|
روزنامه شرق متن مصاحبه
مفصلی را از علی فلاحيان وزير
اطلاعات وامنيت اسبق منتشر كرده
است. اين مصاحبه در آستانه اجلاس
اخير مجلس خبرگان انجام شده است و
فلاحيان در نقش يك اقتصاد دان
پيرامون بانكداری و سرمايه
گذاری در ايران نظر داده است و نه
در باره مسائل اطلاعاتی
وامنيتی!!
مصاحبه كننده كه "اميرحسين
مهدوی” نام دارد در ابتدای
مصاحبه، درباره زندگی علی
فلاحيان می نويسد:
" هفته گذشته، لحظاتی قبل
از اذان مغرب در سكوت شميران، زير
درختان سبز كنار رودخانه الهيه
ميهمان او بوديم. نسبت به سردبير،
روزنامه و كل مطبوعات بعد از دو
خرداد ديد خوبی نداشت. اما ما به
عهدمان عمل كرديم و مصاحبه را قبل
از چاپ در اولين روز اجلاس خبرگان
در اختيار فلاحيان گذاشتيم."
شايد اين شاه بيت اين مصاحبه
باشد، چرا كه آنچه فلاحيان می
گويد، سخن تازه ای نيست و همان
است كه رهبران موتلفه و روحانيون
صاحب بنيادهای عظيم مالی در
جمهوری اسلامی از آن، تا حد
تبديل صندوق های قرض الحسنه به
سيستم بانكی كشور حمايت می
كنند. با اينحال برخی نقطه نظرات
فلاحيان از ميان استدلال هائی كه
بهم در اين مصاحبه می بافد
خواندنی است. بويژه كه اين
مصاحبه همزمان با انتشار ارقام
نجومی واردات گندم از كشور هلند
در روزنامه های ايران همراه شده
است:
• گويا با سازمان
برنامه و بودجه هم بر سر سرمايه گذاری
های كلان مانند فولاد و نيشكر
اختلاف داشتيد؟
- بله! تمام معاونين وزارت
كشاورزی را به وزارت اطلاعات
دعوت كرديم و با رقم و آمار اثبات
كرديم كه اين طرح كشور را دچار مشكل
می كند. آنها يك دليل فنی
داشتند كه بالاخره پنج رودخانه و
مساحت زيادی زمين در خوزستان
وجود دارد كه بايد كاری در آنها
صورت گيرد. اما توصيه اين بود كه
روی كالای كشاورزی سرمايه گذاری
كنيد كه ارزش افزوده بالايی
داشته باشد. يك مورد كه آن زمان به
دست آورده بوديم «مارچوبه» بود. «مارچوبه»
تنی سه هزار دلار قيمت دارد. اگر
می توانستيم در زمين های
زير سد دز و با استفاده از منابع
آبی اين سد مارچوبه بكاريم مزيت
بالايی نصيب كشور می شد. كاشت
گندم كه الان تنی صد دلار است يا
شكر هم كه همين قيمت است صرفه
اقتصادی ندارد.
(فلاحيان در بخش ديگری از
مصاحبه خود، نظرات حيرت آوری را
مطرح می كند كه هيچ قرابتی با
يك نگرش ملی به اقتصاد كشور
ندارد و بيشتر در پی تثبيت و
توجيه همان سيستم تجاری حاكم بر
كشور است كه فاجعه كنونی را به
ارمغان آورده است. اين نظرات واقعا
دانستی است زيرا همين نظرات در
مجلس خبرگان تبيين شده و بعنوان
سياست های استراتژيك اقتصادی
مبنای سمت گيری اقتصادی
كشور و يا فشار به دولت برای چنين
سمت گيری قرار می گيرد. با اين
نظرات 24 سال است ايران را تبديل به
آزمايشگاه اقتصاد اسلامی كرده
اند و حاصلش در شهر و روستا در مقابل
ديدگان مردم است. می گويد:)
ما به عنوان وزارتخانه ای
كه وظيفه اش ارائه خدمات
اطلاعاتی به بخش های مختلف
بود، در حد توانمان گفتيم كه
خيلی از اين پروژه ها(منظور
دوران سازندگی رفسنجانی است) اقتصادی نيستند. می گفتيم
روی پروژه ای كار شود كه
بيكاری را كاهش و ثروت را افزايش
داده و باعث مهاجرت
مثبت شود. اين معنا ندارد برای
روستايی كه آب كشاورزی
ندارد جاده و حمام و برق تأمين كنيم
و بعد چون مردمش درآمد ندارند دائما
به شهرها سرازير شوند. چرا مردم به تهران می
آيند؟ چون در اين جا درآمد بيشتر
است، مشكلات
فرهنگی و منطقه ای به صورت
استثنا عمل می كند. (فلاحيان
نمی گويد كشاورزی را ويران و
روستائی را آواره كرديم، بلكه
ميگويد به تهران می آيند چون
درآمد بيشتر است!!)
