|
مهندس
لطف الله ميثمی مدير مسئول
ماهنامة چشمانداز ايران، كه
اخيرا بدليل انتشار گفتگوئی
پيرامون دهه 60 در اين نشريه به
دادگاه احضار شده است، در گفتوگوئی
با خبرگزاری ايسنا، يگانه راه حل
مقابله با خطر خارجی را بسيج
ملی افكار عمومی اعلام داشت و
گفت:
در
جهان يك ابرقدرت افكار عمومی
داريم كه می تواند در برابر جنگطلبی
آمريكا بايستد.
در
ايران نيز يك قدرت افكار عمومی
به وجود آمده كه بسيار تعيينكننده
است. چه زمانی
كه رأی دهد و چه زمانی كه
رأی ندهد. اين قدرت تعيين كننده
است.
به
اين ترتيب، در انتخابات آينده،
چنانچه مردم شرايط را مناسبت شركت
درانتخابات نيابند عملا كار به
انفعال عمومی كشيده خواهد شد و
در فضای سياسی كشور، نوعی
ائتلاف برای رأی ندادن در
انتخابات
مجلس
هفتم شكل خواهد گرفت.
تن
ندادن به آراء مردم و تحقير آنها موجب
عدم شركت مردم در انتخابات خواهد شد
كه البته در مناطقی كه
تضادهای قومی و مذهبی وجود
دارد اين امر به گونه ای ديگر
خواهد بود.
شايد
بخواهند مملكت را با آرای 10 يا 15
درصدی اداره و پول
نفت را هم مدتی برای جلب رضايت
مردم بريزند توی بازار و كاری
هم به عمران، آبادی و توسعة
موزون نداشته
باشند.»
در
جامعه
دو سير متضاد اكنون ايجاد شده است.
نوعی سير بالنده و گسترش يابنده
در
بين
مردم وجود دارد و سيری متضاد با
اين در جناح ديگر. يعنی از يك سو اميد
و بالندگی در ميان مردم است و از
سويی ديگر تنگنظری و تن
ندادن به واقعيات و تكذيب
آن.
اوضاع
كنونی، كشورحساس است و
تنگناهايی برای اصلاحطلبان
و آقای خاتمی ايجاد كرده اند
كه براثر آن، آنها نميدانند اصلاحات
را تا كجا پيش ببرند كه به جنگ
داخلی منجر نشود و ابرقدرتها از اين
جنگ داخلی سوء استفاده نكنند.
اكنون
استقلال كشور از ناحيه تهديدات داخلی
و خارجی در معرض خطر است. گروه
محافظهكاران
جديد
حاكم در آمريكا مواضع اعلام شدهای
دارند و اهدافی چون تغيير
جغرافيايی منطقه،
تغيير
رژيم در كشورهای منطقه،
دستيابی به نفت، دفاع از موجوديت
اسرائيل را دنبال ميكنند. مبارزه
با تروريسم را اولويت خود
و ايران را حامی تروريسم،
بنيادگرا، تماميت طلب و توتاليتر
ميدانند. شعار جنگ پيشگيرانه
را ميدهند و ايران را در محور
شرارت گذاشتهاند. از سويی
ايران از افغانستان،
عراق، خزر و خليج فارس در محاصره
است. همچنين با وجود بيتفاوتی
نسبت به سلاحهای
اتمی اسرائيل و پاكستان حساسيتهايی
نسبت به تواناييهای اتمی
ايران، صلح
خاورميانه، حقوق بشر و قتل زهرا
كاظمی وجود دارد كه برخی
واقعی و بسياری از اين حساسيتها
كاذب است.
در
داخل
اولويتهای
لازم برای برخورد با شرايط
پيچيده خارجی وجود ندارد و {گاه}
شعارهای تحريكآميزهم داده ميشود.
انتخابات سالهای 74،
75، 76، 78 و 80
پنج
رفراندوم بزرگ بود. در زمستان سال 74
،70 درصد مردم در
اصفهان رای دادند اما انتخابات
از سوی دستگاه نظارتی باطل شد.
در بهار 75 اين انتخابات
تكرار شد و همچنان 70 درصد مردم
رای دادند و اين نشان داد كه اين
پديده ميتواند
سراسری باشد.
انتخابات
رياست جمهوری در خرداد 76 پديده
اصفهان را سراسری
كرد و در تمام ايران مردم خواستههايی
داشتند كه در شعارهای خاتمی
متبلور ميشد.
نتايج اين انتخابات به تاييد
شورای نگهبان و تنفيذ رهبری
رسيد. جناح مقابل نيز
اين آمار را تاييد كرد. در بهمن سال
78 نيز در انتخابات مجلس ششم اين
آمار چشمگيرتر
شد و جامعه ايران يك شفافيت
استراتژيك پيدا كرد كه در هيچ
جای دنيا اين شفافيت
نبود.»
سير
انتخابات از سال 74 تا انتخابات
شورای اسلامی شهر امسال
انعكاس ويژگی خاص جامعه ايران
است كه به صورت يك منحنی درآمده
است. آراء مردم واقعيتی روندگونه
و منحنيوار است كه جامعه ايران را
ميتوان
با
اين ويژگی شناخت نه با نفت و گاز
و غيره بلكه با انسانهايی كه
آگاهانه و قانونی رای دادند.»
تن ندادن عدهای به همان دادههايی
كه خود تاييد كرده بودند - يعنی
آراء مردم - دليل
انفعال مردم است. پنج انتخابات
مذكور
هر كدام رفراندوم قانونی بودند و
شورای نگهبان نيز آنها را تاييد
كرد. اما
مشاهده
كرديم كه رفراندوم نيز مفيد نيست.
ديگر نياز به رفراندم نيست زيرا هر
رفراندوم
مصطلحی هرج و مرج ميآورد، پنج
رفراندوم انجام شده است ولی به
نتايج آن تن
نميدهند.
بزرگترين سرمايه و سنگر مردم ايران
همين پنج رفراندوم
است و بايد بر اين پافشاری شود كه
سرنوشت آراء مردم چه شد؟ اين قابل رسيدگی
است. بازرسی كل كشور و ديوان
عدالت اداری بايد اصليترين
كارش را روی اين بگذارد
كه چرا آراء مردم به بازی گرفته
ميشود و چرا مردم تا اين حد تحقير ميشود؟
|