرخد
كه پيش از اين. در 28 مرداد، يكی از دلايل
سقوط دولت مصدق آن بود كه
سازماندهی برای دفاع از دولت
ملی وجود نداشت. پرسش من اين است
كه چرا ما پس از 50 سال در شرايطی
نيستيم كه سازماندهی داشته
باشيم؟ به عبارت ديگر، چه اتفاقی
افتاده كه اين 22 ميليون رأی نميتواند
در مقابل آن 10 درصد حرف خود را پيش
ببرد؟
از
نظر من، تا زمانی كه نيروهای
هوادار اصلاح و تحول توده وار
است و سازماندهی نشده، اقدامات
ما «خشت بر آب زدن» است.
موفقيت
طرف مقابل تنها به دليل قدرت آن
نيست، بلكه از ضعف ما نيز ناشی ميشود.
من به عنوان يك موكل از وكلای خود
ميپرسم كه چه زمانی شما مرا
فراخوانديد و تجمعی برپا كرديد
كه در آن بگوئيد چه كردهايد و چرا
نتوانستهايد به وعدههای خود
به مردم عمل كنيد؟
در
ابتدای مبارزه برای مشروطه
سنت «بستنشينی در
خانه علما» را داشتيم. پيشينيان
ما به دادخواهی، در منزل علما
تحصن ميكردند. پس
از آن كه مجلس تشكيل شد، اين بستنشينيها
در «خانه ملت» شكل گرفت.
من
در اينجا پيشنهاد ميكنم كه تا اين
دوره مجلس تمام نشده و موقعيت
داريم، بياييم و اقداماتی چون
«روزه سياسی» را به جای دفتر
جبهه مشاركت در خانه ملت بگيريم.
بياييم اين سنت «بستنشينی»
را احيا كنيم تا شايد كسی به
دادمان برسد.
من
به آقايانی كه در برابر مردم
ايستاده اند هشدار می دهم كه «تجربه
شاه را تكرار نكنند.»
در
همان سال های اول جمهوری
اسلامی، در يكی از ملاقات
هائی كه من و اعضای شورای
مركزی نهضت آزادی با «اكبر
هاشمی رفسنجانی» داشتيم، با
انتقاد از توقيف مطبوعات و تحديد
احزاب گفتيم كه «آقايان! شما تجربه
شاه را تكرار نكنيد» در پاسخ ما،
آقای رفسنجانی گفت كه بله، ما
تجربه شاه را تكرار نميكنيم. چون
ديديم كه او وقتی در اواخر حكومت
خود، فضا را باز كرد حكومتش
فروپاشيد.
يزدی
با انتقاد از وجود چنين نگاهی در
ميان حكومتگران به يكی از
بازجوييهای اخير خود در دادگاه
انقلاب اشاره كرد و گفت: در آنجا
بازجو به من گفت كه شما در نهضت
آزادی به ولايت فقيه اعتقاد
نداريد؟ گفتم: نه! ولی به قانون
اساسی التزام داريم. بازجو به من
گفت شما كه به ولايت فقيه اعتقاد
نداريد، آيا ممكن است زمانی
پيشنهاد رفراندوم برای حذف اين
موضوع از قانون اساسی بدهيد؟
پاسخ من اين بود كه اميدواريم كار
به جايی نرسد كه برای حذف
ولايت فقيه درخواست رفراندوم
كنيم.
دبيركل
نهضت آزادی در عين حال افزود:
متأسفانه اكنون شرايط به گونهای
پيش رفته كه همه انگشتها به
يك سو نشانه رفته است و
احتياجی نيست كه من در اينجا
فرياد بزنم و مطلب را صريحتر از
اين بگويم.
دكتر
يزدی كه در ابتدای تاسيس
جمهوری اسلامی وزير خارجه
دولت موقت بود، در همين سخنرانی
و با اشاره به صدور قطعنامه اخير
آژانس بينالمللی انرژی
اتمی عليه ايران گفت: «بيتدبيری
آقايان كار را به جايی رساند كه
گرهی كه با انگشت باز ميشد،
ديگر با دندان هم باز نشود. قطعنامه
آژانس بسيار روشن است. اينها ديگر فقط
امضای پروتكل را نميخواهند.
بلكه خواستار توقف ساخت نيروگاهها
و توقف غنيسازی اورانيوم نيز
هستند. حال اگر پذيرفته شد كه هيچ،
در غير اين صورت موضوع به شورای
امنيت خواهد رفت و در آنجا قطعنامهای
شديدتر عليه كشور صادر ميشود. اگر
شورای امنيت به نيروهای بينالمللی
مجوز دهد كه مرزهای كشور را
تهديد كنند، شما چه پاسخی به ملت
خواهيد داد؟ اگر تنگه هرمز را
ببندند و جريان صدور نفت ايران را
مانع شوند، شما چه خواهيد كرد؟
در
هر خانوادهای رسم است كه در
هنگام تهديد و فشار خارجی
اختلافات داخلی خود را كنار ميگذارد.
تعجبآور
است كه در كشور ما، برعكس عمل ميشود.
گويا دستهايی
وابسته وجود دارند كه همزمان با
فشار خارجی، مسائل داخلی را
هم در جهت خواست و اهداف بيگانگان
پيش ميبرند.
|