• در سمينار بانكی وقتی
شما خطاب به يكی از مديران اسبق
سازمان برنامه گفتيد كه ما مخالف
تخصيص اعتبار به اين طرح ها
بوديم او پاسخ داد: «پس لابد ما
مديران را می گرفتيد» اين پرسش
وجود دارد كه فراخوان شما به مديران
در آن دوره فقط به خاطر بحث
اقتصادی بوده يا با فشارهای
امنيتی هم همراه بوده است؟
- آن آقا می خواست مطلب را خلط
كند. اين واكنش ها فرافكنی و
فرار از استدلال است. اگر يك
مديری تخلف می كرد هم ما
دستگير نمی كرديم، بلكه به
دستگاه قضايی گزارش می داديم
آنها دعوت می كردند.(يكی از
اين دعوت ها همان محاكمه كرباسچی
بود!) ما اصلا حق نداشتيم كسی را
دستگير كنيم. وزارت اطلاعات يك
وزارتخانه است و كار اداری انجام
می دهد. پس مثلا مسئولان خارجی
را هم كه به آنجا دعوت می كرديم
برای دستگيری بود؟
(در بخش ديگری از اين مصاحبه،
استدلال های موتلفه اسلامی و
امثال محمد رضا باهنر و مرتضی
نبوی عينا و دراين جملات تكرار
می شود.)
• بايد دولت كوچك شود كه نياز
به بودجه كمتری داشته باشد.
كوچك شود يعنی چه؟ اصلا
نبايد كار اقتصادی كند. به كوچك و
بزرگ آن كار ندارم. حضور دولت باعث
تنگ شدن فضا برای مردم می شود
و فشار هم می آفريند. اين تجربه
دنياست.
• پس شما طرفدار آزادسازی
اقتصادی هستيد.
- من آزادسازی و گرفتار
سازی را نمی دانم. بحث اين است
كه دولت نبايد كار اقتصادی كند.
بايد كار حكومتی انجام شود.
• يعنی تصدی های
فعلی اش را واگذار كند.
- بله بايد امنيت ملی را
فراهم كند.
• پس چرا وزارت اطلاعات ما در
مورد شاخص مهمی چون نرخ ارز رأسا
در بازار دخالت كرد؟
بانك مركزی به لحاظ كاری
نهادی است كه بايد مستقلا
برای نقدينگی و نرخ ارز
برنامه ريزی كند و زير فشار
دولت نباشد. با همكاری بانك
مركزی برای كاهش و كنترل نرخ
ارز فعاليت می كرديم.
• می خواستند نرخ را آزاد
كنند يا افزايش دهند؟
البته می گفتند می خواهيم
آزاد كنيم اما عملا قيمت افزايش
می يافت و جز در مقاطع كوتاهی
آزاد نشد. آزادی هم در آن زمان به
معنی افزايش بود، چون نرخ آزاد
چندين برابر نرخ دولتی شده بود.
آزادی مترادف با افزايش نرخ بود.
• پس در اين مورد با دخالت
دولت، آن هم وزارت اطلاعات موافق
بوديد؟
من می گويم دولت نبايد بنگاه
باشد. ولی ناظر باشد و سياست های
پولی و مالی را تنظيم كند.
• در دولت آقای هاشمی
تلاش هايی شد برای جلب
سرمايه ايرانيان خارج از كشور.
حتی وزير اقتصاد و رئيس بانك
مركزی به ايالات متحده سفر كردند
تا ايرانيان را دعوت كنند. شما هم با
اين روند همراهی می كرديد؟
|