|
سايت بازتاب كه به جريان ميانهرو
اقتدارگرايان تعلق دارد شرايط «شكنجه»
در بازداشت را برای آقای
هادی سليمانپور در زندان مقامهای
قضايی انگلستان تشريح كرده است.
«دميدن هوای گرم و
شرجی از سيستم تهويه سلول»، «حبس
انفرادی در سلولی كوچك»، «تابش
24 ساعته چراغی پرنور»، «توالت
فرنگی بدون شير آب» و «كيفيت
نامناسب غذا».
اين خبر را كه ديدم به جستجوی نوع «شكنجه»
پرداختم و مواردی را يافتم كه
ذكر شد. آنگاه ذهنم به مقايسهای
ناخواسته پرداخت و به سوی
سخنانی كه در آخرين مورد احضار
به اوين با مقامهای قضايی رد
و بدل شد و در مرحلهای نوعی
تهديد به شكنجه و پاسخی طنزآلود.
درست يك هفته پيش از درج خبر «بازتاب» من
در اوين بودم. در اولين برخوردها
اين سئوال مطرح ميشد كه چرا در
مصاحبهای گفتهای كه تصميم
داری عليه رئيس قوه قضائيه شكايت
كنی؟ اين پاسخ كه درز خبر
بازجوييهای تحت فشار كه ميتواند
موارد راست و دروغ در بر داشته باشد
در مطبوعات، هتك حيثيت «فرد مسلمان»
و «شهروندان» است و طبيعتاً شكايت
در پی دارد، اين واكنش را در بر
داشت كه چرا عليه آيتالله
شاهرودی - كه عكسش
احتمالاً به عنوان رهبر آينده در
رديف رهبر فقيد انقلاب، رهبر
فعلی و... به ديوار تمام شعب نصب
بود – ميخواهی شكايت
كنی و چرا عليه ايرج جمشيدی
شكايت نميكنی؟
گفتم چرا عليه جمشيدی كه احتمالاً تحت
فشار هر آنچه را كه بخواهيد مينويسد.
ديگری در مقام پاسخ گفت: ما كسی را
شكنجه نميكنيم مطمئن باشيد. گفتم
تحت فشار چه؟ كسی را قرار نميدهيد؟
جمشيدی در سلول انفرادی نيست؟
به او خوش ميگذرد؟
اضافه كردم تحت فشار بودن برای هر
كسی متفاوت است، كسی كه
زندگی راحتی داشته و زير كولر
كار و فعاليت ميكرده، كافی است
خنكای كولر قطع شود و هوا گرم و
خفه باشد، اين خود برای او
نوعی فشار و احياناً شكنجه است.
كسی كه در آرامش بوده و تر و خشكش
ميكردند، اگر از نظر غذا و مسائل
بهداشتی در مضيقه قرار گيرد، باز
هم تحت فشار است و احياناً شكنجه.
مقامهای قضايی ظاهراً حوصله
پرچانگيهای مرا نداشتند و به
شوخی و جدی گفتند «خب، اگر تو
هم تحت فشار قرار بگيری حاضری
بنويسی؟» و به طنز پاسخ شنيدند «تا
فشار چقدر باشد و چه بخواهند كه
بنويسم!»
انتشار خبر بازتاب اگر هيچ خاصيتی
نداشته باشد، بيانگر وجود يك
استاندارد و معيار دوگانه در
ارزيابی «شكنجه» است.
استانداردی كه معيارها را در
داخل و خارج تعيين و ارزشگذاری
ميكند. يكی «شكنجه» نام ميگيرد
و ديگری «عطوفت اسلامی».
كافی است تأمين داده شود كه فعالان
سياسی، روزنامهنگاران و
دانشجويانی كه مدتی را در
سلول انفرادی نگاهداری شدهاند،
آزادانه بتوانند بگويند كه در مدت
نگاهداری در سلول چه شرايطی
داشتهاند و حال و روزشان چگونه
بوده است و چرا همگی بلا استثناء
به شدت وزن كم ميكنند و وضعی
نزار پيدا ميكنند.
آنگاه روشن خواهد شد كه اعمال استاندارد و
معيار دوگانه چه به حال و روز
زندانيان در بند به ويژه دانشجويان
جوان، افراد سالخورده و بيماران
تحت مراقبت پزشكی ميآورد.
بر اين اساس، شايد ديگران هم حق داشته
باشند كه بگويند در بازداشتگاهها
و زندانهای ايران «شكنجه» رايج
است.
|