|
جلال
الدین فارسی نخستین
کاندیدای ریاست جمهوری
از سوی حزب جمهوری اسلامی
که بدلیل افغانی الاصل بودن
صلاحیتش مطابق قانون اساسی
تائید نشد، باخبرگزاری
دانشجوئی ایسنا یک مصاحبه
انتقادی کرده است.
فارسی
که او نیز می خواهد مانند محسن
رضائی خود را خط سوم جمهوری
اسلامی معرفی کند در این
مصاحبه، در اشاره غیر مستقیم
به خود، خواهان برکشیده
دانشگاهیان و دانشمندان در امور
کشورداری شد. فارسی اکنون در
دانشگاه تدریس می کند.
جلال
الدین فارسی در بخش
دیگری از این مصاحبه
کوشید حساب خود را از حساب
جمعیت موتلفه اسلامی جدا کند،
اما در این ارتباط کوچکترین
اشاره ای به نقش و موقعیت
رهبران این جمعیت در ارگان
های انتصابی و اقتصادی
نکرد و تنها از نام آن انتقاد کرد تا
در این طیف نیز کسانی را
نرنجاند.
جلال
الدین فارسی با نگرانی از
عدم شرکت مردم درانتخابات آینده
مجلس و ریاست جمهوری نقطه
نظراتی را بعنوان راه کار جلب
شرکت مردم در انتخابات مطرح کرد که
حتی اگر صداقت تحلیل و
تفسیر هم داشته باشد، نشان می
دهد تا چه اندازه با اوضاع کنونی
جامعه ایران و روحیه و عزم
مردم بیگانه است و در
رویاهای خود بسر می برد.
تفسیری که او از انتخابات
شوراها ارائه می دهد نمونه بارز
بی اطلاعی و یا خود
فریبی است.
بخش
هائی از این مصاحبه را می
خوانید:
جلالالدين
فارسي در گفت و گو با (ايسنا) تاكيد
كرد: « رقابت در انتخابات بايد بر سر
خيرات باشد نه تصاحب قدرت
. در
نظام جمهوري اسلامي قدرت وجود
ندارد . اختيارت وظيفه و امانت است.
آنچه
ما ميتوانستيم درباره مردم انجام
دهيم اكنون
ديگر زمانش نيست. بايد در گذشته
كاري ميكرديم.
عملكرد مجلس ششم يكي از عوامل
ايجاد ياس در مردم براي مشاركت در
انتخابات مجلس
هفتم است. حتي مشاركت گسترده مردم
نيز اکنون دیگر كارساز نيست،
بلكه راه چاره
اين است كه شرايط نمايندگي مجلس را
بگونهاي تغيير دهند كه حداقل دو
سوم مجلس را
افاضل دانشگاهي تشكيل دهند. مقام
رهبري از حق خود استفاده كنند و شرط
علمي را در انتخابات
مجلس بالا ببرند. به گونهاي كه
بزرگترين دانشمندان و متخصصان
دانشگاهي بتوانند
به مجلس راه پيدا كنند. در اين صورت
مشاركت مردم نيز گسترش مييابد. براي
افزايش مشاركت مردم در انتخابات
مجلس هفتم نميتوان نسخه فوري پيچيد
كه شرايط طي چند ماه تغيير كند.
عدهاي
در مدارج مختلف، براي نمونه در قوه
مجريه يا مجمع تشخيص مصلحت نظام
قرار
ميگيرند
كه هيچ دانشي ندارند ولي بايد در
سياستهاي كلي مربوط به سياست
خارجي،
دفاع
ملي، آموزش عالي و ساير شئون كشور
نظر دهند و نظرات متخصصان را تاييد
يا تصحيح
كنند.
برخي علما هستند كه بيشتر شايسته
تدريس در حوزه علميه هستند اما
بسياري
از
اين افراد بايد در اموري كه هيچ
اطلاعي ندارند تصميم گيري كنند.
مقام
رهبري از اختياراتشان استفاده كنند
و افرادي را در راس
مسووليتها
بگمارند كه بالاترين سطح دانش
امروز را داشته باشند.
افرادي در
دستگاههاي
مختلف و نهادها هستند كه با
معيارهاي نادرست انتخاب شدهاند و
حتي از
انديشه
به دورند؛ چه رسد به علم، آنهم در
مدارج عالي و نظريه پردازي و برنامهريزي
براي
آينده.
مردم
در
انتخابات شوراي شهر تهران زماني كه
ديدند همه، دانشمندان طراز
بالايي هستند و
اعمال
مغرضانه انجام نميدهند، مشاركت
كردند و فهميدند كه شهر تهران نبايد
در چنگ
كساني
باشد كه براي بزرگ كردن خود و كوچك
كردن حق ديگران ميكوشند.
دانشمندان و افاضل دانشگاهي نه اهل
سوءاستفاده از اموال دولتي،
دزدي،
اختلاس
و رانتخواري هستند و نه از افراد
بيسر و پايي هستند كه به جان هم
بيفتند
و
به شيطنتي كه نامش را سياست ميگذارند،
آلوده شوند.
فارسي،
انتصابش را به
جناح
محافظهكار غيرواقعي دانست و گفت:
« حتي در جناح محافظهكار، كسي را
نداريم كه
بتواند
انتقاد سازنده كند و بگويد ستون
پنجم آمريكا كه زير پوشش اصلاحطلبي
و
آزاديخواهي
آمده است، غرض سوء دارد و در عين حال
آزادي را تعريف علمي و جامع كند و
خط
اصلاحات در نظام جاري را دقيقا
ترسيم و پيگيري كند.
وي
در مورد جمعیت موتلفه اسلامی
نیز گفت: جمعيت موتلفه از نظر
اجتهاد سياسي در حدي است كه هنوز
نتوانسته نامش را عوض كند،
يعني نامي كه از مجالس سينهزني
حضرت سيدالشهدا(ع) در سالهاي 42 و 43
شكل گرفته
را همچنان حفظ كرده است، در حالي كه
امروز ميخواهند در دانشگاهها
حضور يابند.
بنابراين مشخص نيست كه آنها همان
هياتهاي سينهزني هستند يا
پرچمدار انقلاب اسلامي
و مدعيان برپايي نظام اسلامي ”نه
شرقي و نه غربي، جمهوري اسلامي“ .آنها نميتوانند
تفاوتهاي نظام را با ساير نظامها
تبيين كنند. ضعفشان اين است كه تنها ميتوانند
در حدود بازار و اصناف و سطح متوسط
نفوذ كنند؛ اينها چگونه ميتوانند انقلاب
را حفظ كنند. اينها مدعي هستند كه
حرف اصلاحطلبان درست نيست ، در
حالي كه تعريف
خودشان از اصلاحطلبي معلوم
نیست چيست؟
|